سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

به آقای محمد یتیم ! از الله سبحانه وتعالی بترس؛ زیرا مقاله‌تان یکی از فرض‌های عظیم اسلام را تخریب و زیری‌پای می‌گذارد Featured

(ترجمه)

نخست، ما با تحیه اسلامی شروع می‌کنیم!

السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته!

به تاریخ 29 مارس 2020م، یک مقاله‌ی شما در ویب‌سایت "شبکه خبری الجزیره(Al-Jazeera.net) تحت‌عنوان: «یک مناقشه‌ فکری دولت اسلامی... آیا اسلام یک مدل/نمونه‌ی خاص دولت را به میان می‌آورد؟» منتشر شد که در آن شما از خلافت سخن گفته بودید. (نوت: عنوان مقاله به عربی، "مناقشة لفكرة الدولة الإسلامية"... هل جاء الإسلام بنموذج محدد للدولة؟") بناءً مقصودی‌‌که مقاله‌تان دنبال می‌کرد، این‌بود تا شان و شوکت یک دولت مقتدر و عظیم را در تاریخ لکه‌دار بسازد؛ دولتی‌که توسط امت اسلامی از سوی باکرامت‌ترین پیامبرشان، سید خلقت، سید و پیشوای ما محمد صلی الله علیه وسلم به ارث برده شده است؛ ‏یک دولتی با نظام معروف و خصوصیت ممیز و یک دولتی‌که رییس‌اش من‌حیث خلیفه(جانشین) رسول الله صلی الله علیه وسلم مسمی می‌شود؛ دولتی‌که به رهبرشان لقب أميرالمؤمنين داده می‌شود؛ دولتی‌که اصحاب جلیل القدر بخاطر تأسیس‌اش شهید شدند؛ سپس بیشترین اصحاب کرام بخاطر حفظ اتحادش شهید شدند و سپس بهترین صحابه ارجمند و محترم بخاطر گسترش‌ آن جام شهادت را نوشیدند؛ در نهایت شکو و عزت‌اش با خون شهدا در طول تاریخ رنگین و حفظ شده است.

ای آقای محمد یتیم! اگر شما صادقانه در برابر اسلام احساس و حرص مراقبت دارید، به شما این عمل زیبنده خواهد بود تا آن‌چه نبی کریم صلی الله علیه وسلم در خصوص اقامه دولت انجام داده است را در صحنه عمل پیاده کنید. من به شما آنچه برای جمهور امت، چه رسد به فقه‌ها که مفهوم شده است، برهان و دلیل نمی‌آورم و اضافه نمی‌کنم. ‏من فقط به یک واقعه استناد خواهم کرد، یک واقعه روشن و واضحی‌که خطر ضیاع و از دست رفتن خلافت و سنگین بودن گناه کسانی‌که در آن دخیل بودن را تأیید می‌کند، این واقعه مشهور به انجام عهد بیعت با سید عثمان رضی الله عنه است...

 ‏سید عمر بن خطاب رضی الله عنه، آن صحابه خلیل القدر که در مقابل زنی‌که وی را در بازار بخاطر حکومت‌اش محاسبه می‌نمود، با تواضع می‌ایستاد. ‏آن خلیفه مبارک، هنگامی‌که دانست مرگ به وی نزدیک شده، وی شش تن از بشارت یافته‌گان جنت (المبشرين بالجنة) را نامزد ریاست خلافت نمود تا آنان از میان خویشتن یکی را من‌حیث خلیفه انتخاب کنند. سپس به آنان سه روز را مهلت داد که پس از آن طرف مخالف باید به قتل برسد... بلی! وی امر قتل خیرالبشر بعد از انبیاء را صادر کرد؛ اگر آنان پروسه انتصاب خلیفه را فاسد کنند. فلهذا، چگونه حضرت عمر بن خطاب می‌تواند اجازه ریختن خون صحابه‌ای را بدهد که بشارت یافته‌گان جنت هستند؛ در حالی‌که صحابه درین امر حضرت عمر بن خطاب سکوت اختیار نموده بودند؟ حال آن‌که قبل از این اگر اصحاب کرام متوجه می‌شدند که حضرت عمر بن خطاب یک تکه پارچه اضافه را برای لباسش نسبت به دیگران گرفته، سکوت نمی‌کردند! بلی، آنان در امر نصب خلیفه سکوت اختیار نمودند؛ زیرا آنان عظمت فرض بودن خلافت را می‌دانستند و اگر نیاز باشد این امر سزاوار قربانی نفس‌ها را نیز دارد. فلهذا، ای آقای محمد تیم! تصور کن، اگر شما در حضور سیدنا حضرت عمر بن خطاب می‌بودید و وی مقاله شما را مطالعه می‌کرد، نمی‌دانم چه عاقبت بدی بر سرت می‌آمد؟!

هرگز، قبلاً هیچ کسی از نسل‌های گذشته در میان امت زاییده نشده بود که ادعای حرص مراقب از اسلام را کند و سپس به تحریف ساختار دولت اسلامی فراخوانی نموده و آن را با دیگر ساختار دولت‌های کفری برابر کند! هیچ کسی به این امر دست نزده بود، به‌جز نسلی از مسلمانانی‌که در عصر انهدام و الغای دولت خلافت می‌زیستند. ‏آنان مسحور(تکنالوژی و پیشرفت و دیگر) آن‌چه‌ شدند که دشمنان‌شان به آن نایل شده بودند و مجذوب فرهنگ و ثقافت استعمارگران‌شان شدند و مانند زاهدان مغاره‌نشین ذلیل گشتند و سپس با ظلم و ستم حکمرانان خائن هم‌زیستی کرده و شرکای آنان شدند. مسلمانان در نهایت تلاش برای توجیه موقف‌شان از طریق شعارهایی‌که دیگر امت مسلمه را احمق و گول زده نمی‌توانستند، کردند.

دولت خلافت در سال 1924م در لحظه‌ای سقوط کرد که شکست نظامی با یک آشفتگی(ذهول) به‌وسیله آن‌چه غرب انجام داده بود، آمیخته شد؛ آشفتگی و ذهولی‌که برایش هیچ درمانی وجود نداشت تا این‌که الله سبحانه وتعالی به امت کسانی را ارزانی داشت که می‌توانستند میان فرهنگ و تمدن فرق قائل شوند. بدین معنی که قابلیت توانایی دیدن راه و طریقه نهضت اسلامی را داشتند؛ راهی‌که ناب، صاف و مبلور شده است! الحمد الله اللطیف الخبیر! امروز، خلافت یک‌بار دیگر به رای و فکر عمومی در میان امت اسلامی تبدیل شده است و این مفکوره منتظر کسانی‌ست که می‌خواهند برایش نصرت دهند و آن را تأسیس نمایند.

از الله سبحانه وتعالی بترس و به گفتن اظهاراتی توقف بده که هرگز مایه آرامش در قلب مؤمن نمی‌شود و به توسعه دادن نظام حکومت‌داری سیکولار توقف بده؛ چون‌ الله سبحانه وتعالی به قلدران و باداران این نظام یک سربازی از سربازهایش را فرستاد؛ یک ویروسی‌‌که با چشم بصیرت دیده نمی‌شود و باعث از دست رفتن توازن و تقریباً نزدیک به شکست‌شان شد. به همسایه‌گانت در سمت شمال اگر دقیق‌تر بگویم؛ جامعه اروپایی‌ها بنگر، که به شدت ترسیده و متفرق شدند و کسانی‌ اند که قلب‌های‌شان با ناامیدی پر شده است و شکاف میان وحدت ادعایی‌‌شان پهن و فراخ گشت و در نهایت آنان پرچم‌های اتحادیه‌شان را پایین نموده و یک‌دیگر را به خیانت ورزیدن ملامت می‌نمایند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿...تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى...

[حشر: 14]

ترجمه: ...تو ايشان را متحد می‌بينی، ولی پراكنده دل بوده و هماهنگ نمی‌باشند...

ای آقای محمد یتیم! ما به شما نصیحت می‌کنیم که ازین راه برگرد و جامه‌ی سکولاریزم را از تن‌ات بیرون درآر و به سوی غرب و نظام‌اش پشت بگردان؛ سپس در صف امت  توقف کن و عمل صالح را با یاری و دعوت نمودن به اقامه خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت، انجام بده! الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ...

[حج: 23]

ترجمه: (...اما گروه دوم كه مؤمنان اند) الله(سبحانه‌وتعالی) كسانی را كه ايمان آورده‌ اند و كارهای شايسته انجام داده‌ اند، به باغ‌هایی (از بهشت/جنت) داخل می‌گرداند...

انجینر/مهندس صلاح‌ الدین عضاضه

رییس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

سیاه‌دانه داروی ضد هرنوع میکروب!

(ترجمه)

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«فِي الْحَبَّةِ السَّوْدَاءِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ»

(رواه البخاری فی کتاب الطب)

ترجمه: در حَبّةِ السوداء (سياه‌دانه) به جز شفاى مرگ، شفاى تمام بیماری و دردها موجود است!

توضیح حدیث

این هم یکی رهنمایی‏های پیامبر گرامی‏مان هست که سیاه‌دانه را شفا برای هر بیماری و دردها معرفی نموده، طوری‌که دانشمندان امروز نیز از تحقیقات‌شان فواید بی‌شمار آن را ثابت کرده‌اند. در يکی از دانشگاه‌های مصر پس از تحقيقات دقيقی‌که از طريق کشت ميکروب‌ها در ظرف‌هايی‌که سياه‌دانه به صورت محلول، پودر و ... وجود دارد، انجام شد، به اين نتيجه رسيدند که سياه‌دانه رشد ميکروب‏ها را در محيط پيرامون خود متوقف می‌کند. پس سیاه‌دانه داروی ضد هرنوع میکروب است و از آن به نیت شفا از بیماری‏ها استفاده کنید.

ادامه مطلب...

دعاء قوانین طبیعی را تغییر می‌دهد!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

برای این‌که عبرت بگیریم و به قدرت و عظمت الله -تبارک و تعالی- اطمینان ما حاصل شود، الله سبحانه وتعالی توجه ما را به شش مورد جلب می‌نماید:

 مورد اول: همسرِ عمران به الله –تبارک وتعالی- دعا کرد که وی فرزندی را که در بطن داشت، برای الله نذر نموده و از الله درخواست نموده بود که از وی بپذیرد و پذیرفتن دعای وی از جانب الله سبحانه وتعالی تغییر قوانین طبیعت بود؛ به طوری‌که مریم را برایش عطا کرد و از آن عیسی علیه السلام را به کلمه خود خلق نمود؛ خلقتی‌که با جریان عادات و قوانین طبیعت در تناقض بود و دلیل آن دعای وی به الله بود، و قصۀ عیسی علیه السلام را قصۀ جاویدان تا قیام قیامت گردانید که آن قصه برای اقوام بعدی ابتلاء و امتحان بود.

مورد دوم: زکریا علیه السلام به الله عز وجل دعا کرد؛ الله دعای وی را پذیرفت و قوانین طبیعت موجوده را تغییر داد؛ همسرش حمل گرفت در حالی‌که خودش سالمند گردیده بود و توانایی بچه‌دار شدن را نداشت و هم‌چنان همسرش نازا بود و آماده بارداری نبود. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَىٰ وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا ۖ وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ﴾ [انبیاء:٩٠]

ترجمه: ما هم دعای او را پذیرفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (بارداری) کردیم؛ چرا که آنان (خاندانی بودند که) همواره در کارهای خیر به‌سرعت اقدام می‌کردند و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند.

مورد سوم: نوح علیه السلام به الله عز وجل دعا نمود که حتی یک کافر هم در روی زمین باقی نماند! الله سبحانه وتعالی دعایش را برایش پذیرفت و قوانین طبیعت را تغییر داد و تمام زمین را غرق نمود. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَنُوحًا إِذْ نَادَىٰ مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴾

[انبیاء:٧٦]

ترجمه: و نوح را (به یاد آور) هنگامی‌که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعای او را مستجاب کردیم و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم.

مورد چهارم: دعای یونس علیه السلام برای الله عزوجل؛ الله از وی پذیرفت و قوانین طبیعت را معطل قرار داد و ماهی یونس علیه السلام را هضم ننمود و بدنش کماکان باقی ماند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ﴾

[انبیاء:٨٨]

ترجمه: ما دعای او را به اجابت رساندیم و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم و این‌گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم!

مورد پنجم: دعای ایوب علیه السلام که الله دعایش را پذیرفت و مرض ناعلاجش را شفا داد و همسرش را جوان برگرداند تا برایش فرزند تولد نماید. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ ۖ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَىٰ لِلْعَابِدِينَ﴾

[انبیاء:٨٤]

ترجمه: ما دعای او را مستجاب کردیم و ناراحتی‌هایی را که داشت برطرف ساختیم و خاندانش را به او بازگرداندیم و همانندشان را بر آن‌ها افزودیم تا رحمتی از سوی ما و تذکّری برای عبادت‌کنندگان باشد.

مورد ششم: ابراهیم علیه السلام دعا کرد که الله تبارک وتعالی برایش فرزندان نیکو ببخشد؛ با این‌که پیر بود؛ اما الله برایش اسماعیل و اسحاق را بخشید. الله تبارک وتعالی می‌فرماید:

﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾

[إبراهیم: ٣٩]

ترجمه: حمد الله را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛ مسلّماً پروردگار من، شنونده (و اجابت کننده) دعاست!

پس ای مؤمنان! به الله اتکاء کنید؛ مطمئن باشید که او قادر و توانا است و این‌که دعای شما به هدر نمی‌رود و بدانید که الله دعای شما را می‌پذیرد و گه‌گاهی واقعیت موجودات و قوانین طبیعت را از خاطر دعاء تغییر داده است؛ اما باید از شما صداقت در دعاء، نیک دعایی، قوت ایمان، اعتماد داشتن به پذیرش دعای تان از جانب الله و حسن توکل را ببیند و بدانید که الله رسولش و مؤمنان را نصرت و یاری می‌دهد؛ زیرا فرموده است:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾

[غافر: ٥١]

ترجمه: ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی‌که گواهان به پا می‌خیزند، یاری می‌دهیم!

دعاهای مظلومین بیهوده نرفته و هرگز نخواهد رفت و هم‌چنان دعاهای صالحین. رب ما دانا و با حکمت است و وعدۀ او حق است. قدرت‌مندی دین و دادن حاکمیت زمین به بندگان صالح انجام شدنی است؛ نه غیر ممکن! پس تلاش ورزید که نصرت و پیروزی بر شمایان فرود آید؛ نه بر غیر از شما و بکوشید که قدرت‌مندی دین به دستان شما صورت گیرد؛ نه به دستان غیر از شما.

نباید هیچ کس بگوید: زمانۀ معجزات رفته و معجزه بعد از رسالت سید مان محمد صلی الله علیه وسلم، که پایان رسالت‌ها بود، برداشته شده است. می‌گوییم رب معجزه‌ها موجود است و هرگاه چیزی را اراده کند، اسباب آن را مهیا می‌کند:

﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ﴾

[یس: ٨٢]

ترجمه: فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود!

 در بسیاری موارد دیدیم که چگونه گروه‌‌های کوچک
را بر گروه‌های بزرگ پیروزی بخشید و دانستیم که الله سبحانه وتعالی برای متقیان راه بیرون رفت مهیا می‌سازد و از طریقی‌که هیچ گمان نمی‌برد، برایش رزق می‌دهد. به طور یقین دانستیم کسی که بر الله توکل کند، الله او را کافی است. قدرت الله سبحانه وتعالی را دیدیم که چگونه شکست را به پیروزی مبدل نمود و مثال آن در تاریخ بی شمار وجود دارد. پس ای مسلمانان!  از دعا همراه با انجام تکلیف خود که به آن امر شده اید، بخل مورزید، الله سبحانه وتعالی بهترین یاوران است.

نویسنده استاد احمد العلی – ولایه اردن

مترجم: حمزه "پارسا"

ادامه مطلب...

ویروس کورونا؛ نشانه‌ای از نشانه‌های الله!

(ترجمه)

 خبر

کورونا (کوید19)، نوع جدید ویروسی‌که در جهان به یک بیماری همه‌گیر تبدیل شده و صدها ملیون نفر را خانه‌نشين ساخته است، هرچند چنین به نظر می‌رسد که تأثیرات جیوپلوتیک این ویروس فعلاً از تأثیرات صحی و امنیتی آن کم‌تر اهمیت دارد؛ اما این ویروس در طولانی مدت، ممکن است عواقب خطرناکی را در موقف جهانی امریکا به همراه داشته باشد. (منبع: ميدياسكوب)

تبصره

بدون شک این ویروس پیامدهای منفی را باخود داشته و آغاز آن از شهرِ "ووهان" چین بود و بعد در مدت کوتاهی در بقیۀ نقاط جهان انتشار یافت، تاجایی‌که تمام جنبه‌های زندگی را زیر شعاع قرار داده است. یکی از حقایق اساسی این است که ویروس کورونا به ما یادآور شده که الله سبحانه وتعالی قادر به انجام هر کاری است و ما مسلمانان اعتقاد داریم که الله سبحانه وتعالی قادر به انجام همه چیز است. اما این نگرش در عمل‌كرد واقعی بعضی از مسلمان‌ها منعكس نشده و تأثیرات نداشته است. برخی از مباحثی‌ را مسلمانانى‌كه مفكورۀ برپایی خلافت راشده بر منهج نبوت را حمل مى‌كنند؛ باخود مواجه ساخته از این قرار است:

  • برگشت مجدد حاکمیت اسلام در جهان، حقیقت نبوده و تنها رؤیای خالی و خیالی بیش نیست.

  • صحبت از ایجاد دولت اسلامی با موجود قدرت‌های بزرگ (آمریکا، انگلیس، روسیه، چین و...) غیرِ واقعی به نظر می‌رسد.

اما در نتیجه دیده شد که یک ویروس نامرئی (غیر قابل دید)، عدم صحت و دقت این ادعاها و امثال آن را رد و غیر واقعی ثابت کرد. همه‌مان شاهد بودیم که چگونه ویروس کورونا با قدرت‌های بزرگ برخورد نمود و چگونه آن‌ها را به چالش کشید و به بحران مواجه ساخت. آیا امریکا قوی نبود؟ آیا تجهیزات پیشرفته استعمارگران کافر، به اندازه کافی زیاد نبود؟ چی شد که همۀ آن‌ها ظرفیت و توانایی خود را از دست داده‌اند؟ آیا چنین نیست که هیچ کدام از آن‌ها قادر به مقابله با آن نبودند، آيا این‌گونه نیست؟

الله سبحانه وتعالی آن‌ها را در موقعیتی قرار داده که هیچ کس به آن فکر نمی‌کرد. در واقع، الله سبحانه وتعالی به تمام دنیا نشان داد که از طریق ویروس نامرئی قادر به انجام همه چیز است. الله سبحانه وتعالی به قدرت‌های بزرگ و ابرقدرت‌ها از طریق ناتوانی در جلوگیری از شیوع ویروس، قدرت خود را نشان داد. او به آن‌ها آموخت که در مقابل یک ویروس تا چی حد ناتوان هستند. به همین ترتیب، الله سبحانه وتعالی بار دیگر قدرت خود را از طریق ویروس به آن عده از مسلمانان یادآوری نمود که احساس ناامیدی می‌کردند و فکر می‌کردند قدرت‌های فوق‌العاده اشغال‌گر دارای قلعه‌های ایمن و سلاح‌های بسیار قدرت‌مندی هستند. این تجربیات ما را به یاد آن‌چه الله سبحانه وتعالی دربارۀ قبیلۀ بنی نضیر، در آیۀ دومِ سورۀ حشر بيان نموده، می‌اندازد:

 ﴿هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ﴾ [حشر: 2]

ترجمه: اوست كسى است كه كافران اهل كتاب را در آغاز بسيج [سپاه] از ديارشان بيرون كرد. گمان نمی‌كرديد كه بيرون روند و آنان گمان می‌كردند كه دژهای‌شان نگاه دارنده آنان از [كيفر] الله است. پس [كيفر] الله از آن‌جا به سراغ‌شان آمد كه گمان نمى‌بردند و در دل‌های‌شان هراس افگند. خانه‌های‌شان را با دستان خود و دستان مؤمنان ويران می‌ساختند.پس ای صاحبان بصارت پند بگیرید!

روشن و واضح است که این آیه در شأن قبیلۀ بنی‌نضیر نازل گردیده، قبیله‌ای که با پیامبر پیمان بستند و بعد پیمان‌شکنی نمودند و این قبیله از مدینه بیرون رانده شد.

درود و رحمت الله به سید قطب که در رابطه به این آیه چنین نگاشته است: «به یقین که آن‌ها همه چیز را محاسبه کرده بودند، مگر به جزء این‌که حملۀ مسلمانان را در سرزمین و حاکمیت خودشان محاسبه نکرده بودند و آن‌ها این جهت را که الله سبحانه وتعالی از آن‌جا وارد شد، محاسبه نکردند. بنابر این، کاری را که الله متعال خواسته باشد، واقع شود، انجام می‌گردد. از آن‌جایی‌که او می‌داند و به شناخت همه‌چیز قادر است، بازگشت همه چیز به سوی اوست و او قادر و توانا می‌باشد.»

آیت فوق نشان می‌دهد که الله سبحانه وتعالی مالک، قادر و قوی است. در کنار تمام تدابیری‌که کافران در ایجاد و ساختن قلعه‌های‌شان اختیار می‌کنند، اگر الله سبحانه‌ وتعالی چیزی را بخواهد، در همان لحظه اتفاق می‌افتد. به همین خاطر امریکا و غیر امریکا و دولت‌ها بزرگ استعماری هرگز نمی‌توانند مانع اقامۀ دولت خلافت راشده که وعدۀ الله سبحانه وتعالی و بشارت رسول الله هست، بشوند. کوید۱۹، یکی از آیات الله متعال است که نشان داد قدرت‌های بزرگ استعماری در مقابل این ویروس ضعیف هستند. با این حال این وظیفه ماست که برای حاکم کردن دین الله سبحانه وتعالی در سراسر جهان تلاش کنیم و از او کمک بخواهیم. چنان‌چه فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾

[محمد: 7]

ترجمه: ای مؤمنان، اگر [دین] الله را یاری دهید، الله [سبحانه وتعالی نیز] شما را یاری می‌کند (بر دشمنان تان پیروز می‌گرداند) و گام‌های تان را استوار می‌دارد [و کار و بار تان را استقرار می‌بخشد].

نویسنده: عبد الله إمام أوغلو

مترجم: پارسا "امیدی"

ادامه مطلب...

دعوت برای حضور در انجمن امور امت

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

برادران محترم! اعم از: خبرنگاران، سیاست‌مداران و سایر افرادی‌که مکرراً در انجمن امور امت اشتراک داشتید، السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

ما در حزب‌التحریر ولایه سودان از تشریف آوری شما در انجمن ماهانۀ‌ «امور امت» مفتخر و خوش‌حال خواهیم شد، که این اجماع به بار دوم بدون تجمع در این ماه، به علت شرایط صحی/بهداشتی و اقدامات احتیاطی از طریق کانال‌های ذیل دائر می‌شود:

1. پیج/صفحۀ فیسبوک حزب‌التحریر ولایه سودان:

www.facebook.com/HTofSUDAN

2۔ پیج/صفحۀ فیسبوک اعضای حزب‌التحریر در دانشگاه‌ها:

www.facebook.com/tahrir1953

3 لینک تلویزیون الواقیه:

www.youtube.com/user/ALWaqiyahTV

شما می‌توانید مستقیماً همراه انجمن با مطرح نمودن سوال و نوشتن کامنت‌ها/نظریات‌تان در رسانه‌های اجتماعی فوق‌الذکر ارتباط برقرار کنید.

عنوان انجمن: «یک‌سال پس از سقوط البشیر، آیا تغییر دل‌خواه به وقوع پیوست؟»

سخن‌گویان در انجمن:

1- استاد عبدالله عبدالرحمن - عضو کمیته ولایه در حزب‌التحریر ولایه سودان

2- استاد حاتم جعفر - عضو کمیته ولایه در حزب‌التحریر ولایه سودان

موقعیت: دفتر حزب‌التحریر ولایه سودان

زمان: روز پنج‌شنبه، 23 شعبان 1441هـ.ق. مصادف با 16 اپریل 2020م، ساعت 11 صبح

ابراهیم عثمان (ابو خلیل)

سخن‌گوی رسمی حزب‌التحریر – ولایه سودان

مترجم: داکتر زکریا

 

ادامه مطلب...

حکام خائن تونس، مسلمانان را وسیلۀ ‌آزمایشی برای سیاست‌های ناکام غربی، ساخته است!

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

سیاست‌های کشور تونس وابسته به کشور‌های ‌سرمایه‌دار غربی بوده و این وابسته‌گی؛ جز فاجعه و بحران چیزی دیگری را برای ما به ارمغان نیاورده است. در حالات به دور از بحران، شرکت‌های آن‌ها منابع ما را به یغما برده و کنترل همه‌چیز را در کشور به دست دارند؛ اما اگر مصیبتی دامن‌گیرشان شود، مسؤلیت‌اش را به گردن ما انداخته، درد و نالۀ آن‌ها افزایش، تقلید و وابسته‌گی سیاسیون ما به غرب مستحکم‌تر ‌می‌گردد. حکام با پیروی از غرب، زمینۀ شیوع بیماری ساری را مساعد ساختند و بعد از ناکامی در جلوگیری این بیماری، منتظر ماندند تا فرانسه و ایتالیا مرز‌های خود را مسدود نمایند تا آن‌ها نیز به تقلید این دو کشور خطوط مرزی خویش را مسدود کنند. برعلاوه، به عوض جلو‌گیری از شیوع این بیماری و افزایش مریضان، همۀ مردم را در خانه قرنطین نمودند؛ درحالی‌که آمادگی و توانایی رسیدگی به نیاز‌های اولیه آن‌ها را ندارد. فلهذا، تصامیم با واقعیت موجود در تناقض قرار دارد. در واقع ما به موش تجربوی در دستان غرب تبدیل شده‌ایم.

روز سه‌شنبه 31 مارچ 2020م، «قیس سعید» رئیس‌جمهور این کشور، در آخرین ملاقات‌اش با شورای امنیت ملی با اشاره به «افراد پشت پردۀ» که جرایم جنگی را برای انحصار ‌غذا مرتکب ‌می‌شوند، اقرار نمود که منابع ما نیاز‌های مردم؛ به ویژه نیاز مردم فقیر را نمی‌تواند مرفوع سازد. وی تقاضای «نیاز برگشت ارزش پول به حالت قبلی» با انعقاد مصالحۀ کیفری با تاجران مفسد را نمود. ضمناً وی دربارۀ پولی‌که در جریان کمپاین انتخاباتی برایش ارسال ‌می‌شد، شگفت زده شد؛ پس چرا امروز در حالت بحران مالی همان کمک‌ها صورت نمی‌گیرد؟

مانند دولت فخ فخ، یکی از مثال‌های سراسیمه‌گی آن شتاب برای مسدود نمودن مارکیت‌های عمده‌فروشی و توقف وسایط حمل و نقل ‌می‌باشد. در نتیجۀ مبهوت شدن تولیدات، مسدود‌شدن مارکیت‌های فروش و بالا رفتن نرخ اشیا، آن‌ها اجباراً مارکیت‌ها را دوباره باز کردند تا اجناس، اجازۀ حمل و نقل یا انتقال را دریافت کنند.

با رویارویی این مشکل ما از دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر ولایه تونس بالای موارد ذیل تأکید ‌می‌ورزیم:

1ــ رسیدگی به بحران توسط سخن‌رانی‌ها، التماس و سوال‌کردن صورت نمی‌گیرد؛ بلکه با تصامیم قاطع و سریع‌الاجرا با آن مقابله ‌می‌شود. اما رئیس‌جمهور «قیس سعید» با زیر سوال‌بردن ارزش کثیف پول سیاسی با بحران مقابله ‌می‌نماید؛ گویی این‌که نمی‌داند نرخ پول در دستان کثیف قدرت‌های غربی‌ست که از آن برای خرید اشخاص «پالیسی‌ساز» استفاده کرده تا تصامیم آن‌ها را مصادره نماید، تا کشور تحت نفوذ غرب و شرکت‌های غارت‌گر آن‌ها باقی بماند. وی از انحصارکننده‌های غیرقانونی مواد اولیه، تقاضا ‌می‌نماید که از این کار دست بردارند؛ گویی این‌که وی اصلاً دارای قدرتی نباشد. لذا، وی «قیس سعید» منتظر چیست تا جلو انحصارکننده‌ها و تاجران ظالمی‌که مردم را به کام مرگ ‌می‌کشاند را بگیرد؟ چرا برای باز گرداندن ثروت ما که شرکت‌های استعماری؛ مانند: «شرکت نمک فرانسه» با قرارداد‌های ظالمانه‌اش به یغما ‌می‌برد، اقدام نمی‌کند؟ چرا برای جلو‌گیری و توقف پول هنگفت قاچاق که سال گذشته به 60 بیلیون رسیده بود، حالت انتظار را گرفته است؟ یا این‌که فکر ‌می‌کند یاد‌آوری از تصامیم مرکزی و این‌که تونس صرف دارای یک رئیس‌جمهور است؛ نه سه دانه، در هر سخن‌رانی برای ما کافی‌ست؟!

2ــ جنگ‌ها، توسط دولت‌مردان واقعی‌که اختیار کامل برای تصیم‌گیری داشته باشند، رهبری و مدیریت ‌می‌شوند؛ نه با تقلید کور‌کورانه از غرب و توقع از بادار‌های غربی. حکومت فخ فخ، مسلمانان تونس را وسیلۀ آزمایشی برای سیاست‌های غربی ساخته‌اند که ناکامی آن در بخش‌های اقتصاد، نظم جامعه و صحت ثابت شده است. حکومت تونس با تحمیل قرنطینه و توقف کار در سکتور‌های خصوصی تنها به نفع مالکان شرکت فکر کرده است. در مقابل، مأمورین، کسبه‌کاران و کارکنان‌عادیی‌که تنها روزانه غذای خود را به دست ‌می‌آوردند را با سرنوشت نامعلوم مواجه ساخت. راه‌های ارتزاقی آن‌ها را مسدود نمود تا این‌که ناامید شدند. لذا، آن‌ها به جاده‌ها رفته و مرگ از اثر کرونا را ترجیح دادند از این‌که از گرسنه‌گی تلف شوند.

3ــ جنگ‌ها و بحران‌ها توسط نظام درست با معزز‌ترینِ دولت‌مردان رسیدگی ‌می‌شود. هیچ نظام واقعی به جز از نظام اسلام و تطبیق دینِ مالک جهان نمی‌تواند به شکل درست به این مشکلات رسیدگی کند. هیچ دولت‌مردی به جز از دولت‌مردان خود مختار در تصامیم تحت نظام اسلام و احکام خالق جهان، نمی‌تواند به شکل درست از بحران، سالم بدر آید. لذا، از نظام‌های تحمیل‌شده خود‌داری کرده و تمام روابط خویش را با دولت‌های استعماری؛ مخصوصاً با بانک جهانی قرضه که ما را از گلو خفه نموده است، قطع کنید. اخذ قرضه‌ها با سود و دوباره پرداخت سودِ قرض‌دهنده‌های جهانی، تاجرانی‌که خون هزاران و بیلیون‌ها انسان را مکیده‌اند را توقف دهید و توجه خود را برای رسیدگی به نیازمندی‌های اولیه مردم مبذول دارید. به عوض قبول کمک‌های زهراگین اتحادیه اروپا، ثروت غارت‌شده توسط شرکت‌های اروپایی را دوباره باز گردانید. ضمناً به عوض خیرات خواستن و خوش‌حال ساختن باداران خویش، پول خود را از فساد، عاری سازید.

تمام این اهداف تنها با تصمیم قاطعی‌که منابع انرژی و ثروت را از چنگال غرب آزاد ساخته و حق استفاده آن را به صاحبان اصلی آن برگرداند، می‌تواند حاصل شود. زیرا تمدن غربی با تمام وسایل آن در مقابله با ویروس همه‌گیر کرونا به شکست فاحش مواجه شده است، تا حدی‌که داکتران امریکا برای جلوگیری از خطر این ویروس، زباله‌دانی‌های کثافات را به تن کرده‌اند.

ای مسلمانان! آیا امروز زمان‌اش فرا نرسیده تا از چنگال استعمار‌گران به طور کامل آزاد شویم؟! آیا زمان‌اش فرا نرسیده تا امور خویش را در اختیار خود گرفته و کشور خود را از کثافت، پاک نماییم؟ مشکل موجودۀ تونس کمبود منابع نیست، در واقع منابع وافر در تونس موجود است که از سال‌های گذشته بدین‌سو، شاهد غارت آن هستیم و شما نیز کسانی را دیدید که این منابع را ضایع ساخته و یا در اختیار استعمار‌گران و نماینده‌های آن‌ها قرار داده‌اند. این را بدانید که ما دارای منابع کافی هستیم و تنها به نظام عادل و سالم نیاز داریم تا توزیع منابع را به اشخاص مستحق تضمین نماید. آیا می‌دانید، دانا‌ترین عالمان و حکیم‌ترین حاکمان کیست؟

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلْخَبِيرُ

{ملک: 14}

ترجمه: آیا آن‌کسی‌که موجودات را آفریده از حال آن‌ها آگاه نیست؟! درحالی‌که او (از اسرار دقیق) باخبر و آگاه است!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه تونس

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

دولت هندو شاه‌رگ ما را می‌بُرد؛ درحالی‌که رژیم بجوا-عمران به عوض بسیج‌سازی ارتش مسلح برای آزادی کشمیر، از دولت‌های استعماریِ دشمن درخواست کمک می‌کند!

(ترجمه)

دولت هندو تا هنوز به حملات خود برای تحکیم قدرت‌اش در کشمیر اشغال‌شده ادامه داده است؛ درحالی‌که رژیم بجوا-عمران هنوز هم بر روش کهنه، ناکام و شکست خوردۀ «محکوم کردن» با تویت اصرار می‌ورزد؛ تو‌ گویی‌که بیش‌تری از مسؤلیت‌اش را به قدر کافی ایفأ کرده است. رژیمی‌که وظیفۀ آن بسیج‌سازی ارتش مسلح است؛ مانند پایگاه خبری عمل می‌کند؛ تو ‌گویی‌که یگانه وظیفۀ آن‌ها اطلاع‌رسانی جهان از حادثات اتفاق افتاده شده‌ است. درحالی‌که در مقابل قدرت‌های بزرگ سازمان ملل به شمول امریکا به گریه افتاده تا آن‌ها اقدامی کنند؛ گویی این‌که، آن‌ها پاس‌دار اسلام باشند! به تاریخ 31 مارچ 2020م، دولت هندو اعلامیه‌ای را صادر نمود که بر اساس آن ‌غیر‌کشمیری‌ها بعد از اتمام بعضی شرایط می‌توانند در کشمیر مسکن‌گزین شوند. به‌جز از وظایف بست چهار، ‌غیر‌کشمیری‌ها می‌توانند وظایف بالاتر از آن بست را اشغال نمایند. قبلاً به تاریخ 5 آگست 2019م، دولت هندو قانونی را تصویب نمود که بر اساس آن وضعیت نیمه‌مختار حالت خاص کشمیر ختم و به طور کامل شامل اتحادیه هند شود که این اقدام شدیداً توسط مسلمانان کشمیر رد گردید. اما، دولت هند حتی بعد از وضعِ قانون زندان‌خانگی که وارد هشتمین ماه‌اش می‌شود، با وجود زندانی‌کردن، شکنجه، اختطاف و کور‌ساختن مسلمانان با تفنگ‌های ساجمه‌دار، نتوانسته است مسلمانان را وادار نماید تا به تصمیم یک‌جا‌سازی کشمیر به اتحادیه هند سر‌ خم کنند. حالا دولت هندو اقدام به تغییر جمعیت کشمیر از اکثریت مسلمانان به اقلیت مسلمانان با جا دادن غیر‌مسلمین و غیر‌کشمیری در کشمیر، کرده است تا این‌که نفوذش در آن جا قوی‌تر گردد.

با درک این حقیقت که پاکستان محصور با نظام دموکراتیک سرمایه‌داری، مفکورۀ دولت‌ملت، سیاست خارجی مبنی بر «منافع ملی» در خواست کمک از قدرت‌های بزرگ جهانی و ترک مسلمانان کشمیر به بهانۀ «حفظ منافع اقتصادی» شده است، هرگز برای آزاد‌سازی کشمیر اقدام نخواهد کرد. این واقعیت برای همه مانند آفتاب هویداست. قابل یادآوری‌ست که مسلمین برای بیش‌تر از 13 قرن توسط ارتش قدرت‌مند به رهبری دولت خلافت راشده منافع خود را حفظ و تأمین نموده است. دولت خلافت چنان قوی بود که تنها تهدید خبر بسیج‌سازی ارتش مسلح مسلمین کافی بود تا منافع مسلمانان حفظ و تأمین شود. امروز مخلوق ذره‌بینیِ الله سبحانه‌و‌تعالی که تنها با پیش رفته‌ترین و قوی‌ترین مایکروسکوب الکترونیکی قابل دید است؛ نظم فعلیِ جهان را با رکود اقتصادی به کام مرگ کشانده است. اگر گاو‌پرستان بزدل می‌توانند که از ویروس کرونا نفع برده و برای تحکیم نفوذ خویش در کشمیر تلاش کنند؛ پس چرا مسلمانان نمی‌توانند که از فرصت طلایی استفاده کرده و خلافت را تأسیس نمایند؛ درحالی‌که نظم و اقتصاد کشور‌های امریکا، انگلیس، روسیه، فرانسه و چین توسط ویروس کرونا (کوید-19) از هم پاشیده و در لبۀ شکست قرار دارند؟ حالا زمانش رسیده است تا خلافت در پاکستان تأسیس و کشور‌های افغانستان، آسیای مرکزی و خاور‌میانه را متحد سازد. بدون‌شک هیچ قدرتی در منطقه توانایی مقاومت و یا مانع قرار گرفتن در مقابل اقدام امت را ندارد. آیا به جز از دولت خلافت، کدام دولتی دیگری است تا سرزمین‌های اشغال شدۀ کشمیر، فلسطین، برما و افغانستان را آزاد سازد؟ توقع کمک از رژیم بجوا-عمران که خود غلامِ حلقه به گوش قدرت‌های استعماری‌ست، جهالتی‌ست که صرف انسان‌های عاقل بدان پی می‌برند. این رژیم مزدور برای آزاد‌سازی کشمیر‌اشغال شده، چگونه ارتش مسلح را بسیج خواهد ساخت؟ فلهذا، ای افسران ارتش مسلح پاکستان! منتظر چه هستید؟ همت کنید، قدرت و قوت خود را برای تأسیس دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت اعطأ کنید.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: عبدالله صالحی

أقيموا_الخلافة#

#TurudisheniKhilafah

#YenidenHilafet

#ReturnTheKhilafah

 

ادامه مطلب...

اهمیت گمان نیک نسبت به الله سبحانه وتعالی!

از جابر ابن عبدالله رضی الله عنهما روايت است که گفت، از پيامبر صلی الله عليه وسلم سه‌روز قبل از وفات‌اش شنيدم که فرمود:

(لاَ يَمُوتَنَّ أَحَدُكُم إِلاَّ وَهُوَ يُحْسِنُ الظَّنَّ باللَّهِ عزَّ وَجَلَّ)

(رواه مسلم)

ترجمه: هيچ يکی از شما نميرد؛ مگر اين‌که بايد گمانش را به الله سبحانه و تعالی نيکو نمايد.

توضيح حديث

معنای حسن ظن به الله سبحانه وتعالی، این است که انسان یقین داشته باشد که الله سبحانه وتعالی به وی رحم نموده و وی را عفو می‌کند، در حالات صحت، خائف و امیدوار باشد و هردو حالت را در حال اعتدال و مساوی حفظ کند. بعضی گفته‌اند: خوف نسبت به امید ارجح است و هنگامی علامات موت قریب شود، رجاء غلبه می‌یابد، یا محض رجاء باقی می‌ماند؛ زیرا مقصود از خوف: دوری و صیانت از معاصی و زشتی‌هاست و تشویق به تکثیر طاعات و اعمال خیر می‏باشد، حال‌آن‌که دوری از معاصی در این حالت متعذر است؛ لذا حسن ظن نسبت به الله سبحانه وتعالی متضمن افتقار به سوی الله سبحانه وتعالی و اذعان به وی عزوجل می‏باشد. لذا در همه امور حیات ما، ضرور است که نسبت به الله سبحانه وتعالی حسن ظن داشته باشیم و حسن ظن از جمله عبادات محسوب می‏شود؛ چنان‌چه از ابن مسعود رضی الله عنه منقول است: "قسم به ذاتی‌که معبودی جز وی نمی‌باشد، هیچ عطائی از بندۀ مؤمن بهتر از حسن ظن نسبت به الله نمی‌باشد، قسم به ذاتی‌که معبود برحقی جز وی نیست، هر بنده‌ای گمانش را نسبت به الله سبحانه وتعالی نیک بسازد، پاداش آن را الله عزوجل نصیبش می‌کند. این به سبب آن است که خیر همه‌اش در اختیار الله سبحانه وتعالی است."

طوری که در حدیث گفته شد: انسان باید در همه حالات نسبت به الله سبحانه و تعالی حسن ظن داشته باشد، در وقت شدائد و سختی‌ها، در موقع تنگ‌دستی، غلبۀ دین و در اوقات دعا؛ چنان‌چه در حدیث آمده: از الله طلب حاجت کنيد و در هنگام طلب کردن، يقين داشته باشيد که او دعای شما را اجابت می‌کند.

در وقت توبه نیز لازم است تا حسن ظن نسبت به الله سبحانه وتعالی داشته باشیم؛ چنان‌چه در صحیح‌المسلم از ابوهريره رضی الله عنه روایت است که پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: "چون بنده گناهی را مرتکب شد و گفت، خدايا گناهم را بيامرز، الله سبحانه و تعالی فرمود: بنده‌ام گناهی را مرتکب شد و دانست که برای او پروردگاری است که گناهان را می‌آمرزد و به گناه می‌گيرد؛ سپس بازگشته گناه نمود و گفت: پروردگارا! گناهم را بيامرز، باز الله تبارک و تعالی می‌فرمايد: بنده‌ام گناهی را مرتکب شد و دانست که برای او پروردگاری‌ست که گناه را می‌آمرزد و به گناه مؤاخذه می‌کند. دوباره بازگشت و گناه نمود و گفت: پروردگارا گناهم را ببخش باز الله سبحانه و تعالی می‌فرمايد بنده‌ام گناهی را مرتکب شد و دانست که او را پروردگاری‌ست که گناه را می‌بخشد و به گناه می‌گيرد. من برای بنده‌ام آمرزش نمودم؛ پس هرچه می‌خواهد بکند."

بناءً در مقابل حسن ظن نسبت به الله سبحانه وتعالی، سوءِ ظن قراردارد و این بسیار خطرناک است؛ زیرا هرکس گمان بد نسبت به الله سبحانه وتعالی داشته باشد بدون شک به حرام واقع شده است، گویا که با این گمان بدش به زبان حال از الله سبحانه وتعالی شکایت کرده و می‌گوید: "پرودگارم به من ظلم کرده است و آن‌چه مستحق می‌باشم به من عطاء نکرده است."

لذا در این مورد به جا است که بگوئیم: هرگاه کسی گمان کند که قطعاً الله کمکش نکرده است... و هرگاه کسی گمان کند که هرگز الله سبحانه وتعالی حال امت را در هم‌چو اوقات رقت‌بار تغییر نمی‌دهد؛ یقیناً از مسیر حق خارج و در منهیات شرع واقع شده است؛ چنان‌چه واضح است که الله انبیای عزیز خویش را در حالت‏های ضعف شدید، نصرت و یاری نموده است؛ لذا این از سنت الله متعال است که بعد از ابتلاء و مشقت‏ها نصرت و خیر را نصیب امت اسلامی می‌گرداند.

به این اساس ما به الله ایمان داریم، به او سبحانه وتعالی توکل می‌کنیم و نسبت به الله گمان نیک داریم. درعین‌حال، این را درک کرده‌ایم که قضیه سرنوشت امت إن‌شاءالله سر به راه شدنی و قریب است و این را به یقین می‌دانیم که ما نباید منتظر آن باشیم که خلیفۀ مسلمین، روی بال‌های ملک از آسمان بر ما فرود می‏آید؛ بلکه ضرور باید در این راستا با جدیت تام کار و فعالیت کرد؛ زیرا الله عزوجل می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾

[الرعد: 11]

ترجمه: الله سبحانه وتعالی حال و وضع هيچ قوم و ملّتی را تغيير نمی‌دهد (و ايشان را از بدبختی به خوش‌بختی، از نادانی به دانائی، از ذلّت به عزّت، از نوكری به سروری، نمی‌كشاند)؛ مگر اين‌كه آنان احوال خود را تغيير دهند.

این همان گمان نیکی است، که نسبت به الله سبحانه وتعالی داریم و نتیجۀ اعمال‌مان را برای ما متحقق می‌گرداند. واقعیت حیات امروزی امت بیان‌گر قرب این حقیقت می‌باشد. چطور نپذیریم؛ درحالی‌که هجوم علیه اسلام هر لحظه و هر دقیقه و هر ساعتی زیاد می‌شود. چگونه نپذیریم؛ درحالی‌که مسلمین به یقین و استقامت در صفوف عاملین اعادۀ خلافت اسلامی صف آرائی می‌کنند. چطور نپذیریم؛ درحالی‌که هر روز امت لواهای توحید را در سرزمین شام وغیره با شجاعت تام بر افراشته و طالب تحکیم احکام قرآنی می‌باشند. این است همه و همه امارات و نشانه‌های زیادی‌که امت را به سوی طریق و تغییر حقیقی اقامه دولت خلافت اسلامی، قریب، ترغیب و امیدوار می‌گرداند.

خلاصۀ حدیث

1-       بنده نسبت به الله سبحانه وتعالی همیشه و در همه حالات گمان نیک داشته باشد، چه در اعمال باشد و یا در افکار.

2-       حسن ظن نسبت به الله سبحانه وتعالی از عبادات است و برعکس سوء ظن، گناه، عصیان و حتی انسان را به کفر می‌کشاند.

3-       حسن ظن نسبت به الله سبحانه وتعالی باعث ایجاد خوف و امید و در نهایت باعث حسن خاتمه انسان می‌گردد.

ادامه مطلب...

آن‌چه که بدون آن واجبی محقق نگردد، خودش واجب است.

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

پرسش‌های دارم که مربوط به جزء سوم کتاب «شخصیت اسلامی» می‌شود و می‌خواهم آن‌ها را حضور عالم دانش‌مند‌مان مطرح کنم.

پرسش نخست: در رابطه به قاعده: «ما لا يتم الواجب إلا به...» که در کتاب «شخصیت اسلامی جزء سوم» چنین آمده است: «امری‌که واجب بودن آن مشروط به چیزی دیگری باشد، بدون اختلاف به دست آوردن شرط واجب نبوده؛ بلکه واجب همان است که دلیل شرعی به وجوب‌اش دلالت داشته باشد؛ همانند: واجب بودن نماز که مشروط به وجود طهارت است... .»

این جمله کاملا واضح بوده؛ اما مثال این مسأله مبهم است؛ چون: طهارت شرطی برای وجوب نماز نبوده؛ بلکه شرط ادای آن می‌باشد. در بعضی از کتاب‌های اصول در این مورد، این مثال‌ها را نیز پیدا نمودم؛ مانند: شرط توانایی در حج و گذشت یک سال در رابطه به زکات مال که این موارد نزدیک‌تر به مقصود می‌باشد؛ پس دیدگاه شما در مورد چیست؟

پرسش دوم: در رابطه به موضوع حدیث مشهوری‌که تعریف آن در چاپ دوم چنین آمده است: «مشهور آن حديثی است که تعدادی از اصحاب رضی الله عنهم روایت کرده‌اند که به حد تواتر نمی‌رسد؛ اما در زمان تابعین و تبع تابعین تعدادی‌كه حدیث را روایت کرده باشند، به حد تواتر رسید باشد.» و سپس در  چاپ سوم تعریف حدیث مشهور چنین تعدیل شده است: «آن حديثی است که تعداد روایت آن در تمام طبقات از سه نفر بيش‌تر باشد؛ اما به حد تواتر نرسیده است.» مشکلی‌که من دارم این است که در ادامۀ تشریحات بعد از تعریف و هم‌چنین مثال ذکر شده در مورد حدیث مشهور، در تناسب با تعریف چاپ دوم هم‌خوانی دارد؛ نه با تعریف جدید که در چاپ سوم ارایه شده است. جزاکم الله خیرا! ابوبکر الشرباتی

پاسخ

علیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

نخست: موضوع «مالایتم الواجب إلا به...»

برادر گرامی! آغاز موضوع این است که قاعدۀ «مالایتم الواجب إلا به...» سخن از اجرای حکم می‌زند؛ نه از ثابت کردن حکم شرعی که واجب باشد یا مندوب و یا مباح. از این رو موضوع پیرامون اجرای حکم واجب می‌باشد؛ اگر اجرای حکم واجبی به امر معینی تعلق گیرد، در صورت تکمیل نمودن شروط قاعده، تحقق آن امر، خودش نیز واجب می‌باشد.

دوباره اذعان می‌کنم که موضوع وارد شده در کتاب، بحث پیرامون اجرای حکم شرعی را می‌رساند؛ نه اثبات وجوب آن را. جهت وضاحت بیش‌تر آن‌چه را که در کتاب ذکر گردیده است، یادآور می‌شویم: «موضوع مالایتم الواجب إلا به، به دو گونه است:

اول- این‌که واجب بودنش مشروط به آن چیز باشد.

دوم- واجب بودنش مشروط به آن چیز نباشد.

اما آن چیزی‌که وجوب‌اش مشروط به آن باشد، به دور از اختلاف بوده که حصول شرط در آن واجب نمی‌باشد؛ بلکه واجب بودن آن را دلیل شرعی تعین می‌کند؛ مانند: وجوب نماز که مشروط به وجود طهارت می‌باشد؛ پس طهارت از دید خطاب شارع در رابطه به نماز واجب نبوده؛ بلکه شرط برای ادای نماز است.»

حالا در رابطه به این مثال: «مانند وجوب نماز معینی‌که شرط اش داشتن طهارت است» که وضاحت خواسته‌اید، می‌پردازم و شما در پرسش‌تان گفتید: «در این مثال ابهام وجود دارد؛ چون: طهارت شرط برای وجوب نماز نه؛ بلکه برای ادای آن است.» برادرم سخن شما درست می‌باشد! اما اگر شما سیاق را متوجه شده باشید، این قول در تناقض با موضوع ذکر شده در کتاب قرار ندارد؛ چون: در سیاقِ «مالایتم الواجب إلا به» ابهام مذکور شما یاددهانی شده است و ابهام شما از کتاب چنین مرفوع می‌گردد:

عبارت کتاب: "همانند تکمیل نمودن نماز معینی می‌باشد که طهارت در آن شرط است"؛ یعنی نماز بدون طهارت امکان‌پذیر نیست و گفتید: چرا پیوندِ "وجوب تکمیل نماز معین" را شما ذکر نکردید؟ و پاسخ این گونه است: بحث پیرامون وجوب است نه اثبات آن. این شیوه در کتاب‌های اصول معمولی است؛ یعنی هنگامی‌که سیاق واضح باشد، عدم ذکر موضوع معین جواز دارد و این‌جا نیز سیاق دلالت به عدم ذکر می‌کند. همان‌گونه که در انتهای پاراگراف ذکر شده در کتاب شخصیت اسلامی جزء سوم می‌بینید، به این شکل است: "... پس طهارت به معنای وجوب نماز نه؛ بلکه شرط برای ادای آن است." و شما نیز همین پرسش را داشتید که طهارت شرط برای وجوب نماز نه؛ بلکه برای ادای آن است. آیا سخن شما همان چیزی نیست که در کتاب ذکر گردیده؟!

قسمی‌که قبلاً تذکر دادیم، در کتاب‌های اصول هنگامی‌که سیاق دلالت واضح داشته باشد، کلام را با عدم ذکر بخش معین از آن، خلاصه می‌نمایند و این مسأله هنگام یادآور شدن «مالایتم الواجب إلا به» نیز واضح می‌باشد.

مثلا ابو حامد غزالی طوسی در کتاب «المستصفی» باب «ما لایتم الواجب إلا به...» می‌گوید: «هنگام وجوب نماز، ذکر وجوب طهارت نیز لازمی‌ست» و این به همان معنای است که ما در کتاب یادآور شدیم؛ چون: وجوب نماز همانند یک حکم شرعی موقوف به دلیل می‌باشد؛ نه به وجوب طهارت.

آمدی در کتاب «الإحکام في أصول الأحکام» در این رابطه به گونه‌ی مفصل و واضح می‌گوید: «اگر شارع بگوید که من نماز را در حالت طهارت داشتن برای شما واجب گردانیده‌ام. از این سخن واضحاً فهمیده می‌شود که طهارت شرطی برای ادای نماز است؛ نه برای وجوب آن؛ اما سیاق در کلام «ما لایتم الواجب إلا به»، دلیلی برای یادآوری وجوب و یا اداء وجود ندارد؛ چون: سیاق کلام به وضوح در این مسأله دلالت می‌کند.

در کتاب «شرح مختصر الروضة» از سلیمان بن عبدالقوی طوفی صرصری در رابطه به این مسأله آمده است که: همانند بستگی داشتن نماز به طهارت. سخن سلیمان از سخن دو شخصی‌که قبلاً یادآوری شد، واضح‌تر است؛ چون: وی کلمۀ «وجود» را به جای «وجوب» ذکر نموده است؛ اما بنا به وضاحت سیاق می‌توان دریافت که هدف همه‌ی آنان ادای نماز می‌باشد. پس مراد از جملۀ «ما لا یتم الواجب إلا به»، ادای نماز بوده است.

ابن بدران در کتاب «المدخل إلی مذهب الإمام أحمد» نسبت به دیگران مسأله «ما لایتم الواجب إلا به» را بیش‌تر وضاحت داده است: "بدان که این مسأله دارای دو ملحوظ است، اولین مورد آن مربوط به وجوب یک واجب می‌شود و این باعث اجماع نمی‌گردد، برابر است که سبب باشد یا شرط  و یا نفي مانعی. مثالی در مورد سبب؛ مانند: نصابی‌که  وجوب زکات بر آن استوار است..." هرگاه در این مثال دقیق شوید، هدف از کلمۀ «وجوب زکات» همان اداء زکات است.

هم‌چنان در مورد شرط مثال می‌آورد: "و شرط؛ مانند: اقامت در یک شهر بوده که باعث وجوب گرفتن روزه می‌گردد." این‌جا موضوع کاملاً واضح است که نگفته وجوب روزه؛ بلکه گفته «گرفتن روزه»

هم‌چنین گفته: "پس این قاعده یا شرط برای وقوع فعل است یا غیرشرط؛ مانند: وضوء و سایر شروط نماز...» که در این عبارت، مؤلف بیان داشته که وضوء شرط وقوع فعل؛ یعنی شرط اداء نماز است.

پس چیزی را که در کتاب «شخصیت اسلامی» در رابطه به قاعدۀ «ما لا یتم الواجب إلا به فهو واجب» بحث کردیم، این‌جا واضح گردید. جهت وضاحت بیش‌تر دوباره به آن موضوع می‌پردازیم:

ترجمه: "موضوع (مالایتم الواجب إلا به) به دو گونه است: اول- این‌که واجب بودنش مشروط به آن چیز باشد. دوم- واجب بودنش مشروط به آن چیز نباشد. اما آن چیزی‌که وجوب‌اش مشروط به آن باشد، به دور از اختلاف بوده که حصول شرط در آن واجب نمی‌باشد؛ بلکه واجب بودن آن را دلیل شرعی تعین می‌کند؛ مانند: وجوب نماز که مشروط به وجود طهارت می‌باشد. پس طهارت از دید خطاب شارع در رابطه به نماز واجب نبوده؛ بلکه شرط برای ادای نماز است."

و اما چیزی را که در انتهای پرسش‌تان مطرح کرده و گفتید که در بعضی از کتاب‌های اصول خواندم که توانایی مالی را در حج و تکمیل نصاب را در زکات، مثال داده‌اند. این مسأله نسبتاً واضح است؛ اما از چیزی‌که ما تذکر دادیم زیاد متفاوت نمی‌باشد؛ چون: استطاعت مالی در ادای حج شرط می‌باشد؛ نه این‌که بیان‌گر وجوب و عدم وجوب حج در اسلام باشد. همان‌گونه که در کتاب «المدخل إلی مذهب الإمام أحمد» یادآور شدیم، قاعدۀ مشهور همین است که تکمیل نصاب در پرداخت زکات باگذشت یک سال لازم می‌گردد. اگر شما مثال قاعده‌ی «ما لا یتم الواجب إلا به فهو واجب» در مبحث «الحول في النصاب» را مطالعه کرده باشید، دقیق نه؛ بلکه دقیق‌تر توضیح داده شده که تکمیل نصاب در وجوب زکات می‌باشد و گذشت یک سال شرط در نصاب است؛ چون: چیزی‌که واجب است زکات می‌باشد؛ نه تکمیل نصاب. قاعدۀ (ما لا یتم الواجب إلا به) به معنای پرداخت زکات در صورت تکمیل نصاب می‌باشد و شرط دیگری‌که در آن لازم می‌باشد، گذشت یک سال بالای نصاب است. چیزی‌که شما را با ابهام مواجه ساخته است، ممکن است نحوه برداشت و مطالعۀ شما بدین‌گونه بوده باشد: "نصاب و شرط سپری شدن یک سال در زکات، هر دو شرط برای پرداخت زکات می‌باشد" و یا هم شبیه آن. امیدوارم مسأله برای‌تان واضح شده باشد.

دوم: در رابطه به تعریف حدیث مشهور، قبل از ارائه پاسخ چیزی را به گونه‌ای مقدمه برای‌تان تذکر می‌دهم.

قبلاً در رابطه به حدیث مشهور که در کتاب‌های ما ذکر شده است، مورد پرسش قرار گرفتیم که شامل بعضی از اختلافات می‌گردد و ما این پرسش‌ها را این گونه پاسخ داده‌ایم:

  1. 1. در جزء سوم کتاب «شخصیت اسلامی» چنین آمده است:

أ. در صفحه (80) همین کتاب در رابطه به حدیث مشهور چنین گفتیم: "اگر گروهی از پیروان تابعین این حدیث را از گروه تابعینی‌که آنان از یکی و یا بیش‌تر از اصحاب رضي الله عنهم روایت کرده باشند و تعدادشان به حد تواتر نرسیده باشد، حدیث مشهور می‌باشد..."

ب. در صفحه (83) همین کتاب گفتیم: "حدیث مشهور همان است که در تمام طبقات‌اش از سه تن روایت شده و به تواتر نرسیده باشد."

هم‌چنان این دو تعریف را در جلد اول کتاب «شخصیت اسلامی» یادآوری کرده‌ایم که هر دو تعریف درست‌اند.

تعریف نخست برای پیروان احناف می‌باشد که آنان تعداد راوی حدیث را در عصر اصحاب رضي الله عنهم شرط ندانسته؛ بلکه به یک تن و یا بیش‌تر بسنده می‌کنند؛ اما این گروه تعداد راوی را در عصر تابعین و پیروان آنان شرط می‌دانند.

تعریف دومی برای عام گروه‌ها و خصوصاً علمای اهل حدیث می‌باشد که آنان تعداد راوی را با اندکی اختلاف در این سه طبقه (صحابه، تابعین و پیروان آنان) شرط می‌دانند. عده‌ی از آنان تعداد راوی را در تمام طبقه‌ها بیش‌تر از دو و تعداد دیگر هم بیش‌تر از سه تن شرط گذاشته‌اند.

ما این دو تعریف را که هردو صحیح‌اند، در کتاب‌های‌مان یادآوری نمودیم و هیچ دلیلی برای حذف یکی از این دو وجود ندارد؛ چون در صورت لزوم ما هر تعریف را به اهل خودش نسبت می‌دهیم.

2. حالا به آخر پرسش‌تان که بنا به تغییر شرح پیش آمده است، پاسخ ارائه می‌داریم. ملاحظه شما در جایش؛ ولی ما شرح را تغییر نمی‌دهیم؛ اما توجه شما را به موضوعی در حدیث مشهور جلب می‌دارم: هستند کسانی‌که حدیث مشهور را به عنوان آحاد توصیف ننموده می‌گویند که این حدیث افاده‌ی گمان نزدیک به یقین را می‌کند. بنابراین، تاکید ما در همه موارد، به خبر واحد بودن آن است؛ زیرا این موضوع یا گمان است و یا هم یقین و چیزی میان گمان و یقین که به این امر نزدیک و یا دور شود، وجود ندارد؛ بناء این سخن معنایی ندارد و بدون تردید، مشهور افاده گمان را می‌کند. حتی اگر در زمان تابعین و پیروان آنان به حد تواتر هم رسیده باشد، با وجود گمان بعضی، باز هم نمی‌توان آن را متواتر گفت؛ زیرا تواتر از رسول الله صلی الله علیه وسلم ثابت می‌گردد؛ نه از زمان تابعین و پیروان آنان. این مسأله در شرح کاملاً واضح و مبرهن می‌باشد.

با این وجود، خواهیم دید که در صورت عدم تاثیرگذاری در موضوع یاد شده، از نظر تغییر شرح یا عدم تغییر آن چه خواهد بود.

برای اطلاعات بیش‌تر باید دانست، که مشکل در تعریف نامشخص حدیث مشهور، از مدلول کلمه مشهور سرچشمه می‌گیرد و شهرت حدیث بستگی به این دارد که چه کسی به این شهرت بپردازد، امکان دارد که وی در مورد شهرت حدیث به تعداد معینی اطمینان داشته باشد که متفاوت از شخص دیگر در شهرت حدیث است. این یک اصطلاح نزد مجتهدین و علمای اهل حدیث می‌باشد. همان‌طوری‌که در بالا یادآور شدیم، از نظر اطمینان به مدلول شهرت حدیث، اختلاف جزئی وجود دارد؛ اما در همه‌ی حالات؛ حتی اگر اطمینان بیش‌تری برای شهرت و افزایش تعدادی‌که قبلاً ذکر کردیم وجود داشته باشد، بحث عدد در احادیث آحاد باقی می‌ماند.

قابل یاددهانی است که بحث شهرت در حدیث، شهرت آن در زمان تابعین و پیروان آنان است. اگر این حدیث بعد از این دو دوره (زمان تابعین و پیروان آنان) در میان مردم به شهرت رسیده باشد، اعتباری نداشته و به آن حدیث مشهور گفته نمی‌شود.

این قول رسول صلی الله علیه وسلم از جمله احادیث مشهور است که آن را مسلم و بخاری روایت کرده‌اند:

«إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّـيَّاتِ» (أخرجه البخاری و مسلم)

ترجمه: اعمال بر اساس نیت‌ها ارزیابی می‌شود.

  1. 3. در فرجام باید گفت که هردو پرسش شما معتبراند. در پرسش نخست گفتید: «فما قولکم جزاکم الله عنا خیرا» و در پرسش دوم بیان داشتید که: «وما أشکل لدي هنا أن بقیة الشرح...»، از دقت تفکیر و تدبر شما در کتاب‌های‌مان خیلی خوش‌ام آمد! الله متعال شما را با ذهنی‌که اکرام نموده و سخاوت‌مندانه آفریده است، برکت دهد.

والسلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

برادرتان عطاء بن خلیل أبوالرشته

مترجم: عمر موحد

ادامه مطلب...

جامعۀ افغانستان بین طوفان‌های جنگ، بی‌کاری، گرسنگی، فقر، ویروس کرونا و دو رئیس جمهور!

(ترجمه)

خبر:

به نقل از طلوع نیوز، روز یک‌شنبه، ۴ اپریل ۲۰۲۰ م، ساکنان شهر کابل از رهبران سیاسی کشورشان انتقاد کردند که خاموشی اختیار کرده‌اند؛ درحالی‌که مردم به دلیل COVID-19 در کشور با "بحران سخت" روبه‌رو استند. مردم می‌گویند که آنان به‌دنبال لقمۀ نانی برای زنده ماندن، سخت تلاش می‌کنند؛ اما رهبران به جای راه‌حل، "وضعیت را از بد بدتر می‌کنند". عبدالسمیع، امام مسجد می‌گوید: "آن‌ها نه به ملت؛ بلکه به مواضع سیاسی خود می‌اندیشند. روزانه جوانان بسیاری به شهادت می‌رسند؛ اما حکومت‌داران اصلاً به این موضوع فکر نمی‌کنند." احمد فهیم، یک‌تن از شهروندان کابل می‌گوید: "ما نمی‌دانیم که آن‌ها (رهبران) چه می‌خواهند. مردم با بدبختی روبه‌رواند. ویروس کرونا سراسر جهان را فرا گرفته‌است. مردم از حکام می‌خواهند که اختلافات‌شان را کنار بگذارند." منصور هدایت، تحلیل‌گر مسائل اقتصادی می‌گوید: "رهبران برجستۀ سیاسی باید به فکر مردم باشند. بدون شک مردم بیش‌تر از ویروس کرونا، نگران بحران سیاسی‌اند." امروزه مردم اراکین دولت را به دلیل گسترش ویروس کرونا، جنگ، بی‌کاری و فقر، به بی‌کفائی متهم می‌کنند.

تبصره:

جامعۀ افغانستان بار دیگر جنایت رهبری دولت را علیه مردم‌اش مشاهده می‌کند. بحران «ویروس کرونا» یک مرتبۀ دیگر چشمان شهروندان را باز کرده‌است، تا بدانند که این رهبران دست‌نشانده به هیچ وجه به آرامش امت اهمیت نمی‌دهند؛ بلکه بیش‌تر نگران بازی‌های سیاسی خوداند. مردم از ناامنی زیاد، بی‌کاری، گرسنگی، فقر، و... رنج می‌برند؛ اما هیچ یک از «دو رئیس جمهور» به این وضعیت توجه ندارند.

هجوم امریکایی‌ها زندگی امت را به یک جنگ بی‌پایان تبدیل کرده‌است. سازمان ملل متحد پس از گذشت بیش از یک دهه مستندات منظم از تأثیر جنگ بر غیرنظامیان، دریافته است که در سال ۲۰۱۹ م، ارقام تلفات غیرنظامیان از ۱۰۰۰۰۰ تن فراتر رفته‌است. تادامیچی یاماموتو، نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل برای افغانستان و رئیس هیأت معاونیت ملل متحد در افغانستان (یوناما) گفت: "تقریباً هیچ غیرنظامی در افغانستان وجود ندارد از خشونت‌های جاری در امان مانده باشد." فقر و بیکاری نیز افغان‌ها را مأیوس کرده‌است. بر اساس گزارش سازمان بین‌المللی کار (ILO)، یافته‌های چندین سازمان مختلف نشان می‌دهد که نرخ بی‌کاری در افغانستان بین ۲۵ تا ۳۰ درصد است و این آمار نشان می‌دهند که افغانستان بیش‌ترین تعداد بی‌کار را در جهان دارد. طبق گزارش برنامۀ جهانی غذا (WFP)، بیش از نیمی از مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

این تنها بخشی از واقعیت‌های تلخ و ظالمانه در این کشور است. علاوه‌براین، بحران کرونا و قرنطینه، ترس مردم از ضربات شدید اقتصادی و مرگ در اثر گرسنگی را افزایش داده‌است. هزاران خانواده مخارج زندگی خود را با کار روزانه تأمین می‌کنند. آنان در حیرت‌اند که در زمان قرنطینه چی باید بخورند؛ درحالی‌که رهبران با پوشیدن ماسک صورت و دست‌کش در کاخ ریاست جمهوری نشسته‌اند و به مردم تجویز می‌کنند که برای مبارزه با شیوع این ویروس باید قرنطینه‌ها را جدی بگیرند. اما امت خواب نیست، امت می‌بیند که چگونه مرتباً از طرف خائنان اسلام، بدون سرپرستی رها می‌شوند و با صدای بلند و بی‌ترس از آن‌ها شکایت می‌کنند. امت برای یک رهبر صادق فریاد می‌زند و می‌گرید، رهبری‌که مردم‌اش را به حال خودشان رها نمی‌کند، رهبری‌که حمایت از آن‌ها را در صدر اولویت‌هایش قرار می‌دهد.

پس از انتخابات ریاست جمهوری، یک پیرمرد افغان به الجزیره گفت: "ما فقط می‌توانیم به الله سبحانه و تعالی دعا کنیم تا ما را از این وضعیت نجات دهد." اکنون فرصتی بی‌پیشینه فراهم آمده‌است. امت به یاری این مردم درمانده به‌پا خاسته‌است؛ به یاری کسانی‌که نمی‌توانند با در خانه ماندن و حفظ خود از ابتلاء به این ویروس، چیزی برای خوردن بخرند؛ به یاری آنانی‌که روز و شب نگران‌اند که آیا فردا فرزندان‌شان چیزی برای خوردن خواهند داشت یا خیر؟ حال‌آن‌که دیگران دستگاه ایمنی بدن‌شان را در مقابل این ویروس تقویت می‌کنند؛ به یاری مردمی‌که شدیداً خواهان راه‌گشایی از جانب الله سبحانه و تعالی‌اند، تا سرانجام آنان را از تور رهبرانی نجات دهد که این مردم درمانده را در زمان واگیری در خانه‌ها حبس کرده‌اند، بدون این‌که فکر کنند آیا چیزی برای خوردن دارند یا خیر! درحالی‌که خود در کاخ‌ها و تخت‌های‌شان می‌خورند و می‌آرامند.

«لَيَنْتَقِضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ عُرْوَةٌ عُرْوَةٌ، فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا، فَأَوَّلُهُنَّ نَقْضًا الْحُكْمُ، وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاةُ»

[البخاری/تاریخ کبیر]

ترجمه: همانا گره‌های اسلام یکی پی دیگری ازبین می‌رود. هرگاه گره‌ای ازبین رود، مردم به گرۀ بعدی‌اش چنگ می‌زنند؛ اولین این گره‌ها حاکمیت و آخرین آن نماز خواهد بود.

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

نویسنده: امانه عابد

مترجم: امیر حسام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه