شنبه, ۲۸ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

کسانی‌که واقعاً رسول الله صلی الله علیه وسلم را دوست دارند، باید به تأسیس دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت مبادرت ورزند که از شأن و شرف رسول الله پاسداری و حفاظت می‌کند

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

از حضرت انس رضی الله تعالی عنه روایت است که رسول معظم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ مَالِهِ وَأَهْلِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» [نسایی]

ترجمه: مؤمن شمرده نمی‌شود یکی از شما مگر آن‌که مرا نسبت به مال و اهل خود  و از همه مردمان دیگر بیشتر دوست داشته باشد.

 امام ابوسلیمان الخطابی در خصوص محبت رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است که «فَمَعْنَاهُ لَا تَصْدُقُ فِي حُبِّي حَتَّى تُفْنِيَ فِي طَاعَتِي نَفْسَكَ وَتُؤْثِرَ رِضَايَ عَلَى هَوَاكَ وَإِنْ كَانَ فِيهِ هَلَاكُكَ » به این معنی: تا مادامی‌که در اطاعت از من خود را خسته نکنید و رضایت ام را نسبت به هوای نفس خود ترجیح ندهید؛ حتی اگر منجر به مرگ تان شود، در محبت من صادق نخواهید بود. با نگاه ژرف به دنیای کنونی در همین روز دوازدهم ربیع‌الاول 1442هـ.ق می‌توان گفت که حب عمیق نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم تنها چیزی است که امت اسلامی را در مقایسه با اهل کفر که به شخصیت رسول معظم دهن کجی نموده و پیوسته به وی اهانت می‌کنند، متمایز می‌سازد. لذا از یک طرف، محبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم باعث شده تا مسلمین در خصوص وقاحت و بدسگالی فرانسه احساس درد و ناآرامی نموده به جاده‌ها بریزند و از شأن و عزت رسول الله صلی الله علیه وسلم هم‌چنان در رسانه‌های اجتماعی دفاع نمایند. از سوی دیگر، رهبران کافر غربی با تکبر و خودخواهی تمام واضح ساختند که به ادامه رزالت‌های گذشته‌شان اکنون هم از دهن کجی و تمسخر نسبت به جناب رسول معظم حمایت می‌کنند.

و اما در خصوص حاکمان سرزمین‌های اسلامی باید گفت که آن‌ها در میانه اعراف قرار گرفته اند! از یک طرف ترس‌شان نسبت به خشم مسلمانان و از سوی دیگر تمایل‌شان به اطاعت از باداران کافر غربی خود، تنها به تکرار چند کلمات بچه‌گانه و اقدامات عادی و بی‌معنی بسنده کرده و دل خوش نمودند. عمران خان، این حاکم پاکستان است که نامه ای به مدیرعامل فیس بوک/رخنامه نوشته است تا جلوی پدیده اسلام هراسی را بگیرد، گویا این حاکم مسلمان که سلاح هسته‌ای و صدها هزار نیرو در اختیار دارد، برای تاجری می‌نویسد که از ارزش‌های آزادی بیان غربی برای سودآوری استفاده می‌کند! عمران خان به حاکمان مسلمان نامه نوشت تا علیه اسلام هراسی حرکت کنند، گویی اجساد بی‌احساس آن‌ها‌ برای هر علتی‌که مربوط به امت باشد، با وجود رهبری و فرماندهی میلیون‌ها سرباز و کنترل سهم شیر از ثروت جهان ، جابجا شده اند!

ای مسلمانان پاکستان!

حکام فعلی سرزمین‌های اسلامی از آن‌چه که نزد ما نسبت به همه چیز عزیز تر و محبوب‌تر است، قطعاً نمایندگی نمی‌کنند. تا زمانی‌که خلافت راشده بر منهج نبوت را که مطابق قرآن و سنت رسول الله منابع امت رسول الله صلی الله علیه وسلم را برای حمایت از مقدسات ما بسیج می‌سازد، تأسیس نکنیم؛ هرگز شاهد دفاع مؤثر و ماندگار از شرف و عزت رسول معظم خویش نخواهیم بود. حتی در زمانی‌که خلافت آخرین نفس‌هایش را می‌کشید، حب و اطاعت رسول الله صلی الله علیه وسلم در اقدامات سلطان عبدالحمید ثانی خلیفه عثمانی مشهود بود. زمانی‌که هردو کشور انگلیس و فرانسه قدرت‌های بزرگ جهانی آن زمان قصد دهن کجی علیه رسول الله صلی الله علیه وسلم را می‌کردند؛ تنها تهدید آن‌ها توسط جهاد از سوی ارتش‌های خلافت برای راندن این شیاطین صلیبی کافی بود تا قبل از انهدام خلافت دیگر جرئت این کار را نکنند. بناءً، امروزه برای هر یک از ما لازم است تا با تلاش در راستای تأسیس دوبارۀ خلافت اسلامی بر منهج نبوت که دست و زبان این شانئین را برای همیش قطع می‌کند، در محبت و اطاعت واقعی خود نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم صادق باشیم.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

کدام یک از ارتش‌های مخلص سرزمین‌های اسلامی برای دفاع از عزت و شرف رسول محبوب ما حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم حاضر است تا در تحت رهبری یک خلیفه راشد بسیج شود؟

(ترجمه)

چنان‌که مسلمانان در سراسر جهان زندگی رسول الله صلی الله علیه وسلم را در این ماه مبارک ربیع‌الاول به خاطر دارند، به تاریخ 21 اکتوبر 2020م کارتون‌های موهن به رسول الله صلی الله علیه وسلم از روزنامه طنز شارلی ابدو به روی ساختمان‌های دولتی در شهرهای مونپلیه و تولوز فرانسه برای مدت چندین ساعت قرار گرفت. این امر خشم مسلمانان را در سراسر جهان بر انگیخت؛ ولی حکام سرزمین‌های اسلامی هم‌چون اجساد بی‌احساس و بی‌حرکت به حال خود باقی ماندند و هیچ گونه واکنشی در برابر این رذالت از خود نشان ندادند؛ در حالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«لاَ يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ وَلَدِهِ وَوَالِدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» [بخاری و مسلم]

ترجمه: مؤمن شمرده نمی‌شود یکی از شما مگر آن‌که مرا از فرزند، پدر و از همه مردمان دیگر بیشتر دوست داشته باشد.

اگرچه این حاکمان کسانی اند که به میلیون‌ها نفر از سپاهیان مسلمان را که حاضر اند برای دفاع از شرف و عزت رسول الله صلی الله علیه وسلم جان خود را فدا کنند، دستور می‌دهند. اما با آن‌هم هیچ‌گونه اقدام قابل توجهی نشان ندادند تا از شر دولت‌های غربی  برای همیشه رهایی یابند.

ای مسلمانان پاکستان!

به مقدسات اسلام بدون پاسخ دندان‌شکن بی‌حرمتی و اهانت صورت می‌گیرد، به این دلیل که ما در زیر بار حاکمانی قرار گرفته ایم که جز نافرمانی الله و رسولش چیزی بلد نیستند. کفار هرگز از اهانت‌های پی‌درپی شان نسبت به دین ما، به پیامبر محبوب ما، به مقدسات ما، به زندگی، سرزمین‌ها و عزت و شرف ما دست نخواهند کشید تا این که سپر خود، خلافت بر منهج نبوت را دوباره تأسیس نماییم که بر اساس آن‌چه الله سبحانه‌وتعالی نازل فرموده حکم می‌کند. این همان خلافتی است که سلطان عبدالحمید ثانی خلیفه عثمانی فرانسه و انگلیس را با تهدید از طریق انسجام نیروهای مسلح خلافت با راه‌اندازی جهاد مقدس وادار کرد که از توهین به رسول الله صلی الله علیه وسلم دست بردارند. این همان امام/خلیفه راشد است که یک بار دیگر فرزندان مخلص ما را که شهادت را به اندازۀ دوست دارند که کفار از مرگ می‌ترسند، انسجام می‌بخشد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ فَإِنْ أَمَرَ بِتَقْوَى اللَّهِ  عَزَّ وَجَلَّ وَعَدَلَ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ أَجْرٌ وَإِنْ يَأْمُرْ بِغَيْرِهِ كَانَ عَلَيْهِ مِنْهُ»  [مسلم]

ترجمه: امام سپر است؛ مردم به پیروی از او با کفار می‌جنگند و به او پناه می‌برند. اگر او به تقوای الهی و عدالت، دستور دهد، در قبال آن، به او اجر و پاداش می‌رسد. و اگر  به غیر از آن (به ظلم وستم دستور دهد)، بهره‌ ای از گناه می‌برد.

ای نیروهای مسلح مسلمان پاکستان!

آیا دوست ندارید از نخستین کسانی باشید که در دفاع از عزت وشرف رسول اکرم صلی الله علیه وسلم تحت قیادت یک خلیفه واحد منسجم شوید؟ کدام یک از شما از نخستین نصرت دهندگان خواهد بود تا خلافت بتواند آتش و رعد و برق شما را پرتاب دهد و کفار را به عقب براند؟ کدام یک از نیروهای مسلح مخلص از نخستین کسانی خواهد بود که به احیای خلافت بر منهج نبوت با پیروی از سنت سردار پیامبران حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم مبادرت ورزد؟ بناءً همین حالا نصرت دهید/حمایت مادی خود را اعطا کنید تا بزرگ‌ترین پاداش الهی در بهترین مقام جنت شامل حال تان شود. افتخار همراهی با رسول الله صلی الله علیه وسلم را در بهشت جاویدان بدست بیاورید، همراهی که قطعا در این دنیای زودگذر متصور نیست.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

انتخابات2020 امریکا

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در روزنامه­ی "سیاست خارجی" policy foreign، شماره خزانی2020 آن تحت عنوان: «انتخابات روی هم رفته با اهمیت­ترین چیز» تذکر بعمل آمده است که «مایکل هیرش تلاش می­ورزد تا سطح اهمیت انتخابات پیش‌رو امریکا را در تعیین آینده امت؛ بلکه در تعیین نظام جهان ثابت سازد، آن­هم برای شماری از توافقنامه­هایی‌که در آینده صورت خواهد گرفت. وی در این راستا از نظریات بزرگان اندیشمند و تحلیل‌گران سیاسی امریکایی کمک می­گیرد.»

اولاً: بعضی­ها به این نظر هستند که از انتخابات امریکا کدام شفافیت و روشنی به مشاهد نخواهد رسید و علت آن را حساس بودن اوضاع داخلی امریکا از قبیل؛ بروز تناقضات داخلی و حساس بودن اوضاع خارجی آن از قبیل؛ پیش­برد رهبری جهان و مقابله با دشمنان، و تلاش امریکا برای تخصیص غنایم فقط برای خودش نه برای مابقی دولت­ها؛ حتی برای هم­پیمانان­اش دانسته اند. افزون بر این، دلیل دیگری را که نیز می­توان برشمرد و آن این­که امریکا یک دولتی است که از سوی مؤسسات به پیش برده می‌شود و نقش رئیس جمهور در آن محکوم به قانونی است که صلاحیت­های آن را محدود ساخته و رئیس جمهور شخصاً باید که به این قانون رسمی و تثبیت شده سر تسلیم فرو آورد؛ تفاوتی نمی­کند که وی این کار را با همه اهلیت و قدرت سیاسی که دارد ممارست کرده باشد؛ مثل رئیس جمهوران گذشته و یا این‌که رئیس جمهور فقط تمثیل کننده نقش گروه حاکم واقعی همراه با تحکیم سازی و یا بدون تحکیم سازی آن ­باشد؛ مثل کار ترامپ، که در این نقش رئیس جمهور یک سلسله صلاحیت­های قانونی دیگری را برای مؤسسات اجرائی بغیر از ریاست جمهوری قایل می­شود. در بین مقالات و نظریاتی‌که از مرحله اول وجود ترامپ در قدرت و انتخابات پیش رو ارائه شده است، یک پیچیده­گی و نامفهومی دیده می­شود که تا هنوز از خود امریکایی­های نشنیده ایم. به عنوان مثال: ادوار جیه واتس، مؤرخ کلیفورنیایی می­گوید که: اگر ترامپ مجدداً انتخاب گردد و بر کرسی قدرت بنشیند؛ عنعنات و قیود دیموکراسی امریکایی بکلی ناپدید خواهد شد، به گونه­ای‌که رخ­دادهای جمهوریت­های گذشته را برعکس خواهد ساخت و حتی اگر بایدن هم برنده انتخاباتی گردد، باز هم بهبود شدن اوضاع وقت زیاد و طولانی را در برخواهد گرفت. تعداد کثر منتقدین و محققان بر این باور هستند که بهترین آرزو که باید داشت اینست که ترامب به شدت در ماه نومبر شکست بخورد و وی این نتیجه را پذیرا باشد.

در اخیر کلام باید گفت که دید جهان نسبت به ترامپ تغییر کرده و مردم به این باور هستند که او یک نقطۀ عطف در تاریخ بوده و یک شکل منحصر به فرد از نوع خود است، و احتمال ندارد که بار دیگر در ریاست جمهور و یا دیموکراسی چنین شخص خودشیفته و شوونیسم ظاهر شده و روی کار آید. برای همگان آشکار گردیده است که ترامپ نمی­خواهد با آن گروه ناچیز و ناتوان خود از صحنه قدرت به شکل صلح­آمیز برکنار رود. این درحالی‌ست که انتخابات در یک حالت ناگوار قرار داشته و لشکر و دادگاه عالی/استره محکمه سر درگم است که چه باید کرد. علاوه بر این‌که ترامپ بر رهبران دیگر هجوم برده و امریکا را به پیروی از چین متهم کرده است. وی نیز بایدن، رقیب انتخاباتی خود را در جلو تماشا کنندگان در یک برنامه تلویزیونی حیوان صفت تلقی کرده است...

نغمه‌ای‌که تا بحال شنیده نشده بود، ولی اکنون واقعیت آن آشکار گردید، ترامپ -به روش مبتذل خود- عمیق‌ترین تقالید امریکایی را به حرکت در آورده و ترساننده موسسین اولی می­باشد؛ آنانی­که پیوسته نگران این بودند که مبادا در درگیری­های خارجی از حد تعیین شده پا فراتر گذاشته شود و پیوسته از آثار و علایم درگیری که منجر به نابودی خود می­شود، بر حذر می‌داشتند. به عنوان نمونه از روی کار آمدن افرادی مثل ترامپ بر حذر می­داشتند و از مشهورترین سخنان جون کوینسی آدامز، ششمین رئیس جمهور امریکا در سال 1821م اینست که نباید امریکا برای نابودی خود در جستجوی وحشی­های در خارج از مرزش بگردد. آدامز گفت که پرداختن به این کار شخصیت امت را فاسد می­سازد.

ثانیاً: عجیب و غریب بودن وجود رئیس جمهور همجی در رهبری دولت ابرقدرت جهان بعد از جنگ جهانی دوم نیز واضح و شفاف است که وی در سراسر جهان حکمرانی می­کرد و علت این کار را می­توان فراهم شدن امکاناتی را نام برد که برای غیرش فراهم نشده بود و وی بر اساس مبدأ سرمایه‌داری نهضت شفاف و واضحی را راه اندازی کرد؛ اگر چه مسیر اشتباهی بود. حالا نیز اگر موجودیت­ خلل­ها و اختلافات بزرگ در آراء و در حفظ قدرت و عدم سقوط وتراکم مشکلات نمی­بود؛ مبدأ داخلی و خارجی به اجرا در می­آمد، ولی این اختلافات موجود بخاطر مصلحت رژیم سیاسی امریکا دامن­گیر احزاب با اصالت شده است.

به نظر من ظاهر شدن این اختلاف و پلان‌ریزی­ها در فسخ معاملات و مؤول نمودن بسیاری از وظایف در اداره ترامپ از سوی تصمیم گیرندگان امریکایی چیز عجیب و غریب بوده که در نتیجه این مؤول نمودن وظایف در مراکز حساس بعد از مدت کوتای صدمه و ضربۀ بزرگی را بر جای گذاشته و سبب افزونی آن خواهد شد.

اصل در دولت ابرقدرت جهان و در متفکرین و تصمیم گیرندگان آن اینست که باید قیادت آن را شخصی بدوش بگیرد و از جنس  فکره­ای باشد که دولت بر اساس آن بنا شده است؛ نه این‌که شخصی قیادت آن را بدوش گیرد که از فکره و مفکوره دولت ابا ورزد و بر اساس اساسات و قواعد سیاسی آن حکمرانی نکند و در عوض؛ آن را استهزا کند و رد کند و در سدد نابود کردن موسساتی باشد که دولت آن­ها را در جریان سال­های سال تاسیس کرده است. و این در حالی باشد که هیچ بدیلی نداشته باشد، جز این‌که به وسیله عقوبات و زور وحشت‌افگنی کند و ابتزاز سیاسی به بار آوردکه نمونه آن را می­توان در دوره ترامپ مشاهد کرد که هم‌چون آفتاب واضح و روشن بوده و جالب­تر از آن و آن این­که سیاست خارجی آن نه تنها با دشمنان، بلکه با هم­پیمانانش انسان را به شگفت وامی­دارد. این نزد هر سیاست­مدار معلوم و روشن است که وضعیت جهان از این قرار است که در زیر سایه ترس و ضعف برقیادت در مقابل دشمنان قرار دارد. با وجود این­که همه می­دانند که سبب این ضعف و عقب­ماندگی وجود رئیس جمهور بی‌تدبیری هم‌چو ترامپ بوده که قادر به پیش­برد نقش مؤول شده نیست. وی در تلاش است تا برای این ناتوانی­اش موجودیت یک مشکل عمیق در دولت امریکا و به درازا کشیدن قدرت جهانی­اش را دلیل بیاورد و این یک قماربازیی بسیار خطرناک بوده که بالای زمام­داری امریکا و دید دولت­های جهان نسبت به آن تأثیرگذار می­باشد تا سرحدی‌که امریکا جوف جهان قرار گرفته است.  

و در پایان، این مقاله به عنوان مژده­ای برای ختم رهبری امریکا و پایان نقش آن نبوده؛ بلکه درسی پیرامون آشکار شدن علایم ضعف و آغاز عقب­ماندگی و افت جهانی است. روزنامه لوفیگارو فرانسوی یک مقاله­ای را از مورخ و اقتصاددان فرانسوی، نیکولا بافیریز از مرکز شهر سوربون، نشر کرده است که در آن از ترس­های فراوانی‌که در آینده جامعه ایالات متحده را دامن خواهد زد، سخن به عمل آورده و گفته است که «انتخابات ریاست جمهوری سال 2020م امریکا، در تاریخ امریکا بسیار نگران کننده است.» به اعتبار این‌که در مناظره تلویزیونی که بین کاندیدایی ریاست جمهوری ترامپ و بایدن صورت گرفته است؛ هیچ نشانه و جرقه­ی امیدی منعکس نشده است؛ مناظره‌ای که «کسی از آن پیروز بدر نرفت جز دو قربانی: ایالات متحده و دیموکراسی.» طوری­که­ نظر نویسنده در زمینه چنین است که ترامپ به عوض این‌که عظمت و شأن و شوکت امریکا را دوباره برگرداند، وی به سرعت در عقب‌زنی و تراجع آن تلاش ورزیده است و امکان انتخاب مجددش میسر نیست؛ مگر این­که امریکا با گدودی مدنی دچار شود و نظامش فروپاشد و چندین نظام روی کار آید، و هم‌چنین پیمان­هایی‌که برای دیموکرات­ها غربی بنا شده نیز از بین برود.»

امریکا آنقدر هم نیرومند نیست؛ اما تنها چیزی‌که آن را سرپا نگهداشته است؛ حالت سیاسی است که برایش اسباب بقاء همراه با اسباب اندثار مبدئی را فراهم کرده است و چیز دیگر را که در زمینه می­توان نام برد؛ ممارسات سیاسی احمقانه‌ای است که در سال­های اخیر به انجام رسیده است. اما یک مسئله مهمی که می­ماند و آن نبود یک بدیل سیاسی جهانی است، زیرا باید که یک بدیل مبدئی متمدن سیاسی دیگر موجود باشد تا بر وضع ناگوار موجود نقطه پایان گذاشته و یک نظام جدید جهانی را به طرز خاصی بر پا کند و این ممکن نخواهد بود؛ مگر در اسلام و دولت آن؛ دولت خلافت راشده بر منهج نبوت که بزودی زود برپا خواهد شد. انشاء الله!

نویسنده: حسن حمدان

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

ای جوانان و ای کسانی‌که تغییر به دست شماست؛ کمر همت ببندید و به میدان وارد شوید!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

امروز تمام امید امت در سرزمین‌های اسلامی؛ به جنبش‌هاست؛ چون جنبش‌ها امروز در یک حالت نشاط و تحرک قرار دارند و همیشه مورد ستم، ظلم، آزار و اذیت رژیم‌های جنایتکار حاکم قرار می‌گیرند و این حکومت‌ها به کمک غرب توانستند جنبش‌ها و انقلاب‌های امت را مهار کنند. با این حال وضعیت اسفبار فعلی، هنوز در آرزوی تغییر واقعیت خود است و منتظر اولین جرقه‌ای جنبش واقعی است که  این جنبش روزی فرا خواهد رسید و همه را از ذلت، ظلم و بدبختی نجات خواهد داد.

واقعیت امت قسمی می‌باشد که هنوز در بین‌شان برخی عقاید، مفاهیم و احساسات بر اساس اسلام می‌باشد و روح جمعی در آن متمرکز است. فساد و ناعدالتی حاکم در سرزمین‌های اسلامی، باعث به وجود آمدن فکر تغییر در اذهان امت اسلامی شده است. جوانان با مقاومت و نشان دادن احساسات‌شان در مقابل جبر و ظلم حکام؛ ثابت نمودند که نیروی کافی جهت تغییر را دارند؛ اگر این فکر و احساسات امت به حالت خودش گذاشته شود و از بین نرود به مرور زمان به یک فکر صحیح تبدیل شده و این فکر منتج به بیداری امت می‌شود و حالت‌شان را تغییر می‌دهد.

چند دهه قبل، حتا فکر کردن بخاطر تغییر به نظرِ عام و خاص بد شمرده می‌شد و برنامه‌های سیاسی بدیلی‌که احزاب و حرکات بخاطر تغییر حمل می‌کردند، صرف نظر از توانایی، صداقت و جذابیت‌شان رؤیایی غیر قابل تحقق در روی زمین بود. این تلاش‌ها در نظر مردمی‌که یأس را فهم و ناامیدی را درک کرده بودند، توهمی بیش نبوده و نسل‌هایی‌که بزرگ شده‌اند، واقعیت‌شان چنین است و مانند دختران بی‌شوهر خانه مانده در تحقیر و برده‌گی فرعون و سربازانش گیر‌کرده‌اند و امید تغییر این حالت را از دست داده‌اند. این یک واقعیت قوی سیاسی بخاطر تحول و یا تغییر است که انجام می‌دهند؛ اما در تاریخ به چنین موانع روبه‌رو نشده بودند؛ زیرا این موانع شبکه‌ای از باند‌های محلی حاکم و ائتلافی از باند‌های منطقوی است که منافع رژیم‌های حاکم در منطقه را تأمین می‌نمایند و این باند‌ها؛ جز همکاری با وزراء و هم‌چنان همکاری در پروژه‌های سرکوبِ مردم و خاموش کردن صدای‌شان در هیچ کارِ دیگر موفق نبوده‌اند و از همکاری غربی‌ها به نظام‌های دیکتاتوری‌ که منافع‌شان را حفظ می‌کنند بعید نیست.

 بنابر این، جای تعجب هم نیست که اولین پیشتازان این انقلاب‌ها مربوط به نسل جوانی بوده که تازه چشم به زندگی گشوده بودند و باند حاکم نتوانستند بر روح این نسل نفوذ نمایند؛ لذا این نسل جوان زودتر از پدران خود به میدان پایین آمدند و فریاد‌های قهر، غضب و نپذیرفتن‌شان را سر می‌دادند.

این جنبش از طریق شبکه‌هاب الکترونیکی سریع‌تر از سرکوبگران و اراذل و اوباش‌های باند حاکم، به خیابان‌ها نفوذ کردند؛ درحالی‌که باند حاکم ده‌ها‌سال است برای سرکوب مردم و خاموشی صدای‌شان تلاش می‌نمایند. این حادثه در 25 ژانوی اتفاق افتاد؛ اما به دلیل وجود وحشیگری و استبداد نظام‌ها بار دیگر نیز جوانان بیزاری و نفرت خود را تکرار کردند و توانستند برای بار دوم سد ترس را بشکنند تا این‌که به رژیم‌ها ثابت سازند که  به تصمیم‌های‌شان نمی‌توانند رضایت دهند. و شمارش روز‌های حاکمیت رژیم محدود شده و این صبح را بزودی خواهیم دید.

و اگر مکث از آغاز دعوت اسلامی در مکۀ مکرمه و تا تأسیس دولت در مدینه و جامعۀ خودکفا آن وقت بیندازیم، در می‌یابیم که بیشتر کسانی‌که در تأسیس آن دولت نقش داشتند؛ جوانان بودند و عمرشان گاهی بین ده‌سال چون علی رضی الله عنه و هم‌چنان عمر بلال بن رباح و عمار بن یاسر رضی الله عنهما به سی‌سال می‌رسید. این جوانان دعوت را روی شانه‌های خود حمل کردند و انتشار و وسعت دادند که در نتیجه پیروز شدند و تبدیل به یک نهاد منظم گردید که در واقع ارزش آن به هزارچند محسوب می‌گردد. چنان‌که قرآن کریم نسل جوان را ذُرِّیّه تعبیر نموده است و الله سبحانه وتعالی در حق کسانی‌که همراه با سیدنان موسی علیه السلام ایمان آورده‌اند، می‌فرماید:

﴿فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ﴾ [يونس: 83]

ترجمه: پس [آنان] به موسى ايمان نياوردند؛ مگر گروهى از قومش [آن هم] با ترس از فرعون و سران‌شان كه مبادا آنان را به بلا افكند و فرعون سركشى در آن سرزمين بود و او از اسرافكاران بود.

چنانچه ذُرِّیه در تفسیر ابن کثیر به معنی جوانان آمده است و در لغت‌نامه‌های زبان عربی: ذُرِّیه: نسل انسان و فرزندان آن آمده است. و نظر به این‌که جوانان در طول تاریخ با مظاهر فساد و استبداد مواجه بوده‌اند، به شکل عام مُمثل قوت اراده در تغییر و ساخت و ساز هستند. طوری‌که مستبدین و مفسدین (فرعون و امثال او) حرص کامل بر قتل نوجوانان قبل از این‌که به مرحلۀ جوانی برسند دارند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ﴾. [قصص: 4]

ترجمه: بى‌گمان فرعون در آن سرزمين تكبر ورزيد و مردمانش را گروه‌گروه كرد، گروهى از آنان را به استضعاف مى‌كشيد، پسران‌شان را سر مى‌بريد و دختران‌شان را زنده نگاه مى‌داشت، بى‌گمان او از فسادكاران بود.

هم‌چنان اکثر کسانی‌که توسط رژیم‌های جنایتکار در سرزمین‌های مان متهم شده‌اند؛ با دستگیری، تصفیه، آزار و اذیت و هم‌چنان سرکوب و کشتار با آن‌ها تعامل شده است که همۀ‌شان از قشر جوانان بوده است. در معادلۀ تغییر، نسل جوان عامل مهم محسوب می‌گردد که تکیه‌گاه اصلی تغییر روحی و منبع انرژی در رشد جامعه و فردای بهتر است. هم‌چنان این قشر هدف اول طرح‌های فساد و شرارت‌های رژیم‌ها قرار گرفته‌اند. و می‌خواهند با رام کردن، آواره نمودن و دور شدن‌شان از اسلام و هم‌چنان ترویج جهالت؛ آن‌ها را فریب و اغوا کنند.

پس عجیب نیست که امروز جوانان حواس‌پرت و حیران دیده می‌شوند که بعضی گوشه‌گیری و تنهای را اختیار کرده‌اند و تعدادی دیگری هم بعد از این‌که منحرف شدند ذوب افکار غیر اسلامی گردیدند و این منحرف شدگان با کسانی‌که علیه فساد و شرارت‌ها مقابله می‌کنند موقف تند می‌گیرند.

با وجود این‌که تا هنوز گردن جوانان به طرف تغییر خم می‌شود و به جستجوی بهتر از واقعیت تحمیل شده هستند. جنگ و جدال امروز بین رژیم‌ها و عوامل تغییر این است که جوانان را به صف خود وارد کنند؛ زیرا جوانان قدرت تغییر و عناصر سازندۀ آن‌ها هستند. به خاطر ویژه‌گی‌های ذیل جوانان نیروی تغییر ‌و تحول جامعه شناخته می‌شوند:

1_ جوانان بلندپروازترین قشر جامعه هستند و به این معنی است که روند تغییر آن‌ها در محدودیت‌های رژیم‌ها متوقف نمی‌شوند.

و حزب سیاسی که به دنبال تغییرات است باید استعداد جوانان را در رأس اولویت‌های کاری خود قرار دهد و آن‌ها را در جهت تغییر (جامعه) به کار گیرد.

2_ جوانان بیشتر تغییرپذیر هستند. این حقیقت ویژه رهبری در عالم سیاست است که جهان متحرک و متغیر است که دائمًا حامل چیز‌های جدید است.لذا ما شاهد حرص نظام‌های شکست خورده هستیم که با استعداد جوانان بازی می‌کنند و تلاش دارند تا جوانان را در یک حلقۀ بسته بخاطر منافع مادی خاص که چشم‌ها را از دیدن واقعیت‌های جامعه می‌پوشانند و آن‌چه که برای جوانان لازم است که باید انجام دهند مانع می‌شوند.

3_ لذت‌بردن و اشتیاق و نشاط در فکر و حرکت به نوعی انرژی فوق العاده‌ای به سمت پیشرفت است. جوانان مشتاق تفاعل با موضوعات سیاسی و تغییرات آن و هم‌چنان تفاعل با جامعه و نیاز‌های آن هستند که این تضمین کننده‌ای پیشرفت مداوم است. در حالی‌که جنبش‌های سیاسی این خلاقیت را ندارند و آن‌ها را تهدید به مرگ و یا حد اقل تهدید می‌کنند.

4_ وقتی بدون رضایت و آگاهی جوانان؛ چیزی بخشیده شود.

5_ جوانان قوت مهم جامعه و هم‌چنان بخش مهم در رهبری جامعۀ بشری هستند و به دست‌آوردن حزب سیاسی کوشا و جدی؛ جنگی است برای به دست آوردن تغییرات.

6_ جوانی عنوان قوت و جوانمردی است، این دو ویژگی از اصلی‎ترین ملزومات کار‌های سیاسی است. حزبی‌که جوانان را در صفوف خود قرار ندهد و با عناصر جوان و خونِ تازه عضویت خود را تجدید نکند با گذشت زمان به حزبی ضعیف و پیری مبدل خواهد شد.

درحالی‌که حزب جدید با خون جوانان در تمام بخش‌ها و سطوح رهبری تجدید می‌شود و جوانان تازه خود را  حفظ می‌کنند و از آن‌جا که ما به شدت به یک تغییر بنیادی واقعی احتیاج داریم و نه شکلی‌که چهره‌ها تغییر کند و سیستم و نظام تعییر نکند و بر ما واجب است که از جوانان مراقبت کنیم؛ زیرا آن‌ها فرشتگان تغییر هستند. چنان‌‎چه بزرگ‌ترین دولتی‌که در تاریخ بشری شناخته شده است، به دوش جوانان بوده است و امروز هم این جوانان مثل آن‌ها هستند، جوانان به صفوف دعوت باید تغییر کنند تا این‌که بر شانه‌های خود دولت اسلامی را بار دوم هم به دوش بگیرند. دولتی‌که الله سبحانه وتعالی وعدۀ آن را کرده است. چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ [نور: 55]

ترجمه: الله به كسانى از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته كرده‌اند، وعده داده است كه بى‌شك آنان را در اين سرزمين جانشين سازد، چنان‌كه كسانى را كه پيش از آنان بودند، جانشين ساخت. و  [آن] دين‌شان را كه براي‌شان پسنديده است براي‌شان استوار دارد و براي‌شان پس از بيم‌‌شان ايمنى را جايگزين كند. [چرا كه] مرا پرستش مى‌كنند و چيزى را با من شريك نمى‌سازند. و كسانى كه پس از اين ناسپاسى كنند، اينانند كه فاسق‌اند.

و هم‌‎چنان رسول الله ﷺ هم بشارت داده‌اند:

«تَكُونُ النُّبُوَّةُ فِيكُمْ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، ثُمَّ سَكَتَ»

نویسنده:حامد عبدالعزيز

مترجم: پارسا "امیدی"

 

ادامه مطلب...

صلح و عادی‌سازی روابط با دولت غاصب یهود، خیانت به اسلام و امت است!

  • نشر شده در لبنان

(ترجمه)

حُکام عرب با برهم زدن اذهان مسلمانان تحت القاب مختلف در حال  سرعت بخشیدن به ایجاد ارتباط با رژیم اشغال‌گر یهود و غاصب سرزمین مبارک فلسطین می‌باشند. نبیح بری، رئیس پارلمان لبنان، اعلام کرد که یکی از احزاب به نماینده‌گی از محور به اصطلاح "مقاومت و مخالفت" و "مبارزه ضروری با یهودیان" همراه با نام دیگری تحت عنوان "تعیین حدود مرزهای دریایی و زمینی" به خاطر باز کردن کانال‌های ارتباطی با دولت غاصب یهود نزد ما آمده‌است!

از همه بدتر، این سخنان رئیس پارلمان لبنان است که گفت: «ایالات متحدۀ امریكا از دولت‌های لبنان و "اسرائیل" آگاه است ...» و گفت: «ایالات متحده و هماهنگ کننده ویژۀ این نشست آماده اند تا زمان دقیق شروع آن را تعیین کنند و به لبنان و "اسرائیل" پیشنهاد دهند.» وی افزود: «ما حق خود را می‌گیریم، و بیش‌تر از آن نمی‌خواهیم.» این اقدام در نوع خودش یک اقدام بی‌پیشینه بود، زیرا او یهودیان را به عنوان دولت غاصب، اشغال‌گر یا دشمن صهیونیستی یاد نکرد، بلکه بارها آن را "اسرائیل" خواند ... و این قضیه را یک موضوع حقوقی ساخت؛ گویا اصلاً یهودیان غاصب حقی دارند!

سپس رسانۀ حزب ایران در لبنان این موضوع را به عنوان "خطوط قرمز جناب رئیس نبیه بری ..." و نخیرهای لبنانی‌هایی‌که تحت حفاظت فرمول سه جانبه ارتش، مردم و مقاومت باقی خواهند ماند" به تصویر کشید! حزب ایران از سال ۲۰۰۶م با اقامت در جنوب لبنان در قطع ارتباط کامل از واقعیت قرار دارد تا هرگونه اقدام علیه دولت غاصب یهود را خنثی کند. در جنگ سوریه به نفع رژیم جنایت‌کار بشار اسد پیش‌دستی کند و نسبت به نقش میانجی امریکایی در مذاکرات روی تعیین مرزها، که مدیریت آن را از ابتدا تا هنگام اعلام‌اش کاملاً در دست داشته‌است، بی‌اعتنا باشد؛ حال‌آن‌که تا همین اواخر شعارهایش جو را پُر کرده‌بود که امریکا شیطان بزرگ است!

ما در حزب التحریر – ولایه لبنان روی موارد ذیل تأکید می کنیم:

  • قطع رابطه با دولت غاصب و اشغال‌گر یهود و شناخت اسامی همۀ این اعمال و عناوین کاذب به معنای خیانت به الله سبحانه وتعالی، رسول‌اش صلی الله علیه وسلم و مسلمانان.

  • ممنوعیت واگذار کردن سرنوشت تمام اُمت، اعم از لبنان و سایر نقاط جهان، به غرب کافر، مخصوصاً امریکا و دیگران.

  • دولت یهود هیچ حقی ندارد، حتی حق موجودیت هم ندارد، زیرا آن دولتی‌ست که از غصب سرزمین‌های مسلمانان ایجاد شده‌است.

  • وظیفۀ آزادسازی فلسطین – کُل نقاط فلسطین – و بازگرداندن آن به امت اسلامی. این کار به وعده الله سبحانه وتعالی توسط مردانی رقم زده خواهد شد که با خالق خود عهد بسته اند و تابع غرب کافر یا رژیم‌های منطقه‌یی فاسدش نیستند، و آن روز دور نیست. آنان همان مردانی اند که تحت رهبری دولت خلافت بر منهج نبوت به پیش می‌روند.

برای کسانی‌که سیاست‌های‌شان بر مبنای غیر حدود اسلام قرار دارد و به سرعت همراه با واقعیت‌ها هماهنگ می‌شوند، اصلاً عجیب نیست که هر روز از مواضع خود عقب بکشند.

«لَتُقَاتِلُنَّ الْيَهُودَ فَلَتَقْتُلُنَّهُمْ، حَتَّى يَقُولَ الْحَجَرُ يَا مُسْلِمُ هَذَا يَهُودِيٌّ فَتَعَالَ فَاقْتُلْهُ»

[صحیح مسلم]

ترجمه: شما با یهودیان مبارزه خواهید کرد و آن‌ها را می‌کشید تا آن‌که حتی سنگی می‌گوید: «ای مسلمان! این‌جا بیا، این‌جا یک یهودی در عقب من پنهان شده‌است"، بیا او را بکُش.

کسانی‌که متعهد به صلح با اشغال‌گران یهود، عادی‌سازی و مرزبندی‌ها استند، اکنون اعمال خود را بدون احساس حقارت یا هرگونه ننگ و شرم اعلام می‌کنند! یقیناً این حقارت سرنوشت آنان را نیز به سرنوشت ذلیلانۀ هر جنایت‌کاری دچار خواهد کرد که علیه دین و امت‌اش به‌پا می‌خیزد، خواه بپذیرند یا انکار کنند.

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ اللّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُواْ يَمْكُرُونَ﴾

(الانعام: ۱۲۴)

ترجمه: به زودی کسانی‌که مرتکب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف کردند،) در مقابل مکر (و فریب و نیرنگی) که می‌کردند، گرفتار حقارت در پیش‌گاه الله (سبحانه وتعالی) و عذاب شدید خواهند شد.

این وظیفه بر امت باقی می‌ماند، مخصوصاً کسانی‌که برای تغییر کار می‌کنند؛ وظیفۀ برداشتن شرم و حقارت، وظیفه‌ای که عقب نمی‌ماند و نمی‌توان از آن دست کشید. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَراً فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ، فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ، وَذَلِكَ أَضْعَفُ الْإِيمَانِ»

[صحیح مسلم]

ترجمه: هرکس از شما یک چیز غیر اسلامی (منکر) دیده باشد، با دست خود آن را تغییر دهد و اگر نمی تواند این کار را انجام دهد، با زبان خود و اگر باز هم نمی توانست، با قلب خود آن منکر را انکار کند و از آن متنفر باشد. این ضعیف ترین درجه ایمان است.

بنابراین، نتیجه چنان خواهد بود که الله سبحانه وتعالی وعده داده‌است:

«فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ»

(الاعراف: 165)

ترجمه: امّا هنگامی‌که تذکراتی را که به آن‌ها داده شده‌بود فراموش کردند (لحظۀ عذاب فرا رسید، و) نهی‌کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند، به خاطر نافرمانی‌شان به عذاب شدیدی گرفتار کردیم.

حزب التحریر – ولایۀ لبنان

مترجم: امیر حسام 

ادامه مطلب...

ای غلامان بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول(IMF)، بس است این‌قدر فقر، بهای قیمت و تحقیر!

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

با یک اقدامی‌که چهره حکام اداره دولت سودان را بخاطر اطاعت کورکورانه آن‌ها از "صندوق بین المللی پول(IMF)" و بانک جهانی و خیانت‌شان به اهل سودان آشکار ساخت، زیرا آن‌ها برای ایجاد فقر، کشتار بیشتر افراد فقیر تلاش می‌ورزند و دنباله‌روی رژیم اسبق در اجرای سیاست صدمه(Shock) هستند که توسط معتز موسی، نخست وزیر نظام منهدم شده‌‌ی اسبق در روز چهارشنبه مورخ 12 سپتامبر 2018م، اعلان شده بود. بناءً آقای موسی اولیت‌های حکومت خود تعیین نمود که او یک برنامه اقتصادی را تطبیق خواهد کرد که با برنامه شوک کوتاه مدت آغاز خواهد شد. (منبع: النیلین 14/9/2018) به همین ترتیب، وزیر انرژی و معدن در یک اعلامیه مطبوعاتی که توسط وزارت به تاریخ 10 اکتوبر 2020م صادر شد، اعلام نمود که "در حال انجام ترتیبات و زمینه‌سازی برای تطبیق پالیسی آزادسازی نفت و بنزین است." (منبع: سودان تریبون) این امر با پس‌زمینه‌ "تصویب" یک تصمیم هیئت مدیره اجرایی گروپ بانک جهانی به روز پنجشنبه مورخ 8 اکتبر 2020م می‌آید تا 400 میلیون دلار پول را اختصاص بدهند و طبق بیانیه بانک جهانی، مبلغ اختصاص یافته برای تأمین هزینه‌های دولت سودانی می‌باشد تا خانواده‌های فقیر را ضمن اجرای اصلاحات سخت اقتصادی، حمایت کند. هدف این برنامه حمایت از خانواده‌های سودانی است که تحت تأثیر اصلاحات اقتصادی و سایر شوک‌های کوتاه مدت  قرار گرفته اند. (منبع: سودان تریبون)

آزادسازی قیمت کالاهای تجارتی، برداشتن یارانه‌ها(کمک‌های مالی)، منطقی‌سازی(توجیه کردن) یارانه‌ها، درمان تحریفات اقتصادی اصلاحات اقتصادی یا شوک‌ها، تماماً صرف عباراتی هستند که فقط یک معنی را افاده می‌کند و آن هم افزایش قیمت کالاهایی‌است که باید با قیمت دو برابر فروخته شوند. به این معنی‌که به‌طور نمادین بهای کالاها دو برابر افزایش یابد به‌ویژه با کاهش ارزش پوند؛ به دلیل پالیسی شکست خورده‌ی دولت و کمیسیون‌اش. بناءً باتوجه به قانون ساخته دست بشری،‌ این‌ نظام، جرم خریداری دلار از بازار موازی باعث شد که در عرض چند روز، پوند 40% ارزش خود را از دست بدهد. ‏علی‌رغم انکار دولت از این جنایت؛ اما این جنایت توسط اهل خودش، گواهی داده شد.  معاون رئیس شورای حاکمیت (حمیدتی)، در مصاحبه با کانال S24 گفت: خرید نمودن دلار از سوی دولت بخاطر پرداخت غرامت برای خانواده‌های قربانیان بمب‌گذاری در دو سفارت‌خانه و ناوشکن کول(کشتی‌جنگی کول)، تاثیر عظیمی در افزایش قیمت دلار در سودان گذاشته است.

ای اهل سودان!

دولت انتقالی غلامان غرب استعمارگر کافر، از اوضاع اسفناکی که بر بالای مان آورده اند تااکنون راضی نشده اند، بلکه به تحقیر و بی‌نواسازی و فقیر نمودن مان هم‌چنان ادامه می‌دهند تا در نهایت به کسب رضایت و تقرب به باداران‌شان در صندوق بین‌الملی پول و بانک جهانی نائل شوند. فلهذا با این گرانی، کمبود و کمیابی کالا‌ها، صف‌های گسترده، ناامیدی و انسداد افق که توسط دولت در قلب مردم سودان ایجاد شده، از وضعیت بد و بیمار دولت هیچ‌ چیزی کاسته نشده است، بلکه این دولت هنوزهم در تلاش افزایش قیمت، فقر و تحقیر است، پس چرا شما سکوت کرده اید؟!

درمان رادیکالی برای این وضعیت زوال یافته زنده‌گی در واقع هدف قرار دادن عامل آن است. واقعیت و عاملش این است که ما توسط سیستم بی‌رحمانه سرمایه‌داری رهبری می‌شویم، که توسط ستون‌هایش محافظت می شود. بدین‌سان، حکمرانان در کرسی تغییر چهره می‌دهند؛ ولی نظام تغییر نمی‌کند. ‏وجه مشترک بین معتز موسی در دولت منهدم یافته‌ی نظامی و عبدالله حمدوک در دولت انتقالی مدنی، امریه‌های صندوق بین المللی پول و شوک کوتاه‌مدت است!

بیایید مشتاقانه تلاش و دعوت نماییم تا نظام را تغییر بدهیم، که فقط با حمل اسلام به عنوان یگانه طریقه زنده‌گی امکان پذیر است؛ نه فقط توسط شعارهای میان‌تهی و پوچ. ‏نظام‌های اسلام در حاکمیت، اقتصاد، سیاست آموزش، سیاست خارجی و سایر نظام‌ها، در واقع همان ثقافت/فرهنگ حزب التحریر است که این حزب تلاش می‌ورزد آن را با استجابت مخلصین در قدرت و پشتیبانی‌شان و هم‌چنین با بازگرداندن و استرداد اقتدار غضب‌ شده‌ی امت، دوباره به قدرت برساند. ‏بنابراین، به بخاطری کسب خیر دنیا و آخرت، حزب التحریر-ولایه سودان به شما ندا سر می‌دهد تا انرژی تان را برای بیداری و فعالیت برای اقامه خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت بسیج و تجهیز نمایید تا در نهایت نظام اسلام را بر بشر تطبیق نماید. 

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله و پیامب را اجابت کنید؛ هنگامی‌که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد! و بدانید الله میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!

حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

از زدوبندهای بیهوده بر سر حاکمیت نظامی و غیرنظامی دست بردارید!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

از وضع دشوار مردم مسلمان و نجیب پاکستان تحت فقر، سختی و بی‌کاری پیداست که طرح "پاکستان جدید" با شکست ماجه شده‌است، حال‌آن‌که ایشان از تجاوز طولانی و ناشایست دولت هندو به کشمیر اشغالی نیز زخمی اند. شدت این شکست چنان است که هیچ تلاشی برای امید بخشیدن به نظام حاکم کنونی کارا نمی‌باشد.

طرح "پاکستان جدید" به این خاطر شکست خورد که نظام حاکم کنونی در عوض سپردن حاکمیت به شریعت و قوانین الله سبحانه وتعالی، آن را به قوانین دست‌ساز بشر واگذار کرده‌است. این نظام بشری تنها به این دلیل دوام یافته که بقایش به منافع رهبری نظامی و سیاسی این کشور گره خورده‌است. دروازۀ این نظام به روی همۀ فاسدان، خواه سیاسیونی مانند زرداری، نواز یا جهانگیرترین، و یا نظامیانی مانند مشرف، کیانی و عاصم بجوا، به‌منظور چور و چپاول ثروت مسلمانان این سرزمین باز است. بناءً این مفسدین با یکدیگر بر سر گرفتن افسار نظام به رقابت می‌پردازند، معامله می‌کنند و یک‌بار دیگر با چنگ و دندان برای غارت این سرزمین برمی‌گردند. آنان به گِرد نظام جمع می‌شوند و از آن سود می‌برند، اما با فرا رسیدن جزرومدهای سیاسی، از یک کشتی به کشتی دیگر می‌پرند تا باشد که فرصتی دیگر برای پُر کردن شکم‌های سیر نشدنی و بی‌انتهای‌شان به حاصل کنند.

نخبه‌گان سیاسی و نظامی فاسد پاکستان به‌وضوح می‌دانند که مردم به ناکامی این نظام حاکم پی‌برده‌اند؛ اما طمع بی‌پایان‌شان آنان را وامی‌دارد تا مسلمانان را با یک طرح دیگر به‌منظور تضمین بقای این نظام ناکام فریب دهند. به‌همین دلیل، اکنون حنجره‌های (رسانه‌ها و سایت‌های خبری) خریده‌شدۀ احزاب گوناگون، جامعه را در گردآبی از صحبت‌های بیهوده بر سر حاکمیت نظامی، حاکمیت غیرنظامی، نظام ریاست جمهوری، دموکراسی پارلمانی، شورای بزرگان و رژیم‌های دوگانه غرق کرده‌اند؛ جدالی بی‌ارزش برای کسب قدرت که هیچ‌گونه خیر، سعادت و عظمتی را برای مسلمانان به همراه ندارد.

ای مسلمانان پاکستان!

الله سبحانه وتعالی در قرآن عظیم‌الشأن، کتابی‌که هیچ شکی در آن نیست و هیچ دروغی نمی‌تواند از پیش و پس به آن وارد شود، برای‌مان هشدار داده‌است که روی‌گردانی از هدایت‌اش، سختی‌ها را درپی دارد.

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ﴾ (طه: ۱۲۴)

ترجمه: و هرکس از یاد من روی‌گردان شود زنده‌گی (سخت و) تنگی خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا محشور می‌کنیم.

مطمئناً تمام طرح‌های این نظام حاکم بشری ما را ناکام خواهد کرد.

امروزه حقیقت این کلام جهانی و جاودان الله سبحانه وتعالی با تجارب اخیرمان عملاً نمایان شده‌است. ما قبلاً از طرح مشرف – عزیز به سمت طرح کیانی – زرداری فرار کردیم، سپس برای فرار از طرح کیانی – زرداری به طرف طرح راحیل – نواز گریختیم و باز برای گریختن از طرح راحیل – نواز به طرح بجوا – عمران پناه بردیم. خلاصه این‌که در تمام این موارد، ما همیشه خیلی راحت از درد و رنج‌های یک نظام بشری فرار کردیم و خود را به دامان یک نظام بشری دیگر از همان جنس انداختیم! ما همیشه با پیروی از کسانی‌که به هدایت صادق و راستین الله سبحانه وتعالی پشت کرده‌اند توقع خیر و خوبی را داریم، درحالی‌که او سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾ (یونس: ۲۵)

ترجمه: بگو: آیا هیچ یک از معبودهای شما به سوی حق هدایت می‌کنند؟ بگو: تنها الله (سبحانه وتعالی) به حق هدایت می‌کند. آیا کسی‌که هدایت به سوی حق می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است یا آن کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایت‌اش کنند؟‌ شما را چه می‌شود، چگونه داوری می‌کنید؟

به واقعیت ما را چه شده‌است که به هر طرح جدید در داخل این نظام کاذب و گمراه، و نظامی‌که هیچ اعتنایی به قوانین الله سبحانه وتعالی ندارد، اعتماد و در اجرایش تعهد می‌کنیم؟

ای مسلمانان پاکستان!

این نظام ناکام را کنار بگذارید و برای اقامۀ مجدد حاکمیت قوانین الله سبحانه و تعالی تلاش کنید. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾ (یوسف: ۴۰)

ترجمه: حکم تنها از آن الله (سبحانه وتعالی) است.

تنها دولت خلافت به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌تواند اتخاذ همۀ مواد قانون اساسی و همۀ قوانینی‌که بر ما تطبیق می‌شود را مبنای قرآن عظیم‌الشأن و سنت مبارک رسول الله صلی الله علیه و سلم تضمین کند.

قوانین الله سبحانه وتعالی تمام حکام و مقامات را در حین وظیفۀشان از کسب بیش‌ازحد ثروت باز می‌دارد، بناءً این خلافت است که فوراً تمام اموال اختلاس شده را توقیف می‌کند و به خزانۀ دولت می‌گذارد. ربا یعنی دعوت الله سبحانه وتعالی و رسول‌اش صلی الله علیه وسلم به جنگ، پس این تنها خلافت است که می‌تواند پاکستان را از گودال بی‌انتهای قرضه‌ها/وام‌های سودی نجات دهد. بنابر قوانین الله سبحانه وتعالی، حاکم به مثابه پاسدار مردم می‌باشد؛ ازین رو، این تنها خلافت است که می‌تواند مراقبت‌های صحی/بهداشتی رایگان با معیارات بالا را به مردم ارائه دهد؛ همان‌گونه که قرن‌ها انجام داده‌بود. قوانین الله سبحانه وتعالی از ما می‌طلبد که خانواده‌های‌مان را از آتشی نجات دهیم که هیزم‌اش انسان‌ها و سنگ‌ها اند. بناءً این معارف/آموزش و پرورش رایگان خلافت است که درخشش فرزندان‌مان را به‌عنوان شخصیت‌های اسلامی تضمین می‌کند و در عرصۀ پیشرفت‌های مادی پیش‌تاز قرار می‌گیرد.

قوانین الله سبحانه وتعالی ما را فارغ از تبار و نژاد، امتی واحد قرار داده‌است. بناءً این تنها خلافت است که سرزمین‌های مسلمانان را هم‌چون یک دولت با یک حاکم وحدت خواهد بخشید. قوانین الله سبحانه وتعالی ما را از اتحاد با کسانی‌که در برابرمان می‌جنگند و سرزمین‌های‌مان را اشغال می‌کنند، و یا دیگران را در این امر یاری می‌دهند، منع کرده‌است؛ پس این تنها خلافت است که می‌تواند به اتحاد ویران‌گر با امریکا پایان دهد و در برابر دولت هندو و دولت یهود موضع جنگ بگیرد.

بنابرین، تنها یک طرح و یک نظام می‌تواند شما را از پناه بردن به این نظام سلطه‌گر، فاسد و بی‌اعتنا و طرح‌های بی‌پایان‌اش نجات دهد؛ پس بایستی طرح جدیدمان حزب‌التحریر و بایستی نظام حاکم جدیدمان خلافت باشد. احمد از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت کرده‌است که فرمودند:

«...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ثُمَّ سَكَتَ...»
[رواه احمد]

ترجمه: ...سپس پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد، و تا وقتی‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد دوام می‌یابد؛ بعد از آن، هنگامی‌که الله (سبحانه وتعالی) بخواهد آن را دور می‌کند، و باری‌ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت می‌آيد؛ سپس خاموش شدند...

ای افسران و مقامات نیروهای مسلح پاکستان!

نگذارید وجهه و اعتبار نیروهای مسلح شریف‌مان با حمایت از رهبری فاسد شما در این نظام ناکام بشری صدمه ببیند. الله سبحانه وتعالی برای‌تان نیرو و قدرت داده و آن را حفظ کرده‌است تا همین اکنون برای تأمین آزادی و آسایش مردم و امت خود حرکت کنید. در حقیقت، رسول الله صلی الله علیه وسلم حاکمیت قوانین الله سبحانه وتعالی را در مدینه با نصرت (حمایت مادی) اجدادتان – جنگ‌جویان انصار – در جنگ، آتش و اسلحه برپا کردند. بنابرین، امروز وظیفۀ شماست که نصرت‌تان را برای تأسیس مجدد خلافت به‌طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم به حزب‌التحریر واگذار کنید، تا خوشنودی الله سبحانه وتعالی را به‌دست آورید و خود را از مجازات‌اش برهانید. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إنَّ النَّاسَ إَذا رَأوُا الظَّالِمَ فَلمْ يَأْخُذُوا عَلى يَدَيْهِ أوْشَكَ أن يَعُمَّهُمُ اللَّهُ بعِقَااب» (رواه ابو داوود، ترمذی و ابن ماجه)

ترجمه: اگر مردم ظالمی را مشاهده کنند و از دستان‌اش نگیرند (او را بازندارند)، الله (سبحانه وتعالی) مجازات خود را سر تا پا بر آنان می‌پوشاند.

حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

کشمکش میان آذربایجان و ارمنستان

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

الهام علییوف رئیس‌جمهور آذربایجان در سخنانی‌که شام یک‌شنبه 4 اوکتوبر 2020م از تلویزیون رسمی منتشر گردید گفت: «ارمنستان موظف است برای خروج‌اش از اقلیم ناغورنی قره‌باغ، قبل از پایان جنگی‌که حدوداً یک هفته قبل در آن آغاز گردید، جدول زمانی بسازد. علییوف تسلط بالای شهر جبرائیل را که روز گذشته صورت گرفت، برای ارمنستان و حامیان آن یک درس خوانده و به گفتۀ وی؛ بهتر است از آن عبرت بگیرند.» (منبع: الجزیره 5 اوکتوبر 2020م) درگیری‌های شدید میان آذربایجان و ارمنستان صبح روز 27سپتمبر 2020م با خشونتی شروع شد که از زمان آتش‌بس میان دو طرف در سال 1994م تا کنون نظیر نداشته، هرچند هرازگاهی زدوخوردهای محدود و بعضاً گسترده میان دو طرف رخ می‌داد، مانند برخوردهای سال 2016م و هیچ‌گاهی ترکیه در آن زد و خوردها از آذربایجان حمایت نظامی نمی‌نمود، اما این بار ترکیه رسماً اعلان نمود که از آذربایجان پشتیبانی می‌کند. به نظر می‌رسد ترکیه از این پشتیبانی اهداف مشخصی را دنبال می‌کند، این اهداف چیست؟ و چرا ترکیه این بار تا این حد مداخلۀ گسترده نموده؟ و این‌که موقف دولت‌ها گروه مینسک، به ویژه سه دولت پیش‌گام در این گروه (امریکا، روسیه و فرانسه) در این قضیه چیست؟ با ابراز سپاس.

پاسخ

برای درک درست واقعیت جاری، امور زیر را به بررسی می‌گیریم:

1- آذربایجان اعلان نمود که ارمنستان صبح روزم 27 سپتمبر2020م هجوم گسترده‌ای را در خاک ارمنستان آغاز نموده. وزارت دفاع آذربایجان در بیانیه‌ای اعلان نمود: «حملات ارمنستان منجر به کشته شدن شماری از غیرنظامیان گردیده به علاوۀ ویرانی‌های زیادی‌که موشک‌باران شدید ارمن‌ها در زیربناهای شماری از قریه‌ها به غیرنظامیان وارد نموده است.» در بیانیه هم‌چنین گفته شده که نیروهای آذربایجان نیز موفق شده متقابلاً هجومی را علیه دشمن به راه انداخته و شمار زیادی از موترها/ماشین‌های نظامی ارمنستان را در عمق خطوط دشمن هدف قرار دهد، به شمول 12 پایه موشک زمین به هوا از نوع اوسا.» (منبع: الجزیره 27 سپتمبر 2020م) پارلمان آذربایجان با اعلان وضعیت جنگی در برخی از شهرها و مناطق و اعمال حالت آماده‌باش در مناطق درگیری موافقت نمود.

از جانب دیگر؛ ارمنستان نیز وضعیت جنگی اعلان نمود، در حدی‌که در صفحۀ رسمی دولت ارمنستان تصویر یک روحانی مسیحی را منتشر نمود که سلاحی در دست داشته و نشانۀ کفری صلیبی را بر گردن‌اش آویزان نموده تا نشان دهد که این یک جنگ صلیبی علیه مسلمانان است. نیکول باشینیان نخست‌وزیر ارمنستان در یک سخنانی موقف کشورش را چنین اعلان نمود: «آذربایجان جنگ را علیه مردم ما آغاز نموده و این‌که بعید نیست این تنش‌ها سراسر منطقه را فرا گرفته و امنیت جهانی را برهم زند. موقف‌گیری ترکیه در این قضیه پیامدهای ویرانگری در جنوب قفقاز خواهد داشت. وی جامعۀ جهانی را تشویق نمود مانع مداخلات ترکیه در کشمکش‌های موجود میان باکو و یریفان در خصوص اقلیم قره‌باغ شود که از سال 1991م بالاگرفته است. (منبع قبلی)

2- آذربایجان گفته که درگیری‌ها این بار جدی و جنگ کاملاً قاطعانه است. الهام علییوف به تاریخ 30 سپتمبر 2020م گفت: «مذاکرات در خصوص قره‌باغ بی‌فایده بود و دیگر نیازی به فراخوان مذاکرات جدید نیست. وی علاوه نمود که آذربایجان مصمم است سرزمین خویش را مجدداً یک‌پارچه نماید و اردو/لشکر آذربایجان توانسته در جریان عملیات اخیرش در منطقۀ مورد منازعه، پیش‌روی‌های موفقانه‌ای داشته باشد و کسی توان این را ندارد نیروهای آذربایجان را از مواضعی‌که به دست آورده بیرون نماید. خروج نیروهای ارمنستان یگانه شرطی است که از جانب آذربایجان مطرح می‌گردد و توقف درگیری‌ها منوط به پذیرفتن این شرط توسط یریفان است.» وی افزود: «ما فقط یک شرط داریم و آن هم خروج کامل، بدون قید وشرط و فوری نیروهای مسلح ارمنستان از خاک ماست. اگر حکومت ارمنستان این شرط را پذیرفت، جنگ‌ها و خون ریزی‌ها متوقف خواهد گردید.» (منبع: الجزیره، روسیه امروز 30 سپتمبر 2020م). به نظر می‌رسد وی مطمئن است که ترکیه از آنان پشتیبانی نموده و در این پشتیبانی صادق خواهد بود و سرزمین‌شان را آزاد خواهد نمود.

3- درگیری‌های دو طرف این بار به تاریخ 12 جولای 2020م بالاگرفت و سه روز ادامه داشت و پس از خسارت‌های جانی در صفوف دو طرف متوقف گردید. سپس ترکیه برای نخستین بار سربلند نمود و با فرستادن نیروهای زمینی و هوایی به آذربایجان، در مانورهای نظامی گسترده میان دو کشور مشارکت نمود. این مانورها از تاریخ 29 جولای 2020م آغاز و دو هفته ادامه داشت. ترکیه طوری وانمود می‌کند که قضیۀ آذربایجان و مناطق اشغال‌شدۀ آن توسط ارمن‌ها را به دوش گرفته، کاری‌که پیش از این از ترکیه مشاهده نشده، هرچند دو طرف از زمان اعلان آتش‌بس در سال 1994م هرازگاهی درگیری می‌شدند. آخرین موردی که از آن تاریخ، درگیری‌های نسبتاً شدید گفته می‌شود در آغاز ماه اپریل تا 26 همین ماه سال 2016م بود، اما ترکیه دخالتی فراتر از تسلیت گفتن اردوغان به بازمانده‌گان قربانیان آن درگیری‌ها و اعلان آماده‌گی برای حمایت از آذربایجان، بدون هیچ‌گونه حمایت عملی، نداشت! شرایط در آن زمان طوری بود که برنامه‌ریزی‌های امریکا می‌طلبید ترکیه با روسیه تفاهم داشته باشد تا هر دو دولت با هم برای استحکام نظام حاکم سوریه، که وابسته به امریکاست، با یکدگر همکار باشند و با سرکوب نمودن مردم انقلابی سوریه علیه نظام حاکم از برگشتن اسلام به صحنۀ حاکمیت جلوگیری نمایند. مخصوصاً با توجه به این‌که سرکشی‌های ارمن‌ها در برابر آذربایجان در ماه شباط سال 1988م و با کمک روسیه آغاز گردید، آنگاه که اعلان نمودند منطقۀ کوهستانی قره‌باغ را در سال 1991م زیر تسلط خود در آورده و از برپائی جمهوری مستقلی در آن برای خود خبر دادند. آن درگیری‌ها میان دو طرف تا سال 1994 ادامه داشت و آذربایجان بیش‌تر از 20 تا 24% از خاک خود به شمول منطقۀ قره‌باغ که از 5 ولایت/استان تشکیل می‌گردد، به علاوۀ پنج ولایت دیگر در غرب این کشور و بخش‌های وسیعی از دو ولایت آغدام و فضولی را از دست داد و در حدود یک ملیون از مسلمانان ساکن این مناطق وادار به مهاجرت شدند. اردوی روسیه مستقیماً در آن درگیری‌ها مداخله نمود و هنوز هم روس‌ها پشت سر ارمنستان ایستاده و از این کشور کوچکی‌که به مراتب نسبت به آذربایجان نفوس، قدرت و توانایی‌های کم‌تری دارد تمام قد حمایت می‌کند.

4- ترکیه در قضیۀ آذربایجان بر اساس نقشی‌که در چرخۀ محوریت امریکا و اجرای اوامر آن دارد عمل می‌کند، چنان‌چه ترکیه به تاریخ 10 اوکتوبر 2009م در شهر زیورخ سویس توافق‌نامۀ صلح را با ارمنستان امضاء نمود؛ توافق‌نامه‌ای که بر اساس آن مرزهای کنونی میان دو کشور را به رسمیت شناخت و این مرزها باز گردید، روابط دیپلوماتیک آغاز، سفرای رد و بدل گردیدند، قنسول‌گری‌ها گشوده شد، روابط دو جانبه در تمام عرصه‌ها توسعه یافت، همکاری‌های منطقه‌ای و جهانی دو طرف راه افتاد، کشمکش‌های منطقه‌ای و جهانی به گونۀ سلمی و بر اساس قواعد و قوانین بین‌المللی حل و فصل گردید، مبارزه برعلیه تروریزم و گسترش دموکراسی در منطقه راه‌اندازی شد و سرانجام گفتگوها برای تمرکز علمی بالای اسناد و منابع تاریخی آغاز و توسعه یافت که هدف از آن حل و فصل مشکل تاریخی کشتارجمعی ارمن‌ها بود. در ضمن باید دانست: اردوغان پیش از آن‌که ارمنستان نیروهایش را از خاک آذربایجان اشغالی در قره‌باغ و اطراف آن خارج کند، هرگونه تفاهم را با ارمنستان رد می‌نمود. توافق مذکور میان دو طرف به درخواست مستقیم شخص اوباما رئیس‌جمهور وقت امریکا صورت گرفت؛ چنان‌چه در سفری‌که به تاریخ 6 اپریل 2009م به منظور حل اختلافات میان ترکیه و ارمنستان و ایجاد صلح میان دو طرف، پس از قطع روابط‌شان و بسته شدن مرزها در سال 1993م داشت، از طرفین خواست به آن اختلافات پایان دهند. اردوغان بی‌درنگ اعلان آماده‌گی نموده و توافق‌نامۀ صلح سراسری را با ارمنستان امضاء نمود، بدون این‌که مسأله را با آذربایجان در میان گذارد و بدون اندکی توجه به اشغال خاک آذربایجان توسط ارمن‌ها و یا قضیۀ حدوداً یک ملیون مسلمان مهاجر آذربایجانی که توسط ارمن‌ها مهاجر شده اند. وزارت خارجۀ امریکا اعلان نمود که امضای این توافق‌نامه یک اقدام تاریخی بوده و امریکا در آن شرکت نموده.

5- آذربایجان از امضای آن توافق‌نامه، پیش از خروج ارمن‌ها از سرزمین‌های اشغال شدۀ آذربایجان، انتقاد نمود و از ترکیه خواست به تعهدات‌ قبلی‌اش مبنی بر عدم گشودن مرزها و از سرگیری روابط با ارمنستان پیش از خروج ارمن‌ها از مناطق اشغالی آذربایجان پایبند بماند. سایت ایلاف به تاریخ 10 اوکتوبر 2009م با انتشار خبری نوشت: «وزیران خارجۀ ترکیه و ارمنستان شام روز شنبه توافق‌نامه‌های دو جانبه‌ای را در زوریخ سویس به هدف ازسرگیری روابط میان دو طرف امضاء نمودند. وزیران خارجۀ دو کشور ادوارد نالبندیان و احمد داوود اوغلو پس از امضای توافق‌نامه‌ها با یکدگر دست داده چند لحظۀ طولانی و با صمیمیت دست یکدیگر را می‌فشردند. فیل گوردن معاون وزیر خارجۀ امریکا در امور اروپا و امور اروپا- آسیا که در این دیدار حضور داشت گفت: «شام امروز شنبه در یک اتفاق تاریخی شرکت نمودیم.» هیلاری کلنتن وزیر خارجۀ امریکا نیز که عازم سفر پنج روزه  به شش شهر اروپائی بود، قبل از رسیدن به لندن وارد زوریخ سویس شده و در محفل امضای توافقنامه‌ها میان ترکیه و ارمنستان شرکت نمود. از جانب دیگر؛ یک مسئول بلند پایۀ امریکا گفته که اوباما به خاطر این توافق‌نامه سخت خرسند بوده و آن را "یک گام بزرگ به پیش" می‌داند. اما آذربایجان فردای روز امضای آن توافق‌نامه‌ها، عادی شدن روابط میان ارمنستان و ترکیه را تقبیح نمود و هشدار داد که گشوده شدن مرزهای ارمنستان با ترکیه ممکن است آرامش جنوب قفقاز را بر هم زند. وزارت خارجۀ آذربایجان با نشر بیانیه‌ای گفت: «ازسرگیری روابط میان ترکیه و ارمنستان قبل از خروج نیروهای ارمن از منطقۀ اشغال شدۀ آذربایجان مستقیماً با منافع آذربایجان در تناقض بوده و روی روابط برادرانه میان آذربایجان و ترکیه، که ریشه‌های تاریخی دارد، سایه می افگند.» (منبع: ایلاف 10 اکتوبر 2009م).

6- اما ترکیه به رهبری اردوغان سعی نمود آذبایجان را با سخنان شیرین عاری از عمل فریب دهد، چنان‌چه در آن توافق‌نامه هیچ گونه شرطی برای خروج ارمنستان از منطقۀ قره‌باغ نگذاشت و چنان‌که بود با آن موافقت نمود. اما نه سال بعد در ماه مارچ 2018م ارمنستان، که زیر نفوذ روسیه قرار دارد، با فشار روس‌ها، توافق مذکور را رسماً ملغا اعلان نمود و به این ترتیب، فرصت امریکا برای گرفتن ارمنستان از روسیه توسط توافق مذکور با ترکیه از دست رفت. روسیه نفوذش را در ارمنستان قوت بخشید، چنان‌چه سپر موشکی خویش را در پایگاه نظامی روسیه در ارمنستان موسوم به پایگاه گیومری تقویت نمود، سپس در ماه دسمبر 2015م توافق‌نامۀ دفاع مشترک هوایی را با ارمنستان امضاء نمود و بی‌درنگ مجموعه‌ای از طیاره/هواپیماهای نوع میگ 29 و هزاران سرباز و تانک، سلاح‌های دفاع هوایی، موشک‌های دوربرد نوع اس 300 به علاوۀ سلاح‌های هوایی میانبرد نوع اس ای -6 را منتشر نمود. روسیه این امکانات دفاعی‌اش را وارد بازار خویش موسوم به "اتحاد اقتصادی اوراسیا" نمود که از تاریخ 1 جنوری 2015م عملاً به اجراء گذاشته شد به علاوۀ بلاروس، قزاقستان و قرغیزستان. این دولت‌ها به علاوۀ ارمنستان تبدیل به بازار تولیدات روسیه زیر نام آزادی داد و ستد کالا و خدمات در تمام عرصه‌ها شد. مجموع تولیدات داخلی این بازار به بیش از پنج ترلیون دالر امریکائی می‌رسد که اکثریت آن به نفع روسیه تمام می‌شود.

7- پس از این اتفاقات، امریکا برای استحکام نفوذ خویش در آذربایجان و تضعیف نفوذ روسیه به جستجوی راه‌های دیگری پرداخت تا راهش را به جانب ارمنستان باز نماید. به ترکیه اشاره نمود تا در کنار روابط اقتصادی و سیاسی که با آذربایجان دارد، روابط نظامی‌اش را نیز استحکام بیش‌تری بخشد تا به این ترتیب نفوذ امریکا تقویت یافته و ارمنستان زیر فشار قرار گیرد و دروازه‌های خویش را برای نفوذ امریکا بازنماید تا این بود که درگیری‌های اخیر در ماه جولای گذشته اتفاق افتاد، به نظر می‌رسد این درگیری‌ها برنامه‌ریزی شده بوده تا بهانه‌ای برای ترکیه جهت مداخلۀ نظامی و ارسال نیرو برای تمرینات و مانورهای مشترک باشد و پس از آن درگیری‌های شدید اخیر بالاگیرد که منجر به حالت جنگ میان دو طرف شد. اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه پس از شروع درگیری‌های مستقیم و به تاریخ 27 اوکتوبر 2020م در صفحۀ تویتر خویش نوشت: «جامعۀ جهانی دو جانبه عمل می‌کند و نتوانسته عکس‌العمل کافی و مطلوبی را در برابر حملات تحریک‌آمیز ارمنستان از خود نشان دهد. گروه سه جانبۀ مینسک نیز متأسفانه با اقدام به حل این بحران فاصلۀ زیاد دارد و نزدیک به 30 سال است که موقف بی‌توجهانه‌اش به این قضیه را هم‌چنان ادامه می‌دهد.» وی افزود: «بدون شک تأمین صلح در منطقه وابسته به خروج نیروهای ارمنستان از خاک اشغال شدۀ آذربایجان از سال 1992م است. ترکیه هم‌چنان در کنار دوست و برادراش آذربایجان قرار خواهد داشت.» (منبع: آژانس خبری ترکیه 28 اوکتوبر 2020م) اما انگار اردوغان گمان نموده که مردم حافظه ندارند و طوری وانمود می‌کند که هرگز خودش در این قضیه کوتاهی نداشته و در زمان امضای آن توافق‌نامه با ارمنستان از هیچ چیزی چشم‌پوشی نکرده، توافق‌نامۀ صلح با ارمنستان در سال 2009م برای خدمت به امریکا که هیچ اشاره‌ای در آن به خروج نیروهای ارمن از خاک آذربایجان نشده بود و حتی یک کلمه هم از این موضوع در آن یاد نشده بود.

8- زمانی‌که ارمنستان توافق‌نامۀ یاد شده را پس از نه سال از امضای آن لغو نمود، که باعث شد امریکا نتواند در ارمنستان جای پا پیدا کند، اردوغان یک بار دیگر سر بلند نموده و خواستار خروج نیروهای ارمنستان از این سرزمین اشغال‌ی شد و به گفتۀ خودش "دوست عزیزش" پوتین و هم‌چنین از ماکرون انتقاد نموده گفت: «در این خصوص با ولادیمیرپوتین رئیس روسیه و ایمانویل ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه صحبت نمودم؛ اما هیچ نتیجه‌ای به دست نیامد.» (منبع: آژانس خبری ترکیه 1 نومبر 2020م) او هرگز به گفتۀ خودش از "دوست و هم‌پیمان‌اش" ترامپ انتقاد نکرد. چگونه از او انتقاد کند؛ در حالی‌که محرک پشت پرده و حتی مستقیم وی است؟! امریکا حتی اگر سعی کند با استفاده از اسالیب دیپلوماتیک با قضیه بازی کند، باز هر صاحب درک و بصیرتی می‌تواند به واقعیت امر پی ببرد. از جمله این‌که ترامپ به تاریخ 27 اوکتوبر 2020م در یک کنفرانس خبری اعلان نمود: «امریکا تلاش خواهد نمود خشونت‌های بالا گرفته میان ارمنستان و آذربایجان متوقف گردد.» اما باز گفت: «ما در این خصوص حجم بزرگی از روابط جدی را دارا می‌باشیم و خواهیم دید که ایا متوقف نمودن این درگیری‌ها در توان ما هست یا خیر.» (منبع: الجزیره 27 اوکتوبر 2020م) به این معنی که وی هرگاه توقف آن را لازم ببیند آن را متوقف خواهد نمود و نگفت که از اعمال فشارها کار خواهد گرفت و تمام توان امریکا را به کار خواهد گرفت تا دو طرف به یک راه حل دست یابند، بلکه مسئله را سبک نموده گفت: «اگر متوقف نمودن ان در توان ما باشد.» در حالی‌که امریکا دولتی است که اگر خواسته باشد کاری را انجام دهد، تمام وزن‌اش را روی آن گذاشته و از فشارهای خویش استفاده می‌کند! در بیانیۀ وزارت خارجۀ امریکا چنین گفته شده: «امریکا بالاگرفتن تنش‌ها را با شدیدترین الفاظ تقبیح می‌کند و ستیفن بیجون معاون وزیر خارجه وزرای خارجۀ آذربایجان و ارمنستان را تشویق نموده اقدام خصمانه را متوقف نمایند و با رؤسای گروه مینسک برای برگشتن به مذاکرات در نزدیک‌ترین فرصت همکاری نمایند و تأکید نموده که واشنتن به کمک برای دو طرف جهت دستیابی به راه‌حل مسالمت‌آمیز و پایدار این کشمکش هم‌چنان متعهد است.» (الجزیرۀ قطر و العالم ایران 27 اوکتوبر 2020م) امریکا در این درخواست خویش مبنی بر متوقف نمودن اعمال خصمانه هر دو طرف ارمنستان و آذربایجان را مساویانه مورد خطاب قرار داد، زیرا موقف امریکا در این قضیه طوری است که قصد دارد نفوذ خویش را در هر دو سرزمین استحکام بخشیده و نفوذ روسیه را در آن تضعیف و از بین ببرد. تمام این موقف‌گیری‌ها بیانگر این است که امریکا ضمناً از اقدامات ترکیه راضی بوده و این‌که ترکیه با اشارۀ امریکا وارد آذربایجان شده، اگر چنین نیست پس چه دلیلی وجود دارد که به گفتۀ آژانس اناضول؛ روبرت اوبراین رئیس امنیت ملی امریکا به تاریخ 29 اوکتوبر 2020م با ابراهیم قالین سخن‌گوی ریاست‌جمهوری ترکیه در تماس شود و در خصوص کشمکش میان آذربایجان و ارمنستان با وی گفتگو نماید؛ اگر امریکا در پس قضیه قرار ندارد و ترکیه را تحریک نمی کند؟

9- مسئلۀ دیگر اصرار اردوغان و مسؤولین حکومت‌اش به مذاکرات برای تطبیق تصامیم ظالمانۀ شورای امنیت و تصامیم گروه مینسک برخاسته از سازمان امنیت و همکاری اورپاست که در سال 1992م به رهبری امریکا، روسیه و فرانسه اتخاذ گردید. اردوغان در حالی خواستار تطبیق این تصامیم می‌شود که واضح است در نهایت به نفع ارمن‌ها تمام می‌شود؛ هم‌چنان آتش‌بس نیز به نفع آنان تمام می‌گردد. تمام این واقعیت‌ها بیان‌گر آن است که تلاش‌های هدف‌مندانه‌ای برای متشنج نمودن اوضاع در جریان است تا راه برای فعالیت‌های سیاسی و دیپلوماتیک به هدف اعمال فشار باز شود؛ چیزی‌که آمریکا می‌خواهد. در بیش‌تر موارد، جنگ‌ها بهانه‌ای است برای باز نمودن مسیر فعالیت‌های سیاسی و دیپلوماتیک که به اشارۀ امریکا راه اندازی می‌گردد. اینک در این قضیه نیز سر و صداها از هر طرف بالا گرفته و خواستار مذاکرات و دریافت راه‌حل سیاسی به این قضیه و تطبیق تصامیم اتخاذ شده در شورای امنیت می‌شوند. مسئولین ترکیه در اظهارات مختلف‌شان خواستار حمایت از آذربایجان بر اساس حل این بحران مبنی بر تصامیم شورای امنیت شده اند، چنان‌چه چاوش اوغلو وزیر خارجۀ ترکیه در جریان دیدارش از سفارت آذربایجان در انقره گفت: «تصامیم سازمان ملل، شورای اروپا و سازمان امنیت و همکاری اوروپا در خصوص یک‌پارچه‌گی خاک آذربایجان واضح است و اگر ارمنستان از آذربایجان بیرون نرود مسئله هرگز حل نخواهد شد.» (منبع: الجزیره 29سپتمبر 2020م) باید گفت که تصامیم مذکور در مورد بلندی‌های قره‌باغ اتخاذ نگردیده، بلکه در مورد مناطق دیگری است که خود نشان دهندۀ دسیسه علیه قضیۀ آذربایجان است.

10- روسیه پشت سر ارمنستان قرار دارد، کشوری نسبت به آذربایجان مساحت کوچک، اتباع اندک و نیرو و قدرات ناچیزی در اختیار دارد. پس این روسیه است که ارمنستان را با سلاح، ابزار و تمام لوازم مورد نیاز برای بقاء حمایت می‌کند. ارمنستان عضو سازمان امنیت جمعی است که توسط روسیه رهبری می‌گردد و روسیه در آن حضور گستردۀ نظامی دارد و بسیار بعید به نظر می‌رسد از ارمنستان دست بردارد در غیر آن پشت روسیه از این ناحیۀ خالی گردیده و زمینۀ حضور امریکا به شمال قفقاز فراهم می‌گردد؛ جایی‌که بخشی از روسیۀ فدرال به شمار می‌رود. سرگی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه در جریان تماس تلفونی که با زوهراب مناتساکانیان همتای ارمنستانی‌اش داشت گفت: «ما از تحرکات خصمانه در قره‌باغ نگران بوده و تأکید می‌کنیم درگیری‌ها باید متوقف گردد.» (منبع: اسپوتنیک 27 اوکتوبر 2020م) این اظهارات خود نشان‌دهندۀ حمایت روسیه از ارمنستان علیه آذربایجان است.

بناءً اگر ترکیه ارمنستان را سرزنش می‌کند، باید روسیه را، که پشتیبان اصلی ارمنستان بوده و نفوذش را در آن اعمال نموده، نیز سرزنش نماید، زیرا ارمنستان بدون حمایت روسیه هرگز جرئت تجاوزگری را ندارد. حامی دشمن شما دشمن خودتان نیز هست، اما ترکیه به رهبری اردوغان بهترین روابط را با روسیه داشته و در سوریه علیه مردم مسلمان این سرزمین، که در مقابل نظام جنایت‌کار حاکم به رهبری بشار اسد، قیام نموده اند هم‌پیمان شده است. ترکیه در عین حال ابزاری است در دست امریکا که از آن برای منافع امریکا بر علیه روسیه استفاده می‌کند. اما به هیچ وجه آسان نخواهد بود روسیه در منطقۀ حیاتی خود کوتاه بیاید، درست مانند قضیۀ اوکراین و جورجیا. بنابر این؛ این کشمکش‌ها به هیچ وجه در این مرحله از درگیری‌ها حل و فصل نخواهد شد، بلکه راه برای سیاست‌بازی‌ها و فعالیت‌های دپلوماتیک باز خواهد شد، زیرا این کار برای فریب‌دادن روسیه مؤثرتر است.

11- حضور فرانسه در این قضیه متفاوت است؛ زیرا فرانسه در این منطقه نفوذی ندارد، بلکه سعی دارد خود را به عنوان یک دولت بزرگ تبارز دهد و می‌خواهد عضویت‌اش در گروه مینسک را نگهدارد؛ گروهی‌ه در سال 1992م و بر اساس فیصلۀ شورای امنیت و همکاری اوروپا به منظور بررسی حل قضیۀ کشمکش آذربایجان و ارمنستان و تأمین آتش‌بس دائمی تشکیل گردید. این گروه سعی دارد در برابر ترکیه قرار گیرد، زیرا ترکیه دنبال مختل نمودن نفوذ اروپا به شمول فرانسه می‌باشد؛ به دلیل این‌که ترکیه در مدار امریکا در گردش است. چنان‌چه ماکرون به تاریخ 30 سپتمبر 2020م در یک کنفرانس مطبوعاتی در لاتفیا گفت: «از تبلیغاتی که ترکیه برای تأیید موقف آذربایجان به راه انداخته خبر دار شدم و باوردارم که این تبلیغات متهورانه و خطرناک است. فرانسه هنوز از این پیام‌های تحریک آمیزی که ترکیه در چند ساعت گذشته به هدف شعله‌ور شدن جنگ فرستاده سخت نگران است، پیام‌هایی که تمام موانعی را که در برابر آذربایجان برای شعله‌ور شدن مجدد جنگ در ناگورنی قره‌باغ وجود دارد کنار می‌زند و ما این را نمی‌پذیریم.» (منبع: رویترز 30 سپتمبر 2020م) چاوش اوغلو وزیر خارجۀ ترکیه در همان تاریخ در پاسخ به اظهارات ماکرون گفت: «طرف‌داری فرانسه از ارمنستان به حد حمایت از اشغال‌ ارمنستان از آذربایجان رسیده.» (منبع: اناضول 30 سپتمبر 2020م) فرانسه سعی دارد با موقف‌گیری‌های متناقض از خود چهرۀ بی‌طرف و میانجی‌گرانه نشان‌دهد. فرانسه دولتی است که بازهای سیاسی را خوب بلد نیست و به همین دلیل است که موقف‌گیری‌های آن همواره برملا می‌گردد و اگر تلاش کند آن را بپوشاند در آن تناقض دیده می‌شود. چنان‌چه در بیانیه‌ای که پس از آغاز درگیری‌ها منتشر نمود، فون دیر مول سخن‌گوی وزارت خارجۀ فرانسه گفت: «فرانسه از درگیری‌های گسترده در قره‌باغ و گزارش‌ها از قربانیان این درگیری‌ها سخت نگران است، به خصوص در مورد قربانیان غیر نظامی و خواستار توقف فوری اقدامات خصمانه و ازسرگیری گفتگوها می‌باشد.» وی افزود: «فرانسه به صفت یکی از اعضای رهبری گروه مینسک در کنار شرکای روس و امریکائی خویش تأکید می‌کند که باید به راه‌حلی‌که این کشمکش را در چهارچوب قانون بین‌المللی حل و فصل نماید دست‌یافت.» (منبع: اسپوتنیک 27 سپتمبر 2020م) فرانسه در عین حال پیوسته و علنی علیه اسلام و مسلمانان اظهار کینه‌توزی نموده، چه در داخل خود فرانسه، که از یک طرف ادعای آزادی دارد و از طرف دیگر فضا را برای مسلمانان تنگ می‌کند که خود بیانگر موقف آشکار دوجانبۀ آن را به نمای می‌گذارد و چه در خارج، که قضایایی مانند قضیۀ ارمسنتان و سایر مسیحیان را از خود می‌داند تا از این طریق راهش را برای نفوذ در میان آنان باز کند، زیرا فریب چنین کسانی آسان است، چنان‌چه در جریان جنگ اول جهانی آنان را فریب داد و آنان را علیه دولت عثمانی شوراند؛ دولتی‌که در طول قرن‌ها به خوبی به آنان رسیده‌گی نموده بود، اما آنان فریب فرانسه مبنی بر برخوردار شدن از وطنی در اناضول، به دولت عثمانی خیانت نموده و شمار زیادی از مسلمانان را به تحریک فرانسه کشتند، در حالی‌که اگر عاقلانه می‌اندیشیدند، به نفع‌شان بود که به صفت اهل ذمه باقی بمانند و در سایۀ دولت خلافت اسلامی در امن و امان به سر می‌بردند؛ دولتی‌که منصفانه با آنان برخورد می‌نمود و هرگز بسان فرانسه و سایر دولت‌های استعمارگر از آنان سوء استفاده نمی‌کرد.

12- در خصوص فیصله‌های شورای امنیت، که دولت‌ها خواستار تطبیق آن می‌شوند، به شمول خود ترکیه، در این فیصله‌ها هیچ اشاره‌ای به اقلیم قره‌باغ، که توسط ارمن‌ها اشغال شده و در آن جمهوریتی برای خود اعلان نموده اند، نشده، چنان‌چه نخستین فیصله‌ای که به تاریخ 30 نیسان سال 1993م زیر نام فیصله شماره 822 منتشر گردید، خواستار توقف فوری درگیری‌ها و اعمال خصمانه و آتش‌بس دائمی شده است. از نیروهای اشغال‌گر ارمستان نیز خواسته از منطقۀ زانغیلان و شهر غورادیز کیلیجدار و سایر مناطق آذربایجان بیرون روند. هیچ اشاره‌ای به قره‌باغ اشغال شده نگردیده. فیصله‌های دیگری نیز در همین سال منتشر گردید که فیصلۀ قبلی را تأیید می‌کند، چنان‌چه فیصلۀ شماره 853 تاریخ 29 جولای 1993م منتشر و فیصلۀ قبلی را تأیید نموده و تسلط بالای شهر آغدام و سایر مناطق آذربایجان را تقبیح نمود و خواهان خروج کامل ارمن‌ها از این مناطق گردید. هم‌چنین از حکومت ارمنستان خواست تا بالای اقلیم قره‌باغ فشار آورد تا به فیصلۀ شماره 822 تن دهد. در همین سال به تاریخ 14 اکتبر فیصلۀ شماره 874 صادر گردید و حمایت‌اش از روند صلح میان دو طرف را تکرار نمود و خواستار پذیرش جدول زمانی اصلاح شده برای گام‌های عاجل گردید. آذربایجان این فیصله را نپذیرفت زیرا خروج نیروهای ارمنستان از مناطق اشغالی آذربایجان در قره‌باغ را منوط به رفع تحریم‌های اعمال شده بالای ارمنستان نموده است. بناءً حکومت آذربایجان از این‌که به‌سان طرف شکست‌خورده با آن برخورد صورت گرفته شکایت نمود. جدول زمانی اصلاح شده شامل پیشنهاد‌های مربوط به خروج نیروها از مناطقی‌که جدیداً اشغال گردیده و هم‌چنین برطرف نمودن تمام موانعی‌که در برابر ارتباطات و حمل و نقل قرار داد و تمام سایر قضایایی‌که به گفتۀ شورا بررسی نگردیده، می‌شود که باید در جریان گفتگوهای صلح‌آمیز حل و فصل گردد. به تاریخ12 نومبر همان سال یعنی 1993م، فیصلۀ شماره 884 صادر گردید و فیصله‌های قبلی را تأیید و نقض‌های آتش‌بس میان دوطرف را تقبیح نمود، به ویژه در زنگیلان و شهر هورادز و از نیروهای اشغال‌گر ارمنستان خواست از منطقۀ زانگیلان و شهرو گورادیز و سایر مناطقی آذربایجانی‌که اشغال نموده اند بیرون روند. هیچ یک از فیصله‌های شورای امنیت به خروج از قره‌باغ اشاره ننموده. بنابر این، فیصله‌های مذکور به دقت و آگاهانه طوری تهیه گردیده که بالای مناطقی از آذربایجان تمرکز نماید که شامل منطقۀ قره‌باغ نشود و این منطقه را ضمناً طوری نشان دهد که انگار جزء خاک آذربایجان به شمار نمی‌رود. این بدان معناست که اگر مذاکراتی راه‌اندازی گردد و سر انجام به توافقی برسند، این منطقه، یعنی منطقۀ قره‌باغ بگونۀ مشخص، زیر حاکمیت ارمن‌ها باقی می‌ماند و در عوض آن از سایر خاک آذربایجان بیرون می‌روند. ترکیه خواهان اجرائی نمودن این فیصله‌هاست؛ فیصله‌هائی‌که خواستار خروج ارمن‌ها از اقلیم قره‌باغ نشده، درست مانند آن‌که در سوریه نیز خواهان تطبیق شدن فیصله‌های شورای امنیت شد؛ همان فیصله‌هائی‌که هیچ ضرری به نظام بشار نداشت، بلکه بقاء و حفظ هویت سیکولارستی آن را مورد تأیید قرار می‌دهد. هم‌چنین درست مانند آن که خواهان تطبیق شدن راه‌حل تأسیس دو دولت در فلسطین شد؛ راه‌حلی‌که اشغال حدود 80% از خاک فلسطین توسط یهودیان را تأیید می‌کند. قضیۀ قره‌باغ هم‌چنان دست نخورده باقی گذاشته شد و آتش‌بس به مثابۀ پیروزی ارمن‌ها تلقی گردید. گروه مینسک از چگونه‌گی راه‌حل مطرح شده و از جریان مذاکرات هیچ معلوماتی منتشر نکرد، به جز تکرار فیصله‌های شورای امنیت که قبلاً تذکر داده شد. اما از سیاق قضیه و اوضاع جاری دانسته می‌شود که آنان قصد دارند از آذربایجان برای اشغال ولایت‌های پنج‌گانۀ اقلیم قره‌باغ توسط ارمنستان اعتراف بگیرند؛ اقلیمی‌که اهالی مسلمان آن کاملاً از مناطق‌شان بیرون رانده شده و به جای آنان ارمن‌های کافر مسیحی جای گرفته اند، تا این‌که ارمنستان از سایر پنج ولایت دیگر مناطق اشغالی آغدام و فضولی بیرون روند و به این ترتیب قضیه حل و فصل گردد. درست مانند آن‌چه در فلسطین اتفاق افتاد؛ چنان‌که یهود به حمایت امریکا از سازمان التحریر فلسطین و حکومت‌های موجود در سرزمین‌های عربی و اسلامی برای اشغال حدود 80% از خاک فلسطین اعتراف گرفتند و مذاکرات را بالای حدود 20% دیگری که یهود از سال 1967م اشغال نموده و یا بهتر است بگوییم "توسط حکام خائن به آنان سپرده شده" متمرکز نمودند، آنگاه که آتش‌بس را پذیرفتند و فیصله‌های شماره 242 و 243 شورای امنیت را قبول نمودند؛ فیصله‌هائی‌که بر اساس آن دولت یهود موظف است تنها از مناطقی بیرون رود که روز پنجم ماه جون همان سال اشغال/به آن تسلیم داده شد.

13- پس این توجه ترکیه بشارت خیر به همراه ندارد، در هر قضیه‌ای که ترکیه به رهبری اردوغان  دخالت نموده در نهایت به ضرر مردم آن قضیه و تأمین منافع امریکا تمام گردید؛ مانند قضیۀ سوریه، آنگاه که ترکیه بالای گروه‌های مسلح فشار آورد تا به توافق‌نامۀ کاهش تنش و آتش‌بس تن دهند؛ چیزی‌که نه حکومت سوریه و نه حامیان مستقیم آن به شمول حکومت ایران و اتباع آن و روسیه هرگز به آن پایبند نماندند تا این‌که گروه‌های مذکور سرانجام توسط ترکیه از مناطق‌شان بیرون کرده شد و آن مناطق به حکومت بشار سپرده شد. هم‌چنین مانند قضیۀ لیبیا، آنگاه که ترکیه به حکومت سراج کمک نمود تا این که نیروهای سراج به جانب سرت و جفرة پیشروی نمودند، ناگهان ترکیه کمک‌هایش را متوقف نمود و از سراج خواست به آتش‌بس دائمی تن داده و با حفتر وارد مذاکرات شود، حفتری‌که ترکیه وی را غیر قانونی خوانده بود! پس این بار نیز بعید نیست که هدف از کمک‌های ترکیه این باشد که بالای آذاربایجان فشار وارد کند تا موقف خوداش را نرم کند و این چیزی است که اظهارات مسئولیت ترک نشاندهندۀ آن است، چنان‌چه مذاکراتی‌که گروه مینسک به ویژه امریکا گردانندگی می‌کند، به بن‌بست نرسید تا آذربایجان در موضوع قره‌باغ امتیاز بدهد، در حالی‌که تعهدش مبنی بر بازگرفتن قره‌باغ از نیروهای اشغال‌گر را بارها تکرار نموده؛ اما از لهجه و رسانه‌های امریکا، روسیه و فرانسه، که همواره از ارمن‌ها و فیصله‌های شورای امنیت حمایت می کنند، دانسته می‌شود که قره‌باغ را یکی از اقلیم‌های ارمنستان می‌دانند. لازم به ذکر است که فیصله‌های شورای امنیت توسط همین دولت‌های سه‌گانه طراحی و توسط سایر دولت‌های عضو در آن مورد تأیید قرار می‌گیرد. در اقلیم مذکور جمهوری خاصی برپا گردیده تا وانمود شود که مستقل از ارمنستان عمل می‌کند تا به این ترتیب، مذاکرات دشوارتر شده و این اقلیم خود از ساختار مستقل خود کوتاه نیاید! و تا انگشت انتقاد متوجه ارمنستان نبوده و از اعمال فشار در امان بماند.

مطمئناً به هیچ‌وجه نمی‌توان به موقف ترکیه به رهبری اردوغان در این قضیه و سایر قضایا اعتماد نمود، چنان‌چه از زمان آغاز این جنگ میان دو طرف در قبل از سی سال تا کنون هیچ کمکی به آذربایجان نکرده و همواره آن را تنها گذاشته و به یاری آن بر نخواسته و به همین دلیل بیم آن می‌رود که هدف ترکیه به رهبری اردوغان از کمک‌های اخیرش، اعمال سلطه بالای تصامیم آذربایجان و سپس وادار نمودن آن به امتیازدهی باشد.

14- شکی نیست که آذربایجان یکی از سرزمین‌های اسلامی بوده و اکثریت مطلق مردم آن مسلمان اند، اما نظام حاکم بالای آنان نظام سیکولاریستی بوده که در حقیقت تداوم نظام کمونستی است که سعی داشت دین را از دولت و جامعه دور نماید. آذربایجان و ارمنستان هردو در زمان خلافت راشدۀ سوم "عثمان ابن عفان رضی الله عنه" فتح گردیده، پس هرگز نمی‌توان برای نجات این سرزمین و سایر سرزمین‌های اسلامی و آزادی آن از چنگال امریکا یا روسیه به ترکیه و یا ایران اعتماد و تکیه نمود، بلکه واقعیت این است که این دو نظام همواره در خدمت امریکا و روسیه قرار داشته اند. مسلمانان هرگز طعم رهائی از این منجلاب‌ها را نخواهند چشید؛ مگر با برپا نمودن خلافت دوم راشده بر منهج نبوت؛ خلافتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت آن را پیشاپیش داده، آنجا که می‌فرماید:

«إِنَّكُمْ فِي النُّبُوَّةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً عَاضّاً، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: شما تا زمانی‌که الله بخواهد در نبوت به سر خواهید برد، سپس هرگاه که خواست نبوت را از میان شما بر می‌دارد، سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود و تا زمانی‌که الله بخواهد باقی خواهد ماند و آنگاه که خواست آن را بر می‌دارد، سپس پادشاهی به دندان‌گیرنده خواهد بود و تا زمانی‌که الله بخواهد باقی خواهد ماند و سپس آنگاه که خواست آن را بر می‌دارد، سپس (حاکمیت) جبری و ظالمانه خواهد بود و تا زمانی‌که الله بخواهد باقی خواهد ماند و آنگاه که خواست آن را بر می‌دارد سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

 

ادامه مطلب...

رژیم ظالم؛ دست‌گیری شباب حزب‌التحریر را آغاز کرد!

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

نیرو‌های امنیتی اردن برای سرکوب نمودن شباب حزب‌التحریر وارد خانه‌های آن‌ها شده و زنان و کودکان‌شان را به وحشت انداختند. بعد از جستجوی‌کامل منازل‌مسکونی کتاب‌ها، کمپیوتر، تلفن‌های همراه و اسناد‌رسمی تحصیلی شباب را ضبط نمودند. آن‌ها هم‌چنین به برخی از خانواده‌های‌شان یورش برده و همسایه‌گان آن‌ها را نیز بدون هیچ‌گونه حقی به وحشت انداختند. در واقع،  یگانه جرمی‌که آن‌ها داشتند این بود که ‌‌می‌گفتند الله سبحانه و‌تعالی  پروردگار ما‌ست و سپس در مسیر حق ثابت قدم مانده و الله سبحانه و‌تعالی را نسبت به آن‌ها ترجیح دادند. در نتیجۀ این کار‌ها ، استاد خالد اشقر (ابوالمعتاز) و استاد محمد ابوالعسل دست‌گیر و اکنون نزد اداره عمو‌می استخبارات به سر ‌می‌برند.

 به نظر ‌می‌رسد، کمپاین امضای توافق‌نامۀ فلسطین که اخیراً منعقد شد، توسط شباب ما در میان‌امت  و بسیاری از مردم از اقیانوس تا خلیج را متأثر ساخته است. این کمپاین بر مورد ذیل تاکید دارد: «سازش نکنید و یک وجب خاک فلسطین "سرزمین مبارک" را تسلیم دشمن ندهید، این را بدانید که هر نوع معاهده یا توافق برای عادی‌سازی روابط، خیانتی‌ست نا‌بخشودنی است که از من حمایت و نمایندگی نمی‌کند، زیرا آزادی فلسطین فرض و حفظ آن وجیبۀ ما‌‌ست.» به نظر ‌می‌رسد که این کمپاین، خشم و عصبانیت رژیم اردن را برانگیخته است، زیرا این کشور قصد دارد به عادی‌سازی روابط خود با حاکمیت‌یهود ادامه دهد و طبق توافق‌ترامپ می‌کوشد  تمام خاک‌فلسطین را برای همیش به یهود واگذار کند.

 در واقع؛ رژیم و نهاد‌های سفاک این دولت، مسئول امنیت و سلامتی این شباب اند، و ما خواستار آزادی فوری آن‌ها  و عدم ممانعت در مقابل حاملان دعوت هستیم؛ زیرا این دعوت‌گران پیش‌گامانی اند که به امت دروغ نمی‌گویند. و ما قاطعانه بیان می‌کنیم که این اقدامات باعث نمی‌شود که حزب‌التحریر از مقابله با توطئه کفار‌استعمارگر و مزدورانش، "حاکمان مسلمانان" در مورد مسئله فلسطین و دیگر مسائل‌امت دست‌بردار شوند. حزب در کنار امت خواهد ایستاد و نهضت را با امت و از داخل امت تقویت خواهد نمود تا به هدف‌اش که همانا احیای دوباره زنده‌گی اسلامی با تأسیس دولت خلافت راشده بر منهج نبوت است نایل آید. بدون شک، ارتش خلافت‌اسلامی مسجد‌الاقصی و تمام فلسطین را از چنگال یهود آزاد خواهد نمود و دولت ضعیف یهود را از ریشه نابود خواهد کرد و کفار اشغال‌گر را برای همیش از سرزمین‌های مسلمانان ‌خارج خواهد نمود.

﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

{شعرا:227}

ترجمه: آن‌ها که ستم کردند به زودی می‌دانند که بازگشت شان به کجاست.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

مترجم: وسیم مجیدی

ادامه مطلب...

کنفرانس‌اقتصادی؛ پالیسی ادامۀ فقر و هلاکت‌فقرا!

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

مردم به خاطر بدست آوردن یک توته‌نان، یک لیتر ‌تیل و یا گاز؛ چندین کیلو‌متر برای ساعت‌ها در صف می‌ایستند. هنگامی‌که نوبت آن‌ها می‌رسد، باید قیمت‌گزاف را برای خریدن این مواد بپردازند. فلهذا؛ زنده‌گی مردم میان سندان قیمت‌های گزاف و چکش فقدان ‌مواد‌اولیه، به جهنمِ غیر‌قابل تحمل مبدل شده است. این در حالی‌ست که دولت، روز دو شنبه 28 سپتامبر کنفرانس‌اقتصادی را به پایان رساند که در واقع از طریق آن پالیسی‌های ناکام اقتصادی‌اش را تحت پوشش قرار داد. همان‌طوری‌که وزیر تصدی‌مالیه "حبا محمد علی" در کنفرانس‌مطبوعاتی‌اش در ارتباط به کنفرانس‌اقتصادی چنین گفت: «هدف از برگزاری کنفرانس‌اقتصادی دخیل ساختن تمام شرکا در سیستم‌های متخلف به منظور طرح پالیسی‌ها و اخذ تصامیم به هدف ایجاد پروژه ملی می‌باشد که دارای بزرگ‌ترین چتر محبوب است که برای موفقیت و ادامۀ آن حمایت اش می‌کند.»

نتیجه کنفرانس به جای این‌که به نفع مردم کشور تمام شود و یا هم قیمت‌های گزاف و کمیابی ‌مواد‌اولیه را از آن‌ها دور کند، بر علاوه تودۀ عظیم کشور را نا‌توان ساخته تا نتوانند مواد‌غذایی اولیۀ خویش را مهیا سازند؛ برعکس، نتیجه واقعی کنفرانس چنان بود که برای ادامۀ افزایش قیمت‌ها چراغ سبز، روشن گردید. قسمی‌که در بخش پیشنهادات‌کنفرانس چنین بیان شده است: «گرچه کمک نمودن ‌مواد‌اولیه بر اساس توازن تجارت و بودجه می‌باشد، با وجود آن مردم روستا‌ها تاهنوز به خصوص از کمک‌های برق و گاز مستفید نشده اند. این دلایل نشان می‌دهد که باید به طور مستقیم حمایۀ نقدی صورت گیرد.» (منبع: سودان تریبیون).

با وجودی‌که بیان این پیشنهاد با عدم پذیرش و نارضایتی اشتراک کننده‌ها مواجه گردید، دولت تلاش دارد با ترفند ایجاد بحران‌ها مردم را قانع سازد تا اصلاحات بودجه‌اش تصویب و به تطبیق اوامر کفار غربی ادامه دهد که با تطبیق پالیسی صندوق بین‌المللی پول، "IMF" ثروت و منابع کشور را برای راضی نگهداشتن کفار استعمار‌گر هدر دهد. این در حالی‌ست که بحران مواد‌غذایی روز به روز در حال وخیم‌تر شدن است. در مقابل، چنین بهانه می‌گردد که قرضه‌های میل‌ آرد به 20 میلیون دالر رسیده است. (منبع: بگ نیوز)

روزانه برای ساعت‌ها برق قطع می‌گردد که بر اساس گفته‌های ریس شرکت برق سودان 161 میلیون دالر نیاز است تا این سکتور مشکل برق را حل سازد. در واقع دولت قادر نیست تا پول بیل‌های نفت و گندم را بپردازد، در همین‌حال نخست‌وزیر "حمدوک" اعلان می‌دارد که: «پول جبران بمب‌های سفارت‌های امریکا در دارالسلام و نیروبی و پول جنگندۀ "USS Cole" آماده است تا پرداخت گردد!» (منبع: سودان تریبیون) البته مقدار پول آن بیش‌تر از 400 میلون دالر می‌گردد که 335 میلیون دالر آن برای دو سفارت‌خانه و 70 میلیون دالر آن برای جنگنده "USS Cole" پرداخت می‌گردد. الله سبحانه و‌تعالی واضحاً چنین فرموده است:

﴿وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَاماً﴾ (نسا: 5)

ترجمه: اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده به دست سُفها نسپارید.

در کنفرانس‌اقتصادی؛ حکومت انتقالی سودان با ارایۀ دلایل‌معقول حرمت مردم غریب سودان را ضربه زد و از طرف دیگر، مردم را در باتلاق فقر با قبول نمودن پالیسی صندوق بین‌المللی پول، بیش‌تر از قبل غرق نمود!

ای مردم سودان! حکومت‌انتقالی با بخش‌های نظامی و مدنی‌اش نمی‌تواند مشکل شما را حل کند؛ زیرا همۀ آن‌ها متعهد بر حفظ و نگهداری منافع کفار استعمار‌گر می‌باشند. آن‌ها قسم خورده اند تا نظام وحشی سرمایه‌داری را که باعث فقر و قتل غربا می‌گردد، را تطبیق کنند و در برابر منافع‌مردم هرگز خود را مسئول نمی‌دانند. زیرا آن‌ها نماینده‌های کفار استعمار‌گر هستند که روز و شب برای راضی ساختن آن‌ها کار می‌کنند و آن‌ها راه‌حل مشابه گذشته را عملی می‌نمایند که نتیجۀ آن افزایش بد‌بختی، پریشانی و غم و اندوه مردم می‌باشد. الله سبحانه و‌تعالی فرموده است:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى﴾ (طه: 124)

ترجمه: و هرکس از یاد من روی‌گردان شود، زندگی سخت و تنگی خواهد داشت و روز قیامت او را نا‌بینا محشور می‌کنیم.

نجات از زیر یوغ کفار استعمارگر و نوکران آن تنها توسط نظام عادل اسلام امکان دارد که توسط خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت با رهبران‌متقی بر اساس قوانین ناب اسلامی رهبری خواهد شد. آن‌ها به خاطر تقوای خویش خود را مسئول می‌دانند و در صورت کوتاهی در پیش‌برد امور مردم، مورد محاسبه قرار خواهند گرفت.

این رهبران، "رهبران اسلام" دست کفار استعمار‌گر را از غارت ثروت و منابع سر‌شار طبیعی مسلمانان قطع خواهد نمود؛ در ضمن سایۀ کثیف، نظام ساخت‌بشر و مالیات کمر‌شکن که مردم را به هلاکت رسانده است را، از سرِ امت اسلامی بر خواهد داشت. سپس با یاری و خواست الله سبحانه و‌تعالی سرنوشت این بهترین مردم که برای هدایت بشر خلق شده اند بار دیگر تغییر خواهد کرد؛ و این کار در آیندۀ نزدیک توسط مردان با عزم، بشارت وعدۀ  الله سبحانه وتعالی و نصرت وی اتفاق خواهد افتاد. فلهذا؛ در میان آن‌ها باشید و فرصت افتخار حمایت و یا کار برای تاسیس خلافت را از دست ندهید که در آن سعات دنیا و آخرت نهفته است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ (انفال: 24)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله و پیامبر را اجابت کنید، هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد و بدانید الله میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید.

حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه