سه شنبه, ۰۱ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ای مسلمانان و ای لشکریان مسلمانان؛ کمر همت ببندید! دشمن‌تان ترامپ اوج دشمنی‌اش را برای‌تان نشان داد؛ بهتر نیست تمام‌قد در برابرش بایستید؟!

  • نشر شده در حزب

(ترجمه)

شب گذشته ترامپ در دیداری با نتانیاهو در واشنتن پرده از عمق کینه‌هایش در برابر مسلمانان و قدس و فلسطین برداشت و همزمان با کف‌زدن‌های نتانیاهو، یاران و پیروان امریکا مورد تشویق و تحسین قرار می‌گرفت. ترامپ گفت: من "معامله‌ای" آماده کرده‌ام که عدالت را در حق یهودیان و فلسطینیان تأمین خواهد نمود! اما زبان حالش می‌گفت: فلسطین تمام‌اش از آن یهود و فلسطین به‌جز تمام‌اش از آن فلسطینیان. قدس از آن یهود، شهرک‌ها، نابلس و ماحول آن، بلندی‌های اردن و ملحقات آن همه از آن یهود، و فلسطینیان و یهودیان روی سایر اماکن باقی‌مانده باهم گفتگو نمایند، انگار "سایر امکانی" هم باقی مانده! ترامپ هم‌چنین گفت: پس از 70 سال این بهترین فرصت برای فلسطینیان است تا صاحب دولتی شوند. وی افزود: من در اوایل حکومت‌ام در عربستان سعودی با 55 تن از حکام سرزمین‌های مسلمانان در این خصوص دیدار و صحبت کردم و آنان با من موافق اند! سپس به فلسطینیان وعده داد که در صورت عملی شدن معامله‌اش مبلغ 50 ملیارد دالر به آنان کمک مالی خواهد نمود. سپس گفت: خلافت دیگر مرده؛ از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم زبانش را بمیراند.

باید گفت: بدون شک اگر حکام سرزمین‌های اسلامی به دین، امت و سرزمین‌های‌شان خیانت نمی‌کردند، ترامپ هرگز جرأت نمی‌نمود، برای این معامله‌اش چنین مراسم سخن‌رانی برگزار نماید و چنین سخنان مزخرفی را به زبان آرد؛ سخنانی‌که او را یهودی اشغال‌گرتر از خود یهودیان نشان‌داد! زیرا طوری بذل و بخشش می‌نمود که انگار فلسطین مال خودش بوده و آن را چنان که بخواهد و به هرکس ‌که بخواهد، تقسیم می‌کند و حکام خائن همه کر، گنگ و کور نشسته و به تعبیر قرآن کریم (صم بکم عمی فهم لایعقلون)، بلکه حتی شماری از این خائنان در آن مراسمِ نامیمون حضور یافته بودند! ترامپ مطمئن بود که این خائنان به هیچ‌وجه اعتراض نخواهند نمود، بلکه حتی خرسند نیز می‌شوند! به همین دلیل، او با جرأت تمام به سخنان احمقانه‌اش ادامه داد. ترامپ اوضاع و امور را بر اساس بزدلی و خیانت حکام خائن سرزمین‌های اسلامی سبک – سنگین نموده و گمان می‌برد نظم جهان همواره به محور اریکه‌های پوسیده و نامتوازن آنان خواهد چرخید و این حکام خائن برای همیشه بر سر قدرت باقی خواهند ماند تا حمد و ثنای او را بگویند؛ به این ترتیب، فلسطین و قدس هم‌چنان در چنگال او باقی خواهد ماند تا با تفکر مریض خویش به آن "معامله" طراحی کند و با دالرهایش آن را بفروشد! مطمئناً این حکام خائن در نظر مسلمانان ناتوان‌تر و پست‌تر از آن اند که هم‌چنان بر اریکه‌های قدرت باقی بمانند؛ زیرا روزگار همواره در گردش است و شاید ترامپ بداند که قدس سال‌ها توسط صلیبیان اشغال و با حضورشان آلوده بود؛ اما صلاح‌الدین آن را از نجاست آنان پاک نمود و به خواست الله سبحانه وتعالی مسلمانان هرگز عاری از صلاح‌الدین‌ها نخواهد بود تا بشارت رسول‌الله صلی الله علیه وسلم را با بازوان خویش جامه عمل پوشانیده، رژیم یهود را محو و نابود نماید و حامیان‌شان را به سرزمین خودشان برگرداند؛ البته اگر سرزمینی برای‌شان باقی بماند!

اما این ادعای ترامپ که گویا خلافت مرده، ادعایی‌ست که بیان‌گر خودفریبی وی می‌باشد؛ زیرا بدون شک او می‌داند، خلافتی‌که مرده، خلافتی نیست که رسول‌الله صلی الله علیه وسلم بشارت آن را داده؛ این خلافت به خواست الله سبحانه وتعالی و با بازوان مردان واقعی قطعاً آمدنی‌ست؛ درست بسان بشارت رسول‌الله صلی الله علیه وسلم در مورد فتح قسطنطنیه که با بازوان توانای محمد فاتح و لشکریان وی محقق شد. بشارت وی صلی الله علیه وسلم در مورد جنگ با یهودیان با بازوان لشکر اسلام نیز محقق خواهد شد. در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْيَهُودَ فَيَقْتُلُهم الْمُسْلِمُونَ»

ترجمه: قیامت برپا نخواهد شد تا زمانی‌که مسلمانان با یهودیان نجنگند و مسلمانان آنان را به قتل رسانند!

آنگاه است که رژیم اشغال‌گرشان نابود شده، سرزمین مبارک فلسطین از نجاست‌شان پاک گردیده و مجدداً تبدیل به دارالاسلام خواهد شد. امت اسلامی، امتی زنده بوده و روی آتش بخواب نمی‌رود. اگر ترامپ، نتانیاهو، یاران و پیروان‌شان گمان برده‌اند که مسلمانان هم‌چنان از آنان غافل باقی مانده و حکام خائن مسلمانان هم‌چنان بر اریکه قدرت دروغین‌شان باقی خواهند ماند و این‌که خلافت هرگز برنخواهد گشت، این گمان‌شان به خواست و اراده الله سبحانه وتعالی آنان را هلاک خواهد نمود:

﴿وَ ذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْداکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرينَ

[فصلت: 23]

ترجمه: و این گمان‌تان که به پروردگارتان بردید، شما را (به استمرار کفر و فسق) هلاک نمود؛ پس از زیانکاران شدید.

بعید نیست ترامپ قبل از تمام شدن حکومت‌اش، خلیفه اسلام و مسلمانان را دیده و از شدت ترس درگیر شدن با سربازان اسلام، جان دهد.

﴿وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ

[ص: 88]

ترجمه: و به زودی خبرش را بعد از زمانی خواهی دانست!

ای مسلمانان و ای لشکرها/اردوهای مسلمانان! کمر همت ببندید، زیرا دشمن‌تان ترامپ اوج دشمنی‌اش را برای‌تان نشان داد و "معاملۀ جنایت‌کارانه‌اش" برای کمک به یهودیان جهت اشغال کامل فلسطین را طراحی و اعلان نمود. بناءً پاسخ به این جنایت باید این باشد که تمام‌قد در برابر او ایستاده، نیش‌هایش را درهم شکنیم و این کار را با محو رژیم مسخ شدۀ یهود و برگرداندن تمام فلسطین به دیار اسلام می‌توان انجام داد. پس چنین پاسخی به "معاملۀ" ترامپ توسط حکام فعلی و خائن سرزمین‌های اسلامی ممکن و میسر نیست؛ هم‌چنین این پاسخی به این معامله با اکتفاء نمودن به مقاومت در کرانه و غزه ممکن نخواهد بود؛ به هر اندازه که این مقاومت شدت و افزایش هم بیابد. باید دانست این سخن که فلسطین قضیۀ خود فلسطینیان است و به دیگران ربطی ندارد، سخنی‌ست که باعث ضیاع و هدر دادن این سرزمین توسط مردم خودن آن می‌شود. واقعیت اینست که قضیۀ فلسطین، شرعاً قضیه تمام عرب‌ها و تمام مسلمانان جهان است. هم‌چنین چنان پاسخی با فریاد زدن‌ هم ممکن و میسر نیست؛ به هر اندازه که این فریادها داغ و بلندهم که باشد؛ زیرا مسلمانان در گذشته زمانی فریاد سر می‌دادند که لشکریان‌شان عازم میدان جهاد می‌شدند و فریادها برای تشویق و ترغیب‌شان سر داده می‌شد. به این ترتیب، هیچ یک از موارد فوق نمی‌تواند رژیم یهود را نابود کند؛ پس به هیچ‌وجه پاسخی نیست که به این همه جنایت پایان دهد؛ بلکه پاسخ درست و مؤثر اینست که تمام دولت‌ها، لشکرهای‌شان را برای ریشه‌کن نمودن رژیم یهود به حرکت در آورند؛ زیرا یهودیان سرزمین فلسطین را اشغال نموده و در آن برای خود دولتی تأسیس کرده اند و حکام خائن سرزمین‌های اسلامی آنان را در این خیانت بزرگ کمک و با آنان تبانی کرده‌اند؛ پس این رژیم به‌جز با به حرکت دراوردن لشکریان مسلمان به جانب آن، محو و ریشه‌کن نخواهد شد. بناءً پاسخی‌که می‌تواند این وجیبه را به درستی اداء نماید، یک و یا دو مورد زیر است:

یکم: سهم‌گیری در فعالیت‌های جدی و مستمر برای ازسرگیری زنده‌گی اسلامی با برپائی خلافت؛ خلافتی‌که لشکرهای مسلمانان را برای جنگیدن با یهودیان و محو کامل رژیم‌شان به حرکت دراورده و فلسطین را به صورت کامل به سرزمین اسلام برگرداند.

مورد دوم به واقعیت کنونی ما ارتباط می‌گیرد که خلافت وجود ندارد. باید دانست که جنگیدن با کفار، به ویژه اشغال‌گران، وابسته به وجود و یا عدم وجود خلافت نیست؛ بلکه جنگیدن با کفار وجیبۀ حاکم مسلمانان است؛ چه این حاکم خلیفه مسلمانان باشد و چه حاکم مسلمانی باشد که بر اساس اسلام حاکمیت نمی‌کند. بناءً وجیبۀ لشکریان مسلمانان اینست که برای جنگیدن با یهودیان و نابود کردن رژیم آنان و برگرداندن فلسطین به سرزمین اسلام قدعلم نموده و حرکت کنند؛ در صورتی‌که چنین حاکمی با حرکت نمودن لشکریان مسلمانان به جانب یهودیان موافقت نمود، در حقیقت کار درست را انجام داده؛ اما در صورتی‌که سعی نمود، مانع آنان قرار گیرد و نگذارد روانۀ جنگیدن با یهودیان شوند، صلاح‌الدین‌ها باید سربلند نموده و چنین حاکمی را زیر قدم‌های خویش خرد و خمیر کند و زمام امور لشکر مسلمانان را در دست گرفته و آنان را برای پاک‌سازی سرزمین مبارک از نجاست یهودیان به حرکت آورد؛ درست مانند صلاح‌الدین ایوبی که این سرزمین را از نجاست صلیبیان پاک نمود.

اینست پاسخ درست و لازم! پس آنانی‌که از "معاملۀ" ترامپ به خشم آمده و از رژیم یهود کینه و بغض در دل دارد و می‌خواهد آن را نابود کرده و فلسطین را به سرزمین اسلام برگرداند، راهش همین است که بیان گردید و بس. چنین کسانی باید با صداقت و اخلاص و توکل به الله قوی و عزیز به کار و پیکار خویش در این راستا صبورانه ادامه دهند. ﴿لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ﴾ [صافات: 61]

در پایان باید گفت: حزب‌التحریر چنان‌که چند و چون پاسخ مناسب به "معاملۀ" ناکام ترامپ را برای‌تان توضیح داد، در عین حال خطاب به مسلمانان و لشکریان مسلمانان چنین می‌گوید:

به مسلمانان ندا سرداده می‌گوید؛ اموری را که در فوق تذکر داده شد، جدی گرفته و به آن عمل کنید؛ همراه با ما با جدیت و تلاش، صدق و اخلاص در راستای تحقق وعده الله سبحانه وتعالی و بشارت رسول‌الله صلی الله علیه وسلم کار نمائید.

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ﴾

[نور: 55]

ترجمه: الله به کسانی از شما بندگان که ایمان آرند و نیکوکار گردند، وعده فرمود که در زمین خلافت‌شان دهد.

احمد در مسندش از حذیفه رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: «سپس ملک جبری خواهد آمد و تا زمانی‌که الله بخواهد، ادامه خواهد داشت و زمانی خواست آن را از میان برخواهد داشت؛ سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

 به لشکریان مسلمانان ندا داده و از آنان می‌خواهیم؛ آن‌چه را که در فوق تذکر داده شد، در اولویت کار خویش قرار دهند، هم‌چنین از آنان می‌خواهیم برای تغییر نظام‌های ساخت بشر در سرزمین‌های اسلامی و برپائی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت، به ما نصرت دهند تا با این کار عزتِ ازدست‌رفتۀ مسلمانان، قدرت و اقتدار سرزمین‌های خویش را به‌ آن برگردانند و هم‌چنین سیرت کسانی را که به رسول الله صلی الله علیه وسلم نصرت دادند، مجدداً زنده نمایند؛ انصاری‌که الله متعال نام و یادشان را در آیات کتاب خویش جاودانه نمود و آنانی‌که ملائکه در جنازۀ سردارشان، سعد بن معاذ رضی الله عنه فرود آمده و همراه شدند. ترمذی به نقل از انس بن مالک روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد جنازۀ سعد بن معاذ فرمود: "ملائکه او را حمل می‌نمودند" پس آنان بهترین انصار بودند و و کسانی‌که راه آنان را دنبال کند، نیز بهترین خواهند بود.

﴿هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾

[ابراهیم: 52]

ترجمه: این (قرآن) پیام (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است تا همه به وسیلۀ آن انذار شوند و بدانند او الله یکتاست و تا صاحبان مغز (و اندیشه) پند گیرند!

 حزب التحریر

 

ادامه مطلب...

آقای نخست‌وزیر؛ ظلم با عذرخواهی‌های تاریخی برداشته نمی‌شود!

(ترجمه)

خبر:

عبدالله حمدوک، نخست‌وزیر سودان پنجشنبه مورخ ۹ جنوری 2020 به همراه تعدادی از مقامات و دونالد بوث نمایندۀ خاص امریکا برای سودان، به کائوبودای ایالت کردوفان جنوبی، در یک دیدار كه به ديدار تاریخی توصيف شده، توسط یک هواپیمای جداگانه که متعلق به برنامۀ غذای جهانی سازمان ملل بود، رفت؛ چون برای طیاره‌های سودان اجازه فرود در مناطق تحت کنترول جنبش‌های مسلح داده نمی‌شود.

تبصره:

نخست‌وزیر حمدوک زمانی‌که عازم شهر کائوبودا بود، در صفحۀ فیسبوک خود نوشت و اظهار داشت: «ما واقعاً از درد و رنج و بی‌عدالتی که مردم ما در آنجا تحمل کردند، آگاه هستیم.» او گفت: «باوجود سیاست‌های دور راندن و به حاشيه کشاندن که توسط رژیم دفاعی علیه تان اعمال شد، از فکر و قلب ما بیرون نشده‌اید.»

ظلم، مشکلات و بی‌توجهی‌که بر اطراف این کشور و مرکز آن تأثیر گذاشته است، نتیجۀ حاکمیت نظام سکولارِ سرمایه‌داری است که با اسلام مبارزه نموده و آن را از دولت، سیاست و اقتصاد جدا کرده است؛ نظام سکولاری‌که از زمان (استقلال) تا به امروز توسط همه دولت‌ها تطبیق شده است و این کشور را به سمت پرتگاه پارچه‌پارچه شدن و فقر سوق داده است. عده‌ای صبور بودند؛ اما برخی از آن‌ها علیه دولت اسلحه بدست گرفتند. بنابر این، مشکل مانند آفتابِ کاملاً واضح است، یعنی وجود یک نظام غیر دینی سکولار که توسط فکر انسان ساخته شده و قادر به درک نیازهای انسان نیست، حاکمان را در تنهایی قرار داده و مردم هم فقیرترین مردم باقیمانده‌اند و فقر را تحمل می‌کنند، شرایط زندگی آن‌ها بدتر و مشکلات‌شان بيشتر می‌شوند، تا این‌که به آسمان برسد. بنابر این آن‌ها خواستار یک زندگی مناسب بودند و شما مطمئناً می‌دانید که زندگی مناسب و معقول فقط در سایۀ احکام ذاتِ لطیف و خبیر وجود دارد.

راه حل رسیدگی به مسائل کشور عذرخواهی تاریخی نیست؛ موضوع عبارت است از رد سکولاریزم و ​​رساندن اسلام به منصۀ تطبیق و اجرا است، موضوعی‌که نمی‌توان در انتظار آن بود؛ بلكه باید با حد اکثر انرژی و حد اکثر سرعت از بین برود و جایی برای اين حرفِ نخست وزیر وجود ندارد که: «این بازدید در چارچوب "ارائه عذرخواهی تاریخی" برای شهروندان سودانی در منطقه‌ای كه ظلم، قتل و ارعاب اتفاق افتاده است، انجام می‌شود.» این جنایات مربوط به جو سیاسی حاکم است که با فکر سکولار در سودان کثیف شده و در پشت آن غرب استعمارگرِ سکولار قرار دارد. مردم منطقه تلاش دارند که بی‌عدالتی را از کشورشان بردارند، با قرار دادن احکام پروردگار در جایگاه عمل و اجراء، زودتر از این‌که دیر شود، از طریق دولتی‌که پیامبر صلي الله عليه وسلم بیان کرده است؛ به روشی‌كه غیر قابل تغيير است، دولتی‌که در سايه‌ای آن هیچ کس مورد بی‌عدالتی و ظلم قرار نمی‌گیرد و این دولت خلافت بر منهج نبوت است. خلافتی‌که برای جلوگیری از بی عدالتی‌های که از همه طرف‌های متخاصم رخ داده است، تلاش می‌کند و بدون پاسخ‌خواهی به آن‌ها پاسخ می‌دهد؛ اما شما از راه درست دور رفته‌اید و راه متفاوتی را سیر کرده‌اید و شما با ثابت نگهد‌اشتن ظلم كه ریشه‌های آن در خود سکولاریزم است، از موضوع اصلی دور شده‌ايد.

من مطمئن هستم تا زمانی‌که کشورهای تروئیکا "آمریکا، انگلیس، ناروی" از این دیدار استقبال کنند و تا زمانی‌که شما با بازدید فرستاده آمریکایی "آقاي سکولارها در سودان" همراه باشید؛ شما را مانند شتری كه به هرسو جهت داده می‌شود، جهت می‌دهد، همانطور که در مورد رژیم گذشته این‌گونه بود. او از شما با صراحت درخواست خواهد كرد كه سودان را به عنوان یک کشور سکولار اعلام کنید. این نشان دهندۀ وخیم‌تر شدن وضعیت کشور از بد به بدتر از آن است و راهی جز ایجاد خلافت راشده بر منهج نبوت وجود ندارد؛ دولت حق، عدالت و صلح که در آن احکام اسلام سيادت خواهد داشت.

نويسنده: استاد يعقوب ابراهيم- خرطوم

مترجم: احمد صابر خالد

ادامه مطلب...

خسارات عظیم ناشی از واگذاری تنظیم آبرسانی پورباچال به شرکت‌های خصوصی

(ترجمه)

پس از آن‌که حکومت حسینه راه غارت و تاراج پول مردم از طریق سکتور برق را برای استعمارگران فاسد هموار کرد، اکنون تصمیم دارد تنظیم آبرسانی شهر جدید پورباچال را نیز به یک شرکت خصوصی واگذار کند؛ شرکتی‌که یگانه هدف‌اش نه خدمت به مشتریان، بلکه کسب سود و منفعت است و حکومت تمام این اقدامات را زیر عنوان "افزایش بازده" توجیه می‌کند. این مشارکت خصوصی با به‌کارگیری نظمی تازه میان شرکت چینی یونایتد واتر (United Water) و دلکوت واتر (Delcot Water) بنگله‌دیش، یک شبکۀ ۳۲۰ کیلومتری را در امتداد جاده‌ها و خیابان‌های روی نقشه ایجاد خواهد کرد. (دیلی استار، ۹ جنوری/ژانویه ۲۰۲۰م) حکومت ریاکار حسینه آن‌قدر پست و ذلیل شده‌اند که از توجیه برنامۀ خصوصی‌سازی نهاد استعمارگر صندوق بین‌المللی پول و اظهار بی‌کفایتی‌اش در پیش‌برد تنظیم آبرسانی ذره‌ای احساس شرم نمی‌کند. عدم توانایی حکومت در پیش‌برد مؤثر یک نظام ساده برای مردم، واقعیت "معجزۀ انکشاف" را که به آن می‌بالد، برملا می‌کند. افزایش قیمت‌ها نتیجۀ مستقیم خصوصی‌سازی تنظیم منابع عامه است و با گذاشتن این منابع به دسترس مردم سود بیشتری نصیب این شرکت‌ها خواهد شد. به‌این ترتیب، مشتریان مجبور می‌شوند بار هزینه‌های فزایندۀ این شرکت‌های خصوصی را، که برای سود، مالیات و افزایش سرمایه می‌پردازند، به دوش بکشند. مهم‌تر از همه این‌که این حکومت مردم‌ستیز پذیرفته‌است، همه‌ساله با غارت ۵۶ کرور از جیب‌های مردم، خرج بقای خود کند.

ای مردم بنگله‌دیش! جنایات حکومت حسینه ادامه دارد و زندگی را روز به روز برای‌مان دشوارتر می‌کند. این حکومت پس از مصرف دارایی‌های عامه برای شرکت‌های استعمارگر در سکتور برق، اکنون به دنبال جنایت دیگری در سکتور آبرسانی است که ویرانی بیشتر را درپی خواهد داشت. درواقع، داستان دروغین رشد و انکشاف این حکومت با ظهور این بحران مالی سنگین به دقایق آخرش رسیده‌است. ازین‌رو، حکومت حسینه به‌خاطر دریافت قرضه/وام بیشتر از صندوق بین‌المللی پول باید برنامه‌های این نهاد استعمارگر را برای خصوصی‌سازی منابع عامه تطبیق کند، برنامه‌هایی‌که هرگز به سود هیچ ملت فقیری نبوده، بلکه با تحمیل مالیات بیشتر بر مردم به‌منظور پرداخت قرضه‌ها/وام‌ها به وخامت اقتصاد افزوده‌است. این بی‌عدالتی تمام نخواهد شد؛ اگر هنوز خاموشانه حاکمیت دیموکراسی سرمایه‌داری را تماشا کنیم و برنامه‌های تباه کنندۀ صندوق بین‌المللی پول را بپذیریم.

دولت قریب‌الوقوع خلافت راشده منابع آب را نه یک کالا، بلکه حقی از جانب شریعت بر شهروندان می‌داند. نظام اقتصادی اسلام فوراً تمام این قراردادهای مخرب را با شرکت‌های خارجی فسخ خواهد کرد و مسؤولیت مدیریت دارایی‌های مردم و دولت را بر اساس "احکام شرعی" به دست خواهد گرفت. اسلام حاکمیت هیچ حزب خصوصی را بر منابع عامه نمی‌پذیرد، چون آن‌ها مربوط به امت است. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«الْمُسْلِمُونَ شُرَكَاءُ فِي ثَلَاثٍ فِي الْكَلَإِ وَالْمَاءِ وَالنَّارِ»

(ابوداوود)

ترجمه: مسلمانان در سه چیز باهمدیگر شریک اند: آب، چراگاه و آتش (انرژی).

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

آنان در دریای مفاهیم نشنلیستی و کپیتالیستی سیاسیون غرق شده‌اند!

(ترجمه)

از میان ۱۱ مهاجری‌که قایق‌شان به تاریخ ۱۱ جنوری/ژانویۀ سال ۲۰۲۰ م در ساحل غربی ترکیه غرق شد، هشت طفل جان خود را از دست دادند و کفش‌ها، لباس‌ها و تمام هویت‌شان در دریا ناپدید شدند. ساعاتی قبل نیز یک قایق دیگر از مهاجرین با حرکت از جزیرۀ یونانی پاکسی، پیش از رسیدن به ایتالیا در دریای ایونیا غرق شد و حداقل ۱۲ تن کشته شدند. براساس گزارشی‌که سازمان بین‌المللی برای مهاجرین و UNHCR در ماه دسامبر ۲۰۱۹م نشر کرد، سالانه به‌طور اوسط ۳۰۰۰ تن جان خود را در تلاش برای رسیدن به اروپا از طریق دریای مدیترانه از دست می‌دهند. تنها در سال ۲۰۱۸ م، مرگ ۲۲۷۵ تن در این مسیر ثبت شد، حالآن‌که شاید شمار کشته‌شدگان ثبت‌نشده به مراتب بیشتر باشد.

دولت ملی‌گرا و سکولار ترکیه، که دم از میزبانی از ۴.۵ میلیون پناهندۀ سوری می‌زند، نیز با آنان هم‌چون بیگانه رفتار می‌کند. این پناهندگان، اعم از زنان و اطفال معصومی‌که از جنگ گریخته‌اند، به‌دلیل نبود امنیت، حمایت و رفتار مساویانه به اروپا مهاجرت می‌کنند، اما بسیاری از آنان پیش از رسیدن به مقصد، در دریاها غرق می‌شوند. دیگر این‌که معلمان ملی‌گرا و متعصب، اطفال سوری را در مکاتب/مدارس تحقیر می‌کنند. این پناهندگان تنها به‌دلیل نداشتن کارت شناسایی، از تمام خدمات و کمک‌ها در ماه‌های سرد زمستان محروم می‌شوند. کارفرمایان طمع‌کار دستمزد مشروع کارمندان سوری‌شان را پرداخت نمی‌کنند، و برعلاوه این‌که سیاست‌مداران کوتاه‌نظر ترک ملی‌گرا و نژادپرستی نیز وجود دارند که هیچ زندگی آرامی را برای سوری‌ها در بیرون این اردوگاه‌های ناامید کننده تصور نمی‌کنند و آنان همان کسانی اند که مکرراً مردم ترکیه را علیه پناهندگان تحریک می‌کنند. همۀ عوامل ذکر شده، این مردم را مجبور به رفتن به‌سوی دریاهای سرد و طوفانی در ماه‌های زمستان کرده‌است.

درحالی‌که اسلام اجازه نمی‌دهد هیچ مسلمانی از هیچ جای دنیا را در سرزمین‌های اسلامی تنها بگذاریم. این مردم به سرزمین حقیقی و مشروع خویش آمدند، سرزمینی‌که دروازه‌هایش بنابر دستور الله سبحانه‌وتعالی و وعدۀ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم بر همۀ مسلمانان باز است؛ بر اساس این حق کاملاً اسلامی، هیچ‌گونه کارت ویزا، اقامت و یا اجازۀ کاری برای هیچ مسلمانی در هنگام ورود به سرزمین‌های اسلامی لازم نیست. علاوه بر آن، اسلام هیچ‌گونه افکار ملی‌گرایانه‌ای را نمی‌پذیرد و به هر شخصی‌که در قلمرو دولت اسلامی سکونت دارد به حیث یکی از شهروندانش، قطع نظر از عقیده، رنگ، قوم و یا زادگاه‌اش، نظر می‌کند و با هیچ‌کس، مخصوصاً مسلمانان، به حیث یک بیگانه رفتار نمی‌کند. این دولت بر همۀ کسانی‌که تابعیت اسلامی دارند بدون هیچ نوع تبعیض، نه از جانب حاکم در مراقبت و حفاظت از امور، جان‌، مال و عزت‌شان و نه هم از طرف قاضی در برابری و عدالت، و به‌گونۀ مساویانه رفتار می‌کند. حکام مسلمان در ادوار مختلف تاریخ اسلام نه تنها با مسلمانان پناهنده همچون بیگانه برخورد نمی‌کردند، بلکه حتی برای پناهندگان غیرمسلمانی‌که به دلیل ظلم و ستم از سرزمین‌شان گریخته بودند، نیز امان می‌دادند و با ایشان مثل دیگر شهروندان ساکن در سرزمین‌های اسلامی معامله می‌کردند. از جانب دیگر، داشتن رویۀ خوب با شهروندان غیرمسلمان (ذمی) در داخل قلمرو دولت فرض است؛ زیرا رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم دربارۀ کسی‌که با شخص ذمی رفتار نامناسب داشته باشد فرمودند:

«فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»

ترجمه: پس من در مقابل‌اش در روز قیامت خواهم ایستاد.

پس چگونه ممکن است در چنین نظامی‌که حتی از حقوق یک غیرمسلمان حفاظت می‌شود، یک مسلمان مورد ستم قرار گیرد؟!

ای حکام ترکیه!

به نتایجی‌که از چنگ زدن به مفکورۀ ملیت‌گرایی حاصل کرده‌اید بنگرید! شما به دلیل تطبیق و حمل مفاهیم نشنلیستی و کپتالیستی، در قبال هر جانی‌که به وسیلۀ بمباردمان‌ها، اعمال ظلم و غرق شدن در دریاها از بین می‌رود، مسئول اید. از طرف دیگر، دستان شما به خون هر زن، طفل و مرد مسلمان بی‌گناهی است که جان‌های شیرین را از دست داده‌اند، آغشته است. شما نه تنها در مقابل کفار ایستادگی نکردید، بلکه تبدیل به دوستان، همکاران و متحدان‌شان تبدیل شده‌اید و یکجا با این قاتلان دست‌های یکدیگر را می‌فشارید.

ای مسلمانان ترکیه و همۀ سرزمین‌های اسلامی!

اگر حکام سرزمین‌های اسلامی احکام اسلام تطبیق می‌کردند و امت را تحت یک چتر واحد، که اسلام موجودیت‌اش‌ را حتمی می‌داند، یکجا می‌کردند، نه تنها مسلمانان، بلکه تمام بشریت، قطع نظر از دین، مذهب، نژاد و رنگ، از انواع ظلم و ستم در امان می‌بودند. بنابر این، پروسۀ تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت را، که الله سبحانه‌وتعالی و رسول‌اش صلی‌الله‌علیه‌وسلم شما را به تأسیس آن مکلف کرده‌اند، تسریع بخشید؛ همانا در تأسیس و تطبیق آن حیات نهفته است.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: مرصاد مرصوص

ادامه مطلب...

جناب سخنگوی پارلمان! سنان‌پاشا آزاد‌کننده تونس از یوغ هسپانیا، ممثل دولت‌خلافت بود؛ نه حکومت‌سیکولر

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

بعد از سوالات بی‌شمار از بعضی نماینده‌های مردم در بارۀ سفر راشد‌غنوشی به ترکیه، شنبۀ گذشته که با سقوط دولت الگاملی توسط حرکت ‌نهضت هم‌گام می‌باشد؛ آقای راشد‌غنوشی سخنگوی پارلمان ‌تونس و رئیس حرکت‌ نهضت با یاد‌آوری کار محسنانۀ ترکیه برای تونس و مردم‌اش در جریان خلافت عثمانی‌ها، از سفر خود این چنین دفاع نمود. در سال 1574 م سنان‌پاشا رهبری دولت عثمانی‌ها را به عهده داشت. وی برای آزاد‌سازی تونس از استعمار هسپانوی‌ها، عزم خود را جزم کرد و آن‌ها را از تونس بیرون راند. با این کار اکثریت مردم‌تونس که احتمالاً مانند اجداد‌شان توسط محاکم‌عیسوی محکوم به مرگ شده بودند، نجات یافتند.

به همین مناسبت، می‌خواهیم به آقای راشد‌غنوشی یاد‌آور شویم که دلیل نایل‌شدن به همان موفقیت‌بزرگ توسط سنان‌پاشا موجودیت دولت خلافت ‌عثمانی‌ها بود. الحمد‌الله! به کمک و یاری الله سبحانه‌و‌تعالی خلافت‌ عثمانی مانند سپر‌فولادین توانست مسلمین را در برابر دشمان‌اش محافظت کند. پیامبر صلی الله علیه‌و‌سلم می‌فرماید:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ، يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: امام سپری‌است که در عقب آن جنگ می‌شود و در عقب آن محافظت می‌گردد.

لهذا؛ تعریف و تمجید از نقش رهبر عثمانی‌ها باید نظام‌سیاسی اسلام را نیز در برگیرد و باید به دولت خلافت که مانند سپر از حرمت ‌مسلمین حفاظت نمود، افتخار کرد. در ضمن نباید به شخصیت مصطفی‌کمال "منهدم‌کننده خلافت" و یاهم به رژیم ‌سیکولر ترکیه که باعث ناکامی مردم شام و توطئه‌چینی علیه انقلاب آن‌ها به نفع امریکا و روسیه گردید، افتخار نمود.

ما به برادران خود در میان حرکت‌ نهضت ابلاغ می‌داریم که اگر آن‌ها به دین و انقلاب خویش مخلص اند، به اصل اسلام باز گردند؛ زیرا انقلاب آن‌ها علیه اسلام و خلافت نبوده، بلکه علیه سیکولریزم و اسباب آن می‌باشد. هم‌چنان از آن‌ها می‌خواهیم که یکجا با ما پیوسته و مژدۀ رسول الله صلی الله علیه‌و‌سلم را با تاسیس دوبارۀ خلافت بر منهج نبوت بدست آورده، سعادت دنیا و آخرت را نصیب شویم.

«...ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: ... سپس؛ خلافت بر منهج نبوت باز خواهد گشت.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه تونس

مترجم: عبدالله صالحی

ادامه مطلب...

بودجۀ سال ۲۰۲۰؛ ادامۀ فساد اقتصاد سرمایه‌داری

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

عصر چهارشنبه، ۱۵ جنوری/ژانویه ۲۰۱۹م، مجلس نمایندگان اردن مسودۀ بودجۀ سال ۲۰۲۰ دولت و بودجۀ امسال نهادهای دولتی مستقل را تصویب کرد. اما افزایش چند درصدی بودجۀ سال ۲۰۲۰ نشان می‌دهد که این بودجه از بودجه‌های گذشته بدتر بوده و گامی در جهت وابستگی سیاسی این دولت به کشورهای استعمارگر است، راهکاری‌که ثبات و بقای اقتصادش را به کمک‌های خارجی و مالیات گوناگون وابسته کرده و آن را از اتکاء به ذخایر طبیعی پنهان، که استخراج‌شان سرمایه‌گذاری گزافی را می‌طلبد، دور نگه می‌دارد. سیاست مالی این کشور نیز، همانند تمام کشورهای مسلمان‌نشین، بسته به نظام اقتصادی سرمایه‌داری غرب است، طوری‌که قانون سالیانه‌ای را بنام "قانون بودجه" برای تنظیم درآمدها، مصارف، کسری و ازدیاد بودجه وضع کرده و به برنامه‌های اصلاحات اقتصادی دستگاه‌های استعماری طماع، همچون صندوق بین‌المللی پول، مرتبط است.

چنین بودجه‌هایی منجر به ورشکستگی خواهد شد و در خطر فزایندۀ افزایش و کسر قرضه/وام قرار دارد. براساس آمارهای وزارت مالیه/دارایی، مجموع بدهی‌های دولت تا اواخر سپتمبر/سپتامبر سال‌پار به ۳۰.۰۵ میلیارد دینار یا ۴۲ میلیارد دالر، یعنی ۹۶.۷٪ از تولید ناخالص داخلی سال ۲۰۱۹، می‌رسید؛ طوری‌که صورت حساب‌ها، در مقایسه به سال قبل، افزایش ۱.۲۴۷ میلیارد دیناری یا ۲ میلیارد دالری را در کسری بودجه بدون هیچ پشتوانۀ خارجی نشان می‌دهد. با این حساب بیش از ۹۰٪ بودجه از مالیات و درآمدهای حاصل از فروش کالاها، خدمات و جریمه‌ها به‌دست آمده، که آن‌هم از جیب‌های مردم عام تأمین شده‌است.

اما بودجۀ مالی امسال به بیش‌از ۶ میلیارد دینار رسیده‌است؛ البته بیشترین‌شان قرضه‌ها/وام‌های سودی داخلی و خارجی است که بیشتر در جهت پرداخت قرضه‌ها/وام‌های داخلی و خارجی و کسری سالیانۀ بودجه به مصرف می‌رسد.

چطور ممکن است این بودجه‌ها باعث کاهش سالانۀ رشد اقتصادی، که اکنون بنابر ادعای حکومت به ۱.۹٪ رسیده‌است، شود؟ آنان چگونه می‌توانند، بدون حفظ بقای دستگاه‌های استعمارگران غربی امریکایی و اروپایی، کشور و مردم را از فروپاشی اقتصادی که پیش چشمان‌شان رخ خواهد داد، نجات دهند و بودجه را تا حدی کاهش دهند که مشکلات مردم را حل نکند، اما برای تهیۀ بودجه کافی باشد؟

یک‌بار دیگر راه‌حل بحران اقتصادی اردن را برای‌تان یادآوری می‌کنیم و هرگز از این کار خسته نمی‌شویم. این‌که مشکل اصلاً یک مشکل اقتصادی نبوده، بل کاملاً یک مشکل سیاسی است و با ظهور دولت اردن در راه خدمت به منافع کفار استعمارگر، یعنی انگلیس و سپس امریکا، در منطقه شروع شده‌است. این دولت تأسیس شده‌است تا با تأمین امنیت دولت یهود، رشد اقتصادش و امضای پیمان‌های تحقیرآمیز، بقای این دولت فاسد را به قیمت مال و جان اطفال امت حفظ کند.

اصلاح نظام اقتصادی توسط نظام فاسدی‌که چنین سیاست‎هایی را تطبیق می‌کند و اشخاص فاسدی‌که ساخته و پرداختۀ همین نظام استند، ممکن نیست. چنان‌چه این امر همه ساله در پایان سال در پارلمان اتفاق می‌افتد، طوری‌که اعضای آن در ابتدا از دولت ایراد می‌گیرند، ولی سپس بودجهٔ سال کشور را تصویب می‌کنند و دولت‌مردان را به دلیل دست‌آوردهای‌شان تحسین می‌کنند، دست‌آوردهایی‌که با وعده‌ها و امتیازات توخالی و پوچ، مانند کاهش مالیات بر فروش شیر، کلم و کاهو، همراه است!!

ای مردم!

تطبیق اسلام و نظام اقتصادی‌اش به‌جای نظام اقتصادی سرمایه‌داری، که دین را از زندگی جدا می‌داند و عامل رنج تمام بشریت شده‌است، یگانه راه‌حل برون‌رفت از حالت فعلی می‌باشد. سیاست مالی در دولت اسلامی به‌گونۀ بنیادی با عقیدۀ اسلامی در ارتباط است. در اسلام خطوط عایداتی برای بودجۀ دولت ثابت است. اسلام اجازه نمی‌دهد که دولت جز از این منابع از خطوط عایداتی دیگر نیز استفاده کند و پول اخذ شدۀ آن را در راه نامشروع به مصرف رساند. دولت اسلامی برای حصول عایدات، از ملکیت عامه و ملکیت دولتی، یعنی خراج، غنایم و زکات، استفاده می‌کند. این منابع دایمی و حتمی است و با تصمیم خلیفه و یا شورای امت تصویب نمی‌شود. هم‌چنین، بخش مصارف نیز در نظام اقتصادی اسلام توسط احکام شرعی معین است و طریقۀ مصرف‌شان نیز توسط شریعت واضح شده‌است، و به تأیید خلیفه یا مجلس امت نیاز ندارد.

ای مردم اردن!

راه حل واقعی برای برون‌رفت از وضعیت کنونی، در ترک نظام اقتصادی سرمایه‌داری، سیاست‌ها و ابزارش نهفته است. این ابزار عبارت از قوانین حکومتی‌ و صندوق بین‌المللی پول می‌باشد، که با تجویز برنامه‌های مالی بدخواهانه، سرزمین‌های اسلامی را استعمار می‌کند. ما هرگز از این‌که بگوییم بازگشت نظام اسلام و تطبیق احکام‌اش از طریق دولت اسلامی یگانه راه‌حل است، خسته نمی‌شویم. حزب‌التحریر همواره از طریق کتاب‌ها، پیش‌نویس دستور (قانون اساسی) و کنفرانس‌های اقتصادی‌اش در سرتاسر جهان، راه‌حل‌های نظام اقتصادی اسلام را ارائه کرده‌است، راه‌حل‌هایی‌که نه تنها مشکلات اقتصادی مسلمانان را حل می‌کند، بلکه بهترین بدیل برای تمام بشریت محسوب می‌شود؛ همان بدیلی‌که جایگزین نظام اقتصادی فاسد سرمایه‌داری، که بر اساس ربا، دزدی، چپاول، بهره‌کشی و استعمار استوار است، می‌شود. شکی نیست که همۀ این‌ها به‌زودی به دلیل بشارت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم مبنی بر احیای مجدد دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت باز خواهد گشت، ان‌شاءالله.

﴿لِمِثْلِ هَٰذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ﴾

[صافات: ۶۱]

ترجمه: آری، برای مثل این، باید عمل‌کنندگان عمل کنند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه اردن

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

نقش جهانی امت اسلامی در گرو دولتی بسان دولت رسول الله صلی الله علیه وسلم است

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

أبو مالك، ثائر سلامة

حمد و سپاس الله سبحانه‌وتعالی را که صاحب کرم و بخشش، قدرت و نیرومندی، صاحب فضل عطاء و آفرینندۀ زمین و آسمان است؛ پروردگاری‌که اسلام را به‌نصرت خود عزت، شرک را به‌قهر و چیرگی خود ذلت داده، تمام امور در تحت قبضه و تصرف او قرار دارد که به‌میزان افزایش شکر، بر نعمت‌هایش می‌افزاید و کفار را به‌مکر خویش در استدراج فرو برده است؛ ذاتِ قاهری‌که بالای سر بندگان خود قرار داشته، در برابر قهر و غلبه‌اش هیچ مانعی وجود ندارد و چیره دستی‌که بر خلقت‌اش هیچ حریفی ندارد، آن‌چه را بخواهد فرمان می‌دهد و فرمان‌اش هیچ بازگشتی ندارد؛ بر آن‌چه اراده کند، حکم می‌کند و حکم‌اش هیچ بازخواستی ندارد؛ ثروت‌مندی‌که همه نیازمند او می‌باشند؛ نیرومندی‌که هیچ تکیه‌کننده بر او ضرری نمی‌کند؛ از شریک، همسر و فرزند بی‌نیاز است. الله سبحانه‌وتعالی از هرگونه ضد، سیال و شریک منزه می‌باشد؛ بزرگ‌تر از آن است که همانند، همکار و یا همتایی داشته باشد؛ اولی است که ابتدایی ندارد، آخری است که انتهایی ندارد؛ ذاتی است که هم‌شأنی برایش وجود نداشته، هیچ‌چیزی مانند او نیست و به هیچ‌چیز شباهت ندارد.

پرودگارا! رحمت تو بر سرور و امام ما محمد صلی‌الله‌علیه‌وعلی‌آله‌وسلم باد، کسی‌که در روز موعود مقام محمود ویژۀ اوست، کسی‌که پرچم‌اش همواره برافراشته بوده و برایش وعدۀ ورود به‌حوض کوثر داده شده است. در اولین و آخرین از ازل تا رستاخیز، رحمتی‌که نسبت به‌تو رضاء و در حق او اداء باشد، برایش وسیله و مقامی‌که وعده داده‌اید، عطاء فرما! بار الها! به سرور ما محمد و آل او رحمتی بفرست که لیاقت و استحقاقش را دارد؛ رحمتی‌که سزاوار عظمت، شرف و کمال او و رضایت تو از وی باشد، هر آن‌چه را تو دوست داری و رضایت تو در آن است (بهترین و کامل‌ترین رحمت‌ها و بیش‌ترین سلامتی را) همواره برایش عنایت فرما!

اما بعد، در خصوص چهارچوکاتی‌ می‌اندیشیدم که سخنرانی‌ام را در آن قرار دهم، سخنرانی‌که برای ارائه آن مسافت ده‌هاهزار کیلومتر را پشت سرگذاشتم. هر باری‌که معلومات جدیدی در زمینه، جمع‌آوری و آن را منسجم می‌کردم، متوجه می‌شدم که یکی دیگر از پیام‌های سرنوشت‌ساز یادبود هجرت عطرآگین، از رشتۀ سخن جامانده است. متوجه شدم و جای دارد که این پیام بیانیه برای بیان نقش امت اسلامی در دنیا قرار گیرد، جای دارد که برای بیان آن کنفرانس مناسبی‌ برگزار شود و یا این‌که می‌شود به وسیلۀ آن ضرورت مبرم کنونی بشریت به دولت اسلامی را نشان داد؛ دولتی‌که پس از سقوط آن، دولت‌های سیکولار، لیبرال، دموکراتیک، مدنی و نظام‌های سرمایه‌داری زندگی بشریت را مورد تاخت و تاز قرار داده، خونش را مکیده و از هیچ فسادی در روی زمین دریغ نکرده‌اند. این‌جا بود که برگشت و انسجام معلومات یادشده را برهم زده و در زمینه، بیش‌تر تفکر می‌نمودم. آن انسجام را بر هم می‌زدم و دو باره تفکر می‌نمودم، زیرا قضیه سرنوشت ساز امت اسلامی پارۀ نانی نیست که در پشت آن دوید و یا این‌که به دستیابی به مسکن، لباس و محیط امن خلاصه کرد،‌ چیزی‌که گرگ‌های بشریت آن‌ را ازوی سلب نمودند، تاجای‌که برخی از فرزندان امت گمان می‌کنند برای امت جزآغوش قدرت‌های بزرگ استعماری پناه‌گاهی دیگری وجود ندارد. قدرت‌های استعماری‌که از تمام امکانات دست داشته‌ای خود به مقتضای منافع خود قوانین اساسی را وضع و به حمایت رژیم‌های می‌پردازند که سرزمین‌های اسلامی‌ را در معرض غارت آن‎ها قرار دهد، می‌خواهند سقف خواست‌های سیاسیون در این سرزمین‌ها چنان ناچیز ‌باشد که ازدویدن در پشت پارۀ نان، اشغال کدام چوکی حکومتی و یا به دست آوردن متاع ناچزو ذباله‌های دنیا بلندتر نرود، از قبیل کمک‌های اقتصادی، برنامه‌های مضحک و به ظاهر توسعه‌ای و یا حتی فقط خواب بهره‌برداری و دست‌رسی به حمایت و رضایت استعمار گران. در حالی‌که برنامه‌های توسعه‌ای سازمان ملل که  آماده‌سازی قانون اساسی تونس و قوانین اساسی دیگر در سرزمین‌های اسلامی را مستقیم تحت نظارت داشته و به تمویل آن می‌پردازد، نوعی از انواع وابستگی استعماری است. وابستگی‌که دارائی‌های این سرزمین را به یک دست به غارت برده، برای اهل آن پس‌ماندۀ بیش باقی نمی‌‌گذارند و به دست دیگرش با هرگونه آزادی خواهی از وابستگی و تسلط غرب مبارزه می‌کند، چه این خواسته‌ها فکری، سیاسی و یا نظامی باشند تا مطمئن شوند که امت اسلامی کاری به غیر از دویدن در پشت پارۀ نان نداشته باشد. می‌کوشند تا امت تنها به فرار از چنگ طبقۀ حاکم و نجات از استبداد نظام‌های ظالمی‌که گمان می‌کنند از حمایت کفار غرب برخوردار است و از چنگ دستۀ که تحت تأثیر تفکر و شیوه زندگی غرب قرار دارند، اکتفاء نمایند. به این معنی که  و ضعیت امت اسلامی مصداق این مقوله می‌باشد:

"یار در خانه ما گرد جهان می‌گردیم      آب در کوزه و ما تشنه لبان می‌گردیم".

حال پرسش این است که آیا امت اسلامی می‌تواند از کدام جایگاه و نقشی در جهان برخوردار شود؟ اگر از زاویۀ اصول ساختارجوامع و قانون تدافع و تنازع ملت‌ها بایگدیگر، آنچه رسول الله علیه و سلم بسیار خلاصه آن را در این حدیث جامع و کامل خویش، به روایت ثوبان، به تصویر کشانده است، نگریسته و ملاحظه گردد:

«يُوشِكُ الْأُمَمُ أَنْ تَدَاعَى عَلَيْكُمْ كَمَا تَدَاعَى الْأَكَلَةُ إِلَى قَصْعَتِهَا، فَقَالَ قَائِلٌ: وَمِنْ قِلَّةٍ نَحْنُ يَوْمَئِذٍ؟ قَالَ: بَلْ أَنْتُمْ يَوْمَئِذٍ كَثِيرٌ؛ وَلَكِنَّكُمْ غُثَاءٌ كَغُثَاءِ السَّيْلِ، وَلَيَنْزَعَنَّ اللَّهُ مِنْ صُدُورِ عَدُوِّكُمُ الْمَهَابَةَ مِنْكُمْ، وَلَيَقْذِفَنَّ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمُ الْوَهْنَ، فَقَالَ قَائِلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَا الْوَهْنُ؟ قَالَ: حُبُّ الدُّنْيَا وَكَرَاهِيَةُ الْمَوْتِ»

(سنن أبي داود/ 4297، مسند أحمد/ 21890، مسند أبي داود الطيالسي/ 1085)

ترجمه: مردم به‌زودی باهم‌دیگر جمع شده و بر شما حمله می‌کنند، گویی‌که هم‌دیگر را بالای یک کاسۀ غذا دعوت کنند. کسی پرسید: آیا این به‌خاطر تعداد کم ما درآن وقت خواهد بود؟ جواب دادند: نه، شما در آن‌وقت زیاد خواهید بود؛ ولی شما مثل کف دریا خواهید بود که توسط یک طوفان غرق می‌شود، و الله(سبحانه وتعالی) ترس را از قلب‌های دشمنان شما برخواهد داشت و بر قلب‌های شما وهن را خواهد انداخت. کسی پرسان کرد: وهن چیست؟ رسول‌الله(ﷺ)جواب دادند: حب دنیا و کراهیت از مرگ.

.خواهیم دانست که ملت‌ها در کشمکش‌ها و تنازعات‌شان برای رسیدن به منافع و جایگاه خویش، بسان سیل می‌باشند. حال ملتی‌که اصل و مادۀ این سیل را تشکیل می‌دهد؛ یا برای مردم رحمت و هدایت را همراه داشته، در رودخانۀگوارای جاری، باعث رشد و نموی کشاورزی و گسترش دامداری می‌شود، ظلم را از میان برچیده، عدالت را به ارمغان می‌آورد و یا این‌که سیل ویرانگری جاری می‌سازند که طمع‌ها و شهوت‌ها را برانگیخته، ملت‌های ضعیف را  بسان کف و خاشاک به هرطرفی‎که بخواهد حمل می‌کند، ملت‌های که در جاری سازی این سیل هیچ دخلی نداشته و همگام با آن در سمت گمراهی روان، بی‌چاره شده و چنان به سنگ و لاخ‌های کشنده کوبیده می‌شود که از بنیه و اساس متلاشی شود و برایش جز بربادی چیزی دیگری باقی نماند.

قانون تدافع و تنازع و اصول ساختارجوامع ما را ناچار می‌سازد تا دارای کرسی رهبری بوده و منبع سیل باشیم تا این‌که رحمت و هدایت را برای بشریت با خود حمل نماییم و ملت خویش، امت اسلامی را از خاشاک شدن روی سیل بازداریم. حال از شما می‌پرسم که امت اسلامی بدون داشتن دولت اسلامی چه گونه می‌تواند که از خود در برابر دشمنانش پاسداری کند؟ پرسشی‌که پاسخ آن را صاحب این یادبود عطراگین – یادبود از هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم در این فرموده‌اش به روایت ابی الزناد از الاعرج از ابی هریه، به گونۀ بسیار دقیق ارائه داشته است:

                                                                   «إِنَّمَا الْإِمَامُ جُـنَّـةٌ يُقَاتَلُ من وَرَائِهِ ويُتَّقَى بِهِ» 

ترجمه: امام یا خلیفه بسان سپری است که با آن در برابر کفار جنگ صورت گرفته و به عقب آن پناه برده می شود.

نووی رحمه الله در شرح این حدیث در کتاب خود شرح صحیح مسلم چنین می‌فرماید: «الْإِمَامُ جُنَّةٌ» یعنی امام مانند سِّتْرِاست؛ به معنی پناهگاه و مانع؛ زیرا امام دشمن را از اذیت مسلمانان بازداشته و از این‌که مردم به یک دیگر ظلمی روادارند، ممانعت می‌نماید، اسلام و سرزمین‌‌های اسلامی را حمایت و از جایگاه و حیثیت آن محافظت می‌کند، مردم به وسیلۀ آن خود را در برابر تهدیدات وقایه کرده و از اقتدار آن می‌حراسند. «يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ» یعنی دوش بادوش امام با کفار، باغی‌ها، خوارج و سایر اهل ظلم و فساد پیکار می‌شود. حرف تاء کلمۀ (يُتَّقَى) مبدل از واو می‌باشد؛ زیرا این کلمه از لحاظ ساختار از کلمه (وِقَايَةِ) برگرفته شده است.

آری، امام و یاخلیفه ذِره یا سپر وقایوی می‌باشد که از مسلمانان محافظت می‌کند، هرگاه این ذره دور انداخته شود، سنیۀ امت برای اصابت تیرهای دشمنان و هجوم اراذل و اوباش و ظلم ستم‌گران برهنه می‌شود. در آن زمان است که ملت‌های دیگر بر خود اجازه می‌دهند که یگدیگر را فراخوانده و بسان گله‌ای از سگان گرسنه بر دارائی‌های امت حمله‌ور ‌شوند. اما در خصوص کلمۀ «إِنَّمَا» در این فرموده رسول الله صلی الله علیه و سلم «إِنَّمَا الْإِمَامُ جُـنَّـةٌ» جمهور زبان‌شناسان و علمای صرف و نحو بر این باور اند که برای حصر است؛ با ملاحظۀ این‎‌که برخی می‌گویند حصر آن لفظی و برخی می‌گویند حصر آن معنوی می‌باشد. بنابر این، امام که عبارت از خلیفه می‌باشد، مبنی بر حصر و تأکید به دلیل اهمیتی‌که نقش آن دارد،  ذره وقایوی برای امت اسلامی در برابر تیرهای دشمنانش بوده و از داخل نیز از آن‌ها در برابر ناملایمات پاسداری می‌کند. این کلمه امام یعنی دولت اسلامی را برای ممانعت و پیش‌گیری از ناهنجاری‌ها منحصر ساخته است.

نقش و جایگاه امت اسلامی در جهان دنیا، قیمومیت بر طرزتفکر بشر و شیوۀ زندگی آن می‌باشد. پروردگار جهانیان راستگوترین گویندگان چنین می‌فرماید:

﴿كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنَّاسِ تَأمُرُونَ بِٱلمَعرُوفِ وَتَنهَونَ عَنِ ٱلمُنكَرِ وَتُؤمِنُونَ بِٱللَّهِ﴾

[آل عمران: 110]

ترجمه: شما(ای امت محمد) بهترین امتی هستید که به سود انسان‌ها آفریده شده اید(مادامی‌که) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمائید و به الله ایمان دارید.

این آیه به صورت بسیار شگفت‌آوری قیمومیت و برتری امت را به اجرای امربه معروف و نهی از منکر و ایمان به الله سبحانه وتعالی متعلق ساخته است. این در حالی است که ملت برتر ملتی است که بهترین بوده و از شأن والای برخوردار است؛ ملتی‌که دارای بیداری، ظرفیت و توانائی چشمگیری می‌باشد، زیرا کسی‌که از چنین واقیتی برخوردارباشد، بر روی پای خویش ایستاد بوده و جایگاه بالای را به دست خواهد داشت. هم‌چنان ملت برتر ملتی می‌باشد که برملت‌های دیگر سروری نماید. لکن ما به خوبی این را می‌دانیم که بیداری، ظرفیت و توانایی عالی مبتنی بر مفاهیمی است که انسان آن را حمل کرده و طرزالعمل‌های زندگی و روابط جامعه بر اساس آن تنظیم می‌شود. بنابر این، قیمومیت و ادارۀ این طرزالعمل‎ها و روابط در پرداخت به معروف‌ترین ثوابت و اساساتی که از ایمان به الله سبحانه وتعالی منبع یافته و خودداری از منکراتی می‌باشد که الله سبحانه از پرداختن به آن‌ها نهی نموده است؛ چیزی‌که به معنی تطبیق نظام اسلام بالای فرد، جامعه و دولت می‌باشد. زمانی‌که امت اسلام برهمین منوال در مسیر خویش ادامه دهد، بدون هیچ تردیدی در جایگاه ولای خویش در جایگاۀ که لیاقت آن را دارد، تکیه خواهد زد. در آن زمان است که همان برتریی را که الله سبحانه وتعالی آن را بدان بزرگ داشته است، درخواهد یافت. این آیه کریمه از بیداری و دارا بودن ظرفیت و توانایی بی‌کم و کاستی سخن می‌گوید که در گرو  عزم و استقامت در پرداختن به اوامر پروردگار امت قرار داشته و به گونۀ که امت باید اساساتی را که شریعت اسلامی به معرفی داشته است، مسیر کارکردهای خویش قرار داده و سپس از منکراتی‌که شریعت اسلام بر رد و تقبیح آن پرداخته است، خویش را بازدارد تا این‌که به این ترتیب به مسیر مستقیم قرار گرفته و بهترین جایگاه را در میان ملت‌ها از آن خود سازد.

حق سبحانه وتعالی در این آیه کریمه امر به معروف و نهی از منکر را به ایمان به الله مرتبط ساخته و پس از صحبت از برتری امت به بیان مأموریت امربه معروف پرداخته است، زیرا برتری و بیداری همواره متعلق به عمل‌کردها می‌باشد؛ چیزی‌که از محصولات ایمان بوده و اساساً بر ایمان بنایافته است. این آیه بیانگر این است که برتری در گرو قواعد اساسی فکریی است که چراغ راه عمل‌کردها قرار داده شده و عقیدۀ اسلامی راقاعدۀ فکری امت و معیار اعمال آن خواهد ساخت. بناءً این فرمودۀ حق سبحانه وتعالی براین مفهوم تاکید بیشتر داشته و بر تأیید آن می‌افزاید:

﴿وَكَذَٰلِكَ جَعَلنَٰكُم أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيكُم شَهِيدٗا﴾

[بقر: 143]

ترجمه: بی‌گمان شما را ملت میانه قرار دادیم تا گواهانی بر مردم باشید و پیامبر نیز برشما گواه باشد.

بر اساس صراحت این آیه نقش امت این نیز می‌باشد که بر ملت‌های دیگرگواه بوده و دلیل الزامی علیه‌شان باشد، به حسن فهم خود و به تطبیق اسلام در میان خود و حمل آن به سوی ملت‌های دیگری و وادار ساختن آنان به فروتنی در برابر نظام اسلام، اما نه باید از یادبرد که این فروتنی در برابر عقیده اسلامی تحمیلی نبوده؛ بلکه ملت‌ها باید در برابر نظام اسلام مطیع و فروتن باشند، این همان معنی قیمومیت بر اندیشۀ ملت‌ها است!

معنی شرعی وسطیة عدالت و برتری است، یعنی امت اسلامی امت وسط به معنی امت دارای عدالت و برتری می‌باشد. وسطیة به معنی بینیت در میان دو چیز و یا به معنی ظرفیة نیست. زیرا کلمه وسط در این آیه از وسط به سکون تفاوت دارد، به معنی بینیت در میان دو چیز و یا بمعنی ظرفیة نیست؛ زیرا کلمه وسط در این آیه از وسط به سکون سین تفاوت دارد. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم در یک حدیث صحیح کلمۀ وسط در این آیۀ کریمه را به عدالت تفسیر نموده است. چنانچه "ترمیزی" به روایتی از "ابی سعید خدری" می‌گوید: که ابی القاسم نبی صلی الله علیه وسلم در تفسیر این فرمودۀ الله سبحانه (وَكَذَٰلِكَ جَعَلنَٰكُم أُمَّةٗ وَسَطٗا... ما شما را امت میانه قرار دادیم...) می‌فرماید: «عدلًا... یعنی ما شما را امت دارای "عدالت" قرار دادیم.» "ابوعیسی" رحمه الله  این حدیث را حسن و صحیح بیان داشته است. هم‌چنان کلمه «وسَطًا» به معنی «عدلًا» و«عدلًا»  به معنی«أخيارًا... یعنی برتری» نیز آمده است، "زجاج" به معنی «عدلًا» و "برخی دیگر از علما" به معنی«أخيارًا... برتری» تفسیر نموده اند؛ زیرا این دوکلمه با آن که از دید لفظ متفاوت هم می‌باشند؛ اما معنی واحدی را ارائه می‌دارند، چون عدل خیربوده و خیر عدل می‌باشد. "بغوی" نیز کلمه «وسَطًا» به معنی «عدلًا» و«خيارًا» تفسیر نموده است. "قرطبی" می‌گویند کلمه «وسَطًا» از ریشۀ کلمۀ  "وسْط" به سکون سین که به معنی قرارداشتن در میان دوچیز است، برگرفته نشده است". وسطیة، خیریة و یا عدالة القاب تشریفاتی نیستند که به امت داده شده باشد؛ بلکه این‌ها اطلاق‌های اند که باید به مقتضای آن‌ها اقدام شود. گواهی بر ملت‌ها به تطبیق همراه با احسان نظام اسلام، به حمل دعوت برای جهانیان و به واداشتن مردم به فروتنی در برابر نظام اسلام می‌باشد. تمام امت‌ها‌ در کتاب‌های که برای هدایت شان نازل شده است، به زبان پیامبرشان به اجرایی امر به معروف و نهی از منکر فرمان داده شده است، لکن الله سبحانه وتعالی از میان امت‌های دیگر امت اسلامی را به برتری و قیمومیت براندیشه و تفکر بشر برگزیده و آن را به اجرای نقش‌اش در این زمینه مکلف نموده است. به این معنی که امت اسلامی در اقدام به امر به معروف و نهی از منکر مستحق مقام برتری می‌شود.

امت اسلامی از دو فاجعۀ بزگ رنج می‌برد: از انحطاط و سپس از افول از جایگاهی‌که سزاوار آن بوده است. این امت هرگز به ترقی و بیداری دست پیدانخواهد کرد؛ مگر به سبقت در خیراتی‌که در این امور نهفته است: فهم دقیق از ایدیولوژی اسلامی، تطبیق و حمل آن برای ملت‌های دیگر. امت اسلامی هرچند ایدیولوژی اسلام را بیشتر فهم نموده، با احسان تطبیق و به گونۀ استراتیژیک، همراه با فداکاری و تلاش لازم حمل نماید، در آن صورت است که به بالاترین مراتب برتری خویش نایل خواهد شد؛ بالاترین مراتبی‌که باعث رضایت الله سبحانه وتعالی از امت می‌شود. فهم ایدیولوژی اسلامی لازمۀ بازگشت صفاء و نقاء در فراگرفتن هر فکر اسلامی و بازگشت تبلور در مفاهیم اسلامی می‌باشد؛ به این معنی که امت (هر نظر، فکر و یا حکمی را که فرامی‌گیرد، باید ارتباط آن را به دلیل آن یعنی کتاب الله و سنت رسول الله برقرار کرده رابطۀ آن را به وحی حفظ نماید و اگر مبتنی بر قاعدۀ فکری اسلام نبود و دلیل شرعی برگرفته شده از آن  نداشت، باید دور انداخته شود. شبهه‌ها، هرآنچه مرتبط به افکار عصر در حال افول و تنزل می‌باشد، دور ریخته شود؛ افکاری‌که به هدف راه انداز جنگ فکری و تبشیری و تأسیس مدارس سازشگر و عقل‌گرا، به خورد امت داده شده است، مدارسی‌که نصوص را پیچ و تاب داده و در عوض تغییر واقعیت ذریعۀ افکار اسلامی، اسلام را مطابق به واقعیت حاکم تفسیر می‌کنند. باید درک و تصویر درستی از قاعدۀ فکری اسلامی در اذهان ایجاد شود، تا نسبت به فکر و طریقۀ اجرائی آن احساس لازم تولید شده تبلور آن طوری باشد که بسان نقشه مهندسی شده در اذهان ترسیم شود. درک انسان از ایدیولوژی درکی باشد که منجر به عمل شود؛ بگونۀ که  فکر دیگرگونی کاملی را در شخص ایجاد کند، زیرا در آن صورت است که فکر می‌تواند در ساختار شخصیت‌ها و جامعه‌ها عرض اندام کرده، بالای فضا حاکمیت و انقلاب مورد نیاز را در افکار عمومی ایجاد کند.

آنچه را که باید خاطر نشان کرد، این است که ایدیولوژی اسلامی شالوده‌ای از عقیده و نظام زندگی می‌باشد. برخی از این ایدیولوژی مانند عقاید، عبادات، اخلاقیات، خوردنی‌ها، پوشیدنی‌ها، خودداری از حرام، تغییر منکر، کارنمودن در احزاب سیاسی برای تغییر، امر به معروف، نهی از منکر و احکام واجبه‌ای دیگری مانند این، با مراعات عینی بودن و کفایی بودن وجوب آن‌ها، در هر حال در بودن و نبودن خلافت، مسلمانان بگونۀ فردی به تطبیق آن اقدام می‌کنند. اما در بودن خلافت، علاوه بر مکلفیت‌های‌که مسلمانان من‌حیث فرد از جانب خلافت ملزم به انجام آن‌ها می‌شوند، تطبیق این قسمت از ایدیولوژی اسلام آسانتر می‌باشد.

اما بخش بزرگ اسلام هرگز بدون دولت اسلامی نمی‌تواند تطبیق شود. برای تطبیق این بخش از اسلام باید قدرت، حاکمیت و قضاوت در دولت به گونه‌ای کامل در اختیار خلیفه و ادارۀ دولت باشد، تا این‌که خلیفه و ادارۀ حکومتی آن با رعایت مصلحت مطابق احکام اسلام در سیاست داخلی دولت اسلامی بتوانند احکام اسلام را در داخل جغرافیای اسلام تطبیق نمایند. بگونۀ مثال معاملات تنظیم، حدود را جاری، مجازات‌ها را تنفیذ، از اخلاقیات پاسداری، از عمل به شعائر و عبادات ضمانت و به امور امت و تبعۀ دولت رسیدگی نمایند. خواه این امور مربوط به رابطۀ ویژۀ دولت با مردم و یا رابطۀ ویژۀ مردم با دولت باشد؛ مانند: حسابدهی و محاسبۀ دولت، تشکیل مجلس امت، ایجاد کمیتۀ مظالم، تأسیس اداراتی برای مدریت مصالح رعیت و تعیین والی‌ها، کارمندان، معاونین و محتسبین. خواه مربوط به روابط مشترک میان دولت و مردم باشد؛ مانند: نصیحت حکام، امر به معروف و نهی از منکر، پاسبانی از عقیده و دین، به نشر و پخش علم، مبارزه با جهل و بدعت، سیاست رسانه‌ای، از بین بردن دشمنی‌ها و ایجاد زمینه‌ای برای برخوردار شدن مسلمان‌ها و ذمی‌ها از کلیه حقوق، بهره‌مندی از ثروت و از امکانات عمومی دولت، تأمین نیازهای اساسی آن‌ها از ایجاد جامعه بر اساس همکاری، برادری وایثار متقابل، برقراری امنیت، ایجاد بازارها، مساجد، بیمارستان‌ها، تأسیس مراکز تحقیقاتی و تهیۀ امکانات، ایجاد سدها و کارهای زیربنای دیگری از این قبیل و نشان دادن شیوه زندگی اسلامی در بهترین شکل آن به عنوان بهترین نمونه درخشانی‌که فضیلت و ارزش والای را باخود داشته و ابزاری اساسی برای حمل دعوت اسلامی به دیگران می‌باشد. قابل ذکر است که رعایت این حقوق و ملاحظۀ این امور از جانب دولت جنبه قانونی و اجباری دارد؛ نه معنوی و در سیاست خارجی دولت اسلامی بتواند در حوزۀ رسیدگی به روابط بین المللی، یعنی روابط گروه‌ها، ملت‌ها و دولت‌ها با یکدیگر، احکام مربوط به معاهدات، جهاد، قوانین جنگی، فرستادگان و سفارتخانه‌ها به اجراء بگذارد؛ از قبیل تأسیس اداراتی‌که به توسعه صنایع، و تنفیذ سیاست‌ها و تصامیم مربوط به سیاست خارجی، چه این اداره دولتی باشد و چه غیر دولتی، به نمایندگی از احزاب سیاسی، طبقات و مراکز سیاسی. سیاست‌های مانند انعقاد معاهدات، حمل دعوت و پخش و گسترش اسلام، تنظیم جهاد و راه اندازی جنگ وتأمین تدارکات مربوط آن مانند ساخت صنایع ثقیله، تأسیس کارخانه‌ها واستخراج منابع طبیعی، برقراری روابط بین المللی با دولت‌ها و سایر طرف‌های بین المللی برای تحقق اهداف دولت اسلامی در صحنه بین المللی و در زمنیه پخش و گسترش اسلام و اتخاذ تصامیم بین المللی، مراقبت و توجه ویژه بر امور دولتی با تحقیقات تأثیرگذار برای امت و  تعقیب و همراهی وقایع، تعاملات و زد و بند‌های‌که در حوزۀ مطالعات سیاسی، استراتژیك، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نظم جهانی آن‌ها را تجربه کرده است. اتخاذ تدابیر لازم برای تأمین منافع امت، طرح برنامه‌های لازم برای حمل دعوت و پخش و نشر اسلام و مراقبت از منافع اتباع خارج از دارالاسلام. هم‌چنان باید برای تطبیق نظام‌های اقتصادی، اجتماعی، تعلیم و تربیه و سایر آنچه تطبیق آن به دون از دولت امکان پذیر نیست، قدرت، حاکمیت و قضاوت در دولت به گونه‌ای کامل در اختیار خلیفه و ادارۀ دولت باشد!

اما در مورد اصل حمل ایدیولوژی اسلامی باید گفت که هر امتی از امت‌های که الله سبحانه وتعالی برای شان رسول فرستاده است، آن‌ها را به امر به معروف و نهی از منکر و ایمان به الله سبحانه دستور داده است. اما الله سبحانه وتعالی این امت را از میان امت‌های دیگر برگزیده و آن‌ را بهترین امتی قرای داده است که برای هدایت مردم دست همت به کمر زده و مأمور شده است تا ایدیولوژی اسلامی را برای تمام بشریت حمل کند. این امت مأمور شده است که بر اساس این ایدیولوژی بالای بشریت حکومت کرده و بشریت را از دست به دامان طاغوت شدن درو نگهدارد، چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَقَد بَعَثنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ فَمِنهُم مَّن هَدَى ٱللَّهُ وَمِنهُم مَّن حَقَّت عَلَيهِ ٱلضَّلَٰلَةُ فَسِيرُواْ فِي ٱلأَرضِ فَٱنظُرُواْ كَيفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلمُكَذِّبِينَ﴾

[نحل: 36]

ترجمه: ما به میان هر ملتی پیامبری فرستاده‌ایم که الله را بپرستد و از طاغوت دوری کند. الله گروه از مردم  را به راه راست هدایت داد و گروه از ایشان گمراهی بر آنان واجب گردید، پس در زمین گردش کنید و بنگرید و ببینید که سرانجام کار کسانی‌که تکذیب کرده اند به کجا کشیده است.

بنابر این برتری امت در گرو فهم، تطبیق و حمل ایدیولوژی اسلام برای تمام بشریت است. برتری امت در گرو این است که روابط و عمل‎کردهایش بر مبنای نظام اسلام بوده و برگرفته از ایدیولوژی اسلامی باشد. این درحالی است که نقش دولت اسلامی در تمام این موارد محوری و اساسی است. همان طور امت نیز جایگاهی را که منجر به رضایت الله سبحانه می‎شود، بدون داشتن دولت اسلامی به دست آورده نخواهد توانست.

به این ترتیب امت می‌تواند که جایگاه سزاوار خود را که عبارت از برترین امتی می‌باشد که وظیفه هدایت مردم را بدوش دارد، به دست آورد و گرنه در غیر این صورت از جایگاه خویش افول کرده، به وسیله هر طمع کنندۀ غارت می‌گردد، ملت‌ها یکدیگر را به خوردن خوراک آن فراخوانده و دارائی‌هایش را بغارت می‌برند. تمدن اسلام را لگدمال و بشریت را به عوض این‌که از تاریکی‌ها به سمت روشنی سوق دهند، آن را به سمت تاریکی می‌کشاند!

 یادبود واقعی پیام و مفهوم هجرت سرنوشت‌ساز رسول الله صلی الله علیه و سلم، هجرتی‌که با تمام بزرگ‌داشتی فروتنانه در برابرش سرفرومی‌آوریم. بزرگ‌ترین یادآور از نقش واقعی امت اسلامی که عبارت از نقش رهبری در جهان است می‌باشد؛ یادآور خوبی است از دست رد زدن رسول الله صلی الله علیه وسلم به سینۀ هرآنچه نوعی از انواع در آمیخته شدن به باطل بود، هم در آغاز مسیر و هم در وسط و انتهای آن؛ یادآور خوبی بر امتناع رسول الله صلی الله علیه وسلم از راه‌حل حل وسط حتی در مهلک‌ترین حالات ناتوانی و نیازمندی می باشد، زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم برای ما چنین آموخته بود که میان حق و باط جزباطل چیزی دیگر نیست و اینکه اگر حق به اندازه سرانگشتی هم از موقف خود به سمت باطل پایین آید، نمی‌توان آن را حق صفت کرد. این یادبود یادآور پیام و مفهوم واقعی هجرت پر افتخار رسول الله صلی الله علیه وسلم است و آن این‌که امت باید قضیۀ اسلام، سروری، رهبری و زندگی برای اسلام و مطابق به اسلام را قضیۀ سرنوشت‌ساز خود دانسته و هر فرد از امت مسئولیت حمل آن را به دوش گیرد، همانگونه که رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابه‌ای بزرگوار برای اسلام و مطابق آن زندگی نمودند. امت باید ارزش‌های فرسوده‌ای که دسته‌ای از سیاسیون بی‌همه چیز را درو اندازد، سیاسیونی‌که از فرط دویدن در عقب برنامه‌های سازمان ملل و دولت‌های استعماری غارت‌گر، خبیث و پرطمع، از نفس افتاده اند.  ما برای تبدیل شدن به بهترین امتی‌که برای هدایت بشریت کمرمی‌بندد، پرورش یافتیم، ما به دنبال حق و یا موقعیت خود نیستیم، ما نمی‌خواهیم از طریق اختلاس آن‌ها را بدست آوریم.

ما بهترین امتی‌هستیم که هرگز راضی نخواهیم شد که بسان تخم مرغی در زیر بال پهن شده‌ای ملت‌های دیگر باشد. این امت برای بشریت بهترین رسالتی را حمل می‌کند که آن را نیرومند می‌سازد تا با تمام قوا در مقابل اقتدار تمدن غربی قرار گرفته و بشریت را از پرستش بندگان باز داشته به پرستش پروردگارشان وادارد،  آنان را از بی عدالتی ادیان و فشار دنیا نجات داده زیر چتر عدالت اسلام و فراخی دنیا و آخرت قرار دهد؛ به وسیلۀ دولت اسلامی بر آن‌ها حکمرانی کند. دولتی‌که روسو ل الله صلی الله علیه و سلم و صحابه 13 سال در مکه در راستای تأسیس آن تلاش نموده و دراین راه با بلاها و شکنجه‌های بسیار طاقت‌فرسای روی در روی شدند تا امکان داشت، آزار و اذیت شدند، شکنجه‌هایی را متحمل شدند که کوها از تحمل آن عاجز بود؛ در پشت شان گودال‌های از آتش حفر شده بود، با آهن‌های به آتش سرخ شده بدن‌های شان بریان می‌شد، تازیانه‌های‌که بر آن‌ها فرود می‌آمد، از اندک رحمی برخوردار نبود؛ از اثر شکنجه‌های طولانی مدت بالای سنگریزه‌های سوزان در تابستان‌های سوزان  می‌سوختند؛ برخی شهید و بسیاری هجرت نموده و از سرزمین و خانوادۀ خود بریدند. پشت سرشان خانه و مال شان به وسیلۀ دشمن غارت می‌شد؛ شب را شب نگفته و روز را روز نگفته به تلاش‌های بی‌مانند خویش مسیرشان را ادامه دادند تا الله سبحانه وتعالی به آن‌ها اجازه تأسیس دولت داده وعدۀ استخلاف، توانمندسازی و امنیت خود را برای مستضعفین محقق ساختند.

نقش امت در جهان در گرو دولتی بسان دولتی می‌باشد که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را در زمان هجرت خویش به مدینه تأسیس نمود! والحمد لله رب العالمين

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

سخنِ رسا از دانش‌مند گران‌مایه در یادبود از واقعۀ بزرگ

(ترجمه)

شیخ عطا ابن خلیل ابو الرشته، دانش‌مند جلیل القدر و امیر حزب التحریر، خطاب به بهترین امتی‌که برای هدایت و دعوت مردم مأمور گردیده و به حاملین خوب و نیکوکار دعوت و به بازدیدکنندگان صفحات‌اش در دنیای مجازی بیانی ایراد فرموده که در آن آمده است: «در تاریخ ملت‌ها روزهای درخشانی‌ست که ملت‌ها به آن روزها می‌بالند، پس حال چگونه خواهد بود اگر این‌گونه روزها محل تحقق مژده‌ها و بشارات رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد؟ به یقین که این‌گونه روزها ستاره‌هایی‌اند که در آسمان می‌درخشند؛ بلکه آفتاب‌های اند که دنیا را روشن ساخته و امت را به دامنه‌های بلند آسمان رسانده است، از جملۀ آن روزها این روزهای مبارکی‌ست که در آن قرار داریم، روزهای یادبود از فتح قسطنطنیه.»

پیش از آن‌که به تحلیل و بررسی بیان آغاز نمایم و وارد معانی ژرف و بزرگ‌اش شوم، می‌خواهم بگویم که سخنور این بیان نه پژوهش‌گر تاریخی‌ست، نه دانش‌مندِ تنها و نه هم آموزگار و استاد، هرچند این صفات و ویژه‌گی‌ها در شخصیت او عجین شده است؛ اما او یک رهبر و پیش‌آهنگ بزرگی‌ست که قیادت یک جریان غیر مسلحانه‌ای را به عهده دارد که در تاریخ معاصر مانندش را سراغ نداریم. او امیر یک جریانِ سیاسی است که مبدأ و اساس‌اش را اسلام شکل می‌دهد و برای از سرگیری زندگی اسلامی تلاش می‌ورزد که از مدتی بدین‌سو از هم گسسته است و این مأمول بدست نمی‌آید؛ مگر با برپایی دولت خلافت برای همۀ مسلمانان در روی زمین تا این‌که به شریعت الله حکم شود و دین الله بسوی تمام دنیا با دعوت و جهاد حمل شود.

بیان مذکور سخنِ رسایی‌ست از دانش‌مند بزرگوار در یادبود از حادثۀ بزرگ؛ چون واقعه و حادثه‌ای که امیر بزرگوار در یادبود از آن ما را مخاطب قرار داده، پیوندِ محکم با بشارت پیامبر صلی الله علیه وسلم دارد. احمد از عبد الله ابن ابن عاص روایت می‌کند که گفت: در حالی‌که ما در اطراف رسول الله صلی الله علیه وسلم گِرد آمده بودیم و می‌نوشتیم کسی از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسید: کدام یک از شهرها نخست فتح می‌گردد، قسطنطنیه و یا روم؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَدِينَةُ هِرَقْلَ تُفْتَحُ أَوَّلاً، يَعْنِي قُسْطَنْطِينِيَّةَ»

ترجمه: شهر هِرَقل نخست فتح می‌گردد، یعنی قسطنطنیه.

هم‌چنان در حدیث دیگر از عبد الله ابن بِشر ابن خَثعَمِی که او از پدرش روایت نموده و پدرش از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیده است که می‌فرمود:

«لَتُفْتَحَنَّ الْقُسْطَنْطِينِيَّةُ فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ»

ترجمه: قسطنطنیه حتماً فتح می‌گردد، چی نیکو امیری‌ست امیر آن و چی نیکو ارتشی‌ست آن ارتش!

اکنون بر محتوای بیان در چند نکته درنگی خواهیم کرد:

نکتۀ اول: دید و نگرش صحابه رضی الله عنهم اجمعین در موقف‌های جهانی و پیروزی‌ها، آن‌ها اتباع دولت کوچکی بودند که اساسات دولت‌داری ابتدایی و نسبی داشت، از موقف و جایگاه بین المللی کاملاً بی‌بهره بود و با هیچ دولت بزرگ آن روزگار که ساختار روابط بین الدول را تعریف می‌کرد، برخورد نظامی نکرده بود؛ اما فرماندهان مسلمان تلاش‌های خستگی ناپذیری انجام دادند و اسلام را به چهارگوشۀ دنیا جهت هدایت و سرپرستی بشر انتشار دادند.

نکتۀ دوم: نقش علماء در تربیت رهبران و فرماندهان، هم‌چنان که پیامبر صلی الله علیه وسلم نقش برجسته و اساسی در ساختن و تربیت صحابه و فرماندهانِ بی‌نظیر داشت؛ به همین‌طور پس از او صلی الله علیه وسلم برای هر فرمانده و رهبر علماء و دانش‌مندان وجود داشت که حیثیت مشاور و افراد حلقۀ نخستِ او را داشتند. از میان این رهبران یکی هم محمدِ فاتح است که عالمِ بزرگوار احمد ابن اسماعیلِ کورانی و شیخ آق شمس الدین را از نزدیکان خود قرار داده بود که در ساختن و جهت دادن شخصیت او نقش بسزای داشتند.

نکتۀ سوم: جدیت فرمانده و پافشاری‌اش در استفاده از همۀ اسباب و وسائل، که این نقطه در ساختن قلعه‌ها توسط محمدِ فاتح برای حفاظت ارتش‌اش، استفاده از مهندس کارآزموده (اوربان) در ساختن توپ‌ها، ابتکار‌اش در هُول دادن کشتی‌ها از طریق خشکه و از عقب خطوط دفاعی دشمن و در نهایت آماده ساختن کاملِ فضای نظامی برای فتح قسطنطنیه. این خلاف آن‌چه‌ است که از علماء و دانش‌مندان امروزی ما سر می‌زند، که بدلیل عدم توجه و سرپرستی از جانب حکام، سود آن‌ها را غرب برده و پیشرفت علمی خود را بر شانه‌های آن‌ها بنا نموده است.

نکتۀ چهارم: در میان جنگ نخست علیه قسطنطنیه با مشارکت ابو ایوب انصاری رضی الله عنه و فتح آن در سال 857 هجری بیشتر از 800سال فاصلۀ زمانی وجود دارد و این از نشانه‌های نبوت محمد صلی الله علیه وسلم است و هم‌چنان این را می‌رساند که در مقابل تحقق عقیده و بشارت به زمان هیچ اعتباری داده نمی‌شود. و به همین‌طور در میان فتح و آمادگی برای آن کم‌تر از دوماه سپری شد و این بیانگر این است که فتح و پیروزی بستگی به توفیق و نصرت الله سبحانه وتعالی به بندگان مؤمن‌اش دارد. الله سبحانه می‌فرماید:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ﴾

ترجمه: بی‌گمان ما فرستادگان خود و آنانی را که ایمان آورده‌اند در زندگی دنیا و در روزی که گواهان برمی‌خیزند، یاری می‌دهیم.

نکتۀ پنجم: سجده در هنگام فتح و پیروزی و در اوج قدرت و تعالی، اظهار و اقرار بندگی به الله بوده و این‌که او رب الارباب و مسبب الاسباب است. ﴿وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴾ نصرت و پیروزی نیست؛ مگر از جانب الله غالب و با حکمت. و این مانند عدۀ از هوس‌بازانی نیست که وقتی پیروزهای خیالی را در میدان‌های ورزشی بدست می‌آورند؛ هیاهو و سر و صدا بلند می‌کنند، آتش‌بازی به راه می‌اندازند، نمایش‌نامه و نمایش‌گاها برپا می‌دارند و مانند بی‌خردان مجالس رقص و پای‌کوبی دایر می‌کنند، این‌ها کسانی اند که تلاش‌های‌شان در زندگی دنیا به گمراهه رفته و می‌پندارند که کار نیک انجام می‌دهند.

نکتۀ ششم: گسترش فقهِ جانشینی، الگوگیری و جهادِ هجومی در عصرهای پیهم مسلمانان که صاحب دولت و اقتدار بودند که این امر از عهد نبوت آغاز و با گذشتن از خلافت راشدۀ اول و ختم شدن در پایان عهد پادشان به دندان گیرندۀ قدرت ادامه پیدا کرد، این در حالی‌ست که پس از نابودی خلافت عثمانی مفردات فقهِ استضعاف گسترش یافته و مسلمان‌ها بدنبال جهاد دفاع و مقاومت می‌کردند و بر این کارشان نامِ "صلحِ قهرمانان" را گذاشته اند و هم‌چنان فقهِ حفاظت پارچه‌های ابریشمی از غصب دشمنان کافر، نماز در زیر آورها، روزه برای کسی‌که هیچ پناه‌گاهی ندارد و رشوت دادن به قطاع الطریق و قاچاق‌بران در مرزهای مسلمانان، موارد از این قبیل بسیار زیاد است!! این و امثال این زمانی بوقوع پیوست که دولت خلافت نابود کرده شد، اقتدرا مسلمانان از زمین رخت بربست و کفار بر سرزمین اسلامی، داریی‌های آنان و عقل‌های بسیاری از آن‌ها تسلط پیدا کردند.

نکتۀ هفتم: در این بخشی از تاریخ گل‌آلود که امت اسلامی در آن غوطه‌ور گردیده بود؛ حزب التحریر بپاخاست تا برای این امت عزت از دست رفته‌اش را دوباره باز گرداند و در میان امت فکر، فقه، اصول و سیاست را تجدید نماید. از این جهت خود را وقف این نموده تا یکجا با امت برای برپایی خلافت فعالیت داشته باشد، پس از آن‌که حزب در این مسیر پر مشقت مسافۀ طولانی را پیمود و برخی نشانه‌های بیداری در میان امت در طول و عرض سرزمین‌های اسلامی پدیدار گشت و فاصلۀ برپایی خلافت همانند دو کمان و یا کم‌تر از آن شد؛ دیوانگی غرب و حکام اجیرش شدت پیدا کرد و به توطئه و دسیسه‌چینی علیه حزب و شباب آن آغاز کردند و از عام مردم، ترک کننده‌های حزب، عهدشکننان، جزا داده شده‌ها و منزوی شده‌ها کسانی را یافتند که به حرف‌های آن‌ها گوش می‌داد؛ تا این‌که در عزم شباب حزب سستی ایجاد نموده و آن‌ها را از فعالیت‌های جدی و همیشگی‌شان باز دارند؛ اما قوت شباب حزب و انسجام آن‌ها راه را برای پلان‌های خبیث و فعالیت‌های شیطانی‌شان بست.

نکتۀ هشتم: امروز ما بر دروازه‌های برپایی خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت قرار داریم و طلب باریدن رحمت از جانب الله را داریم و با بی‌صبری انتظار نصرت نزدیک الله سبحانه وتعالی را می‌کشیم و به الله گمان نیک داریم که ما را با تحقق بشارت‌های پیامبراش عزت ببخشد و روم به‌دستان ما فتح شود تا به اذن الله بیرق عقاب را بر محله‌های آن بلند کنیم. ما به تحقق و به کرسی‌نشستن بشارت دوم پیامبر صلی الله علیه وسلم در رابطه به آزادی فلسطین و جنگ با یهود اطمینان کامل داریم و بزودی در بیت المقدس شاهد برپایی بیعت هدایت خواهیم بود، پس از آن‌که به اذن الله سبحانه وتعالی مرکز دار الاسلام قرار گیرد.

در پایان به درگاه الله سبحانه وتعالی التماس و تضرع می‌کنیم که روند عملی شدن بشارت‌های رسول الله صلی الله علیه وسلم آغاز شده و این بشارت‌ها یکی پس از دیگری جامۀ عمل بپوشد و به این ترتیب شاهد برگشتن خلافت این امت باشیم، سپس قدس این امت را آزاد کنیم، روم را فتح کنیم چنان که قبلاً بیزانس را‌ فتح نمودیم و به این ترتیب احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم مصداق عملی پیدا نماید. هم‌چنین از الله متعال می‌خواهیم ما را یاری نماید تا کار خویش را با احسان و نیکویی انجام دهیم تا اهلیت نصرت الله عزیز و رحیم را به دست آوریم.

﴿و یومئذ یفرح المومنون بنصر الله ینصر من یشاء و هو العزیز الرحیم﴾

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد رولا ابراهیم

مترجم: منیب حمیدی

ادامه مطلب...

پیدایش و خطرهای نظام سرمایه‌داری و مفکورۀ حل وسط

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

کشمکش‌های خونین و درازمدت اروپا منجر به راه‌حل تاریخی موسوم به «حل‌وسط» شد. راه‌حلی‌که مانع یک‌طرفه شدن جنگ قدرت‌خواهی میان دین و الحاد گردید و مفکورۀ سکولاریزم را جای‌گزین هردو نمود. بعداً مسألۀ "قانون‌گذاری مردم برای خود مردم" از مفکورۀ سکولاریزم نشأت گرفت. بدون شک این روش قانون‌گذاری نیاز به‌آزادی‌های مطلق داشت که آزادی اقتصادی یکی از آن بود. سرمایه‌داران از همین دروازۀ آزادی اقتصادی وارد قدرت و حکومت‌داری شده و آن را به‌صورت کامل زیر تسلط خود درآوردند. به‌این‌ترتیب بود که ایدئولوژی سرمایه‌داری، نظام سرمایه‌داری و عقیدۀ سکولاریزم متولد گردید و «حل‌وسط» اساس تعامل با گره‌های بزرگ زندگی بشر؛ به‌ویژه در حل کشمکش‌ها حتا اگر این کشمکش، میان حق و باطل باشد، قرار گرفت.

اوج شکوفایی نظام سرمایه‌داری زمانی بود که جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی و کمونیزم پایان یافت و میدان تا حد زیادی برای سرمایه‌داری و ایدئولوژی آن باز گردید. این‌جا بود که امریکا رهبری جهان را در دست گرفت و به‌جهانیان وعده سپرد که آنان را به‌جانب خوشبختی و زندگی مرفه رهبری خواهد نمود. نخستین برنامه‌ای را که امریکا برای مردم جهان در آن مرحله پیش‌کش نمود، پروژۀ «جهانی‌شدن» بود و ادعا کرد که این پروژه توسط رسانه‌ها و مفکورۀ بازار آزاد، مردم سرزمین‌های مختلف را به‌هم نزدیک خواهد نمود.

اما با افزایش میزان فقر و بی‌کاری، تورم پولی، فروپاشی‌های پی‌هم اقتصادی در برابر افزایش روزافزون سرمایه گروه کوچکی از مردم جهان، مردم سرزمین‌هایی‌که در انتظار خوشبختی و زندگی مرفه بودند، یک‌باره شوکه شدند. این‌جا بود که مردم پی بردند که قربانی خودکامه‌گی سرمایه‌داران و نقشه‌های‌شان برای انحصار بازارها و تسلط بالای سرنوشت خویش شده‌اند. سپس زنجیره‌ای از جنگ‌های خانمان‌سوز به آن نقشه‌ها علاوه گردید که مناطق زیادی از جهان را درنوردید. جنگ‌های خانمان‌سوزی‌که بیش‌تر و به‌گونۀ اساسی در سرزمین‌های اسلامی متمرکز گردید، سرزمین‌هایی‌که فراخوان‌های قیام و آزادی‌خواهی از شر این منظومۀ شرور جهانی در آن ظاهر شد و این فراخوان‌ها با وحشی‌گری تمام سرکوب گردید.

پیامد این جنگ‌ها، چیزی شبیه به‌پیامد جنگ‌های جهانی بود؛ چنان‌چه در آن از تمام انواع سلاح‌ها و ابزار کشتار به‌استثنای بمب هسته‌ای، کارگرفته شد. در نتیجه، میلیون‌ها تن کشته، ده‌ها میلیون مجروح و شهرهای زیادی ویران و مردم‌ بی‌شماری از خانه و کاشانه‌شان فرار داده شدند. تمام این اتفاقات در برابر چشم و گوش جهان و با پخش مستقیم تصویری توسط دوربین‌های خبری صورت گرفت! این مرحلۀ تلخ نیز میزان تعجب و شوکه شدن مردم جهان و کینه‌توزی‌شان برعلیه نظام سرمایه‌‌داری را افزایش داد.

این اوضاع نابه‌سامان جهانی باعث شد مردم سرزمین‌های مختلف در مورد «روش حل‌وسط» تجدید نظر نموده و در برابر سرمایه‌داران تمرد و سرکشی نمایند، که در قدم اول آن مردم امریکا قرار داشت. این تمرد رفته‌رفته باعث شد که شمار زیادی مردم پروژۀ جهانی شدن را زیر سوال برده و از آن کنار روند؛ همین بود که نداهای یک‌طرفه کردن نزاع میان ایدئولوژی‌ها مجدداً بالا گرفت. غرب این نداهایی را که مردم برای یک‌طرفه شدن نزاع و کشمکش میان ایدئولوژی‌ها سر می‌دادند «تندروی و بنیادگرایی» نام‌گذاری نمود؛ مانند: «اسلام تندرو و بنیادگرا» و «راست‌های تندرو و بنیادگرا».

امریکا برای حفظ موقعیت جهانی خودش شروع به‌زمینه‌سازی برای ایجاد بحران‌های خونین و کشمکش‌های وحشیانه از طریق برانگیختن و برجسته نمودن تناقضات نمود، تا با این‌کار، مردم جهان را درگیر جنگ‌های فرسایشی نماید. به‌این‌ترتیب آنان را از مفکورۀ «یک‌طرفه» نمودن نزاع میان‌شان ناامید کرده و آنان را مجدداً به‌جانب مفکورۀ «حل‌وسط» خویش برگرداند.

این بحران‌های خونین و جنگ‌های فرسایشی در مناطق مختلفی جهان ظاهر گردید؛ مانند: سوریه، جایی‌که امریکا سرزمین شام را مملو از حضور نظامیان ایران، روسیه و کُردها نمود. از جانب دیگر گروه داعش را وارد میدان کرد تا جنگ‌های فرسایشی را راه‌اندازی نموده و به‌این‌ترتیب توان و قدرت انقلاب را هدر دهد. سپس گروه‌های انقلابی را به‌وسوسه انداخت تا «حل‌وسط سیاسی» را زیر فشار جنگ‌های فرسایشی با نظام بشار اسد بپذیرند.

در یمن، امریکا ایران را غیرمستقیم به‌حمایت از جنگ حوثی‌ها و سعودی برانگیخت تا زمینۀ ویرانی یمن را به‌هدف استهلاک دشمنان خویش که همانا مزدوران انگلیس باشند، فراهم کند و به‌این‌ترتیب همه حاضر به‌پذیرش «حل‌وسط» شوند. در لیبیا، امریکا مزدورش حفتر را فرستاد تا با راه‌اندازی جنگ‌های فرسایشی، زمینۀ تن‌دادن دشمنان‌اش به «حل‌وسط» را فراهم آورد. در مصر، امریکا پُست ریاست جمهوری را به اخوان‌المسلمین زمینه‌سازی نمود تا در عوض آن به «حل‌وسط سیاسی» و فروکش کردن خشم انقلاب تن دهند و به‌این‌ترتیب از قرار گرفتن نظامیان در دست انقلاب و انقلابیون جلوگیری نماید. در افغانستان، امریکا سعی دارد با اعمال فشار بالای گروه طالبان، آنان را وارد «حل‌وسط سیاسی» با حکومت افغانستان کند. در منطقۀ چین، امریکا تلاش نمود روسیه را در بحران‌های آن دخیل نماید و درحال حاضر سعی دارد جاپان را با کوریای شمالی درگیر کند و به‌این‌ترتیب، چین را وادار به «حل‌وسط» کند، حل وسطی‌که دست و پای آن را در سطح منطقه‌ای و جهانی خواهد بست.

بلی، این واقعیت مفکورۀ «حل‌وسط» است. درست زمانی سربلند می‌کند که کشمکش‌های فرسایشی به‌درازا کشیده و صبر دوطرف در حال نزاع به‌پایان رسد، آن‌گاه وسوسه افگنی شیطان‌های انسی و جنی آغاز شده و طرف‌های درگیر را زیر فشار می‌گیرند تا آنان را وادار کنند از اساسات و ارزش‌های ثابت خویش کوتاه آمده و با شعارهای فریبنده و مکارانه‌ای؛ مانند: «واقع گرایی»، «مصلحت»، «ما با خواسته‌های مردم هم‌راهیم»، «مردم خسته شده‌اند»... همراه شوند. شعارهایی‌که در اصل به‌یک دلیل و سبب بر می‌گردد و آن این‌که رهبران نزاع، اهلیت حمل چنین بار و مسؤولیتی را ندارند و توان و صبرشان در برابر دشمن خیلی زود به‌سر رسیده و دچار سردرگمی و ناامیدی می‌شوند.

تنها چیزی‌که در مورد این رهبران بی‌صبر و ناامید می‌توان گفت این است که برای آنان و امت اسلامی مجروح باید شفقت و دل‌سوزی نمود.

این‌جاست که باید به‌سیرت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم مراجعه نمود و به‌یاد آورد که چگونه وی پیوسته کوتاه آمدن در برابر اساسات و قضایای ثابت اسلام را با جدیت تمام رد می‌نمود. اساسات و قضایایی‌که به‌حاکمیت خالص و همه‌جانبۀ شریعت اسلام خلاص می‌شد. این درحالی بود که پیش‌نهاد‌های فراوانی از جانب دشمنان اسلام برای «حل‌وسط» مطرح می‌گردید؛ اما رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم؛ نه نیم حاکمیت را پذیرفت؛ نه اکثر آن را و نه هم تغییر هیچ‌بخش کوچکی از آن‌چه الله متعال نازل کرده بود؛ حتا اگر این موقف منجر به‌هلاک شدن وی هم گردد.

قریش وعده‌های فریبنده‌ای زیادی به رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم داد؛ اما وی هرگونه چانه‌زنی و حل‌وسطی را رد نمود. چنان‌چه عتبه به‌نمایندگی از قریش نزد وی آمد و مواردی را به‌وی صلی‌الله‌علیه‌وسلم پیش‌نهاد نمود. از جمله این‌که ریاست قریش را در دست گیرد؛ اما وی صلی‌الله‌علیه‌وسلم با جدیت کامل آن را رد نمود. عتبه گفت: "اگر قصد تو از آن‌چه آورده‌ای این است که به‌مال و دارایی برسی، آن‌قدر از مال و دارایی خود برایت جمع می‌کنیم که از هریک از ما ثروت‌مندتر شوی؛ اگر دنبال جاه و جلال استی، تو را بادار و بزرگ خویش بر می‌گزینیم، درحدی‌که هیچ قضیه‌ای را بدون حضور تو حل و فصل نمی‌کنیم؛ اگر دنبال مقام و موقف استی، تو را پادشاه خویش بر می‌گزینیم و اگر این سخنانی‌که به‌تو می‌رسد رؤیایی است که در خواب می‌بینی و توان رد کردن آن را از خود نداری، پزشکان را فراخوانده و مال زیادی را صرف بهبودی تو خواهیم نمود؛ زیرا ممکن است انسان دچار مریضی شده و نیاز به مداوا داشته باشد."

قرآن‌کریم موقف رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و دست رد زدن همیشه‌گی وی به‌هرگونه حل‌وسط بزرگ و فریبنده‌ای را که توسط قریش پیش‌نهاد می‌شد، مورد تأیید قرار داده می‌فرماید:

﴿وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا * إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا﴾

[اسراء: 74-75]

ترجمه: و اگر تو را [در عمل به‌وحی] ثابت قدم نمی‌داشتیم؛ البته نزدیک بود به‌سوی آنان کمی گرایش پیدا کنی؛ درآن‌صورت دو برابر در دنیا و دو برابر در آخرت، عذاب به‌تو می‌چشاندیم، آن‌گاه در برابر ما برای خود یاوری نمی‌یافتی.

رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم این موقف ثابت و استوار را درحالی اتخاذ نمود که روند دعوت‌اش از نظر امنیتی به‌شدت دچار ضعف و ناتوانی بود و در مقابل، قریش از مردان نیرومند برخوردار بوده و مسلمانان را زیر فشار و دشواری‌های متنوع، به‌شمول قطع رابطه، توهین‌ها، زندان، شکنجه، کشتار، متفرق کردن وغیره قرار داده بودند. دلیل همه این بود که سنت الهی در دعوت‌های پاک و بی‌آلایش این است که در نخست رد شده و با آزار و اذیت مواجه می‌شود. الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ﴾

[بقره: 155]

ترجمه: مسلّماً شما را به‌چیزی از ترس، گرسنه‌گی، کاهش بخشی از اموال و جان‌ها و نیز محصولات نباتی، [یا ثمرات باغِ زندگی؛ چون: پسران و دختران‌تان] آزمایش می‌کنیم [تا مشخص گردد چه‌کسی در برابر هجوم بلاهای آزمایشی در مدار دین می‌ماند و چه‌کسی طاقت نیاورده، دین‌گریز می‌شود] و [تو ای پیامبر!] صبرکنندگان را بشارت ده!

﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ﴾

[بقره: 214]

ترجمه: آیا پنداشته‌اید درحالی‌که هنوز [حادثه‌هایی]؛ مانند: [حوادث زندگی] گذشتگان برای شما پیش نیامده، وارد بهشت شوید؟! به‌آنان سختی‌ها و تنگ‌دستی رسید؛ تاجایی‌که پیامبر و کسانی‌که همراه او ایمان آورده بودند [در مقام دعا و درخواستِ کمک] می‌گفتند: یاری خداوند چه زمانی خواهد بود؟ [به‌آنان مژده داده شد که] آگاه باشید، یاری خداوند نزدیک است!

﴿وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا﴾

[احزاب: 22]

ترجمه: چون مؤمنان، احزابِ [متحد] را [در میدان جنگِ خندق] دیدند، گفتند: این همان [جنگی] است که خدا و پیامبرش به‌ما وعده دادند [که در صورت استقامت و پشت نکردن به‌آن، از پیروزی و ثواب عظیم‌اش بهره‌مند خواهیم شد] و خدا و پیامبرش [به‌ما] وعدۀ راست و درست داده‌اند. [دیدن احزاب متحد با هم] جز بر ایمان و تسلیم‌شان [نسبت به‌حق] نیفزود.

تمام این آیات بیان‌گر این است که الله سبحانه‌وتعالی می‌خواهد میزان صبر ما را به‌آزمایش گیرد؛ چنان‌که میزان صبر امت‌های پیش از ما را به‌آزمایش گرفت و باید دانست که راه این صبر؛ همانا الگوگرفتن سردارمان محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم است؛ چنان‌چه الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا﴾

[احزاب: 21]

ترجمه: بی‌تردید برای کسانی از شما که همواره به‌خدا و روز قیامت امیدوارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند، پیامبر [در ایمان و اخلاق و عمل] سرمشق نیکویی است.

ای مسلمانان! از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم الگو گیرید و به‌هیچ وجه از راه و روش وی صلی‌الله‌علیه‌وسلم انحراف نکنید؛ زیرا وی هرگز انحراف نکرد. هرگز فریب وعده‌های فریبنده «حل‌وسط» را نخورید؛ زیرا طرح و پیش‌نهاد چنین وعده‌هایی همواره از اسالیب کفار بوده و شیطان همواره وعدۀ آتش را می‌دهد؛ نه وعدۀ فلاح و رستگاری را.

نویسنده: انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

توافق‌نامۀ منع خشونت علیه زن، جنگ علیه احکام اسلام بوده که زنان مسلمان را فاسد می‌سازند!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

توافق‌نامۀ منع خشونت علیه زن که برای از بین بردن تمام انواع تبعیض علیه زنان، به‌وسیلۀ نمایندۀ نام‌نهاد زنان در سازمان ملل آماده گردیده، از جمله‌ای خطرناک‌ترین روش‌های حمله علیه احکام اسلام به‌شمار می‌رود. مخصوصاً احکامی‌که متعلق به‌نظام اجتماعی و روابط میان زن و مرد است. بیش‌تر دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی براین توافق‌نامه مُهر تأیید زده و خویش را ملزم به‌تطبیق کامل مواد آن نموده‌اند، بدون کدام توجهی به‌موافقت و یا مخالفت آن به‌دین، عقیده و یا حتا عرف و عادات‌شان. آن‌چه را این توافق‌نامه در پی دارد تحریک و ایجاد فضای دشمنی میان زن و مرد بوده، زندگی‌شان را به‌میدان درگیری‌ها تبدیل و روابط شان را مبتنی بر ظلم و بی‌عدالتی استوار می‌سازد.

این توافق‌نامه برمبنای مساوات مطلق میان مرد و زن و الغای هرچه را که تبعیض علیه زن می‌دانند، بنایافته است. هرگونه اختلاف در تعامل میان مرد و زن را تبعیض علیه زن و حقوق آن می‌خواند. از دیدگاه این توافق‌نامه، حقوق‌ داده شده برای مردان از قبیل: قیمومیت، سهم میراث وغیره از حقوق زنان نیز بوده و تنها برای مردان بی‌عدالتی می‌باشد، باید تعدیل شوند.

چندنمونه از مواد این قانون ‌که با احکام الله سبحانه‌وتعالی در تضاد بوده، نظام‌ها، رسانه‌ها، سازمان‌ها، اجتماعات و مراکز درنظرگرفته‌شده برای فاسدسازی زنان در تلاش پخش و نشر و تطبیق آن‌ها می‌باشند:

ماده سیزدهم این توافق‌نامه بر مساوات میان زن و مرد در خصوص حقوق مالی خانوادگی وغیره، صراحت کامل دارد؛ از جمله مساوات در میراث. این ماده، تصریح می‌دارد که باید سهم پسران و دختران و سهم زنان و شوهران در میراث برابر باشند. شبیه این نمونه از مخالفت‌های آشکار به‌شریعت اسلامی دیگر نیز وجود دارد.

ماده دوازدهم بدون کدام استثنایی خواستار افزایش خدمات صحی کامل برای زنان می‌باشد که از جمله فراهم‌سازی خدمات جلوگیری از بارداری زنان است، خواه این زنان متأهل باشند و خواه متأهل نباشند. درحالی‌که این خود نوعی از انواع تبعیضی است که به‌وسیلۀ این توافق‌نامه تحمیل می‌شود و زمینۀ عام‌شدن فحشاء را فراهم می‌سازد.

ماده دهم و یازدهم بر مساوات مطلق در حوزۀ تعلیم و تعلم و منهج‌های تعلیمی، در میدان‌های ورزشی و هنری متمرکز است. این مواد، هرگونه جداسازی محصلین پسر از دختر را در اماکن تعلیمی و همان‌طور جداسازی زنان از مردان را در محل وظیفه و محلات کاری دیگر ممنوع ساخته، خواستار اختلاط زن و مرد در این اماکن می‌باشند.

ماده چهاردهم موضوع وظیفه و کار زن؛ مخصوصاً مسألۀ ابقای زن در خانه و وظیفۀ آن به‌عنوان مادر و سرپرست خانه را هدف قرار داده است. چنان‌چه این ماده از فعالیت‌های جمعی زنان و ضرورت اقدام به آن در خصوص این فعالیت‌های مشکوک، بدون کدام وضاحتی سخن می‌گوید.

ماده پانزدهم بیش‌ترین مخالفت‌ها را با شریعت اسلامی دارد؛ مثلا: فقرۀ چهارم این ماده بر آزادی سکونت، عبور و مرور و سفر زنان، آن‌هم بدون اندک توجهی به‌قیمومیت شوهر و به‌مسألۀ اجازه و رضایت شوهر و ولی شرعی صراحت دارد. همان‌گونه که فقرۀ سوم این ماده خواستار مساوات شهادت زن با شهادت مرد در پیش‌گاه قانون و پذیرفته شدن شهادت زن در حدود و قصاص شده است. درحالی‌که این امور در مخالفت آشکار با قرآن‌کریم قرار دارند؛ زیرا قرآن‌کریم صراحتاً شهادت یک مرد را با شهادت دو زن برابر ساخته است.

ماده شانزدهم بر مساوات میان زن و مرد در نکاح، طلاق، قیمومیت و ولایت حکم می‌نماید.

همان‌گونه که قبلاً یادآور شدم، بیش‌تر دولت‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی براین توافق‌نامه مهر تأیید زده‌اند. از جمله حکومت خودگردان فلسطین نیز در سال 2014م این توافق‌نامه را تأیید نموده و اقدام به‌تطبیق مواد آن نمود. چنان‌چه به‌عنوان پیشگامان این مسیر و برای همگام شدن به‌این توافق‌نامه، برخی از قوانین احوال شخصی را تعدیل نمود. همان‌طور قانون حمایت از خانواده را که در اساسات تربیۀ فرزندان توسط والدین‌شان دخالت نموده و آنان را بر سرکشی، عصبانی ساختن والدین و بد رفتاری با آنان را تحریک می‌کند، ساختند. جای تعجب نیست که فرزندی از والدین‌اش شکایت و باعث زندانی شدن ایشان شود. اگر سازمان حمایت از خانواده متوجه شود که والدین با فرزندان‌شان همراه با خشونت رفتار کرده و آن‌ها را به‌دلیل خطاهای‌شان ادب کرده‌اند، والدین آن‌ها را زندانی می‌سازد.

حکومت خودگردان فلسطینی در زمینه مؤسسات ویژه‌ای؛ مانند وزارت امور زنان، و زارت رشد اجتماعی و شورای عالی جوانان و ورزشکاران را تأسیس نموده است. تا این‌که این مؤسسات جهت تطبیق برخی از مواد این توافق‌نامه، برخی از پروژه‌ها و برنامه‌ها را روی دست گیرند. همان‌گونه که در تمام ولایات و شهرها حوزه‌هایی را "برای رشد زنان" و مراکزی را تحت نام "ارتباطات" برای پیوند دادن اجتماعات زنان تأسیس و پس از حضور حکومت خود گردان فلسطینی تعدادشان افزایش پیدا کرده است.

هم‌چنان در بسیاری از منهج‌ها (منهج‌های درسی، برنامه‌های رسانه‌ای، فعالیت‌ها و برنامه‌های نویسندگی، مواد ثقافت انجابی/ناب و پاک اسلامی) از طریق تزریق برخی افکاری‌که در ترویج آزادی‌های گوناگون و در اختلاط میان زن و مرد سهیم می‌باشد، دخالت مستقیم نموده است. علاوه‌براین، اصطلاحات مغرضی؛ مانند: «ازدواج‌های زود هنگام» و یا «ازدواج‌های پیش از وقت»... را ایجاد کرده‌اند.

حکومت خودگردان فلسطین برای مؤسسات، اجتماعات و مراکز ویران‌گر، مراکزی‌که برای ویرانی و صدمه زندن به‌ارزش‌های اسلام و احکام آن که به‌وسیلۀ غرب حمایت مالی می‌شوند، دروازه را کاملاً باز کرده است. مخصوصاً اجتماعات و مراکزی‌که برای فاسدسازی زنان تأسیس و به‌برگذاری برنامه‌ها، انجمن‌ها، دید و بازدیدها‌، نمایشگاه‌های کاری، مسابقات ورزشی، محفل‌ها، جشن‌ها و برخی از فعالیت‌ها در مدارس وپوهنتون‌ها؛ حتا با اشتراک خانم‌های خانه و کار و فعالیت‌های داوطلبانه می‌پردازند. مراکزی‌که اقدام به‌فعالیت‌های تجمل‌گرایانه، فعالیت‌های هنری، فعالیت‌های تحت نام حفظ میراث‌های فرهنگی و ملی می‌نمایند. مراکزی‌که زیرنام یاد بود از وقایع مشخص و پیش‌گیری از امراض مشخص، برای اجرای بند دهم توافق‌نامۀ مذکور که عبارت است از "مساوات در فعالیت‌های مشترک میان زن و مرد در بازی‌های ورزشی و تربیت بدنی"، در جادهای عمومی برای زنان مسابقات رقص و دوش برگذار می‌کنند.

حکومت خودگردان فلسطین در این اواخر برای این‌که موانع جنسی را از میان پسران و دختران جوان بردارد، از جهتی باعث تحریک غرائز و از جهتی مانع ازدواج شود، قانونی را به‌تصویب رسانده است که سن ازدواج را برای پسر و دختر به‌شانزده سال تعیین می‌نماید. درحالی‌که این کار اقدام مستقیم برای پخش و نشر فحشاء می‌باشد. خواننده عزیز، آیا بزرگ‌تر از این دیگر فساد و فسادگری می‌توان باشد؟!

ما فراموش نخواهیم کرد که این حکومت تحت نام «رشد و توسعه» برنامۀ درازمدتی را تا سال 2030م روی دست گرفته که اهداف هشت‌گانه‌ای آن برای غرب این اجازه را می‌دهد که برای پخش و نشر فحشاء و مبارزه علیه احکام اسلام، تولیدات توافق‌نامه مذکور را در خصوص زنان به‌بهانۀ رشد و توسعه؛ علاوه‌بر دخالت‌های بیش‌تر در برنامه‌های تعلیمی، فکری و فرهنگی، تثبیت سازد.

هدف این توافق‌نامه برهم زدن خانوادۀ اسلامی و جداسازی زنان مسلمان از دین و ارزش‌های؛ چون: عفت، پاک‌دامنی و حیاء می‌باشد. این توافق‌نامه به‌اسالیب و بهانه‌های ساخته‌گی؛ مانند: آزادی شخصی و حقوقی، سهم‌گیری زنان در انتخابات و به‌بهانۀ ایجاد توان اقتصادی از خلال پروژه‌های اقتصادی، تراثیه و هنری، باعث می‌شود که زن مسلمان نقش‌اش را به‌عنوان مادر و سرپرست خانه و حیثیت و وقاری‌که واجب است که از آن در حیات عامه محافظت گردد، تغییر دهد. از نیازهای اقتصادی، فقر، جرئت و قهرمانی زنان سوء استفاده نموده و موانع جنسی را از میان بردارد. در عین‌حال، به اختلاط بازاریابی و برای تغییر افکار و مفاهیم مربوط به‌ارتباط زن و مرد، قیمومیت، حفظ حیثیت و وقار، شرف، حیاء و اختلاط، دست به‌کمرزده‌اند.

می‌خواهند که مسلمانان را به‌انتخاب زندگی فاسد غربی و خالی از ارزش‌ها وادار نموده، آنان را از دین و عقیده‌شان، از عمل به احکام شرعی و از ملزم بودن به قوانینی‌که پروردگار جهانیان برای تنظیم روابط میان زن و مرد وضع نموده است، دور سازند؛ تااین‌که بتوانند به‌وسیله این برنامه‌ها، در آینده از خانواده و جامعه‌ای‌که  از هم فروپاشیده و دور از اسلام می‌باشد، محافظت و برآن به‌آسانی تسلط و آن را تحت سیطره و نظام‌های مزدور خود نگهدارند. نظام‌هایی‌که روال کاری‌شان این‌گونه باشد، إن‌شاءالله که به‌خواست و اجازۀ الله سبحانه‌وتعالی دسایس‌شان دوام پیدا نکرده و مؤفق نخواهند شد.

﴿وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾

ترجمه: آن‌ها مکر می‌کنند، الله هم مکر خواهد کرد؛ درحالی‌که الله بهترین مکرکنندگان است.

نویسنده: استاد مسلمة الشامي (أم صهيب)

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه