یکشنبه, ۲۹ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

توافق‌نامه‌ی امارات متحده عرب با یهود... خیانت در چهره، دورنگی مشاهده شد! Featured

(ترجمه)

در یک اعلامیه مشترک اِمارات متحده عرب، آمریکا و دولت یهود به تاریخ 13 آگست 2020م از توافقنامه‌ای میان دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا ، نتانیاهو نخست‌وزیر دولت یهود، محمد بن زید ولیعهد ابوظبی خبر داد تا روابط کامل دوجانبه میان امارات متحده عرب و کیان یهود برقرار شود. الله متعال در باره این چنین می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِي أَنفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴾ [مائده: 52-51]

ترجمه: اى مؤمنان، يهود و نصارا را دوستان [خويش ] مگيريد. آنان دوستان يكديگرند و هركس از شما آنان را دوست گيرد، به راستى كه خود از آنان است. بى‌گمان الله گروه ستمكاران را هدايت نمى‌كند.  آن گاه بيمار دلان را مى‌بينى كه در [دوستى ] آنان مى‌كوشند. مى‌گويند: مى‌ترسيم كه بلايى به ما برسد، پس نزديك است كه الله فتح يا چيزى [ديگر] از نزد خويش در ميان آرد، آن گاه از آنچه در دل خويش نهان داشتند، پشيمان شوند.

امت اسلامی از نشرِ این اعلامیه توسط امارات متحده  عرب تعجب نکرد. چطور تعجب‌آور بوده می‌تواند؛ وقتی‌که این حکام رویبضه (احمق)، انواع خیانت، پیمان‌شکنی، عدم دین‌داری و نبود جوانمردی را به اندازه کافی به ده‌ها نسل‌ دیگر ثابت کرده باشند؟! در واقع، حُکام دولت‌های خلیج مخصوصاً، در این سال‌های واپسین تلاش‌های زیادی انجام داده‌اند تا جهان را از نیت‌‌های‌شان در خصوص عادی‌سازی روابط‌ با کیان یهود و پا گذاشتن به پلان‌های آمریکا آگاه سازند. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن يَتَّخِذُ مَا يُنفِقُ مَغْرَماً وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾ [توبه: 98]

ترجمه: و از باديه‌نشينان عرب برخى هستند كه آن‌چه را (در راه خير) انفاق مى‌كنند غرامت و زيان مى‌پندارند و دربارۀ شما حوادث بدى را انتظار مى برند؛ حادثه‌هاى بد بر خود آن‌ها باد! و الله شنوا و داناست.

این جسارت ملعون در سررمین مبارک فلسطین زمانی می‌تواند به پایان برسد که امت جهت آزادسازی مسجدالاقصی از چنگ صلیبیون نجس وارد عمل شوند. این همان عملی‌‌ست که امت به شجاعت خود می‌بالد؛ عملی‌که امت بخاطر‌‌ش فرزندانِ خود را عمر، خالد، صلاح‌الدین نام‌گذاری می‌کند. هر وقتی‌که امت اسلامی خواستارِ آزادی بیت‌المقدس شده، به نیروه‌های مسلح خلافت نیاز شده است. اما امروز نیروهای مسلح خلافت کجا هستند؟

ای مسمانان! ما آگاه هستیم و مهم نیست که غرب به چی اندازه بازی را تکرار می‌کند. حاکم مسلمان که اعلام کناره‌گیری از فلسطین را می‌کند، اعتقاد شما به این‌که دولت یهود به دست امت اسلامی محکوم به نابودی است، تغییر نخواهد کرد؛ بلکه ما واقف هستیم که موقف اصلی شما چیزیست که خلیفه مسلمانان عبدالحمید رحمه الله علیه هنگامی‌که گفت: «تاموقعی‌که من زنده‌ام، با چاقوی جراحی بدن‌ام را قطع کنید، درد آن کم‌تر از  آن است که شاهد جدایی فلسطین از دولت خلافت باشم و این هرگز اتفاق نخواهد افتاد.»

دوباره این سوال را تکرار می‌کنیم: امروز نیرو‌های مسلح خلافت کجا هستند؟! در پاسخ به این سوال باید گفت به محض این‌که بیعت به خلیفه صورت گیرد، نیرو‌های مسلحِ خلافت علی‌الفور عرض اندام خواهند نمود؛ زیرا بیعت توسط کسانی صورت می‌گیرد که برای خلیفه ارتشی را مجهز می‌کنند که با آن از دارالسلام محافظت نماید؛ طوری‌که انصار در پیمان دوم عقبه که توسط آن اولین دولت اسلامی تأسیس گردید‌. براء بن معرور به رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«والذي بعثك بالحق لنمنعنك مما نمنع منه أزرنا، فبايعنا يا رسول الله، فنحن والله أهل الحرب»

ترجمه: «همانا، قسم به ذاتی‌که ترا با راستی به عنوان پیامبر فرستاده است، ما باید از تو محافطت کنیم همانندِ که ما از فرزندان مان محافظت می‌کنیم، پس ای رسول الله تعهد مان را بگیر، ما به توفیق الله فرزندان نبرد هستیم.»

بنابرین، امروز و در این فرصت ما نخوت اسلام را در میان مردمان اهل قدرت و قوت بیدار می‌کنیم تا با حزب‌التحریر کار کنند و دست بیعت را به امام مسلمانان یعنی خلیفه بدهند؛ باشد که همراه با خلیفه، خنجر فرو رفته در پشت امت اسلامی یعنی حکام خائن را برداشته و سپس خنجر فرو رفته در قلب امت یعنی موجودیت کیان یهود را از سرزمین مبارک فلسطین دور نماییم. الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾

[محمد: 7]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر (آیین) الله را یاری کنید، شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را استوار می‌دارد.

انجینیر صلاح‌الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

محمد بن قاسم امروز کجاست تا ارتش را به‌خاطر گریه‌های نسیمه بانو و خواهران مظلوم‌اش بسیج کند؟!

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

دکتر شیرین مزاری، وزیر حقوق بشر فدرال، در ۱۵ آگوست/اوت ۲۰۲۰ م با اشاره به تجاوزهای گستردۀ ارتش هند در سال ۱۹۹۱م در دو روستای کشمیر اشغالی، اظهار داشت: «چرا وزارت امور خارجه به سازمان‌های بین‌المللی و سازمان‌های حقوق زن که برای حقوق زنان می‌جنگند و این وحشی‌گری‌ها را افشا می‌کنند، توجه نکرده‌است؟» درحالی‌که وزیر حقوق بشر فدرال شکاف‌های دولت در مورد بی‌توجهی کامل به کشمیر اشغالی را، که عصبانیت بسیاری از مسلمانان پاکستان را برانگیخته است، آشکار می‌کند، باید ناکامی کامل وزارت‌خانۀ خودش را نیز برای ایجاد هرگونه تغییر مؤثر برای زنان‌کشمیر اشغالی اعلام کند.

در حقیقت، رژیم باجوا – عمران از طریق استراتیژی نادرست مراجعه به بت سنگی سازمان ملل، نتوانسته امنیت حتی یک زن کشمیر اشغالی را تضمین کند. یک ماه کامل از زمان رد شدن درخواست وثیقه یک زن مسلمان ۵۷ ساله کشمیری به‌نام نسیمه بانو در ۱۴ جولای/ژوئیه ۲۰۲۰ توسط یک محکمه/دادگاه محلی در کشمیر اشغالی، گذشته است. او در آخرین هفتۀ جون/ژوئن در یک عملیات مشترک ارتش و پلیس هند دستگیر شد؛ به خانهاش حمله شد، دخترش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اشیای قیمتی‌اش توسط نیروهای دولت هند غارت شد. وی طبق قانون مفتضح UAPA (‌پیش‌گیری فعالیت‌های غیرقانونی) به اتهام حمایت  لجستیکی و دادن سرپناه برای مبارزان کشمیری، که توسط دولت هندو "تروریست" تلقی می‌شوند، دستگیر شد. خانواده نسیمه از سال ۱۹۹۰ م درگیر کشمکش برای آزادسازی کشمیر بوده‌اند. بسیاری از اقوام نسیمه یا زندانی اند و یا به شهادت رسیده‌اند، از جمله پسر کوچک‌اش که در سال ۲۰۱۸ م توسط ارتش هندو به شهادت رسید، درحالی‌که فرزند بزرگ‌ترش در زندان به سر می‌برد. سلامتی وی تحت شرایط نامساعد زندان به‌طور مداوم رو به وخامت است، حال‌آن‌که در حال حاضر از فشار خون بالا و دیابت نیز رنج می‌برد.

از زمان آغاز محاصرۀ کشمیر اشغالی در ۵ آگوست/اوت ۲۰۱۹ م، با قضیۀ نسیمه بانو فراتر و شنیع‌تر از قضیۀ یک مادر مسلمان کشمیری برخورد شده‌است. اگر حکام پاکستان واقعاً فکر می‌کنند که مبارزان کشمیری برای حق آزادی خود می‌جنگند، پس چه چیزی آنان را از فرستادن نیروهای مسلح‌مان به یاری‌شان بازمی‌دارد و بالعکس سبب می‌شود تا به یک بت سنگی رجوع کنند؟ چه چیزی آنان را بازمی‌دارد، حال‌آن‌که فرزندان نیکوکارمان در نیروهای مسلح از درد خواهران مظلوم‌شان آگاه اند و بیش‌ازحد توانایی  آزادسازی کشمیر را دارند؟

پاسخ ساده است! چون آنان نوکران اربابان استعمارگری استند که اعتقاد دارند پاکستان از رشد ظلم و استبداد دولت هندو ممانعت می‌کند.

در حقیقت، تنها زیر چتر احکام الهی بود که ارتش‌‌ها به‌خاطر استجابت گریه‌های زنان بسیج می‌شد. به‌خاطر گریه‌های یک زن مسلمانی‌که در سند زیر ظلم و استبداد راجا داهر قرار گرفته‌بود، ارتش محمد بن قاسم به حرکت درآمد و به حاکمیت راجا داهر نقطۀ پایان گذاشت. بناءً وظیفۀ ماست که به پدران، برادران و فرزندان خود در نیروهای مسلح، که نسبت به عزت و آبروی زنان مسلمان باغیرت اند، اصرار کنیم تا برای تأسیس مجدد خلافت بر منهج نبوت به حزب‌التحریر نصرت دهند، باشد که بی‌درنگ بر این اشغال نقطۀ پایان بگذارند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَانِ ٱلَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ ٱلْقَرْيَةِ ٱلظَّالِمِ أَهْلُهَا﴾

(النساء: ۷۵)

ترجمه: چرا در راه الله (سبحانه وتعالی) و (در راه) مردان و زنان و کودکانی‌که (به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد (ستم‌دیده‌ای) که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه) که اهل‌اش ستم‌گر اند بیرون ببر.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

 

ادامه مطلب...

آگاهی سیاسی، قطب‌نمای طرح استراتیژی‌ها، برنامه‌ها و هدف‌ها

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سیاست هنری می‌باشد که در دایرۀ ممکن قرار دارد و آن‌چه ممکن را تشخیص می‌نماید، آگاهی از امکانات و توانایی‌های خود و دشمن است. بدون قاطعیت، استقامت و شجاعت، ترس انسان را احاطه کرده، سردرگمی و دل‌هُره‌گی، آن را به قتل می‌رساند که دراین‌صورت، انسان از انجام هیچ کاری بر نخواهد آمد! بلکه حتی محافظت از توانایی‌ها و امکانات موجوده نیز مقدور نخواهد بود، انرژی‌ها پراکنده، محو و تارومار می‌شوند. اما دنیای ناممکنات جای خیال‌پردازان و جاهلین بوده، دنیای کسانی‌که دچار توهم و بی‌پروایی می‌باشند.

بنابراین، آگاهی، شمشیر و قطب‌نمای سیاست بوده و سیاست بدون آگاهی سیاستی به شمار نرفته و ممکن نخواهد بود. آگاهی، استراتیژی‌ها، برنامه‌ها و اسالیب را سمت و سوی می‌دهد. این آگاهی است که با توجه به شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای و با توجه به امکان دست‌یابی اهداف مورد نظر؛ مانند: شکار فرصت‌ها و تعادل بین حذر از دام‌های پهن‌شده از یک طرف و بین اقدامات مورد نیاز با بهره‌برداری مناسب از امکانات و توانائی‌های فراهم شده از طرف دیگر، اهداف مختلف و متنوع را مقدم و مؤخر می‌سازد. بهترین نمونه در این مورد تأخیر رسول الله صلی الله علیه و سلم برای فتح مکه می‌باشد. رسول الله صلی الله علیه و سلم مکه را پس از آن فتح کردند که آن را ذریعۀ صلح حدیبیه منزوی و یک‌سو نهادند، تا از خیبر فارغ شوند؛ سپس زمانی اقدام به فتح مکه نمودند که از سوی خیبر در امان بوده و به بزرگ‌ترین هدف خود رسیدند، فتح مکه به معنای دست‌یابی به تمام شبه جزیرۀ عربی و تحت فرمان و سلطۀ خود در آوردن این شبه جزیره می‌باشد. درحالی‌که در ابتداء این هدف غیرممکن بود، اعراب معتقد بودند که این رویایی است که نمی‌توان به سادگی در مورد آن اندیشید؛ اما رسول الله صلی الله علیه و سلم از آن‌جایی‌که از آگاهی بالایی در این زمینه برخوردار بودند، رسیدن به این هدف را برای خود مقدور ساختند.

لذا آن‌چه در حوزۀ سیاسی غیرممکن پنداشته می‌شود، خصوصیتی نیست که هرگز در سیاست محقق نشود؛ بلکه آن‌چه که مهم است، فراهم آوردن اسباب دست‌یابی به غیرممکن و تلاش همه‌جانبه برای افزایش انرژی و توان‌مندی‌ها در همه سطوح، برای دست‌یابی به آن‌چه امروزه ناممکن پنداشته می‌شود، می‌باشد. این‌گونه بود که مسلمانان شام را فتح کردند، رومی‌ها را شکست دادند، فارس را فتح و لشکریان فارس را در سرزمین خودشان شکست دادند، به این دلیل محمد فاتح قسطنطنیه را فتح و آن را به پایتخت امپراتوری عثمانی تبدیل کرد.

آن‌چه مسلمانان را در این خصوص متمایز می‌کند، این است که آن‌ها با توکل به الله سبحانه و تعالی اهداف والایی را برگزیده و آن‌ها را دنبال می‌کنند، در بدل تلاش‌های‌شان چشم به انتظار چیزی می‌باشند که نزد الله سبحانه و تعالی برای‌شان وعده داده شده است، امری‌که در این میدان مبارزه را برای‌شان ساده ساخته و هدف را برای‌شان مقدس می‌سازد؛ زیرا آن‌ها بدون هیچ تردیدی نصرت الله سبحانه و تعالی را باخود دارند؛ بنابراین، از شجاعت و اقدام، چیزی کم ندارند. الله سبحانه و تعالی در سورۀ محمد صلی الله علیه و سلم چنین می‌فرماید:

﴿ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ﴾

ترجمه: این بدان خاطر است که الله سبحانه و تعالی سرپرست و یاور مؤمنان است و لیکن کافران هیچ‌گونه سرپرست و یاوری ندارد.

اما مشکلی‌که امروز مسلمانان با آن مواجه می‌باشند، در قدم اول عدم آگاهی آن‌ها از توانایی‌های فکری و مادی‌شان می‌باشد. از توانایی‌ها، دارایی‌ها و امکاناتی‌که در همه سطوح از آن برخوردارند. این دلیلی‌است که از نظرشان ممکن به غیرممکن و غیرممکن به ممکن تبدیل شده است! فهم و درک‌ها مختل و سردرگم شده‌اند، تاجایی‌که مسلمانان نمی‌توانند دوست را از دشمن و دشمن را از دوست تفکیک کنند؛ درحالی‌که این امر به ساده‌ترین نوع فهم و درک نیاز دارد، به این دلیل است که این قوم باهم جنگیده و به تباهی کشیده می‌شوند! کار به‌جای رسیده است که دشمنان همان‌طوری‌که دوست دارند، ما را از طریق حکام مسلط بر ما و ذریعۀ نظام‌های تقسیم‌شده‌ای حاکم بر ما و از طریق مرزهای استعماریی‌که بالای سرزمین‌های اسلامی و سپس در اذهان مسلمانان حک شده است، بازی‌چه قرار می‌دهند.

به این دلیل عامل عزم و شجاعت که ممیزۀ مسلمانان می‌باشد، در جای خود قرار نگرفته و در هرجای به شمشیری علیه امت تبدیل شده است. وضعیت مسلمانان در لیبی، سوریه، عراق، افغانستان، یمن... بهترین گواه در این خصوص است.

آگاهی سیاسی امت از زمان درهم کنده شدن ریسمان و سلسلۀ دولت، ضعیف شده، چیزی‌که منجر به در هم کنده شدن ریسمان‌های دیگر شده است. بلی، رسول الله صلی الله علیه و سلم به حق که راست گفت، زمانی‌که به روایت امام احمد در مسندش، طبرانی در معجم کبیر، ابن حبان در صحیح‌اش با اسناد جید از ابی امامة الباهلی، چنین فرمودند:

«لَيُنْقَضَنَّ عُرَى الْإِسْلَامِ عُرْوَةً عُرْوَةً، فَكُلَّمَا انْتَقَضَتْ عُرْوَةٌ تَشَبَّثَ النَّاسُ بِالَّتِي تَلِيهَا، وَأَوَّلُهُنَّ نَقْضًا الْحُكْمُ وَآخِرُهُنَّ الصَّلَاةُ»

ترجمه: ریسمان‌های اسلام یکی پس از دیگری کنده می‌شوند؛ هرگاه یکی کنده شود مردم به ریسمان دیگری چنگ می‌زنند، اولین ریسمانی‌که از آن‌ها کنده خواهد شد، دولت (حاکمیت اسلام) و آخرین آن‌ها نماز است.

بنابراین، لازم است بدانیم که دلیل اصلی ضعف درک و فهم و گمراهی‌که در بین مسلمانان شیوع یافته است، ناشی از عدم وجود دولت اسلامی، تفرقه و پارچه پارچه شدن آن‌ها به بیش از 55 دولت کوچک می‌باشد؛ پس از این‌که همه زیر پرچم یک دولت واحد قرار داشته، قانون اساسی واحد داشتند و جدا از دیگران امت واحدی بودند، اردوی‌شان یکی، خلیفۀشان یکی بود؛ این موضوع مبنای درک سیاسی امت محمد صلی الله علیه و سلم است؛ خلفاء كسانی‌اند كه رسول الله صلی الله علیه وسلم را در میان امت‌اش جانشینی کرده و شریعت‌اش را تطبیق می‌كنند. بلی، این‌گونه درک راه حل مشکلات ارثی پدیدار می‌شود و نقطۀ آغازی برای اصلاح امور و تفاهم‌ها است. از ابوهریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه و سلم چنین می‌فرمایند:

«كَانَت بَنُو إسرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأَنْبياءُ، كُلَّما هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبيٌّ، وَإنَّهُ لا نَبِيَّ بَعدي، وسَيَكُونُ بَعدي خُلَفَاءُ فَيَكثُرُونَ»، قالوا: يَا رسول اللَّه، فَما تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: «أَوفُوا بِبَيعَةِ الأَوَّلِ فالأَوَّلِ، ثُمَّ أَعطُوهُم حَقَّهُم، وَاسأَلُوا اللَّه الَّذِي لَكُم، فَإنَّ اللَّه سائِلُهم عمَّا استَرعاهُم» (متفقٌ عليه)

ترجمه: انبیاء، رهبری بنی‌اسراییل را برعهده داشتند و هر گاه پیامبری فوت می‌کرد، پیامبر دیگری جانشین او می‌گردید؛ اما بعد از من پیامبری نیست و جانشینانی بعد از من خواهند آمد و زیاد می‌شوند. اصحاب گفتند: به ما چه دستوری می‌دهی؟ فرمودند: به بیعت اول وفا نمایید؛ سپس حق ایشان را به جای آورید و حق خود را از الله (سبحانه و تعالی) مسألت کنید؛ زیرا الله (سبحانه و تعالی) از آن‌چه که به ایشان سپرده از آنان سؤال خواهد نمود.

بنابراین، مسلمانان باید بدانند كه امورشان زمانی درست و مشكلات‌شان زمانی حل می‌شود که برای از سرگیری دوبارۀ زندگی اسلامی با تأسیس دولت اسلامی، بیعت به خلیفه‌ای‌که شریعت الله سبحانه و تعالی را تطبیق، دولت‌‌های سایکس پیکو را منهدم ساخته، مسلمانان را وحدت بخشیده و زیر چتر دولتی‌که برای آن‌ها و دیگر جهانیان عزت و رحمت است، دارایی‌ها، توانایی‌ها، درک و فهم و دل‌های‌شان را یک‌جا سازد، تلاش نمایند. ای مسلمانان! حزب‌التحریر با جوان عرب، کرد، ترک و عجم زن و مرد... برای محقق شدن این هدف شب و روز تلاش می‌کنند، ای مسلمانان! ناگزیر باید نسبت به خود، امت و دین خود از الله سبحانه بترسید، برای نصرت دین الله سبحانه و تعالی از هیچ تلاشی دریغ ننمایید؛ چنان‌چه الله سبحانه و تعالی در سورۀ محمد صلی الله علیه و سلم چنین می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾

ترجمه: ای مؤمنان اگر (دین) الله را یاری کنید، الله (سبحانه و تعالی) شما را یاری می‌کند و گام‌های‌تان را استوار می‌دارد.

نویسنده: فرج ممدوح

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

ورشکسته گی غرب به آتش کشیدن نسخه قرآن توسط تندروها در سوئد

(ترجمه)

به نقل از آژانس خبری نت مؤرخ ۲۹\۸\۲۰۲۰، روزنامه های محلی در سوئد گزارش دادند که شهر مالمو جمعه گذشته شاهد چندین اقدام ضد اسلامی بوده است؛ یکی ازین جمله اقدامات لگد زدن سه نفر به نسخه‌ای از قرآن کریم در محضر عام می‌باشد.

به گفته روزنامه آفتونبلادت این همه اعتراضات ضد اسلام زمانی صورت گرفت که به راسموس پالودان رهبر حزب راست افراطی دنمارکی اجازه برگزاری نشست در مالمو داده نشده است. قرار بود پالودان روز جمعه برای برگزاری تظاهراتی علیه مسلمانان به مالمو برود. او هم‌چنان برای آتش زدن قرآن فراخوانی داده بود.

تعجب مسلمانان اینست که چرا مسلمین در سرزمین‌های اسلامی هیچ اقدامی علیه اعمال تحریک‌آمیز غربی‌ها انجام نمی‌دهند؟ پاسخ اینست: اسلام یک دین زنده است که استدلال محکم و قوی در مقابل مبارزان خود دارد و آن‌ها افرادی هستند که همیشه شکست خوردند و جز نفرت و تحریک چیزی دیگری در خود ندارند. آنچه باعث می‌شود آن‌ها در این امر بسیار عمیق شوند، اینست که امت سپری (خلیفه) ندارند تا به آن‌ها جواب دندان شکن دهد و این امت توسط وسوسه‌های شیاطین همه چیز را فراموش کرده اند.

بنابر این، پاسخ برخی از مسلمانان عصبانی همانند کسانی است که در سوئد بخاطر به آتش کشیدن نسخه‌ای از قرآن کریم توسط تندروهای راستی در شهر تظاهرات را راه‌اندازی نمودند.

مترجم: عبدالله حماس

 

ادامه مطلب...

روی آوردن مسلمانان به نصرانیت برای به‌دست آوردن تابعیت در هند

(ترجمه)

خبر

در 23 جولای سال 2020 میلادی روزنامۀ اقتصادی تایمز گزارش داد که تصویب قانون تعدیل شهروندی توسط پارلمان هند که به غیرمسلمانان از افغانستان، پاکستان و بنگلادیش اجازه می‌دهد تابعیت هند را به‌دست آورند، باعث شده که بسیاری مسلمانان از افغانستان و برما (میانمار) برای دریافت تابعیت در این کشور به روی آوردن به نصرانیت متوسل شوند. براساس اطلاعات رسمی، 150 تا 160،000 مسلمان افغان در دهلی زندگی می‌کنند که عمدتاً در شرق کیلاش، لجات‌نگار، آشوک‌نگار و اشرام زندگی می‌کنند. چنان‌که تقریباً 40،000 مسلمان روهینگیا در سراسر هند وجود دارند که بیش‌ترین تعداد آن‌ها در جامو و کشمیر متمرکز است. تعداد زیادی از این مهاجران قبل از سال 2012 در هند زندگی می‌کردند و اکنون با ادعای نصرانی خود ادعا می‌کنند که اهل بنگلادیش هستند. چنان‌که شورای حقوق بشر سازمان ملل‌متحد، مهاجرت به سوی کانادا و اروپا را یکی از اسبابی در نظر گرفته که باعث این تحولات می‌گردد.

تبصره

خبرِ روی آوردن مسلمانان به نصرانیت جهت جلوگیری از آزار و شکنجه توسط کفار، برای حاکمان مسلمان و ارتش آن‌ها به صورت خصوص و برای مسلمانان به طور عموم شرم‌آور است. هر روزی‌که می‌گذرد، نیاز به خلافت بیش‌تر و بزرگ‌تر می‌گردد و نبود آن باعث شده تا دشمنان اسلام، فرزندان و دختران امت را از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب مورد آزار و اذیت و کشتن قرار دهند. در این اواخر حتی سرزمین‌های هم‌پیمان، ناقص و غیراسلامی را تشویق کرده تا درجه‌ای نفرت علیه اسلام و مسلمانان را بلند برده تا حقوق شهروندی مسلمانان را به چالش بکشند، املاک آن‌ها را غارت کنند، اماکن عبادت آنان را نابود کنند، زنان مسلمان را مسخره کنند و مردان را بدون محاکمه اعدام نمایند. این امر برخی از مسلمانان را مجبور کرده است که برای زنده ماندن، از دین خود خارج شده و به نصرانیت یا هندوئیسم وارد شوند و از عکس‌العمل در مورد مذهب اسلامی که اکثریت از آن نفرت دارند، اجتناب کنند.

تمرکز هند در اعطای تابعیت به مردم افغانستان مربوط به علاقۀ ژئوپلیتیک هند در منطقه است. با این حال، تمایل به دست آوردن این تابعیت تا حد زیادی برای مسلمانان روهینگیا وجود ندارد و این به دلیل عدم وجود چنین منافع ژئوپلیتیکی یا دیپلماتیک در برما یا آسیای شرقی است. توجۀ کمیتۀ حقوق بشر سازمان ملل‌متحد در مورد تابعیت اقلیت‌های نژادی زیر ظلم، در مقایسه با آزار و اذیت‌های که به خاطر مسلمان بودن تحت آن قرار گرفته و نصرانی می‌گردند، نگران‌کننده‌تر به نظر می‌رسد! اگر حتی ذرۀ از آن‌چه آن‌ها «حقوق بشر» می‌نامند وجود می‌داشت حالا بحران روهینگیا از اساس وجود نمی‌داشت.

پاسخ حاکمان مسلمان به آزار و اذیت مسلمانان در برما، هند، سوریه، یمن، افغانستان، آفریقا و سایر سرزمین‌ها، با قدرت زیاد و ارتش نامعلوم است و ما نمی‌بینیم که آن‌ها کاری فراتر از کلمات انجام دهند! آن‌ها برای حمله به این مجرمان گزینۀ نظامی، گزینه‌های اقتصادی برای تحمیل تحریم نفتی، گزینه‌های دیپلماتیک برای بستن مسیرهای دریایی و هوایی استراتژیک خود و وسایل دیگر برای فشار آوردن به این کشورهای متخاصم برای پایان دادن به آزار و اذیت دارند؛ اما آن‌ها مشتاق‌اند تا ارباب استعماری خود را حتی به قیمت غضب خدا و رسولش ﷺ و مؤمنان خوش‌حال کنند. چنین واکنشی از طرف حاکمان مسلمان به ظالمان اجازه داده است تا با آزار و اذیت بیش‌تر ادامه دهند.

تابعیت در اسلام برای هر فرد از هر دین و نژادی که مایل به زندگی تحت حاکمیت شریعت باشد، اصل ثابتی دارد. فراهم ساختن حق غذا، پوشاک و سرپناه وظیفۀ خلیفه برای هر یک از  دارنده‌گان تابعیت؛ اعم از مسلمان یا غیرمسلمان می‌باشد؛ زیرا پیامبرﷺ فرمودند:

«لَيْسَ لِابْنِ آدَمَ حَقٌّ فِي سِوَى هَذِهِ الْخِصَالِ بَيْتٌ يَسْكُنُهُ وَثَوْبٌ يُوَارِي عَوْرَتَهُ وَجِلْفُ الْخُبْزِ وَالْمَاءِ» [ترمذی، حدیث حسن صحیح]

ترجمه: فرزند آدم غیر از این موارد، حاجت اصلی دیگری ندارد. خانه‌ای‌که در آن سکونت کند، جامه‌ای‌که عورتش را بپوشاند و پارۀ نان و آبی. متأسفانه، مسلمانان سیستم حاکمیت اسلامی را ترک کردند و سکولاریسم آنان را اغوا کرد، به حدی که به جای حذف ظلم از سرزمین، خودشان در معرض ظلم و ستم قرار گرفتند و ما باید درک کنیم که صحابه امپراتوری‌های روم و فارس را نه با دموکراسی یا سکولاریسم؛ بلکه با اتخاذ نظام سیاسی اسلام؛ یعنی خلافت و پیروی از سیاست خارجی اسلام؛ یعنی دعوت و جهاد آنان را فروتن ساختند.

ما از ارتش‌های مسلمانان می‌خواهیم که با تأسیس خلافت بر منهج نبوت، به این همه آزارها پایان دهند؛ هم‌چنین به برادران و خواهران خود که به چنین میزان ناامیدی متوسل می‌شوند، توصیه می‌کنیم که صبور باشند و از جانب الله سبحانه و تعالی پاداش و گشایش برای‌شان خواهد رسید. زندگی در این جهان ابتلاء و آزمایش است و همۀ ما در آزمایش‌ها و ابتلاءهای مختلفی زندگی می‌کنیم؛ همان‌طوری‌که الله سبحانه و تعالی در قرآن‌کریم فرموده است:

﴿الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً﴾ [ملک: 2]

ترجمه: همان كسی‌كه مرگ و زندگی را پديد آورده است تا شما را بيازمايد که كدام‌تان كارتان بهتر و نيكوتر خواهد بود.

الله سبحانه و تعالی هم‌چنین در قرآن‌کریم به ما می‌گوید که نسل‌های گذشته مورد آزار و اذیت فراوان قرار گرفته‌اند، تا جایی‌که پیامبران و یاران‌شان گفتند: ﴿مَتَى نَصْرُ اللّهِ﴾؛ پس ياری الله سبحانه و تعالی كی (و كجا) است‌؟! و ما می‌گوئیم آن‌چه را که الله سبحانه و تعالی گفته است: ﴿أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ﴾؛ بی‌گمان ياری الله سبحانه و تعالی نزديک است.‏

نویسنده: د. احمد ابویوسف

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

مریدان ماکیاولی نمی‌توانند فساد را ریشه‌کن کنند Featured

حکومت افغانستان تعدادی از مقامات دولتی را به‌شمول وزرا، معینان، والی‌ها و مشاورین را به دلیل فساد به سارنوالی معرفی نموده است. همچنان برخی از مقامات پیشین دولتی را نیز که به جرایم گوناگون محکوم شده بودند، دستگیر کرده است.

ما در مورد ماهیت اصلی این اقدامات دو نکته را قابل توجه می‌دانیم:

اول: در نظام سرمایه‌داری معیار عمل‌کردها و سیاست‌ها را منفعت تشکیل می‌دهد. این معیار هم در میان افراد و هم در میان دولت‌ها و حُکامی که در رأس این نظام قرار دارند، قابل مشاهده است. درین گونه نظام‌ها رئیس‌جمهور، حلقه‌ی نزدیک وی و نهاد حکومت خود را مرید ماکیاولی می‌دانند و ماکیاولی پدر سیاست در نظام‌های جمهوری است. او برای بینش سیاسی خود از یک حاکمی مثال می‌زند که توسط جنرال‌های خویش تعدادی از افراد را به قتل رسانده و از صحنه دور می‌کند؛ اما وقتی مردم ازین عمل انتقاد می‌کنند بالاخره حاکم جنرال‌های خود را به دار می‌کشد. از نظر ماکیاولی این حاکم بهترین سیاست‌مدار بود؛ چون او از یک‌طرف از جنرال‌های خود استفاده نمود و از سُوی دیگر با قتل آن‌ها خود را برأت داده و برای مردم منحیث یک چهره‌ی مردمی و ضد فساد تبارز کرد.

حُکام افغانستان نیز برای بقای سیاسی و تأمین منفعت خویش دقیقا به همین شیوه سیاست می‌کنند. از یک‌ جهت زمینه‌ی فساد را مساعد می‌سازند و دوستان فاسد خویش را به پُست‌های بلند دولتی می‌گمارند و از سُوی دیگر بعد از مدتی همین افراد را متهم می‌نمایند تا منحیث چهره‌های ضد فساد تبارز نمایند. آن‌ها یاد گرفته‌اند که چگونه برای پوشش فساد خویش سیاست‌های پوپولیستی و عوام فریبانه را به کار ببرند و حتی جامعه را به گند بکشانند.

دوم: حُکام سرزمین‌های اسلامی از جمله افغانستان همیشه خود را مدیون کسانی می‌دانند که آن‌ها را به کرسی نشانده است. در واقع آن‌ها حلقه به گوشانی هستند که برای رضایت امریکا و ناتو دست به هر کاری می‌زنند. قرار است حکومت افغانستان در اواخر سال 2020 در کنفرانس جنیوا برای باداران خویش گزارش کاری‌اش را ارائه نماید. برای همین است که دست به تحرکات ضد فساد می‌زند تا در آن کنفرانس چیزی برای نمایش داشته باشد و رضایت اربابان غربی‌اش را کسب نماید.

مردم مسلمان افغانستان اغوا نشوند و باید بدانند که که فساد را نمی‌شود با چنین حرکات نمایشی محو کرد. فساد اسم مثنی جمهوریت و دموکراسی است و جوهر اصلی این نظام را فساد تشکیل می‌دهد. راه حل در تغییر نظام است. این تنها اسلام است که مستحق جاگزینی این گونه نظام‌های فاسد و ظالم می‌باشد. اسلام باید توسط دولت خلافت بشکل انقلابی و همه‌جانبه آن تطبیق شود تا که این نظام‌ها، چهره‌ها و معیارها ریشه‌کن شده و سلامتی اسلام جاگزین فساد سرمایه‌داری گردد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

عید و مسلمانان أویغور

(ترجمه)

خبر

ویب‌سایت خبری «اخبار الآن» به تاریخ 3/8/2020م، گزارشی را در رابطه به اوضاع مسلمانان أویغور در عید قربان منتشر نمود. در این گزارش آمده است که عید سعید قربان بالای مسلمانان أویغور به طریقۀ معمول که در سایر کشورهای اسلامی رواج دارد، سپری نشده است. نه تنها به دلیل شیوع ویروس کرونا؛ بلکه به سبب اقدامات و اذیت‌های حزب‌ کمونیزم حاکم در چین، تا جایی‌که آنان از سال‌ها بدین‌سو معنی و مفهوم عید را نمی‌فهمند. طوری‌که ارسلان هدایات سکرتر کل سازمان احیاء أویغور تأکید نمود که: «مسلمانان أویغور از برگزاری هر نوع مراسمی‌که مربوط به عید است، در جریان عید قربان منع شده‌اند.»

تبصره

عید غم‌انگیز دیگری بر مسلمانان أویغور درحالی سپری می‌شود که سربازان أویغور سیاست‌های جنایت‌کارانۀ خود را بالای‌شان تطبیق می‌کنند، تا جایی‌که حتی تبریک‌گویی عید در بین مسلمانان به عبارت «عید مبارک!» جرم پنداشته می‌شود و گویندۀ آن مطابق به بیانات ارسلان هدایات، سکرتر کل سازمان احیاء أویغور در گفت‌وگوی با سایت خبری «اخبار الآن»؛ به زندان فرستاده می‌شود، چه رسد به بسته نمودن مساجد و منع مسلمانان از ادای نماز در مساجد و قطع ارتباط خانوادگی آنان؛ طوری‌که بیش از یک‌میلیون تن از آنان در زندان‌های دسته‌جمعی نگهداری می‌شوند. هم‌چنان هزاران طفل از خانواده‌های‌شان به خاطر شست‌وشوی مغزی و تربیه‌شان بر اساس فکر کمونیزم جدا گردیده‌اند و نیز سربازان چینی زنان مسلمان أویغور را عقیم ساخته و آنان را به ازدواج اجباری با چینی‌های حزب کمونیزم وا می‌دارند. لاحول و لا قوة الا بالله!

روشان عباس رئیس کمپاین حمایت أویغور در امریکا، در گفت‌وگوی با سایت خبری «اخبار الآن» گفت که: «در وطن ما، مانع مسلمانان أویغور در برگزاری مراسم عید می‌شوند، مساجد و اماکن مذهبی ما ویران شده‌اند و ما از برگزاری مراسم مذهبی بازداشته می‌شویم؛ حتی گفتن عبارت «السلام علیکم» ممنوع شمرده می‌شود. دیگر این‌که، قرآن‌کریم سوختانده می‌شود، ادای نماز ممنوع است و مسلمانان به خاطر دین‌‌شان یا به زندان انداخته می‌شوند یا که به برده‌گی گرفته می‌‍‌‌شوند و یا هم به قتل می‌رسند. حکومت چین اعمال و فعالیت‌های عادی اسلامی را تحت فقرۀ «فعالیت‌های مذهبی غیرشرعی» درج می‌کند. روشان ادامه داد و گفت که: «رژیم چین قرآن‌کریم را نمی‌پذیرد و برای عقیم‌سازی زنان أویغور، مواد عقیم‌کننده‌ای در بدن‌شان تزریق می‌شود و برای‌شان اجازۀ ولادت داده نمی‌شود. در‌عین‌حال، مردان أویغور به زندان‌ها فرستاده می‌شوند و زنان مسلمان أویغور وادار کرده می‌شوند تا که همرای مردان چینی ازداوج نمایند... دختران جوان و یا خانواده‌های‌شان نمی‌توانند که ازدواج اجباری را رد نمایند؛ چرا که از پیامدهای جواب ردشان در هراس بوده که اگر جواب رد بدهند؛ مبادا به سوی‌شان به عنوان مسلمانان تندرو و افراطی که با مردان چینی غیرمسلمان تمایل ازدواج ندارند، نگریسته شود.   

 سربازان چینی خرید و فروش مستقیم گوشت‌های قربانی را قبل از عید منع نموده‌اند؛ چنان‌که ارسلان هدایات سکرتر کل سازمان إحیاء أویغور گفت که: «این کار یک دیوانگی بیش نیست و آن این‌که قبل از عید ما در زمان قرنطین مشکلی داشتیم و اسناد رسمی به منظور اطلاع‌دهی ممنوعیت خرید و فروش گوشت‌های گاوها و گوسفندان به أویغور فرستاده شد؛ اما تنها به خرید و فروش گوشت‌های خوک‌ها و مرغ اجازه داده شده است. این یک مسئلۀ بسیار نگران‌کننده است؛ چون‌که به طور عموم قربانی بالای مسلمانان یک وجیبه می‌باشد و سربازان چینی ناگهان به ممنوعیت آن پرداخته‌اند... این نوعی جدیدی از آزار و ظلم بر ضد مسلمانان أویغور در ترکستان شرقی می‌باشد.»

پس، عید به چه حالی بالای مسلمانان أویغور برگشته است؟! و به کدام حال بالای سایر مسلمانان در مشارق و مغارب زمین در نبود دولت‌ اسلامی و زیر تسلط کفار، بالای‌شان برگشته است؟!

 پروردگارا! از تو می‌خواهیم که مسلمانان أویغور و تمام مسلمانان را از مشکلات و آزارهای دشمنان نجات دهی، پروردگارا! عید آینده را برای ما درحالی برگردان که وعده و نصرت خود را به ما تحقق بخشیده باشی و ما را با قدرت دادن در زمین برگزینی و جانشین گردانی. اللهم آمین!

نویسنده: براءة مناصره

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

سکولاران، مسلمانان ترکیه 100% نظام خلافت را می‌پسندند!

(ترجمه)

خبر

نظرسنجی‌ای‌که در ترکیه صورت گرفت، بیش از 42% از مردم ترکیه رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه را دوست ندارند و از این‌که اکثریت تُرک‌ها نظام پارلمانی را ترجیح می‌دهند، پرده برداشت.  برعلاوۀ مخالفت گستردۀ مردمی در برگذاری زود هنگام انتخابات. (منبع: شبکۀ العربیه)

تبصره

از عموم مسلمانانی‌که گمان دارند اردوغان بر تطبیق اسلام حریص است؛ همان‌طوری‌که خودشان بر تطبیق فرایض و مکلفیت‌های فردی خود حریص می‌باشند، یک نظرسنجی صورت گرفته است، بعضی از آنان از واقعیت افعال اردوغان آگاهی نداشته و به آن تمایل نشان داده‌اند و بعضی دیگر گمان بر این دارند که خلل در حکومت ریاستی وجود داشته و راه‌حل هم در نظام پارلمانی می‌باشد و این چشمان‌‌شان را بسیار کور نموده است و بعضی هم واقعیت اردوغان را شناخته و نه به اردوغان تمایل دارند و نه هم به نظام ریاستی و پارلمانی... آن‌چه که از آن تذکر به عمل آمد در قسمت نظرسنجی در ارتباط به نوع حکومت بود و اما در قسمت جواز نظرسنجی پیرامون نوعیت حکومت: شکل حکومت‌داری در اسلام فقط یک نوع واحد بوده و آن خلافت می‌باشد و نوع دومی در کار نیست؛ نه نظام پارلمانی و نه هم هیچ نوع نظام دیگری از انواع حکومت‌داری صلاحیت و اعتبار حاکمیت را نداشته و برای بشر جواز ندارد که به آن حکمرانی کنند؛ پس چه نیاز به نظرسنجی؟!

این یک نظرسنجی‌ای است که در ارتباط به افرادی‌که به غیر ما انزل‌الله حکم می‌کنند و در ارتباط به انواع حکومت‌هایی‌که هیچ نوع وابستگی به اسلام ندارند، انجام پذیرفته است، در نتیجه این نظرسنجی در اموری صورت گرفته است که شیرین‌ترین آن باز هم تلخ می‌باشد.

اگر از شما خواسته شود که در بین مردم نظرسنجی کنید که آیا سکولاریزم را می‌خواهند یا اسلام واقعی‌ای‌که برای صدها سال در ترکیه حاکم بود است؛ نه اسلام اردوغانی، راستش را بگوئید آیا نتیجۀ نظرسنجی را می‌پذیرید؟ و ما از شما هرگز این‌ کار را نمی‌خواهیم؛ چون‌که در قدم نخست نظرسنجی در ارتباط به آن‌چه که الله سبحانه و تعالی حکم کرده است، جواز ندارد و ثانیاً این نظرسنجی شما، مردم را گمراه نموده و از حق و آن‌چه که حکم کردن به آن و تطبیق آن بالای مردم واجب است، دور می‌گرداند.

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِين﴾

[الاحزاب: 36]

ترجمه: هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری‌که الله (سبحانه و تعالی) و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و خواستۀ ایشان باید تابع خواستۀ الله متعال و پیغمبرش باشد) و هرکسی‌که از الله (سبحانه و تعالی) و از پیغمبرش نافرمانی کند؛ قطعاً که دچار گمراهی آشکاری گردیده است.

نویسنده: سوزان المجرات – از سرزمین مبارک فلسطین

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

تبدیل ایاصوفیا به مسجد؛ بیان‌گرتحولات تاریخی در سرزمین‏های اسلامی است!

(ترجمه)

خبر

هزاران نفر از مسلمانان در استانبول بعد از 86 سال، دوباره در ایاصوفیا نماز جمعه را ادا نمودند. در اوایل آگست امسال، حکومت ترکیه بار دیگر ساختمان متعلق به قرن ششم را که از سال 1934 به این‌سو به موزیم مبدل گشته بود، به مسجد تبدیل نمود. (منبع: یورونیوز)

تبصره

در این شکی نیست که امت مسلمه از این‏که ایاصوفیا دوباره به مسجد مبدل گردیده است، خوشحال‌اند؛ چرا که اقامۀ نماز جماعت و نماز جمعه در این مسجد به مدت 86 سال منع بوده است.

عده‌ای از منتقدین به این نظراند که حکم صادرۀ آقای اردوغان مبنی بر تبدیل کردن ایاصوفیه به مسجد بعد از 18 سال سیطره بر سیاست ترکیه، کمپاینی جهت بقاء و حفظ قدرتش در انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری در ترکیه است.

کامیابی امام اوغلو در سال 2019 در انتخابات ریاستی استانبول که از طرف حزب جمهوری ملی مصطفی کمال است، یک ضربه به حزب توسعه و عدالت رئیس جمهور رجب طیب اردوغان است. از هفده‌سال بدین‌سو این اولین بار است که اردوغان در انتخابات ریاست شکست می‏خورد. علاوه‌براین، در جریان انتخابات شورای محلی که در 31 آپریل 2019 در دو شهر عمده برگذار شده بود، انقره و ازومیر، حزب رئیس جمهور خساره نموده است. در آن روزها آقای اردوغان تمام سخنانی‌که به صفت رئیس استانبول گفت این است: "کسی‏که استانبول را از آن خود نماید تمام ترکیه را از آن خود کرده است، کسی‏که استانبول را تصرف کند گویا ترکیه را تصرف نموده است."

در این شکی نیست که بیانیه‌ای اردوغان در 10 آگست 2020 به خاطر اعادۀ مسجد ایاصوفیا تأثیری مثبت روی اذهان مردم خواهد گذاشت. همراه با این ضرورت است تا در کنار تفاصیل سیاست داخلی به جوانب دیگری قضیه نیز توجه نمود. برگذاری نماز جمعه در این مسجد جامع، نشان‌گر میل و رغبت اسلامی امت مسلمه؛ به خصوص مسلمانان ترکیه و رغبت و تمایل‌شان نسبت به بازگشت اسلام و ارزش‏های اسلامی است و این گرایش عامه در سیاست جدید ترکیه واضح است.

به این معنی که نهادینه شدن حکومت‏های کفری و الحادی در سرزمین‏های اسلامی، در مظاهر خارجی‌اش در قوای سیاسی، اسلامی است و این نتیجۀ تأثیر جانبی این عملیه است، عملیه‌ای‌که رجعت آن در بین امت مسلمه غیرممکن است و مساعی ظالمانه‌ای‌که نیروی‏های استعماری غربی به ابعاد مختلف بالای مسلمانان انجام داده‌اند، همه رو به ناکامی است.

مدتی را که مسلمانان به دور از تطبیق شریعت و قانون الهی سپری کرده‌اند، افکار ضد اسلامی زیاد؛ چون: ملی‏گرایی، کمونیزم، کپیتالیزم، بی‌خدایی و افکار آزادی‌خواهی و دموکراسی در میان مسلمانان اوج گرفته است. همراه با این، علاوه بر تمام مساعی استعمارگران اروپایی، آن‏چه در سرزمین‏های اسلامی در شرف وقوع است، ختم و انتهای منطقی است؛ یعنی پیروزی بزرگی نصیب اسلام می‏گردد، انتهایی‌که به ختم کسانی؛ مثل: عبدالناصر، کسانی‏که زن مسلمان را با ظاهر و پوشش شرعی به تمسخر گرفته و افکارشان را مسموم ساخته بود. امروز را عصر مسلمانان معتدل بدون اسلام یاد می‏کنند، مسلمانانی‌که بی‌خدایی در آن‏ها مجسم شده است و تنها عده‌ای از شعائر معین را به هدف گمراه‌ساختن مسلمانان به تمرین گرفته‌اند. تا این‏که عبدالفتاح سیسی، کسی‏که محمد مرسی را از کرسی ریاست جمهوری به پایین کشید، وی مجبور شد تا به خاطر کسب حمایت مسلمانان مصر عازم حج بیت‌الله گردد. درست است که او نمی‏توانست جهالت خود را پنهان نماید، در هنگام دعا کردن پشتش را به طرف کعبه نموده بود، گویا دیدار وی از منطقۀ سیاحتی بوده باشد. الله سبحانه و تعالی در کتابش چنین می‏فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ﴾

[انفال: 36]

ترجمه: همانا کسانی‏که کفر ورزیده‌اند، اموال و دارایی‌شان را در راه مانع شدن دین اسلام انفاق می‏کنند، زود است که انفاق کنند و بعد از آن حسرت می‏خورند؛ سپس شکست می‏خورند و کافران در جهنم حشر (گردآورده می‏شوند.)

تاریخ انقضای دکتاتوران در سرزمین‏های اسلامی به پایان رسیده، حال وقت این است که مسلمانان به حق‌شان برسند و زندگی‌شان را طبق اسلام به پیش ببرند. این باعث برگشت عظمت و توسعۀ اقتصادی و علمی سابقۀ امت مسلمه خواهد شد، امری‌که به امت اجازه می‏دهد تا بار دیگر به سان منارۀ عدالت و توسعه، در مقابل نظام‏های بشری در جهان قد علم کند.

نویسنده: فضل أمزاييف

مترجم: عبدالقدیر مخلص

ادامه مطلب...

مقلد متبع

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام‌علیکم‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

امیر و برادر ما! الله سبحانه‌وتعالی شما را زنده نگه‌داشته و کمک‌تان نماید؛ در ضمن امیدوارم که وقت کافی برای ارائه‌ پاسخ داشته باشید.

در کتاب شما (الوصول إلی الأصول صفحۀ 273) این‌گونه خواندم: "پرسشی‌که به نسبت مقلد مطرح می‌شود عبارت است از: وقتی‌که مقلد در یک مسألۀ‌ معین از یک مجتهد تقلید کند، آیا اجازه دارد که اولی را ترک نموده و عین مسأله را از مجتهد دیگری تقلید کند؟ پاسخ در زمینه چنین می‌باشد که حکم شریعت در حق مقلد همان حکم شرعی است که مجتهد استنباط نموده و شخصی دیگری از او تقلید می‌نماید؛ یعنی قضیه این‌گونه می‌باشد: وقتی‌که عمل مقلد در خصوص یک مسأله به یک مجتهد اتصال پیدا کرد، برایش جواز ندارد که از آن رجوع کند و از مجتهدی دیگری تقلید نماید؛ چرا که خود التزام به یک حکم شرعی کرده و به آن عمل نموده است."

نزدی من پرسشی پیش آمد که مادرم زبان عربی را نمی‌داند و حکم شرعی؛ مثلاً: نماز را از امام شافعی رحمه الله علیه اخذ نموده و به آن عمل می‌نماید. درعین‌حال، حکم نماز را در کتاب فقه‌ای‌که به زبان روسی از مجتهدی دیگری؛ مثلاً: امام مالک رحمه الله علیه بوده و آن را به زبان روسی خوانده، حالا مادرم در خصوص مسأله می‌خواهد که رأی امام شافعی را ترک نموده و رأی امام مالک را در زمینه اخذ نماید؛ پس پرسش من این است که از دید شرعی این‌گونه عمل جواز دارد؟

به تعبیر دیگر، آیا ترجیح به غیر زبان عربی درست است؟ درحالی‌که ادله، ادلۀ شرعی شمرده نمی‌شود؛ مگر به زبان عربی. چرا این پرسش را می‌نمایم؟ چون در منطقه‌ای‌که من زندگی می‌کنم زیادی از مسلمان‌ها از مجتهدی‌که تقلید می‌نمایند، نظرش را ترک نموده و عین مسأله را به نظر مجتهد دیگر عمل می‌نمایند. درعین‌حال، زبان عربی و علوم شرعی را هم نمی‌دانند. آیات و احادیث را به زبان روسی می‌خوانند و مدعی براین‌اند که ادلۀ شرعی است. از شما جواب می‌خواهم تا این‌که شخص خودم بفهمم و به دیگران هم بفهمانم. الله سبحانه‌وتعالی پاداش تمام نیکی‌ها را به شما دهد و شما را زنده نگه‌دارد.

پاسخ

وعلیکم‌السلام‌ورحمت‌الله‌وبرکاته!

مسأله این‌گونه می‌باشد: وقتی‌که یک مسلمان در حکمی از احکام شرعی از یک مذهب معین تقلید می‌نماید؛ مثلاً: به طریقه مذهب امام ابوحنیفه نماز می‌خواند و می‌خواهد که این را ترک نموده و به طریقۀ مذهب شافعی نماز بخواند، این عمل درست نیست؛ مگر بعد از التزام به امور ذیل:

1- نخست این‌که همین عمل مبتنی بر یک ترجیح شرعی بوده باشد؛ نه این‌که حکم جدید برای وی آسان‌تر، سبک‌تر و یا این‌که موافق هوای نفس‌اش باشد؛ چون از پیروی نفس نهی شده است. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى

ترجمه: از هوای نفس خویش پیروی نکنید.

هم‌چنان الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ

ترجمه: اگر پیرامون یک شی منازعه و جنجال نمودید؛ آن را به کتاب الله و سنت رسول الله برگردانید.

به این‌گونه رجوع کردن الله سبحانه‌وتعالی از مقلد راضی شده و دورتر از هوای نفس و شهوت می‌باشد. انتخاب یک مذهب بدون گزینه‌های ترجیح مطابق هوای نفس و مخالف به رجوعِ الله و رسول او صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌باشد. گزینه‌های ترجیح که براساس آن مقلد از مذهب قبلی‌اش به مذهب دیگر رجوع می‌کند، خیلی زیاد است؛ از جمله: مهم‌ترین و اولاترین آن عبارت‌انداز: دانائی، فهم و عدالت است. مقلد براساس شناخت خود از علمیت و عدالت شخص مجتهد رجوع می‌کند؛ چون شهادت در قبولیت شهادت شاهد شرط پذیرش است؛ چنان‌چه آموختن حکم شرعی در حین آموزش، شاگرد متوجۀ عدالت استاد است و براساس عدالت، سخن او را در ارایه حکم شرعی پذیرفته عمل می‌کند. عدالت استاد لازمی است و عدالت کسی‌که استنباط می‌نماید از باب اولی است؛ پس عدالت شرطی می‌باشد که یک مجتهد و یا معلمی‌که حکم شرعی را از وی اخذ می‌نماییم، باید به چنین صفتی متصف باشد و این یک امر حتمی است. کسی باورمند به این بود که مذهب شافعی داناتر و درست‌تر از مذهب‌اش است، بر وی لازم نیست که از جهت خواهشات‌اش به مذهب مخالف‌اش عمل نماید. لازم است هر آن‌چه را که مخالف مذهب‌اش می‌باشد، اخذ می‌نماید، باید برتری و ترجیج دادن‌اش به ترجیح شرعی بوده باشد. ترجیح یک امر حتمی بوده و لازم است که ترجیح برخواسته از هوا و خواهشات نفسانی نباشد. هم‌چنین به مقلد جائز نیست که در تمام مسائل بر وفق نفس‌اش از مذهبی، گل‌چین گل‌چین مسائل را اخذ نماید.

2- مردم در شناخت حکم شرعی دو دسته‌اند: یکی مجتهد و دوم‌اش مقلد است که سومی وجود ندارد؛ چرا که انسان آن‌چه را اخذ می‌نماید، به اجتهادش بوده و یا به غیر اجتهادش و از این دو حالت بیرون نیست. از همین خاطر، هرآن‌کسی‌که مجتهد نبود، مقلد می‌باشد و از هر نوعی‌که باشد؛ پس مسأله در تقلید، گرفتن حکم شرعی از غیر است؛ بدون درنظرداشت این‌که گیرنده مجتهد است و یا غیر مجتهد. برای مجتهد هم درست است که در یک مسأله از مجتهدین دیگر تقلید نماید؛ اگرچه که اهل اجتهاد هم باشد. در همین حالت و در این مسأله مقلد است. از همین خاطر است که در یک حکم شرعی گاهی مقلد در آن مجتهد است و گاهی غیر مجتهد.

3- مجتهد کسی است که اهلیت اجتهاد را داشته باشد؛ یعنی این‌که معرفت کامل از زبان عربی، از اقسام کتاب و سنت، از شناخت کیفیت مقایسۀ ادله از جهت تعادل جمع و ترجیح و گذشته از این همه، توان استنباط را از احکام شرعی داشته باشد. این‌‌گونه مجتهد زمانی‌که در یک مسأله اجتهاد نمود، در همان حکم اجتهاد خود را انجام داد، برایش تقلید نمودن از دیگر مجتهد جواز ندارد. هم‌چنین ترک اجتهادش و عمل بر آن برایش جواز ندارد؛ مگر در این حالات: برایش آشکار شود دلیلی‌که بر آن در اجتهادش استناد نموده، ضعیف باشد. دلیل مجتهد دیگر از دلیل‌اش قوی‌تر باشد، در این حالت برایش واجب است، حکمی را که اجتهاد کرده ترک نموده و حکمی را اخذ نماید که دلیل‌اش قوی می‌باشد. ماندن برایش در حکم قبلی که اجتهاد نموده حرام است.

تمام این حالت زمانی است که مجتهد بالفعل دست به اجتهاد زده و اجتهادش در یک مسأله منتج به نتیجه شده باشد، هرگاه در زمینه اجتهادی نکرده باشد، برایش اجازه است تا از مجتهدین دیگر تقلید نماید. ویا این‌که هرگاه یک‌بار مجتهدی دیگری اجتهاد کرده است، دیگر برایش فرض نیست که اجتهاد کند؛ چون اجتهاد فرض کفائی بوده و فرض عین نمی‌باشد. پس هرگاه مجتهد مسأله‌ای را که بدان قبلاً اجتهاد صورت گرفته است، اجتهاد بار دوم برایش واجب نه؛ بلکه‌ جائز است که یا خودش اجتهاد می‌کند و یا از دیگر مجتهدین در این مسأله اجتهاد می‌کند.

یعنی این‌ مجتهد از رأی خود بنا بر یکی از گزینه‌های ترجیح که همانا قوت دلیل است، می‌تواند که انتقال نماید، برابر است حکمی استنباط شدۀ خودش باشد و یا از مجتهد دیگر.

4- این واقعیت تقلید مجتهد است. غیرمجتهد دو نوع می‌باشد: (مقلد متبع و عامی) و برای هرکدام‌اش در وقت انتقال از یک مذهب به مذهب دیگر شروطی دارند. انتقال از یک مذهب به مذهب دیگر در تمام حالات برمبنای خواست‌ها، خواهشات نفس و یا از جهت سهولت نمی‌باشد؛ بلکه برای مقلد متبع و عامی بر یک ترجیح شرعی استوار باشد.

مقلد متبع کسی است که بعضی از علوم معتبر شرعی را داشته باشد، از مهمترین آن:

الف- شناخت درست از زبان عربی تا حد انتقال مفاهیمه را داشته باشد، قرآن را به عربی خوانده بتواند، امکان این باشد که حدیث را خوانده بتواند و معنی‌اش را به عربی بداند و هدف این نیست که تمام کلماتی را که در حدیث وارد شده بداند؛ بلکه قدرت این را داشته باشد که از یک کلمۀ عربی سؤال کرده و معنای آن را جست‌وجو نماید.

ب- شناخت مناسب تواتر، صحیح، حسن و ضعیف از احادیث؛ اگرچه که مدلول را توسط ترجمه هم باشد بداند. دیگر این‌که علم از کتب صحیح حدیث داشته باشد؛ مثلاً: حدیثی را در بخاری و یا مسلم می‌بیند، این را بداند که صحیح است. هم‌چنان حدیثی را در ترمذی خواند و ترمذی آن را حدیث حسن گفت باید که مدلول آن را بداند. با این وجود، معنای صحیح و حسن را از ضعیف درک نماید.

مقلد متبع می‌تواند که از رأی خود به معرفت دلیل‌اش از یک مذهب به مذهب دیگر انتقال نماید و حکمی را که دلیل‌اش را دانسته پیروی می‌نماید، بهتر از حکمی می‌باشد که دلیل‌اش را نمی‌داند؛ اگر از مذهبی بدون معرفت دلیل تقلید می‌نماید و اطلاع به مذهب یافت که دلیل‌اش را می‎‌داند، باید از مذهب پیروی نماید که دلیل‌اش را می‌داند و مذهبی‌که دلیل‌اش را نمی‌داند ترک نماید. یعنی این‌که مقلد متبع از رأی خود بنا بر یک ترجیح انتقال می‌نماید، این حالت برای مقلد متبع پیروی از حکمی است که دلیل‌اش را می‌داند و حکمی را ترک می‌نماید که دلیل‌اش را نمی‌داند.

مقلد عامی کسی است که بعضی از علوم معتبر در شریعت نزدش نمی‌باشد، شناختی از زبان عربی ندارد، ادلۀ از کتاب و سنت نزد موجود نباشد و الله سبحانه‌وتعالی را قسمی عبادت می‌نماید که شیخ‌اش در همان مذهب برایش می‌گوید و مانند این‌گونه مقلد نمی‌تواند که از یک مذهب به مذهب دیگر در یک مسأله انتقال نماید؛ مگر به یک ترجیح و آن عبارت از اعتمادی است که نسبت به کسی‌که از وی تقلید می‌نماید، از حیث تقوی و حسن معامله داشته باشد. از شیخ جامع، از پدرش و یا کسی دیگری‌که عام مردم از وی قرآن می‌آموزند، تقلید می‌نماید.

مثلاً: به طریقۀ مذهب شافعی نماز می‌خواند، در این حالت از مذهب‌اش انتقال نمی‌کند؛ مگر این‌که قبلاً ذکر نمودیم. یعنی این‌که به مردی تعارف حاصل می‌نماید که از گروه قبلی کرده نسبت به تقواء وعدالت‌اش ثقه بوده و برمذهب امام ابوحنیفه نماز می‌خواند و می‌بیند که با تقواتر از انسان قبلی است، به علمیت‌اش اعتماد می‌نماید و در دروس‌اش حضور پیدا می‌کند، محل اعتماد و اطمینان وی می‌گردد، در این حالت برایش جواز دارد که توسط ترجیح اعتماد و اطمینان در نماز خواندن‌اش از تقلید مذهب شافعی انتقال نماید.

خلاصه این‌که مقلد عامی بنا بر یک ترجیح که عبارت از شناخت انسان است که نسبت به تقواء، عدالت و علم فهم‌اش به وی اطمینان دارد، در این حالت برایش جواز دارد که از یک مذهب به مذهب دیگر انتقال نماید.

5- تمام این حالات وقتی می‌باشد که عمل‌اش نسبت به یک مجتهد اتصال یافته باشد و می‌خواهد که به مجتهد دیگر انتقال نماید؛ پس نیاز به یک ترجیح شرعی دارد که برابر است به معرفت دلیل باشد یا این‌که از مجتهد بدون فهم دلیل پیروی می‌کرد و یا این‌که نسبت اعتمادی بر دلیل این مجتهد نسبت به مجتهدی که تقلید می‌نماید، قوی‌تر است؛ اما اگر عمل‌اش نسبت به یک مجتهد اتصال نیافته باشد و نخستین بار است که می‌خواهد تقلید نماید؛ در این حالت نسبت به هر مجتهدی‌که به ادله و علمیت‌اش اطمینان دارد می‌تواند که از وی تقلید نماید.

بنابرآن‌چه که قبلاً ذکر شد، جواب پرسش‌تان در ارتباط برادرانی‌که عربی را نمی‌دانند و خودشان را مقلد متبع می‌شمارند، از همین جهت ترجمۀ دلایل را خوانده از مذهب‌شان به مذهب دیگری انتقال می‌نمایند این است که واقعیت‌شان دلالت به مقلد متبع نمی‌نماید؛ چون عربی را نمی‌دانند و هم‌چنین تنها ترجمه کفایت‌کننده این نمی‌باشد که مذهب‌اش را ترک نموده به مذهب دیگری انتقال نماید؛ بلکه مانند مقلد عامی به یک گزینۀ ترجیح ضرورت می‌باشد که با اعتماد کامل عربی را بداند و دلیل را به عربی خوانده، توضیح و تشریح نماید، برای این‌که این مذهب ارجح‌تر نسبت به دیگر است. وقتی‌که به علم و فهم‌اش اطمینان حاصل کرد، در این حالت برایش جواز دارد که از مذهب‌اش به مذهب دیگری انتقال نماید.

خلاصه این‌که برادرانی‌که می‌خواهند از مذهب سابق‌شان به مذهب دیگر انتقال نمایند، تنها با خواندن ترجمه‌ای‌که عربی را نمی‌دانند، کفایت‌شان نمی‌کند؛ بلکه واجب است در نزدشان گزینۀ از ترجیحات؛ مانند: مقلد عامی اضافه‌تر از ترجمه باشد. این نظر من پیرامون این مسأله است و الله سبحانه‌وتعالی داناتر و حاکم‌تر است.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: احمد جبیر نوری

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه