دوشنبه, ۳۰ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حصول قدرت در زندگی گناه‌آلود، استدراج است!

از عقبه بن عامر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«إِذَا رَأَيْتَ اللَّهَ يُعْطِي الْعَبْدَ مِنْ الدُّنْيَا عَلَى مَعَاصِيهِ مَا يُحِبُّ فَإِنَّمَا هُوَ اسْتِدْرَاجٌ» ثُمَّ تَلَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ (فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ)

(رواه احمد)

ترجمه: هرگاه مشاهده کردید که الله متعال برای بندۀ ظالم و نافرمان‌اش آن‌چه از مال، دارایی و قدرت دنیا را که آن بنده دوست دارد می‌دهد، بدانید که آن در حق وی استدراج (یک نوع مهلت دادن) است.

آن‌گاه پیامبر صلی الله علیه وسلم به طور استشهاد این آیه را تلاوت نمود:

﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ﴾

[الأنعام: 44]

ترجمه: «هنگامی‌که آنان دستور الهی را كه به ايشان تذكر داده شد فراموش كردند، ما هم درهای همه‌چيز را به روی آن‌ها گشوديم تا به نعمت (یا قدرتی) كه به آن‌ها داده شد، شادمان و مغرور شدند، ناگهان آن‌ها را (برای مواخذه) گرفتيم و يک‌باره نااميد شدند.»

شرح حديث

یکی از قوانین الله سبحانه و تعالی که با افراد یا اقوام وملت‏ها برخورد می‌کند، قاعدۀ «استدراج» است؛ یعنی هنگامی‌که افراد یاگروهی در معصیت و گناه مبتلا شوند، آخرت و قوانین الهی را فراموش کنند، الله متعال از ایشان ناراض می‏شود و بعضی اوقات به آن‌ها مهلت می‏دهد و برای اندک مدتی به آن‌ها نعمت‌ها، آسایش و قدرت دنیا را می‏دهد تا این‌که در آن آسایش و قدرت، مست، مدهوش و مغرور شوند و بیش‌تر نافرمانی کنند و در نهایت مورد سخت‌ترین عذاب و مواخذۀ الله متعال قرار می‏گیرند که این امر در اصطلاح خاص شریعت (استدراج) گفته می‏شود؛ پس حال رهبران و حکام ما چه خواهد بود که شب و روز دیوانه‌وار در پی به دست آوردن قدرت هستند تا توسط قدرت‌شان پلان‌ها و قوانین کفری را در سرزمین‌های اسلامی نهادینه سازند.

خلاصه حدیث

هرگاه افراد یا گروهی را دیدید که قوانین الله متعال را فراموش کرده از کفار پیروی می‏کنند و زندگی‌شان پر از گناه است با وجود این، نعمت‌ها، آسایش و قدرت دنیوی برای‌شان داده شده و از آن در راه معصیت و گناه استفاده می‏کنند، بدانید که الله متعال به آنان مهلت داده تا چاق و فربه شوند و سرانجام هیزم یا درگیران دوزخ شوند.

ادامه مطلب...

پیرامون اشتراک در بیمۀ اجتماعی

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام عليكم ورحمت الله وبركاته!

آیا برای مسلمان جواز دارد که در بیمۀ اجتماعی اشتراک نماید؟

پاسخ

علیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

اشتراک در بیمۀ اجتماعی‌که دولت برای کارمندان خود و یا نهاد‌های خاص برای کارگران خود الزامی می‌سازند، این نوع اشتراک برای کارگران و یا کارمندان درست است؛ چون: یک بخش از مزد کارمند همراه با دولت و یا بخش‌های خاص وضع می‌گردد. دولت و یا صاحب کار در برابر اخذ برخی از اندازۀ معاش، معالجۀ کارمندان را به دوش می‌گیرد.  پس این نوع اشتراک جائز بوده؛ اگرچه  صاحب کار یک جزء دیگری را اضافه نماید، تمام‌اش درست می‌باشد؛ چون: این خدمات، جزء از مزد کارمند به شمار می‌رود.

اما اگر هدف‌تان نهاد‌های خاصی باشد که برای بیمۀ اجتماعی بنا شده باشند؛ نه برای کارمندان دولتی و یا نه برای کارمندان مووسسات خاص که یک حصه‌ای از مزدشان قطع می‌شود؛ بلکه مووسسات خاصی ایجاد می‌گردد و برای مردم اعلام می‌دارند، کسی می‌خواهد در بیمۀ اجتماعی اشتراک نماید، باید ماهوار پول پرداخته نماید و در عوض هرگاه مریض شد، معالجه‌اش می‌نماییم. پس این نوع اشتراک جواز ندارد؛ چرا که در آن جهالتی نهفته است که مرض غیرمعلوم بوده که چه وقت می‌آید، آیا مرض شدید می‌باشد و یا خفیف؟ پس این نوع عقد باطل بوده، جواز ندارد.

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

مترجم: احمد جبیر نوری

 

ادامه مطلب...

ناله‌های امریکا در زیر فشار کرونا

(ترجمه)

خبر:

وزارت دفاع امریکا )پنتاگون( از افزایش شمار مبتلایان به ویروس کرونا در بین کارمندان خود گزارش داد؛ درحالی‌که وزارت خارجۀ امریکا نیز از مبتلاء شدن بسیاری از کارمندانش به این ویروس خبر داد. این درحالی‌ست که شمار تلفات از اثر ویروس کرونا در امریکا، طبق آمار پوهنتون/دانشگاه «جانز هاپکینز» امریکا، به 3415 مورد افزایش یافته است و هم‌چنین در این احصائیه، آمار کلی مبتلایان به ویروس کرونا مجموعاً 166214 مورد ثبت شده است. مقامات آمریکایی از موج دیگری از ویروس کرونا هشدار می‏دهند که در جریان تابستان سال جاری به آمریکا حمله‏ور خواهد شد. (جزیره نت)

تبصره:

در این روزها، یاد امریکا به صورت غم‌انگیز در سر زبان‌ها است؛ چون: ویروس کرونا در آن‌جا شیوع نموده تا به شدت در آن صدمه وارد نماید. کم‌تر از دو هفته قبل رئیس جمهور امریکا این ویروس را دست‌کم گرفت و گمان می‌کرد که جز یک ضرر اندکی، آسیبِ دیگری رسانده نمی‏تواند. او فکر می‌کرد که توقف پروازهای‏ هوایی در آینده از اروپا و چین می‏تواند مانع صدمات این ویروس خطرناک و غیرمنتظره شود؛ اما با تشدید حرارت، شیوع این مرض در امریکا بالا رفت و صدها مریض روانۀ بیمارستان‌ها/شفاخانه‌ها شدند، تاجائی‌که منجر به بیکاره شدن نظام صحی امریکا شد. هم‌چنان بسیار زود امریکا به حالت ترس و وحشت رسید، تاجائی‌که رئیس جمهور آن از طریق تماس‏های تلفنی با رئیس جمهور چین و روسیه به دل‌جویی آنان پرداخت تا بدین منوال هواپیماها/طیاره‌های کمکی بشردوستانه به شکل سریع که حامل دستگاه‌های تنفسی مصنوعی می‏باشند، برایش برسد.

 رئیس جمهور امریکا به سرعت حالت اضطرار ملی را اعلام نمود و براساس آن برای نخستین‌بار در تاریخ امریکا به چاپ یا صدور اوراق خزانۀ جدید، به ارزش 2.2 تریلیون دالر پرداخت. این یک مقداری است که می‏تواند اقتصاد امریکا را از طریق ارث بردن‌اش از بدهی‏ها/قروض و سقوط پول آن به هلاکت برساند. ارتش امریکا به سرعت کشتی‏های بزرگ جنگی خود را برای علاج بیماران/مریضان فرستاد؛ مخصوصاً در نیویورک که ویروس کرونا در آن‌جا نسبت به مناطق دیگر صدمۀ بیش‌تری وارد نموده است. هم‌چنین ارتش امریکا اعمار صدها بیمارستان/شفاخانۀ صحرایی را جزء پروژۀ خود اعلام نمود. این درحالی‌ست که مردم با یک‌دیگر از سقوط بخش طبابت در آن‌جا سخن می‏رانند؛ طوری‌که پرستاران/نرس‌ها به دلیل نبود و نیازشان به عایق پوششی پلاستیکی که ارزش آن از یک تا سه دالر بیش‌تر نیست، به پوشیدن خریطه‏های آشغال روی آورده‌اند.

   در این حالت اضطراری، آمریکا فرماندهان ارشد نظامی خود را در جاهای مستحکم و استوار عین همان جاهایی‌که در ایام جنگ سرد، وقتی شرایط بحرانی و داغ می‌شد و انتظار جنگ هستوی می‏رفت که در آن حالت در آن‌جا پناه می‏بردند، قرار داده است. همۀ این آمادگی‏ها برای این است که ارتش امریکا در عدم حضور و چشم‌دید سیاسیون‌شان، رهبری کشور را تا آن هنگام که ویروس آن‌ها را بکشد، بدوش گیرند.

با همۀ این اقدامات و وضع ناتوان پزشکی/طبی شدید که بالای امریکا حمله‏ور شده است؛ چنان‌که قبلاً بالای اروپا حمله‌ور شده بود؛ یقیناً که عیب و فساد سیاسی‌که بر خدمت سرمایه‌داران استوار بود، نمایان گردیده است. حتی سیاست‏های نجات مالی بخش کوچکی از آن به خاطر حمایت از خانواده‌های امریکایی که وظایف‌شان را از دست داده‌اند، تعلق می‏گیرد. درحالی‌که جزء کلی 2.2 تریلیون دالر آن به خاطر مصالح شرکت‏های بزرگ مثل شرکت بوئینگ در نظر گرفته می‌شود. اما سوال بزرگی‌که امریکایی‌ها امروز می‏پرسند این است که: «فایدۀ نظام سرمایه‌داری قاتل و مستعمری‌که تمام انرژی‏های مردم را به خاطر خدمت به سرمایه‌داران بزرگ امریکایی مهار می‏کند چیست؟ امریکا از کدام عظمت سخن می‏راند؛ درحالی‌که دولت آن نمی‏تواند ماسک و دستگاه‏های تنفسی را فراهم کند؟ و به کدام هدف مردم بیش‌ترین مالیات اموال‌شان را به دولتی می‏پردازند که بحران کرونا ثابت کرد که آن دولت اصلاً آمادۀ خدمت برای مردم امریکا نیست؟! بلکه فقط این دولت آمادۀ این است که مرگ را به وسیلۀ کشتی‏های جنگی، طیارات/هواپیماها، هواپیما‏های بدون سرنشین و موشک‏ها منتشر نماید.»

این امریکا است که امروز با یک بحران فراگیر متلاشی می‏شود، همانی‌که فکر می‌کرد بزرگ‌ترین دولتی است که می‏تواند جهان را از هم‌چو بحران‏ها رهایی بخشد!

امید می‏رود کسی‌که دروس تاریخ را می‏خواند درک نماید که این فساد بزرگ در نظام سرمایه‌داری و در دولت امریکا به طور کلی متلاشی شدن و خروج آن را از عرصۀ بین‌المللی سرعت می‏بخشد و به شکل طبیعی جای خود را به دولت مبدئی‌ای می‏دهد که تمام خواسته‌اش نجات دادن عالم از هم‌چو بحران‏هاست. دولتِ مبدئی‌ای‌که قبل از آن بحران‌های نظام سرمایه‌داری وجود داشت که مردمش را خفه می‏نمود و بعد از روی کار آمدن آن دولت، نوری به وجود می‌آید که به واسطۀ آن تمام مردم جهان را هدایت می‏نماید، دولت خلافت راشده بر منهج نبوت به زودی تأسیس خواهد شد، باذن الله سبحانه و تعالی.

نویسنده: بلال التمیمی

مترجم: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

آیا این حقیقت دارد که هیچ داروی برای اکثریت بیماری‌ها به‌شمول «ویروس کرونا» وجود ندارد؟!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در مقالۀ قبلی خود نوشته بودم که: تمام نظام‌های بین‌المللی ناکامی خود را در مبارزه با کوچک‌ترین مخلوق روی زمین اقرار نموده و بشر را در مواجهه با مرگ رها کرده‌اند؛ درحالی‌که این یک امر خیلی ناخوشایند به حساب می‌آید. هرچند از لحاظ علمی، پزشکی و اسلامی تثبیت شده که در رابطه به هر بیماری، درمان یا معالجه‌ی وجود دارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لِكُلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ فَإِذَا أُصِيبَ دَوَاءُ الدَّاءِ بَرَأَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»

[رواه مسلم]

ترجمه: برای هر بیماری، دارویی است و هرگاه دارو به بیماری تطبیق (و تجویز) شود، به اذن الله عزوجل، بهبود می‌یابد.

 روش‌های (Methods) فاسد علمی و پزشکی‌یی‌که توسط نهادهای بهداشتی/صحی در جهان مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ منحصراً مبتنی بر مفاد مادی بوده و براساس آن کنترل می‌شوند؛ بناءً هیچ‌گونه دارویی درمانی وجود نداشته و نخواهد داشت که به مردم امکان بهبودی را بدون اختلالات (Complications) فراهم آورد. ‏ادویه‌جات/داروهایی‌که جهت درمان بیماری‌ها توسط این‌چنین مووسسات ساخته می‌شوند، مصرف آن‌ها سبب عوارض جانبی می‌شوند؛ به‌طور مثال: دارو برای مرض شکر (دیابت) و فشارخون (BP)، که مصرف آن سبب عوارض جانبی شده که بعضاً شدیدتر از علایم (Symptoms) خود بیماری می‌باشند؛ به‌گونه‌ای‌که بیمار مکلف می‌شود تا پول‌اش را صرف خرید داروهای با هزینۀ بیش‌تر نماید. بناءً، همین امر در واقع از بیماران مشتریان دایمی می‌سازد و با بیماران برخورد انسانی صورت نمی‌گیرد؛ بلکه مانند «شياطين عذاب» برخورد صورت می‌گیرد.

در این مقاله، می‌خواهم تأکید روی روش‌ (میتودولوژی) طبی/پزشکی نمایم که توسط پزشکان امروزی در برخورد با بیماران دنبال می‌شود؛ این روش به‌عوض این‌که بر بیمار سودمند باشد و به کاهش دردش تمام شود، در اصل مبنی بر منافع مادی‌ -آن‌ها و نهادها- استوار است. پزشکان مؤظف‌اند تا در «پروتکل‌های درمانی (treatment protocols)» برمبنای قوانین و دستورالعمل‌های دولت رفتار نمایند. به‌همین ترتیب، دولت‌ها، وزارت‌های بهداشت/صحت و شرکتی‌های بیمۀ صحی/بهداشتی باید بر بالای «لابی‌ها (لایحه‌گذاری)»های سرمایه‌گذاران کپیتلیست (سرمایه‌دار) در بخش صحی  تحمیل شوند. به‌عنوان مثال، داکتر/پزشک به اندازی کافی برای راهنمایی کردن بیمار دیابتی (شکری) در مورد اتخاذ یک رژیم غذایی مفید یا تغذیه متعادل متوسل نشده، در عوض، داکتران به آگاهی‌دهی قوانین‌‌شان در خصوص درمان یک بیماری می‌پردازند‌. همه‌گی می‌دانند که دیابت نوع 2(NIDDM) با سویه بلند قند در خون ارتباط دارد. ‏عقل سلیم می‌گوید که خودداری از مصرف بوره/شکر و کاهش استفاده‌ غذایی کاربوهایدراتی؛ مانند: برنج، نان گندم... به بیمار توانایی می‌بخشد تا سویه شکر را در خون کنترل نموده و بدین‌گونه -حجرات- لوزالمعده/پانقرانس (Pancreas) دوباره ترمیم شود. رژیم غذایی کم کاربوهایدرات و بدون قند (Sugar-free) که معروف به رژیم «کتوژنیک (Keto)» است؛ ثابت شده که به خاطر تداوی/درمان دیابت نوع2 (NIDDM) موفق بوده است. هرچند -از سوی مووسسات صحی- نقش مؤثر مواد یا ترکیبات طبیعی در نارمل‌ نگه‌داشتن سویه قند در خون؛ هم‌چنین نقش زردچوبه، برگ زیتون و سیر برای بیماران قلبی ذکر نمی‌شود. باوجودی‌که پزشکان/داکتران از این واقعیت‌ها آگاهی کامل دارند؛ ولی موارد فوق را من‌حیث تکیه‌گاه تداوی/درمانی یا حتی برای تحقیقات درمانی‌شان قرار نمی‌دهند. (منبع: https://www.youtube.com/watch?v=Eanu7OnUPx0)

سکتور صحت به سودآورترین سکتورها/بخش‌ها در جهان مبدل شده است. ‏شرکت‌های داروی و دارو‌سازی، شرکت‌های بیمه صحی/بهداشتی و بیمارستان‌ها/شفاخانه‌ها از جمله ثروت‌مندترین نهادها محسوب می‌شوند و سرمایه‌گذاری در این سکتورها مصون‌تر از دیگر سکتورها محسوب می‌شود. ‏بناءً، افراد صاحب‌قدر، عزت و ثروت‌مند در جامعه، سرمایه‌گذاران همین سکتور و پزشکان/داکتران می‌باشند. وجۀ مشترک میان کارگران و سرمایه‌گذاران در این سکتور‌ها عبارت‌ از حرص، طمع مال و غفلت از فایده رساندن به بیمار می‌باشد؛ به جز آن کسانی‌که الله سبحانه و تعالی بر بالای‌شان رحمت نموده و این‌گونه افراد اندک هستند، لاحول ولا قوة إلا بالله! در عوض -این همه فساد- آنان باید بیماران را با موثرترین و کم‌هزینه‌ترین طریقه معالجه می‌نمودند!

خوب، برای این‌که انتقاد در مورد این بخش/سکتور ناعادلانه به نظر نرسد، من دو مثال واضح را ارائه می‌کنم، هردوی‌شان عطف به دو ماده ‌(ترکیبات) داروی می‌نماید که به خاطر درمان اکثریت بیماری‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ حال‌آن‌که ارزان و به آسانی قابل دسترس هستند:

اول- کلورین دی‌اکساید (Chlorine dioxide) (https://en.m.wikipedia.org/wiki/Sodium_chlorite)

کلورین دی‌اکساید (Cl02) به‌عنوان «استریل‌کننده/تعقیم‌کننده (sterilizer)» استفاده می‌شود، ماده‌ی‌ست که «باکتری‌ها (bacteria)»، «قارچ‌ها (Fungus)» و «انگل‌ها/پارازیت (Parasites)» را از بین می‌برد. کلورین دی‌اکساید یک ماده «ضدعفونی و تعقیم‌کننده (disinfectant and sterilizer)» است که معمولاً قبل از عملیات/عمل به خاطر تعقیم سامان‌آلات جراحی مورد استفاده قرار می‌گیرد. هم‌چنین در تولید داروها به‌عنوان یک استریل/تعقیم‌کنندۀ قوی در تولید و بسته‌بندی مواد غذایی و گوشت مورد استفاده قرار می‌گیرد. ‏این ماده عوامل بیماری‌زا/پتوجن‌های‌که باعث امراض انتانی/عفونی می‌شود را از بین می‌برد. نوت: «استریل/تعقیم‌‌نمودنز(sterilization)» فرایندی است که مایکروارگانیسم‌ها و عوامل انتقال‌دهندۀ آن‌ها از جمله قارچ، باکتری و ویروس را از سطح اجسام از بین می‌برد.

این مادۀ کیمیاوی/شیمیایی یکی از دسته‌های «داور‌های اکسید‌کننده (Oxidizing Agents)» به شمار می‌رود که  مرکبات را در داخل دیوار حجروی اکسیده (oxidize) می‌کند، همین امر باعث کشته شدن میکروب‌‌های بیمارزا می‌شود. خاصیت این ماده به هرحالت ممکن که باشد هیچ تاثیری بر سلول/حجرات نارمل بدن سالم نمی‌گذارد؛ طوری‌که مالیکول‌هایش بسیار زود شکسته نمی‌شود. علاوه‌براین، آن‌ها بیش‌تر از میکروب‌ها توانایی مقاومت در برابر اکسیداسیون را دارا هستند. از سوی دیگر، سلول/حجرات نارمل بدن خاصیت محافظت، خاصیت باز‌سازی (regeneration) و ترمیم را نیز دارند. 

این ماده‌، محلول در آب است و همین امر باعث می‌شود که در مدت زمانی کوتاه؛ یعنی از نیم‌ساعت الی 2 ساعت، در بدن باقی بماند. البته خاصیت متذکره مربوط به مقدار استعمال دارو/دوز (Dosage) می‌باشد. ‏پس از ختم دورۀ زمانی‌اش، این ماده در بدن بی‌تاثیر می‌شود. ‏فلهذا، این دارو در موجودیت بیماری‌های علاج‌ناپذیر (terminal Diseases)؛ به‌طول مثال: بعضی انواع سرطان‌‌ها، باید روزانه به دورۀ زمانی خاص چندین مرتبه گرفته شود.

این ماده با غلظت مورد نیاز، اکثریت انواع ویروس‌ها؛ مانند: آنفلوانزا و ویروس کرونا را از بین می‌برد، بإذن الله. امراض/بیماری‌ها بإذن الله درمان خواهد شد، مشروط براین‌که این دارو قبل از ظهور علایم بیماری مصرف شود. ‏هرچند، اگر این دارو بعد از ظهور علایم مصرف شود، دراین‌صورت بدن قبل از این‌که منحصراً بر حذف ویروس توجه کند، معمولاً زمان بیش‌تری نیاز خواهد داشت تا آسیب‌ها/تخریبات ناشی از ویروس را ترمیم و بهبود ببخشد.

این‌ ماده، طبق کاربرد باید بلافاصله تهیه شود؛ زیرا در دمای اتاق به حالت گاز است؛ درحالی‌که محلول آن پس از آماده‌سازی تبخیر شده و توسط نور قابل تجزیه می‌باشد. به عنوان یک اکسید کننده (Oxidizer)، این ماده نباید همراه یا پس از مصرف آنتی اکسیدان‌ها؛ مانند: ویتامین سی (Vit C) به مصرف برسد؛ زیرا آنتی اکسیدان‌ها فعالیت‌ این ماده را در بدن خنثی می‌سازد. نوت: اکسید ‌کردن به معنای سمی کردن است و آنتی اکسیدان به معنای سم‌زدایی می‌باشد. 

کلورین دی‌اکساید از سودیم کلوراید که غلظت سودیم کلوراید 27٪ است با غلظت 50٪ اسید استیک یا 4٪ غلظت اسید هیدروکلوریک، تهیه می‌شود. پس از آماده‌سازی محلول‌ها، آن‌ها به نسبت مساوی باهم اضافه می‌شوند، ابتدا با ریختن قطره‌های سودیم کلوراید در یک پیالۀ خشک (Dry Cup) و سپس اضافه کردن مقدار معین اسید به داخل آن؛ سپس ‏محلول به مدت یک تا دو دقیقه تکان یا به‌هم‌زده می‌شود؛ پس از آن یک پیالۀ کوچک آب یا عصاره، عاری از آنتی اکسیدان‌ها به محلول اضافه می‌شوند؛ ‏سپس به‌ اسم الله الشافی (شفادهنده)، نوشیده شود.

هرگاه خطر معروض شدن به ویروس باشد، به خاطر محافظت از ویروس کرونا، می‌توانیم 5-10 قطره یک یا دو بار در روز مصرف کنیم. اگر خطر اندک معروض شدن موجود باشد، کافی‌ست تا قبل از ظاهر شدن علایم ابتدایی، نوشیده شود. محلول با همان خاصیت نیز می‌تواند به طور هم‌زمان برای پاک کردن هر نوع سطوح به خاطر استریل/تعقیم کردن آن‌ها استفاده شود.

بر اساس نوع بیماری، دوز/مقدار تجویز آن فرق می‌کند. به عنوان مثال، درصورتی‌که سرطان باشد، مقادیر کمتری به مدت 8-10 ساعت در روز، با سرعت 1-3 قطره از هر دو محلول در هر ساعت تجویز می‌شود. بناءً تا به مدت طولانی در خون باقی می‌مانند تا (بدن ما) از شر تعداد کثیر سلول‌های سرطانی خلاص شود. ‏در این بیماری، ما باید روی رژیم غذایی دقیق و با ارزش غذایی بالا که عاری از قند است تمرکز کنیم، از جمله بوره/قندی‌که به بسیاری از محصولات اضافه می‌شود. ‏برای مطالعه‌ی بیشتر در مورد توانایی این ماده و این‌که چگونه مصرف شود، ویب‌سایت‌های زیادی است که در ذیل می‌توان به یکی از آن اشاره کرد:  (https://www.mmsdrops.com/mms-protocols/protocol-1000-plus)

دوم- دی‌متیل سولفواکسید(DMSO)

این ماده به دلیل دارا بودن خصوصیات درمانی به عنوان «مادۀ معجزه‌آسا» شناخته می‌شود. این ماده ترکیبی «گوگردی آلی (Organic Sulfur)» است و پیش از این تنها به عنوان یک «محلل صنعتی (industrial solvent)»، قبل از کشف خواص دارویی آن در سال 1963م مورد استفاده قرار می‌گرفت. این ماده دارای یک اثر درمانی بسیار قوی برای کاهش درد و هم‌چنین درمان «سوختگی (Burns)»، «آکنه/جوانی‌دانه (Acne)»، «لخته‌شدن خون (Clotting)»، «سکتۀ مغزی (Strokes)»، «کشش عضلانی (Muscle Sprain)» و دیگر بیمارهای شدید، می‌باشد.

برای کسب اطلاعات بیش‌تر در مورد مزایا و کاربردهای این ماده می‌توانید به تحقیقات زیر مراجعه کنید: http://www.alaalsayid.com/ebooks/DMSO_AR.pdf))

این دو ماده؛ فقط دو نمونه‌ای از فساد سیستم پزشکی/طبی در جهان امروزی است. ‏هیچ‌کدام این دارو‌ها به عنوان مواد درمانی به طور گسترده مورد استفاده قرار نمی‌گیرند؛ اگرچه متخصصان و داکتران/پزشکان از توانایی‌های درمانی آن‌ها آگاه هستند. اگر در مورد "دی‌ام‌س‌او (DMSO)" صحبت کنیم، هنگامی محبوبیت آن گسترش یافت که اکثریت افراد از آن استفاده می‌نمودند، این ماده مقامات بهداشت امریکایی (FDA) را نیز متعجب ساخته که استفاده آن را من‌حیث یک داروی درمانی برای بعضی بیماری‌های خفیف تایید کرد؛ البته یک سال از این تاییدی می‌گذرد.

این دو ماده برای اکثریت بیماری‌ها درمان خوب محسوب می‌شود؛ درحالی‌که بسیار ارزان و قابل دسترس‌اند. بااین‌حال، پزشکان و مووسسات پزشکی به دلیل کنترل سرمایه‌گذاران کپیتلست (سرمایه‌دار) در بخش بهداشت، قادر به تأیید آن‌ها به عنوان مادۀ درمانی نیستند. زیرا استفاده آن‌ها در تضاد با منافع سکتور داروسازی قرار خواهد گرفت که این سکتورها تلاش برای تولید داروهای مضر و بی‌کیفیت می‌نمایند و این امر باعث می‌شود پول بیماران را بیش‌تر دزدی کنند.

بسیاری از مردم به واقعیت فساد سیستم جهانی بهداشت پی برده‌اند و مردم به «داروی جایگزین» متوسل می‌شوند. این پاسخ صحیح است، حتی اگر به صورت خودبه‌خودی نیز اتفاق بیفتد؛ زیرا این داروی برای درمان واقعی است که با تقویت سیستم ایمنی بدن، نه تنها علایم بیماری را درمان می‌کند؛ بلکه به عامل اصلی بیماری نیز می‌پردازد؛ همان‌طوری‌که طب متعارف/استندرد غربی انجام می‌دهد. اگر غرب از علم پزشکان عصر اسلامی پیروی می‌کردند، با توجه به نظریه‌های درمان، رشد و پیش‌رفت آن‌ها، اکنون از ضعیف‌ترین آفرینش الله سبحانه و تعالی؛ مانند: ویروس کرونا متزلزل نمی‌شدند. بااین‌حال، غرب کتاب‌های: ابن سینا، رازی، فارابی و بسیاری دیگر را مطالعه می‌کنند؛ اما فقط از آن‌ها تا جایی‌که به سود سرمایه‌گذاران حریص در بخش بهداشت باشند، می‌گیرند و بس.

فلهذا، هزاران دلیل برای بیداری و قیام بشریت علیه تمدن غربی وجود دارد و آن‌چه ما را بیدار می‌سازد، توجه به علوم فاسد و تجربی‌اش به‌شمول علوم پزشکی، می‌باشد. این منظومۀ فاسد توسط دولت‌های بشری و با تلاش احزاب‌ اصلاح نخواهد شد؛ بلکه یگانه راه‌حل‌اش تغییر این نظام توسط تأسیس مجدد خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت می‌باشد. ‏دولت خلافت، بدون درخواست کدام امتیاز یا تشکری، فقط به خاطر رضای الله سبحانه و تعالی، از رعیت‌اش (شهروندان‌اش) مراقبت می‌کند. ‏دولت خلافت، از علم و تکنولوژی -که بشریت برای خدمت‌ نمودن به بشریت آن را به دست آورده است- بدون انحصار مالکیت معنوی، کالا و دارو، کار خواهد گرفت. به دعوت‌گران چنین خلافتی، بگذارید که فعالیت کنند.

  ‏

نوشته شده برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

بلال مهاجر - پاکستان

مترجم: داکتر زکریا

 

#أقيموا_الخلافة

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

#كورونا

#Covid19

ادامه مطلب...

کنفرانس آنلاین بین‌المللی زنان؛ "آیا نقاب برابری جنسیتی ازبین رفته‌است؟!"

(ترجمه)

یوم شنبه، ۴ اپریل/آوریل ۲۰۲۰ م، بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر میزبان یک کنفرانس بین‌المللی آنلاین با عنوان "پکن +۲۵؛ آیا نقاب برابری جنسیتی ازبین رفته‌است؟" می‌باشد. این رویداد شامل سخنرانی اعضای زنان در حزب‌التحریر از سرزمین‌های فلسطین، ترکیه، اندونزی، تونس، استرالیا، لبنان و انگلیس خواهد بود و به زبان‌های انگلیسی، عربی، ترکی و اندونزیایی برای مخاطبان بین‌المللی پخش می‌شود. این کنفرانس در صدر یک کارزار جهانی سه هفته‌ای در این زمینه قرار دارد که از پشتیبانی گستردۀ بین‌المللی برخوردار می‌باشد.

سال ۲۰۲۰ م، بیست و پنجمین سال‌گرد اعلامیۀ پکن و بستری برای اقدام است؛ سندی جامع که توسط سازمان ملل در چهارمین کنفرانس جهانی‌اش در مورد زنان در سپتامبر ۱۹۹۵ م در پکن چین تهیه شد. این طرح به عنوان بهترین برنامۀ نظری برای توانمندسازی زنان و دختران در سطح بین‌المللی مورد استقبال قرار گرفت. هدف‌اش پیش‌برد حقوق و بهبود زندگی زنان در سراسر جهان از طریق ایجاد "برابری جنسیتی" در همۀ حوزه‌های زندگی بود. این اعلامیه توسط ۱۸۹ کشور، به‌علاوۀ اکثریت دولت‌های سرزمین‌های اسلامی، که موافقت‌شان را برای اجرای این تعهدات در سرزمین‌های خود پذیرفته‌اند، به تصویب رسید.

در طول چندین دهه، موضوع "برابری جنسیتی" که در این بیانیه و سایر موافقت‌نامه‌های بین‌المللی زنان وجود دارد، به سرعت در درون ملل تبلیغ شد و اساس بسیاری از سیاست‌ها و قوانین ملی راجع به حقوق زنان را شکل داد، که در نتیجه به حذف بسیاری از احکام اجتماعی و خانوادگی اسلام منجر شد. با این حال، ۲۵ سال از اعلامیۀ بستر اقدام پکن و دستور کار فشرده‌اش برای پیش‌برد علت "برابری جنسیتی" در سطح جهان می‌گذرد، اما نه‌تنها وعده‌های توانمندسازی و بهبود زندگی زنان برای تودۀ کلان زنان در سرزمین‌های اسلامی تحقق نیافته، بلکه به‌حال زنان هیچ جای دنیا نیز فایده نکرده‌است. در حقیقت، میزان خشونت، فقر، ناامنی، استثمار، قاچاق جنسی، بی‌عدالتی و ستم‌گری که زنان در بسیاری از کشورها با آن روبرو هستند، کاهش نیافته‌است و همانند وضعیت آموزش و صحت/بهداشت سرزمین‌های‌شان درحال بدتر شدن است.

علاوه بر این، بدون شک برابرسازی نقش‌های مردان و زنان، فشار و بدبختی بیشتر را برای زنان به همراه داشته‌است؛ از جمله مجبور شده‌اند تا نان‌آور خانواده‌های‌شان باشند، هم‌چنان باعث ایجاد اختلاف‌نظر روی مسئولیت‌های‌شان شده، از ارزش نقش منحصر به فرد زنان به عنوان مادر کاسته و منجر به چشم‌پوشی از حقوق کودکان شده‌است.

بنابراین، این کنفرانس در صدد برجسته کردن ماهیت نادرست روایات غالب مربوط به "برابری جنسیتی" و ادعاهای آن در مورد پیش‌برد حقوق و رفاه زنان و پیشرفت ملل است. در این کنفرانس دلایل عدم موفقیت سیاست‌ها و قوانین برابری جنسیتی در بهبود بخشیدن به زندگی زنان توضیح داده می‌شود، همان‌گونه که در مورد دلایل مبدأی و نظام‌مند خیلی از مشکلاتی‌که زنان با آن‌ها مواجه اند شفاف‌سازی خواهد شد. هم‌چنان این کنفرانس، ضمن افشای دستور کار حیله‌گرانۀ اعلامیۀ پکن و سایر موافقت‌نامه‌های بین‌المللی زنان – که در صدد اصلاح و لغو قوانین اجتماعی و خانوادگی اسلامی در سرزمین‌های اسلامی می‌باشد، در خصوص زمینه‌های مبدأی گسترده‌تر و اهداف انتشار جهانی فمینیسم و برابری جنسیتی نیز اشاره خواهد کرد؛ همانند اقدامات حکومت‌های سکولار منطقه تا از تحقق این دستورالعمل و تأثیرات زیان‌آوری که بر زنان، واحد خانواده و جامعه داشته‌است حمایت کنند.

برعلاوه، این کنفرانس به نقص‌ها و نارسایی‌های اهداف راهبردی این اعلامیه در حوزه های نگران‌کنندۀ مختلفی، شامل آموزش و تعلیم زنان، زنان و اقتصاد و زنان و درگیری‌های مسلحانه خواهد پرداخت. از همه مهم‌تر این‌که این کنفرانس نشان می‌دهد که چگونه اسلام و نظام سیاسی آن – یعنی خلافت بر منهج نبوت – یک طرح منحصر به فرد و جامع از اصول واضح، قوانین و نظام‌ها را برای ارتقای جایگاه زنان در جامعه، رعایت حقوق‌شان، حفاظت از آنان در برابر آسیب‌ها و بلندبردن معیار زندگی‌شان مجسم می‌کند؛ به‌علاوۀ این‌که از دسترسی‌شان به کیفیت بالای آموزش و مراقبت‌های صحی/بهداشتی اطمینان می‌یابد و دولت را به پیشرفت حقیقی‌اش می‌رساند.

این کنفرانس به ساعت ۱۱ قبل‌از ظهر به وقت مدینه (۹ قبل‌از ظهر به وقت لندن) به روز شنبه، ۴ اپریل/آوریل ۲۰۲۰ م آغاز خواهد شد.

صفحۀ کارزار:‌ http://www.hi.zat.one/en/index.php/hizbuttahrir/19097.html

صفحۀ فیس‌بوک: www.facebook.com/WomenandShariah2

لینک کنفرانس: https://youtu.be/2AU5-7j_ufI

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب‌التحریر

مترجم: امیر حسام

ادامه مطلب...

درخصوص بحران ویروس کرونا

(ترجمه)

گسترش همه‌گیر ویروس کرونا و پیامدهایش، پرده از شکاف‌های بزرگ نظام سرمایه‌داری و نظام جامعۀ لیبرال برداشته‌است. به‌مجردی‌که این ویروس در ولایت/استان هوبی چین شیوع یافت، تکان‌های شدیدی به بازارهای مالی بین‌المللی وارد شد. در عرض چند هفته، ۴۰ درصد از شاخص بورس اوراق بهادار آلمان (DAX) سقوط کرد و از ۱۷.۳ به ۸.۴۴۲ کاهش یافت. با افزایش شمار مبتلایان، حرکت اقتصادی و زندگی عادی در آلمان تقریباً متوقف شد، چنان‌که صدراعظم آلمان به‌تاریخ۱۸ مارچ/مارس ۲۰۲۰ م گفت: «از زمان وحدت آلمان، نه، از زمان جنگ جهانی دوم، ملت‌مان هیچگاه با چنین چالشی مواجه نشده‌است که تا این حد نیازمند اقدامات مشترک و واحد باشد.»

چندی بعد، حکومت فدرال تصمیم به بستن تمامی نهادهای آموزشی و دوکان‌هایی گرفت که در تأمین منابع اساسی سهم نداشتند. هم‌چنان، محدودیت عبور و مرورها و ممنوعیت کانسرت‌های عمومی، تجمعات و ارتباط مستقیم بین مردم، تماماً با تهدید مجازات سخت به اجرا گذاشته شد. هنگامی‌که شرکت‌های بین‌المللی مانند مرسدنس، فولکس‌واگن و بی ام دبلیو تصمیم به بستن کارخانه‌های‌شان گرفتند، بسیاری از شرکت‌های کوچک و میانه را ترس یک ورشکستگی کامل فراگرفت. مطابق برآوردهای وزارت کار، در نتیجۀ این بحران، شمار افراد بی‌کاری‌که جیرۀ امنیت اجتماعی دریافت می‌کنند، به ۱.۲ میلیون تن افزایش خواهد یافت. اولاف شولتز، وزیر مالیه/دارایی، در ۲۱ مارچ/مارس از اختصاص میلیاردها دالر بستۀ کمک مالی برای جبران رکود اقتصادی خبر داد. هم‌چنان او از قصد حکومت برای افزایش قرضه/وام به ۱۵۶ میلیارد یورو و ایجاد یک چتر نجات مالی به ارزش ۶۰۰ میلیارد یورو خبر داد. سرانجام، بانک فدرال آلمان در گزارش ماهانه‌اش به‌تاریخ ۲۳ مارچ/مارس اعلام کرد که: «نمی‌توان جلو رفتن به یک رکود قابل ملاحظه را گرفت... در مقابل این وضعیت، رشد اقتصادی با ابهامی بی‌سابقه تعیین می‌شود.»

دستگاه صحی/بهداشتی آلمان نیز بنابر این واگیری طی چند هفتۀ دیگر در خطر جدی اتمام امکانات قرار خواهد گرفت. جرالد گاس، رئیس جامعۀ شفاخانه‌ها/بیمارستان‌های آلمان، برآورد کرده‌است که به‌زودی همۀ ۲۸۰۰۰ تخت مراقبت رزرو(ذخیره) خواهد شد. او از این حقیقت که مسئولین دولتی به قدر کافی در بخش کلینیکی و بالینی شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها سرمایه‌گذاری نکرده‌اند، انتقاد کرد. برمبنای اطلاعات نهاد شفاخانه‌ها/بیمارستان‌های آلمان، تخمیناً ۱۷۰۰۰ مواد مراقبتی در مراکز صحی/بهداشتی موجود است و این‌که از هر چهار بیمارستان، سه بیمارستان در جستجوی پزشک می‌باشد. ایالت راین – وستفالیای شمالی با بیش‌ترین مبتلایان، دارای شدیدترین وضعیت را دارد. ریاست بیمارستان رین – وستفالیای شمالی انتقاد کرده‌است که تجهیزات پیشگیرانه در اکثر مراکز صحی/بهداشتی تنها برای ۱۴ روز کفایت می‌کند. وی با انتقاد از این حقیقت که مسئولیت‌ها به‌شکل خودکار به دیگر احزاب سپرده شدند، گفت: اتحادیه مسئولیت‌ها را به ایالت‌ها واگذار می‌کند، ایالت‌ها این مسئولیت را بر دوش شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها می‌گذارند و به‌همین ترتیب ادامه دارد. مبنی بر بیانیۀ این ریاست، مشکل دستگاه صحی/بهداشتی آلمان این است که بر اساس مؤثریت اقتصادی استوار است و این‌که در ۴۰ درصد شفاخانه‌ها خسارت به ثبت رسیده‌است. هم‌چنان، این نظام مصیبت‌بار صحی/بهداشتی، شکنندگی زنجیره‌های منابع بین‌المللی را نشان می‌دهد. کارل جوسف لاومان، وزیر صحت/بهداشت رین – وستفالیای شمالی باید علناً به این واقعیت اقرار می‌کرد که این وضع در ۸ مارچ/مارس به‌وجود آمده‌بود، قبل از آن‌که اوضاع بدتر شود.

حتی ستون فقرات اتحادیۀ اروپا، منطقۀ شنگن، نیز در خطر وجودی ناشی از بحران ویروس کرونا قرار دارد. اکنون برعلاوۀ آلمان، نزدیک به ۱۲ کشور اروپایی دیگر نیز در داخل بازار مشترک، تفتیش/بازرسی مرزی انجام می‌دهند و انتقال رایگان اجناس و افراد را متوقف کرده‌اند. این اقدام منجر به ده‌ها کیلومتر تراکم ترافیک در مرزهای بین‌المللی بازار مشترک شد، چنان‌که در مرز آلمان – لهستان به شصت کیلومتر رسید!

ویروس کرونا باری دیگر میزان شکنندگی نظام اقتصادی سرمایه‌داری را به جهان نشان داد. نیروهای بازار که توزیع بهینۀ منابع را مدیریت می‌کنند، برای سومین بار در جریان دو دهه، پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ م و بحران یوروی ۲۰۱۰ م، شکست خورده‌اند. حکومت‌ها مجبور شدند تا یک‌بار دیگر به‌منظور حفظ بازار آزاد در مقابل فروپاشی گام‌های عملی بردارند، اگرچه در تناقض با اساس‌نامۀ آرمانی سرمایه‌داری قرار دارد. بنابراین، واضح شد که منطق مؤثریت اقتصادی، دستگاه معافیت جامعه را شدیداً تحت تأثیر قرار داده‌است. اگر شرکت‌ها، نهادهای آموزشی و حتی شفاخانه‌ها/بیمارستان‌ها بر اساس حداقل یا حداکثر حاکمیت امکان‌پذیری اقتصادی عمل کند، پس تنها‌ یک تکان کوچک کافی است تا کل نظام‌های زیربنایی را مختل کند. بنابر راه‌اندازی مبنای توسعه و منطق پیش‌بینی بازارهای مالی، شاخص‌های منفی اقتصادی مستقیماً بر اقتصاد واقعی تأثیر گذاشته و قدرت مخرب‌شان را در شکل ورشکستگی پایه و بی‌کاری گسترده آشکار کرده‌است. به‌خاطر جهانی‌سازی، که منجر به یک بازار شدیداً به‌هم پیوسته ناشی از افزایش تجارت بین‌المللی، دارایی و فعالیت سرمایه‌گذاری شده‌است، کل اقتصاد جهانی بیش‌تر به خطرهای منظم شباهت یافته‌است. بنابراین، یک واگیری می‌توانست به یک بحران اقتصادی بین‌المللی بدل شود که انجام‌اش تاهنوز مجهول است.

این واگیری، نظام لیبرال جامعه را نیز تکان داده‌است. اتخاذ این اقدامات پیشگیرانه باعث شده‌است مردم از آزادی‌هایی‌که قانون اساسی تضمین می‌کند، شدیداً محروم بمانند. استفن گیوسپ، پروفیسور فلسفه در پوهنتون/دانشگاه فریه در برلین، می‌گوید: «من انسداد کامل حومه‌ها و شهرها را بسیار مشکل‌زا درمی‌یابم... در واقع، تجاوز از آزادی جامعه، آزادی فرد را ازبین می‌برد، اما مشکل در محروم کردن مردم از این آزادی‌ها بنابر دلایل کاملاً سیاسی و سازمانی است.» اما بزرگ‌ترین مشکل از نگاه جامعۀ لیبرال این است که آنان در این بحران مکلف اند زندگی مردم را سامان دهند! بنابر نبود امکانات و مواد در بخش صحت، پزشکان باید مریضانی را کمک کنند که احتمال بهبودی‌شان بالا است و دیگران را به حال خودشان رها کنند. تصویری‌که سیکولریزم از بشر و جامعه در اذهان مردم ترسیم کرده‌است – این‌که فرد به گروه پاسخگو نیست و زیر نظم‌اش نمی‌باشد – ناکامی‌اش را در وضعیت کنونی که نیازمند تلاش‌های گروهی است نشان می‌دهد، که در مقابل خواهان آمادگی برای قربانی‌های انفرادی می‌باشد. واضح شده‌است که این ساختار مبدأی جامعه‌ای که دولت مشروعیت‌اش را محض به‌خاطر پاسداری از آزادی‌های افراد بدست می‌آورد یک دروغ خطرناک است که واقعیت بشریت را در حالات عادی و اوضاع بحرانی نشان نمی‌دهد.

حزب‌التحریر – کشورهای آلمانی زبان از آلمان‌ها می‌خواهد تا از این حادثه برای بازنگری اصولی جامع استفاده کنند. چنین نظام شکننده‌ای، مبنی بر توانایی اقتصادی خیالی و رشد مطلق، جامعه را به قعر زمان می‌فرستد و در حل درست مشکلات مردم ناکام خواهد بود. تنها نظامی‌که مطابق واقعیت و موافق فطرت بشر باشد، راهی برای خروج از این چرخۀ بی‌خودی و بیداری دردآور در زمین حقیقت فراهم می‌کند. این اسلام است که انسان‌ها را در کوره‌اش ذوب و یکجا کرد، و ثبات اقتصادی و انتظامی‌شان را برای ۱۳۰۰ سال در دولت اسلامی تأمین کرد.

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ﴾

(انبیاء: ۱۰۷)

ترجمه: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – کشورهای آلمانی زبان

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

در رابطه به محل عورت زن برای زن

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

 السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

امیدوارم تا اندازه عورت زن برای زن را در پرتو دلیل شرعی به شکل کامل و واضح بیان دارید و هم‌چنان وجه استدلال کسانی‌که آن (محل عورت زن برای زن) را میان ناف و زانو می‌دانند و به همین ترتیب وجه استدلال کسانی‌که آن‌ را همانند عورت زن برای محارم، محل زینت خوانده اند را نیز توضیح دهید.

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

در رابطه به محل عورت زن برای زن، دو دیدگاه فقهی با استدلال زیر وجود دارد:

یکم: بعضی از فقها بدین نظر اند که عورت زن برای زن همانند عورت مرد برای مرد، یعنی میان ناف و زانو می‌باشد.

دوم: عورت زن برای زن، تمام بدن به استثنای اعضایی‌که عادتاً برای آرایش می‌باشد، مانند: سر، جای تاج، روی، جای سرمه، گردن و سینه، جای گردن بند، گوش، جای گوشواره، بازو، جای بازو بند، بند دست، جای دست‌بند، انگشتان، جای انگشتر، ساق‌پای، جای پای‌زیب و پای، جای حنا.

به غیر از جای‌هایی‌که زن معمولاً از آن‌ها برای زینت خودش استفاده می‌کند، بقیه بدن زن برای زن، همه عورت است؛ یعنی تنها میان ناف و زانو عورت نمی‌باشد. دلیل بر این مدعا قول الله متعال است که می‌فرماید:

﴿...وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ (سوره نور آیه 31)

ترجمه: زینت و آرایش خود جز آن‌چه قهراً ظاهر می‌شود (بر بیگانه) آشکار نسازند و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند و زینت و جمال خود را آشکار نسازند، جز برای شوهران خود یا پدران یا پدران شوهر یا پسران خود یا پسران شوهر یا برادران خود یا پسران برادران و پسران خواهران خود یا زنان خود (یعنی زنان مسلمه) یا کنیزان ملکی خویش یا مردان اتباع خانواده که رغبت به زنان ندارند یا اطفالی‌که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند (و از غیر این اشخاص مذکور احتجاب و احتراز کنند).

پس همه آنان می‌توانند موی، گردن، جای بازوبند، پای‌زیب، گردن‌بند و دیگر جای‌هایی‌که محل آرایش می‌باشند، ببینند؛ چون الله متعال می‌فرماید: ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ﴾ یعنی زینت و آرایش خود (جای آن‌ها را) ظاهر نسازند.

هم‌چنان در آیه محارم در سوره نساء این موضوع تذکر یافته است؛ بناءً دیدن به جای‌های آرایش و زینت در میان زنان جایز بوده و دیگر قسمت‌هایی‌که محلی برای آرایش نیستند، برای آن‌ها عورت می‌باشد.

نظر به دلیل، این قول نزد ما راجیح است و ما آن‌ را قول راجیح گفتیم؛ چون بعضی‌ها عورت زن برای زن را مانند عورت مرد، میان ناف و زانو می‌دانند.

برادرتان عطاء بن خلیل أبو الرشته

مترجم: عمر موحد

ادامه مطلب...

صفات مؤمنان؛ آن‌چنان که در آیۀ دوم سورۀ انفال ذکر شده‌است!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هنوز ما در حالی زندگی می‌کنیم که یادبود فاجعۀ بزرگی‌‌که بر این امت رُخ داد و آن نابود کردن دولت خلافت است، بر ما می‌گذرد؛ روزی‌که قلوب مسلمانان در سراسر جهان داغ‌دار گردیده و پس از غیاب آن، مصایب و دشواری‌ها به‌صورت متوالی بر سر مسلمانان سرازیر شدند.

در حالی با یادبود دردناک این روز زندگی می‌کنیم که با طلوع آفتاب دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت، منتظر صبح تابناک جدیدی در ماه "رجب خیر" هستیم. بر اساس وعدۀ الله سبحانه وتعالی و بشارت پیامبر صلی الله علیه وسلم، در موعد نصرت قرار داریم و برای این‌که مستحق این افتخار شویم، برماست تا با صفات مؤمنینی‌که پروردگار ما نصرت را با دستان ایشان محقق خواهد نمود، از خلال آیۀ دوم سورۀ "انفال" آشنا شویم. پروردگاری‌که راست‌گوترین راست‌گویان است، در کتاب بزرگ خویش می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ

[انفال: 2]

ترجمه: مؤمنان، تنها كسانی هستند كه هر وقت نام الله (سبحانه وتعالی) برده شود، دل‌های‌شان هراسان می‌گردند (و در انجام نیكی‌ها و خوبی‌ها بیشتر می‌كوشند) و هنگامی‌كه آیات او بر آنان خوانده می‌شود، بر ایمان‌شان می‌افزاید و بر پروردگار خود توكّل می‌كنند (و خویشتن را در پناه او می‌دارند و هستی خویش را بدو می‌سپارند).‏

علی ابن ابی طلحه از ابن عباس رضی الله عنه روایت می‌کند که وی در مورد این بخش از آیه ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ﴾ گفت: منافقان در وقت ادای فرایض الله سبحانه وتعالی، از ذکر وی چیزی در قلوب‌شان نیست، به هیچ‌کدام از آیات وی سبحانه وتعالی ایمان ندارند، بر وی سبحانه وتعالی توکل نمی‌کنند، در خلوت نماز نخوانده و زکات اموال شان‌را نمی‌پردازند. الله سبحانه وتعالی خبر می‌دهد که ایشان مؤمن نیستند؛ سپس صفات مؤمنان را به سه مشخصۀ ذیل بیان داشته و می‌فرماید:

 1. ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ﴾

2. ﴿وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً﴾

3. ﴿ وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ﴾

این فرمودۀ وی سبحانه وتعالی: ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ﴾ مؤمنان وقتی‌که نام الله سبحانه وتعالی برده شود؛ ﴿وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ﴾ یعنی ترس، وحشت و خوف دل‌های‌شان را فرا می‌گیرد و این باعث می‌شود تا فرایض وی سبحانه وتعالی را انجام دهند.

"مجاهد" می‌گوید: این صفت مؤمنی است که به الله با تمام معنی ایمان آورده باشد؛ یعنی وقتی‌که نام الله سبحانه وتعالی برده شود، قلب وی "وجل" می‌گیرد؛ یعنی خوف الله گرفته و باعث می‌شود تا اوامر وی را انجام داده و از نواهی وی بپرهیزد؛ مثل این قول وی سبحانه وتعالی:

﴿وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ یصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یعْلَمُونَ﴾

[آل‌عمران: 135]

ترجمه: و كسانی‌كه چون دچار گناه (كبیرهای) شدند یا (با انجام گناه صغیرهای) بر خویشتن ستم كردند، به‌یاد الله میافتند (و وعده و وعید و عقاب و ثواب و جلالت و عظمت او را پیش چشم میدارند و پشیمان میگردند) و آمرزش گناهان‌شان را خواستار میشوند -و بجز الله كیست كه گناهان را بیامرزد؟- و با علم و آگاهی بر (زشتی كار و نهی و وعید الله از آن) چیزی‌كه انجام دادهاند، پافشاری نمیكنند (و به تكرار گناه دست نمییازند).‏

و مانند این قول وی سبحانه وتعالی:

﴿وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِی الْمَأْوَى

[نازعات: 40 و 41]

ترجمه: امّا آن كسی‌كه از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد و نفس را از هوی و هوس بازداشته باشد،‏ ‏قطعاً بهشت جایگاه (او) است.‏

به همین دلیل، سفیان ثوری می‌گوید: از "سدی" شنیدم که در مورد این قول پروردگار ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ﴾ گفت: منظور آیت، شخصی است که می‌خواهد تا ظلمی کرده یا معصیتی انجام دهد، برایش گفته می‌شود: از الله بترس قلب وی "وجل" می‌گیرد.

و این فرمودۀ وی سبحانه وتعالی: ﴿وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً﴾ مثل فرموده‌اش:

﴿وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن یقُولُ أَیكُمْ زَادَتْهُ هَـذِهِ إِیمَانًا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَهُمْ یسْتَبْشِرُونَ﴾

[توبه: 124]

ترجمه: هنگامی‌كه سوره‌ای (از سوره‌های قرآن) نازل می‌شود، كسانی از آنان (كه منافقند، از روی تمسخر و استهزاء، برخی به برخی رو می‌كنند و) می‌گویند: این سوره بر ایمان كدام‌یك از شما افزود؟ (و آیا چیز مهمّ و مفیدی گفت و نمود؟!) و امّا مؤمنان، (همان سوره قرآن) بر ایمان‌شان می‌افزاید و (نور آن بیش از پیش راه حق را بدیشان می‌نماید و از این نزول قرآن كه مایه افزایش ایمان و پرتو جان و سعادت هر دو جهان آنان می‌شود) شادمان می‌گردند.‏

امام بخاری و برخی دیگر از ائمه با استدلال بر این آیت و امثال آن، بر زیادت ایمان و تفاوت آن در قلب، استدلال کرده‌اند؛ چنان‌چه مذهب جمهور ائمه نیز این است و این را بیش‌ از یک امام مثل امام شافعی و احمد ابن حنبل بیان داشتند.

به‌راستی هم، ایمان به معنی تصدیق جازم مطابق واقعیت و بر اساس دلیل است. این تعریف ایمان است و لازم است تا تصدیق، جازم؛ یعنی صددرصد باشد. مثلاً اگر شخصی به الله سبحانه وتعالی و به روز آخرت 90درصد ایمان داشته و در 10درصد از این دو رُکن ایمان، نزد وی شک باشد، آیا این ایمان گفته می‌شود؟ مسلماً که نه. یا باید ایمان کامل باشد یا هیچ نباشد. ایمان کم و زیاد نمی‌شود؛ چیزی‌که کم و زیاد می‌گردد، عمل است که از پیامدها و مقتضیات ایمان است. ایمان صرفاً واژه‌ای نیست که به زبان گفته شود؛ بلکه ایمان باید به شش رکن آن، یعنی ایمان به الله سبحانه وتعالی، ملائکه، کتب آسمانی، پیامبران، روز آخرت و قضاء وقدر صورت گیرد که طبعاً پیامدها، خواستگاه‌ها، تکالیف و مسئولیت‌هایی را که اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی اند، در قبال دارد و این‌ها به‌خاطر آنست که الله سبحانه وتعالی، ایمان ما را امتحان و آزمایش نماید؛ هرچند وی سبحانه وتعالی واقعیت ما را می‌داند؛ ولی این به‌خاطر اتمام حجت بر خود ماست.

"سید قطب" رحمت الله علیه در سایۀ تفسیر عنکبوت می‌گوید: «ایمان واژه‌ای نیست که صرفاً به زبان گفته شود؛ بلکه حقیقتی توأم با تکالیف، امانتی توأم با مسئولیت، جهادی‌که نیاز به صبر دارد و تلاشی توأم با بردباری را در قبال دارد. این کافی نیست که مردم بگویند ایمان آوردیم؛ بلکه نیاز است تا حتی هنگام افتادن به فتنه‌ها، بر این ادعای خویش ثابت قدم مانده و از آن منصرف نشوند و از فتنه‌ها کامیاب بَدر آمده و قلوب‌شان خالص به الله سبحانه وتعالی شده باشند؛ چنان‌چه آتش طلا را می‌گُدازد تا عناصر ارزان قیمت داخل آن‌را جدا نماید و این اصل معنی لغوی آنست که دلالت، سایه و تلقین وی نیز موجود است؛ همانند این‌که آتش طلا را می‌گدازد، فتنه‌ها قلوب را نیز می‌گدازند. این امر یک اصل ثابت و سنت جاری در میزان الله سبحانه وتعالی است؛ چنان اوتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیعْلَمَنَّ الْكَاذِبِینَ﴾

[عنکبوت: 3]

ترجمه: ما كسانی‌را كه قبل از ایشان بوده‌اند (با انواع تكالیف و مشقّات و با اقسام نعمت‌ها و محنت‌ها) آزمایش كرده‌ایم، آخر باید الله بداند چه كسانی راست می‌گویند و چه كسانی دروغ می‌گویند.‏»

سید قطب رحمت الله علیه در ادامه می‌گوید: «حکم نمودن به روشی‌که الله سبحانه وتعالی در کتاب خویش تذکر داده است، امری داوطلبانه نیست و نه هم موضع اختیار؛ آن ایمان یا غیر ایمان است.

﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یكُونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ﴾

[احزاب: 36]

ترجمه: هیچ مرد و زن مؤمنی، در كاری‌كه الله و پیامبرش داوری كرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و اراده ایشان باید تابع اراده الله و رسول باشد).

بناءً موضوع مهم است؛ چون اساساً موضوع عقیده و موضوع سعادت یا شقاوت بشریت است. این بشریت که توسط الله سبحانه وتعالی آفریده شده است، قُفل‌های فطرت خویش را باز کرده نمی‌تواند؛ مگر با کلیدهایی‌که ساختۀ الله سبحانه وتعالی باشد و نیز امراض و دردهای خویش را معالجه کرده نمی‌تواند؛ مگر با دوایی‌که ساختۀ دست وی سبحانه وتعالی باشد و تنها در منهج خویش کلید هر قُفل و شفای هر درد را بیان داشته است.

﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾

[اسراء: 82]

ترجمه: ‏(حق چگونه نیرومند و پیروز نمی‌گردد؟ وقتی‌كه) ما آیاتی از قرآن را فرو می‌فرستیم كه مایه بهبودی (دل‌ها از بیماری‌های نادانی و گمراهی و پاك‌سازی درون‌ها از كثافات هوی و هوس و تنگ‌چشمی و آزمندی و تباهی) و رحمت مؤمنان (به سبب در برداشتن ایمان و رهنمودهای پرخیر و بركت یزدان) است.

﴿إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ﴾

[اسراء: 9]

ترجمه:این قرآن (مردمان را) به راهی رهنمود می‌كند كه مستقیم‌ترین راه‌ها (برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت) است.

مگر این بشر، نمی‌خواهد تا قُفل را به سازنده‌اش برگرداند و نه هم مریض را نزد معالج‌اش ببرد و در مورد خود، انسانیت خود، سعادت و شقاوت خود؛ آن‌چنان که در مورد دستگاه‌ها و ابزار ناچیز مادی، که در امور روزمرۀ خویش از آن استفاده می‌کند و عادت نموده که این امر را مراعات کند، مراعات نمی‌کند. این را به‌خوبی می‌داند که اگر دستگاه شرکتی از کار بیفتد، باید آن‌را نزد مهندسی ببرد که آن‌را ساخته است؛ مگر این قاعده را بالای خودش من‌حیث انسان، تطبیق نمی‌کند تا آن‌را نزد شرکتی ببرد که سازندۀ آن است و نه‌هم از جائی‌که این دستگاه عجیب را ساخته است، خواهان معلومات می‌شود که این دستگاه عجیب چگونه کار می‌کند. دستگاه بزرگ، محترم، دقیق و لطیف انسان؛ دستگاهی‌که مخارج و مداخل‌اش را فقط کسی می‌داند که آن‌را آفریده است.

﴿إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ

[فاطر: 38]

ترجمه: مسلّماً از چیرهائی‌كه در درون دل‌هاست كاملاً آگاه است!

﴿أَلَا یعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ﴾

[ملک: 14]

ترجمه: مگر كسی‌كه (مردمان را) می‌آفریند (حال و وضع ایشان را) نمی‌داند و حال این‌كه او دقیق و باریك بین بس آگاهی است‌؟! (پایان اقتباس گفته‌های سید قطب رحمت الله علیه)

در قرآن‌کریم هرجا که واژۀ ایمان ذکر شده است، همرایش عمل صالح نیز ذکر شده است: ﴿الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ﴾ واژۀ ایمان گفته شده و منظور از آن، عمل است. در قرآن‌کریم در موضوع تغییر قبله از بیت‌المقدس در قدس شریف به بیت الله الحرام در مکۀ مکرمه الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا كانَ اللَّـهُ لِیضِیعَ إِیمَانَكُمْ إِنَّ اللَّـهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ﴾

[بقره: 143]

ترجمه: و الله ایمان شما را (كه انگیزه پیروی از پیامبر است) ضایع نمیگرداند (و اجر و پاداش عبادات قبلی شما را هدر نمیدهد، چه) بیگمان الله نسبت به مردم بس رؤوف و مهربان است.

مفسرین در تفسیر آیت فوق گفته‌اند: منظور از ﴿وَمَا كانَ اللَّـهُ لِیضِیعَ إِیمَانَكُمْ﴾؛ یعنی الله سبحانه وتعالی نمازهایی را که قبل از تغییر قبله به‌طرف بیت المقدس خوانده اید، ضایع نمی‌کند.

دلیل بعدی در این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم نهفته است:

«لَا یزْنِی الزَّانِی حِینَ یزْنِی وَهُوَ مُؤْمِنٌ»

ترجمه: زنا کار وقتی زنا می‌کند، مؤمن نیست!

یعنی کسی‌که الله سبحانه وتعالی را نافرمانی می‌کند، در حین نافرمانی ایمان از وی فاصله می‌گیرد؛ یعنی وی مؤمن نبوده و پیوندش با الله سبحانه وتعالی گسسته شده و از این پیوند غافل بوده است. پناه بر الله! این غفلت، صاحب‌اش را به هلاکت جهنم می‌رساند؛ اگر از خواب غفلت بیدار نشده، به‌خود نیامده و به الله سبحانه وتعالی صادقانه توبه نکند. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿‏وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیراً مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لاَّ یبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ

[اعراف: 179]

ترجمه: ‏ما بسیاری از جنّیان و آدمیان را آفریده و (در جهان) پراكنده كرده‌ایم كه سرانجام آنان دوزخ و اقامت در آن است. (این بدان خاطر است كه) آنان دل‌هائی دارند كه بدان‌ها (آیات رهنمون به كمالات را) نمی‌فهمند و چشم‌هائی دارند كه بدان‌ها (نشانه‌های خداشناسی و یكتاپرستی را) نمی‌بینند و گوش‌هائی دارند كه بدان‌ها (مواعظ و اندرزهای زندگی‌ساز را) نمی‌شنوند. اینان (چون از این اعضاء چنان كه باید سود نمی‌جویند و منافع و مضارّ خود را از هم تشخیص نمی‌دهند) هم‌سان چهارپایان اند و بلكه سرگشته‌ترند (چرا كه چهارپایان از سنن فطرت پا فراتر نمی‌گذارند، ولی اینان راه افراط و تفریط می‌پویند). اینان واقعاً بی‌خبر (از صلاح دنیاو آخرت خود) هستند!

حدیثی‌که در فوق ذکر شد، حدیث صحیحی است که در صحیحین و سایر کتب حدیث آمده که در آن ابی هریره رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت می‌کند که ایشان فرموده‌اند:

«لَا یزْنِی الزَّانِی حِینَ یزْنِی وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلَا یسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلَا یشْرَبُ الْخَمْرَ حِینَ یشْرَبُهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ» وفی روایة: «وَالتَّوْبَةُ مَعْرُوضَةٌ بَعْدُ»

ترجمه: زناکار وقتی زنا می‌کند، مؤمن نیست و دُزد وقتی دزدی می‌کند، مؤمن نیست و کسی‌که شراب می‌نوشد در حین نوشیدنش مؤمن نیست. در روایتی دیگر: دروازۀ توبه برای وی باز است.

امام نووی رحمت الله علیه در شرح این حدیث می‌گوید: «قول درستی‌که محققان در مورد حدیث فوق می‌گویند، این است که این نافرمانی‌ها را که شخص انجام می‌دهد، ایمانش کامل نیست و این الفاظی است که برای نفی چیزی گفته می‌شود و منظور از آن، نفی کمال آن است. چنان‌چه گفته می‌شود که: هیچ علمی نیست؛ مگر آن‌که نافع باشد، هیچ مالی نیست؛ مگر این‌که شتر باشد و هیچ زندگی‌ای نیست؛ مگر زندگی آخرت. این موضوع از حدیثی‌که ابوذر رضی الله عنه روایت نموده نیز دانسته می‌شود که در آن، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَإِنْ زَنَى وَإِنْ سَرَقَ»

ترجمه: کسی‌که لا اله الا الله بگوید، داخل جنت می‌گردد؛ هرچند که زنا و سرقت کند!

به دلیل حدیث فوق ما این‌گونه تأویل نمودیم و نیز اهل حق اتفاق نظر بر این‌ دارند که زناکار، دزد، قاتل و سایر کسانی‌که گناهان کبیره غیر از شرک را انجام می‌دهند، با انجام گناهان فوق کافر نمی‌گردند؛ بلکه مؤمنانی اند که ایمان‌شان ناقص است؛ اگر توبه کنند عذاب‌شان ساقط شده و اگر در حالی بمیرند که از گناه دست نکشیده‌اند، موضوع‌شان وابسته به ارادۀ الله سبحانه وتعالی است که اگر بخواهد ایشان را بخشیده و وارد جنت می‌کند در غیر این‌صورت، ابتدا عذاب‌شان کرده و سپس وارد جنت می‌گرداند.»

موضوع فوق را با معنایی‌که امام نووی رحمت الله علیه ترجیح داده بود، خلاصه می‌کنیم؛ چون وضاحت کامل داده و مطابق و موافق قواعد عمومی شریعت و سایر نصوص شرعی می‌باشد.

این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی ﴿وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ﴾؛ یعنی از کسی جز وی امید نداشته، کسی را جز وی هدف قرار نمی‌دهند، فقط به‌وی پناه می‌برند، نیازهای خود را فقط از وی می‌خواهند، فقط به وی رغبت دارند، می‌‌دانند که آن‌چه وی بخواهد انجام می‌پذیرد و آن‌چه وی نخواهد به‌وقوع نخواهد پیوست، تنها وی در مُلک خویش شریکی نداشته و تنها وی متصرف آنست، هیچ مانعی نمی‌تواند حُکم وی را به تعویق انداخته و وی محاسبه‌گر سریع است. به همین دلیل سعید ابن جبیر گفته است: «توکل بر الله سبحانه وتعالی تمام ایمان است.» با آن‌هم، الله بزرگ‌تر و آگاه‌تر است و ستایش و فضل همه از آن اوست.

نویسنده: استاد محمد احمد نادی

مترجم: اسماعیل نصرت

ادامه مطلب...

دفع ضررِ هرنوع امراض کشنده!

بسم الله الرحمن الرحیم

(ترجمه)

از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم «در دعاهایش» می‏گفت:

«اَللّٰهُمَّ اِنِّيْ اَعُوْذُ بِكَ مِنَ الْبَرَصِ، وَالْجُنُوْنِ، وَالْجُذَامِ، وَسَيِّءِ الْاَسْقَامِ» (رواه ابوداود باسناد صحیح)

ترجمه: پروردگارا! من از پيسی ديوانگی و بيماری جزام (خوره) و مرض‏های بد بتو پناه می‏جويم.

توضیح حدیث

وقتی امراض و مصیبت‏ها نازل می‏شود، مؤمن واقعی رابطه‌اش را با الله متعال توسط خواندن دعاها محکم می‏سازد و پیرامون هدف زندگی که همانا بدست آوردن رضایت الله متعال است، بیشتر می‏اندیشد. مسلمان واقعی باید بداند که هرآنچه (از مصیبت‏ها و امراض) به فرمان الهی برایش می‏رسد، هرگز از روی خطا و حادثه نبوده و آنچه نصیب‌اش نمی‏شود، بر اساس تقدیر و خواست الهی برایش نرسیده است که اصل ایمان داشتن به تقدیر همین است.

ادامه مطلب...

آیا از جمله تارکینِ دعوت محسوب می‌شوم؟

  • نشر شده در فقهی

 (ترجمه)

پرسش

شیخ محترم و امیرصاحب بزرگوار!

السلام عليكم و رحمة الله و بركاته!

پکی از پاسخ‌های تان را در رابطه به پرسش یکی از برادرانی‌که کار و فعالیت‌های سیاسی و کتلوی حزب را ترک نموده بود، خواندم و من‌هم یکی از همان اشخاصی هستم که حزب را ترک نموده‌ام و بالایم تأثیر بزرگی گذاشته! "چگونه است که من راضی شدم تا از دعوت باز مانم؟ با وجودی‌که من همه‌ای افکار حزب را در فکر و سلوکم عملی می‌کنم. در هر مکانی، افکار حزب را به مردم بیان می‌کنم، به سویه‌ای که مردم مرا حزبی می‌گویند و نام من، با نام حزب گره خورده است؛ اگرچه به علت واقعیت پیش‌آمده، خارج از اراده‌ام فعلاً در عمل سیاسی حزب شریک نیستم. بعد از بیان واقعیت دعوت فردی‌ام، بازهم از بازنشسته‌گان دعوت محسوب می‌شوم؟

پاسخ

وعليكم السلام و رحمة الله و بركاته!

ای برادر! کار کردن برای اسلام و برای ازسرگیری زندگی دوباره اسلامی و اقامه‌ی دولت‌خلافت راشده در روی زمین یک عمل فردی نیست؛ بلکه یک کار دسته‌جمعی و کتلوی است و این کار دسته‌جمعی از شریعت الله سبحانه وتعالی ثابت است. ثبوت این مسأله از قول الله سبحانه وتعالی واضح می‌شود:

«وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

[آل عمران: 104]

ترجمه: باید از میان شما کتله‌ای"جماعتی" باشد که به سوی خیردعوت کند و امر به معروف و نهی از منکر کند و آن گروه از جمله‌ی رستگاران اند(و معنی امت یعنی جماعت است)

 اگر کسی به طرف خیر دعوت می‌کند، به این معنی است که بسته به طرف اسلام دعوت کرده باشند؛ لذا کلمه خیر دربرگیرنده کل‌اسلام است و این تضمین کننده اقامه‌ی دولت برای تطبیق حدود می‌ باشد. نشر و پخش اسلام از طریق دعوت و جهاد صورت می‌گیرد و همه‌ای این اعمال مسئولیت و تکلیف فردی نیست.

هم‌چنان سیرت‌ رسول‌الله صلی الله علیه وسلم از این موضوع سخن می‌گوید، بدون شک که اصحاب کرام رضی الله عنهم، پیرامون این موضوع دلیل محکمی دارند و نصوص شرعی وجود دارد، در مورد این‌که قوت و فضای جماعت بیش‌تر است:

ترمذی در سنن‌اش از ابن عباس روایت کرده، فرمود که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«يَدُ اللَّهِ مَعَ الجَمَاعَةِ»

ترجمه: دست الله بالایی جماعت است.

نسائی در سنن خود از عرفجه بن شُریح اشجعی روایت کرده است که پیامبراکرم صلی الله علیه وسلم را دیدم که از فراز منبر برای مردم خطبه می‌داد و می‌فرمود:

«...فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ، فَإِنَّ الشَّيْطَانَ مَعَ مَنْ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ يَرْكُضُ»

ترجمه: بدون شک که دست الله بالای جماعت است و هرکس که از جمع جدا می‌گردد، شیطان همراه با او فرار می‌کند.

ابن حبان در صحیح‌اش هم‌چنان از عرفجه به چنین لفظ روایت کرده:

«...فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ، وَإِنَّ الشَّيْطَانَ مَعَ مَنْ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ يَرْتَكِضُ»

ترجمه: بدون شک که دست الله بالای جماعت است و هرکس که از جمع جدا می‌گردد، شیطان همراه با او فرار می‌کند.

و حاکم در مستدرک صحیحین، از ابن عمر رضی الله عنه روایت کرده که گفت:

«يَدُ اللَّهِ عَلَى الْجَمَاعَةِ فَاتَّبِعُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ، فَإِنَّهُ مَنْ شَذَّ شَذَّ فِي النَّارِ»

ترجمه: او صلی الله علیه وسلم فرمود: دست الله بالای جماعت است؛ لهذا از بیش‌ترین افراد پیروی کنید؛ چون کسی‌که از جماعت خلاف ورزی می‌‌کند، داخل دوزخ است.

بدین جهت جماعت مطلوب که پای‌بندی به کتاب الله و سنت رسول الله داشته باشد، قسمی‌که آیت قرآن بیان می‌کند:

«وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

[آل عمران: 104]

ترجمه: باید از میان شما کتله‌ای باشد که به سوی خیردعوت کند و امر به‌معروف و نهی از منکر کند و آن گروه از جمله مفلحون است.

تمامی این موضوعات دلالت بر انجام عملی می‌کند که از طریق جمعی حاصل می‌شود، نه به شکل فردی و جماعتی‌که منضبط به شریعت اسلامی بوده باشد.

و شما ای برادر بزرگوار! خود را آماده شامل کردن در کتله صحیح بساز تا همیشه در فضای آن‌، فکر اسلامی را حمل کنی و امور را با کتله در جریان بگذاری! پس برای بدست آوردن خیر، خود را شامل کتله بساز تا در دنیا و آخرت عزت را بدست آوری!

برادرتان عطاء بن خلیل أبوالرشته

مترجم: محمد "حبیبی"

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه