شنبه, ۲۸ مُحرم ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ممانعت نکردن از ظلم باعث نزول عذاب الهی بر جمع می‌شود!

(ترجمه)

«إنَّ النَّاسَ إَذا رَأوُا الظَّالِمَ فَلمْ يَأْخُذُوا عَلى يَدَيْهِ أوْشَكَ أ ن يَعُمَّهُمُ اللَّهُ بعِقَا» [ابوداود، ترمذی، ابن ماجه]

ترجمه: هرگاه مردم ظالمی را ببينند و دست‌اش را نگيرند (و او را از ظلم و ستم باز ندارند)، زود است که الله (سبحانه وتعالی) همه‌ی آن‌ها را به عذاب خويش گرفتار کند.

شرح حدیث

الف) از ابوبکر صدیق رضی الله عنه روایت است که فرمود: «ای مردم! شما این آیه را می‌خوانید و آن را خلاف تقاضای الله سبحانه وتعالی تطبیق می‌کنید: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! مراقب خود باشید. اگر هدایت یافته‌اید، گمراهی کسانی‌که گمراه شده‌اند (چنان‌چه به وظیفه‌ی امر به معروف و نهی از منکر عامل باشید) به شما زیانی نمی‌رساند. [مائده: ۱۰۵] و من از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمودند هرگاه شخصی از میان یک قوم دست به گناه یا ناحق بزند و مردم برای تغییرش کار نکنند، زود است که الله سبحانه وتعالی همه‌ی آن‌ها را در عذاب خويش گرفتار کند.»

ب) این روایات بیان کننده پیامدهای غفلت از جلوگیری از ظلم و ستم ستم‌گران است، چون همان‌طور که در روایت بیان شده‌است، ستم بالاخره تمام جامعه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

ج) امام ابن قیم فرموده‌است: «شیطان اکثر مردم را با زیبا جلوه دادن انجام برخی اعمال عبادی داوطلبانه از قبیل نماز و روزه گمراه کرده‌است، تاجایی‌که سایر اعمال ضروری عبادی مانند امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کرده‌اند، تا حدی‌که هیچ توجهی در اجرای‌شان ندارند. اصل و جوهر دین‌مان چنین است که باید مطیع تمام اوامر الله سبحانه وتعالی باشیم. کسی‌که واجبات خویش را انجام نمی‌دهد، در واقع بدتر از کسی است که گناه می‌کند. متدین‌ترین شخص در نزد مردم کسی به حساب می‌رود که از وحی الهی، ‌سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم و زندگی اصحاب معلومات داشته باشد، درحالی‌که شاید کم‌ترین میزان تدین را دارد. در واقع، شخصی‌که می‌بیند‌ به محرمات الله سبحانه وتعالی توهین می‌شود، حدودش جاری نمی‌شود،‌ دین‌اش بی‌سپر رها می‌شود و سنت پیامبرش کنار گذاشته می‌شود، اما هنوز قلب‌اش سرد و زبان‌اش خاموش – هم‌چون شیطانی گنگ – باقی می‌ماند، چه خیر برای این دین دارد؟! به‌همین ترتیب، کسی‌که دروغ می‌گوید هم‌چون یک شیطان سخن‌گو است. آیا بدبختی اسلام به‌خاطر کسانی نیست که وقتی غذا و مکان‌شان در امن باشد از آن‌چه بر دین رخ می‌دهد بی‌خبر اند؟! و بهترین‌شان تنها چهرۀ ناراحت خود را نشان می‌دهد. لیکن اگر در چیزی‌که قلباً بدان تمایل دارند، مانند مال و مقام، کاستی به‌وجود آید، هرگونه قربانی، مشقت، تلاش و مبارزه را تحمل می‌کنند و هرسه مرحلۀ ممانعت (با دستان، زبان‌ها و قلب‌های‌شان) را در حد توان خود به‌کار می‌بندند. این افراد، برعلاوۀ این‌که سزاوار خشم الله سبحانه وتعالی استند، به فاجعه‌ای بسیار بزرگ دچار شده‌اند که حتی خودشان هم نمی‌دانند: آن‌ها صاحب قلبی مرده اند. به راستی هرچه قلب یک شخص زنده‌تر باشد، خشم‌اش به‌خاطر الله سبحانه وتعالی تندتر و حمایت‌اش از اسلام و مسلمانان کامل‌تر می‌شود.

ادامه مطلب...

یک لکه جدید بر جبین حکام آل‌سعود: شکنجه و سوءاستفاده جنسی از بازداشت شده‌گان زن در زندان‌های‌ آل‌سعود! Featured

(ترجمه)

به تاریخ 17 نومبر 2020م، روزنامه "بریتش دیلی میل گزارشی را منتشر نمود که از سوی "بارونس هیلنا کنیندی وکیل انگلیسی تحت عنوان: *لکه‌ای بر رهبران جهان و نشست G20 در عربستان سعودی: بازداشت و شکنجه‌ی شرم‌آور زنان سعودی* صادر شده بود. خانم هیلنا در آن مطلب در مورد نقض و تخلفاتی نوشت که فعالان حقوق بشر در عربستان سعودی در معرض آن قرار داشتند، این تخلفات از زمان "کمپاین‌های بازداشت" در سال 2018م با رویکردهای هم‌چو مجبور کردن زنان به تماشای پورنوگرافی(فیلم‌های مبتذل)، انجام اعمال جنسی، تهدید به تجاوز و تجاوز نمودن، آویزان کردن آن‌ها از سقف، ضرب و شتم، برق دادن آن‌ها و سایر روش‌های وحشیانه، تاکنون در زندان‌ها ادامه دارد.

******

آنچه در این گزارش ذکر شد، یک لکه جدیدی را بر پیشانی رژیم جنایت‌کار آل سعود می‌افزاید، زیرا سال‌های دوران حاکمیت سلمان و پسرش مملو از تخلفات، ظلم و ستم و آزار مخالفان می‌باشد. هم‌چنین زندان‌های آل‌سعود مملو از روحانیون(قاری، مولوی و عالم دین) مرد و زن، فعالان حقوق بشر و زندانیان عقیدتی‌ است که از حکومت سلمان و پسرش انتقاد کردند. ‏اوضاع در زندان‌ها خیلی وخیم است و این زندان‌ها جایی‌ست که افراد داخل آن ناپدید اند و کسانی‌که ازین زندان‌ها رها می‌شوند، گویا دوباره تولد شده اند. جنایت‌گری رژیم به اره مخالفان او رسیده است، به‌عنوان مثال اتفاقی‌که برای روزنامه نگار جمال أحمد خاشقجی و اعدام هرکسی‌که مانع پروژه‌های فاسدشان می‌شد، افتید و یا همانطوری که برای الحويطی اتفاق افتاد. گزارش‌ها و شهادت‌های صادر شده در مورد شکنجه و محاکمه‌های مستبدانه بازداشت شده‌گان زن و مرد، این سوابق کیفری و این صفحات سیاه در جریان سلطنت محمد بن سلمان و پدرش را مستند نموده است و آنچه ازین مستند پنهان است بسیار عظیم است.

محمد بن سلمان تلاش کرد تا از طریق چشم انداز 2030اش چهره رژیم زشت‌‌شان را زیبا جلوه دهند و رژیم‌اش را در اذهان به عنوان حامیان حقوق زنان به تصویر بکشد. بنابر این مجموعه‌ای از تصمیمات و قوانین در این زمینه صادر شد که به عنوان گشودگی، پیشرفت و موفقیت در زمینه حقوق زنان به تصویر کشیده شد که در واقع چیزی جز فساد و غرب زدگی آن‌ها نبود و نیست و تمامی این تصمیمات و قوانین در پاسخ به دستورات اربابان غربی‌ آنان و  موسسات‌شان می‌باشد. ‏از سوی دیگر، اداره امر بالمعروف و نهی از منكر به اداره سرگرمی(هيئة الترفيه) تبدیل شد. بنابر این، فساد و منکرات(شر) با "چک‌های بخششی غرب" از این نهاد(حکومت آل‌سعود) مهر تایید و تصدیق گرفت! بناءً سینماها افتتاح شد، کنسرت‌های مختلط برگزار شد، زنان برای حضور در مسابقات ورزشی اجازه ورود به استدیوم‌ها را پیدا کردند، نظام سرپرستی لغو شد و زنان بالای بیست و یک سال بدون نیاز به رضایت از سرپرستان خود یعنی پدر، شوهر و سایر اقوام مرد، اجازه سفر به خارج از کشور را پیدا کردند.

فعالان و سازمان‌های حقوق بشر با توجه به سابقه طولانی‌مدت نقض حقوق بشر توسط رژیم آل سعود خواه در داخل از طریق دستگیری و شکنجه مخالفان و خواه در خارج در جنگ‌اش علیه یمن، خواستار تحریم این نشست G20 شدند و آن‌ها از کشورهای خود می‌خواهند که برای آزادی زندانیان، به ویژه فعالان زن، بر رژیم‌ آل‌سعود فشار وارد کنند، زیرا به‌خصوص توانمندسازی زنان در دستور کار اجلاس G20 درج شده است. در این‌جا ما تعجب می‌کنیم که آیا این فعالان فراموش کرده اند یا در خواب اند که کشورهای‌شان با پادشاهی آل سعود همدست هستند و در جنایات و نقض حقوق بشر شریک آن‌ها هستند؟! آیا (نمی‌بینید که) امریکا در قبال پولی‌که سلمان و پسرش برای آن می‌پردازند در مورد این جنایات ساکت نیست؟! آیا اسلحه‌هایی که پادشاه سعودی در جنگ وحشیانه خود در یمن استفاد کرد که زنده‌گی مردم را با نابودی، فقر، گرسنگی و بیماری به جهنم تبدیل کرد از کشورهای این گروه G20، به ویژه امریکا و انگلیس خریداری نشده است؟!

فلهذا، هیچ انتظاری از این کشورهای استعمارگر نمی‌رود که به مستضعفین حق‌شان را بدهند و یا به یک زن یا یک مرد عدالت را تأمین کند. آنان مسئله حقوق بشر را تنها به‌منظور فشار وارد کردن به دولت‌ها تا منافع‌شان را به‌دست بیاورند و یا حفظ و نجات چهرهای فاسد و آنچه از این چهره‌ها در مقابل مردم‌شان و جهان باقی مانده است، مطرح می‌كنند. آنان نمی‌توانند یک زنده‌گی کریمه(شایسته‌ای) را برای بشریت تحت این نظام ساخته دست‌شان ایجاد کنند. فلهذا،  ‏یگانه نظامی از سوی اللهِ حکیم و خبیر که در دولت خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت تطبیق شده، همانا نظامی‌ست که بشریت می‌تواند در داخل آن یک زنده‌گی کریمه داشته باشند که تحت آن حقوق و حقیقت اتباع حفظ می‌شود. 

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملک: 14]

ترجمه: مگر کسی‌که (مردمان را) می‌آفریند (حال و وضع ایشان را) نمی‌داند و حال این‌که او دقیق و باریک بین بس آگاهی است؟!

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

سوءاستفادۀ حکام سیکولار بنگله‌دیش از احساسات اسلامی مردم برای حفظ قدرت!

(ترجمه)

با اوج‌گیری اخیر جنگ میان مسلمانان و جهان کافر سیکولار و فروپاشی سریع "خرافۀ سیکولاریزم" در کشورهای اروپایی، خصوصاً در زادگاهش، "فرانسه،" حکومت حسینه نیز با مشاهدۀ شکست سیکولاریزم در بنگله‌دیش مملو از نگرانی شده‌است. اخیراً شیخ حسینه به همراه وزراء و مشاورانش از هیچ تلاشی دریغ نکرده‌اند تا ثابت کنند که مسلمانان بنگله‌دیش از سال ۱۹۷۱ م تا کنون سیکولاریزم را پذیرفته‌اند. برعلاوۀ تعهد شیخ حسینه به حفظ و تطبیق سیاست‌های پدرش شیخ مجیب برای ایجاد یک بنگله‌دیش سیکولار، پسر و مشاورش ساجد واجد جوی نیز هنگام اعلام "جایزۀ جوان جوی بنگله" از طرف ایالات متحده، یک‌بار دیگر تکرار کرد که مردم بنگله‌دیش هرگز اصول بنیادین سکولری‌شان را فراموش نخواهند کرد. اساساً ریشۀ این اظهارات عجولانه و خطرناک حسینه، وزرا و مشاوران‌اش از امیدهای واهی‌یی آب می‌خورد که گمان می‌کنند سکولاریزم در این بخش از سرزمین‌های مسلمانان در حال رشد است. اما حقیقت موضوع چنین است که مسلمانان این سرزمین نه هرگز سکولاریزم را آگاهانه پذیرفته و نه هرگز رویای یک بنگله‌دیش سکولار را داشته‌اند، بلکه این حکام خائن‌شان استند که مکرراً با سوءاستفاده از احساسات اسلامی مردم و پنهان کردن چهره‌های سکولارشان مردم را فریفته‌اند.

زمانی‌که مردم بنگله‌دیش می‌خواستند خود را از ظلم ظالمین زمان‌شان برهانند، مزدوران فکری و سیاسی غرب و به‌اصطلاح آزادبخش‌های بنگله‌دیش به‌شکل مکارانه و بدون تأیید آگاهانۀ مردم یک قانون اساسی سکولاری را بر آنان تحمیل کردند. اما مردم با رهایی یافتن از حاکمیت سکولار عوامی – بکسال یک نفس راحت کشیدند. در حقیقت، همۀ رژیم‌ها و سیاسیون سکولار ذات حقیقی‌شان را با حیله‌گری پنهان کرده و کوشیده‌اند در هنگام ضرورت از احساسات و اشتیاق مسلمانان مسلمانان بهره‌گیری کنند. به‌طور مثال؛ ضیاءالرحمن، بنیان‌گذار حزب ملی‌گرای بنگله‌دیش، پس از آمدن بر سر قدرت به‌منظور اخفای چهرۀ سکولارش "بسم الله" را در قانون اساسی کفری افزود، ارشاد در تلاش‌اش برای حفظ قدرت در سال ۱۹۸۸ م اسلام را منحیث "دین دولت" اعلام کرد، خالده ضیا در دوران نخست وزیری‌اش عمره رفتن در هر رمضان را به یک رسم مبدل کرد و به همین ترتیب شیخ حسینه، قبل از آن‌که در سال ۱۹۹۶ م برای اولین‌بار به قدرت برسد، خود را با پوشاندن سرش به‌عنوان یک زن متقی جلوه داد و از طریق بیانیۀ انتخاباتی‌اش به مردم اطمینان داد که حکومت‌اش هرگز هیچ قانون غیراسلامی را تطبیق نخواهد کرد. حتی شرکای حکومت فعلی و رهبران احزاب سیاسی چپ‌گرای متحد حزب حاکم عوامی لیگ نیز از این قافلۀ حیله‌گر مستثنی نیستند. به‌طور نمونه، راشد خان منون، رهبر چپ‌گراها و وزیر اتحاد حاکم، برای نماز جمعه در مسجد مکرم (مسجد مرکزی) شرکت کرد و هم‌چنین در سال ۲۰۱۴ م به همراه همتایش از حزب چپ‌گرای دیگر، حسن‌الحق انو، به حج رفت.

در واقع، این حکام دورو رهروان عقیدۀ کفری سیکولاریزم اند، عقیده‌ای که می‌گوید بایستی شریعت الله سبحانه وتعالی از جامعه و دولت جدا و تنها در بعضی مراسم انفرادی مقید شود تا این حکام بتوانند مطابق میل خود حاکمیت کنند و لذت ببرند. آنان به‌درستی می‌دانند که درصورت نمایان شدن چهره‌های واقعی سیکولارشان، مردم از آنان روی‌گردان خواهند شد و حمایتی را که برای ماندن در قدرت ضرورت دارند از دست خواهند داد. بناءً آنان همیشه کوشیده‌اند مردم را با گذاشتن نقاب تقوا بر چهرۀشان بفریبند و وانمود کنند که هیچ ارتباطی با هیچ "دینی" ندارند. اما در حقیقت، آنان همیشه از احساسات اسلامی مسلمانان تنها برای خدمت به خودشان و حفظ سلطه و اقتدارشان بر سایر مردم بهره جسته‌اند تا بتوانند هوس‌های خودشان و منافع استعمارگران کافر را برآورده کنند. بنابرین تا زمانی‌که رژیم سکولار فعلی حمایت مردم را برای بقایش در قدرت لازم نپندارد، باید شاهد باشیم که چگونه با جسارت کامل به حمایت از سکولاریزم در این بخش از سرزمین‌های مسلمانان خواهد پرداخت!

ای مسلمانان!

اکنون وقت آن است که این حکام سیکولار و سیکولاریزم مکار و فاسد را به آشغال‌دان تاریخ پرت کنیم. اینان با شدت گرفتن تنش میان اسلام و کفر لحظه‌ای درنگ نکرده‌اند تا هویت واقعی سیکولار خود و نفرت‌شان نسبت به اسلام و ایدیولوژی سیاسی‌اش را نمایان کنند. اکنون همه می‌دانید ایدیولوژی سیکولار یک طرح جهانی ناکام است؛ طرحی‌که نه می‌تواند در سرزمین‌های کفری برای مسلمانان عدالت بیاورد و نه می‌تواند غیرمسلمانان را در این کشور سیکولار بنگله‌دیش حفاظت کند. پس با حزب عادل و درست‌کار حزب‌التحریر برای ریشه‌کن کردن این نظام کفری، برچیدن حکام حیله‌گر و تأسیس دولت خلافت راشدۀ موعود بر منهج نبوت کار کنید، دولتی‌که عدالت را برای تمام مردم تأمین و از حقوق همۀ شهروندان‌اش، اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان (هندوها، بودایی‌ها، مسیحی‌ها و حتی دهری‌ها،) مراقبت خواهد کرد.

رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«مَنْ قَتَلَ مُعَاهَدًا لَمْ يَرَحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ، وَإِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَرْبَعِينَ عَامًا» [بخاری]

ترجمه: کسی‌که یک معاهد (شخصی‌که مسلمانان برای حفاظت از او تعهد کرده‌اند) را بکُشد، بوی خوش بهشت به مشام‌اش نخواهد رسید؛ و تنها عطرش از فاصلۀ چهل سال قابل استشمام خواهد بود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگله‌دیش

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

ایجاد یک پایگاه نظامی روسیه در آب‌های سودان خیانت به الله سبحانه‌و‌تعالی، رسولش صلی الله علیه وسلم و مؤمنان است! Featured

  • نشر شده در سودان

(ترجمه)

پوتین رئیس‌جمهور روسیه پیشنهاد دولت روسیه مبنی بر ایجاد یک مرکز تدارکات دریایی در سودان را تأیید کرد و وزارت دفاع این کشور را دستور داد تا جهت نایٔل شدن به این هدف توافق‌نامه‌‌‌ای را به امضا رساند. بر اساس گزارش رویترز، دولت سودان زمینِ را بدون دریافت کدام هزینه از روسیه جهت ایجاد پایگاه‌ی مذکور فراهم خواهد ساخت، بدین ملحوظ مسکو این حق را خواهد داشت تا هرنوع سلاح‌ها، مهمات و تجهیزات قابل نیاز را از طریق فرودگاه‌ها و بندرهای سودان جهت پیشتبانی سهولت‌های جدید داخل این پایگاه سازد. آژانس خبرگزاری روسی " تاس" این پیش‌بینی را نموده که سهولت‌های جدید به نیروی دریایی روسیه کمک خواهد کرد تا در اقیانوس هند به شکل دوامدار فعالیت کند. تاس یا آژانس خبری روسیه در خصوص سهولت‌های جدید گفت: «پایگاه ما در سودان بحث و جدل دیگری برای کسانی‌ خواهد بود که به ما گوش می‌دهند.»

این جای شرم و رسوایی‌ست که دولت سودان برای تقاضای روسیه جهت ایجاد یک پایگاه‌یِ نظامی در سرزمین سودان که خیانت به الله سبحانه‌و‌تعالی، پیامبرش و مؤمنان است، لبیک می‌گوید. روسیه دشمن اسلام و مسلمانان است و از این پایگاه‌ها به هدف حمله بر مسلمانان مورد استقاده قرار می‌دهند. اینجاست که ما مسلمانان بخصوص مردم سودان را تذکر می‌دهیم: آن‌چه روسیه در حق مردم شام در سوریه انجام دادند، از جمله کُشتن مسن، اطفال و زنان، ویران ساختن خانه‌های‌شان، به دستور جنایت‌کار تاریخ، بشار اسد. پس ای مردم سودان از این طوطئه‌ها عبرت گرفته و مانع تأسیس این پایگاه شوید تا مبادا تجربه تلخ مسلمانان عراق و سوریه را که از این پایگاه‌ها دیده اند، بچشید.

چگونه می‌توان دشمنان را مجاز به ایجاد پایگاه‌های نظامی در سرزمین ما کرد؟! بدون شک تمام این اعمال به این جهت است تا چوکی قدرت با زاویه کج، که جاسوسان غرب و شرق کافر بر آن نشسته اند، محافظت شود. 

 به نظر می‌رسد حاکمان سودان می‌خواهند خود را از آن‌‌چه‌که ماشین سرکوپ‌کننده روسیه بالای مردم مسلمان در سوریه انجام داد، از ترس آن‌که مبادا مردم علیه‌شان شورش کنند، خود را حفاظت می‌کنند و این توسط البشیر بیان شد،‌ هنگامی‌که او خواستار محافظت از روسیه شد و متعهد شد که یک پایگاه‌یِ نظامی برای آن‌ها در سودان ایجاد کند.

پس ای مردم سودان برحذر باشید! از توطئه‌هایی که علیه ما توطئه می‌شود و چنین پایگاه‌هایی را اجازه ندهید، زیرا هیچ پایگاه‌یِ برای دشمنان اسلام چه روس‌ها، چه آمریکایی‌ها و چه اروپایی‌ها وجود نداشته است، جُز به هدف کُشتار مسلمانان، زیرا پایگاه‌های خلیج فارس برای حمله به عراق، افغانستان و سودان مورد استفاده قرار گرفت. پس بدانید که این حاکمان غلامانِ استعمارگر کافر هستند که توطئه‌های خود را در سرزمین ما انجام می‌دهند و هیچ احترام و پیمانِ را برای ما قائل نیستند.

بگذارید همه ما به خاطر اخراج این غلامان و جاسوسان و تأسیس بنای عظیم اسلام تلاش کنیم؛ خلافت راشده که عنقریب بر منهج نبوت و به نصرت الله سبحانه‌و‌تعالی تأسیس خواهد شد، آب کشورهای مسلمان و سرزمین‌های آن‌ها را از لوث پایگاه‌های نظامی استعمارگر کافر پاک می‌کند و پایگاه‌های نظامی اسلامی را ایجاد می‌کند تا از سرزمین‌های اسلام محافظت صورت گیرد و عدل، نیکی و نور را به جهان گُمشده حمل خواهد کرد.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ [انفال: 24]

 ترجمه: ای اهل ایمان! هنگامی‌که الله و پیامبرش شما را به حقایقی‌که به شما حیات معنوی و زندگی واقعی می‌بخشد، دعوت می‌کنند اجابت کنید و بدانید که الله میان آدمی و دلش حایل و مانع می‌شود تا حق را باطل و باطل را حق مپندارد و مسلماً همه شما به سوی او گردآوری خواهید شد.

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب‌التحریر-ولایه سودان

مترجم: ارسلان مبارز

ادامه مطلب...

پرداخت زکات به اشخاصی‌که نیاز به حاجات غیر اساسی دارند!

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در کتب‌های ما فقیر چنین تعریف شده: او کسی است که مالک آن‌قدرمالی نباشد که حاجات اساسی‌اش را که عبارت از طعام، لباس و مسکن است؛ برآورده سازد. به چنین شخصی زکات داده می‌شود.

البته حاجات دیگری نیز وجود دارد که نزدیک به حاجات اساسی بوده  که آن را دولت اسلامی از وجه بیت المال مسلمانان  مرفوع می‌سازد؛ مانند حاجات طلاب علم، اعانه برای ازدواج و زمینه‌سازی تداوی. ولی در روزگارما دولت اسلامی وجود ندارد که این حاجات غیر اساسی را مرفوع سازد. پس سوال این است: آیا گنجایش دارد که حاجات غیر اساسی مذکور از وجه زکات مرفوع گردد؛ البته نظر به مشکلات ذیل:

1-       عدم وجود دولت اسلامی برای رفع این حاجات.

2-       اقوال بعضی فقهاء موجود است که آن را تحت شرایطی معین جایز می‌دانند.

3-       حاجات مذکور مانند مشکلات مالی نیست بل نزدیک به حاجات اساسی اند.

باز اگر رای فقیهی را که قایل به اعطای زکات برای رفع این حاجات است پیروی نماییم، درین صورت آیا از تبنی مخالفت کرده‌ایم؟

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

ما فقیرمستحق زکات را  تعریف نمودیم؛ او کسی است که مالک مالی‌که حاجات اساسی‌اش را برآورده می‌سازد، نباشد. ما این را مبنی بر دلایل گفتیم و در نظام اقتصادی ص 213، سطر4- 13 چنین  آمده است: «و اسلام تنها فقر را برای انسان معیار قرارداده است، در هر مکان و از هر طبقه‌یی که است. پس فقر از نظر اسلام عبارت از عدم مرفوع شدن کامل حاجات اساسی است. شریعت این حاجات اساسی را به سه چیز محدود کرده است که عبارت از: طعام، لباس و مسکن است. در مورد الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ﴾ [بقره: 233]

ترجمه: برآن کس که فرزندان برای او متولد شده(یعنی پدر)لازم است خوراک و پوشاک مادران را(در آن مدت به اندازه توانایی) به گونه شاسیته بپردازد. هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانیی خود نیست، نه مادر بخاطر فرزندش و نه پدربه سبب بچه‌اش باید زیان ببیند. بر وارث فرزند چنین چیزی لام است.

و نیز فرموده است:

﴿أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنتُم مِّن وُجْدِكُمْ﴾ [طلاق: 6]

ترجمه: زنان مطلقه را در جایی سکونت دهید که خودتان در آنجا زندگی می‌کنید و در توان دارید.

ابن ماجه از أبی الاحوص روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ألا وحقهن عليكم أن تحسنوا إليهن في كسوتهن وطعامهن»

ترجمه: آگاه باشید حق آنان بالای شما این است که به آنان  در قسمت لباس و طعام  احسان کنید.

نصوص مذکور دلالت می‌کند که حاجات اساسی که عدم اشباع آن را شریعت فقر گفته است، آن عبارت از: طعام، لباس و مسکن می‌باشد.»

هم‌چنان در اموال ص 197سطر 10-13 گفتیم: «فقراء عبارت از کسانی اند که درجهت رفع حاجات اساسی یعنی طعام، لباس و مسکن مال کافی ندارند؛ پس شخصی‌که در آمد او از مایحتاج برای رفع حاجات اساسی، حداقل باشد، فقیر به حساب می‌رود که صدقه به وی حلال بوده و او می‌تواند ازان بگیرد.»

ما در مسئله مذکور همین را ترجیح می‌دهیم.

باقی ماند سخن پرسنده که دولت اسلامی وجود ندارد که این حاجات را مرفوع سازد، بلی؛ دولت اسلامی وجود ندارد، لیکن مسلمانان موجود اند. اصل این است که اسلام‌شان باعث شود به این نیازمندان از مال خود به طور تبرع کمک کنند و نه از مال زکات، بل مال زکات را جهت مرفوع ساختن ضروریات اساسی به فقراء بدهند و به نیازمندان برای رفع مشکلات مذکور از قبیل تعلیم، ازدواج و تداوی از بخشهای اضافی اموال‌شان بپردازند.

اما اگر پرسنده، از رأی مجتهدی یا فقیهی پیروی کند که قایل به اعطای زکات برای رفع مشکلات حاجات غیر اساسی (علم، ازدواج و تداوی) است و زکات را به رفع حاجات اساسی (طعام، لباس و مسکن) محدود و منحصر نمی‌داند، بلی این پیروی او مخالفت با تبنی محسوب می‌شود. لکن ما او را به این عمل‌اش جزای اداری نمی‌دهیم؛ پس اگر شخصی از زکات‌اش به نیازمندان غیرمذکور(در راه علم، ازدواج و تداوی) مبنی بر اتباع رأی مجتهدی یا فقیهی‌که به آن اطمینان دارد بدهد، ما او را جزای اداری نمی‌دهیم و حسابش نزد پروردگارش است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: محمد مسلم

ادامه مطلب...

حق مغزِ سرِ باطل را از هم پاشیده است!

  • نشر شده در سیاسی

وقتی در حال غرق‌شدن باشی دست‌وپاچه می‌شوی و به هر سو دست‌وپا می‌زنی؛ گمان می‌کنی نجات می‌یابی اما این عملت نه تنها که خیال خام است بلکه غرق‌شدن و هلاکت‌ات را سریع‌تر می‌سازد. اقدامات و افواهات اخیر معاونیت اول ریاست جمهوری افغانستان که در مقابل حزب‌التحریر اتخاذ نموده است دقیقاً به مثل همین خیال خامِ یک غریق در آب است. حکومت افغانستان در اقدامات اخیری که علیه برخی‌ها انجام داده است به سبب این می‌باشد تا برای نظام نیم‌بند خویش هویت‌بخشی نماید و درین سلسله، خواسته است که علیه حزب‌التحریر نیز حملاتی را انجام دهد تا مشروعیت خویش را ثابت نماید؛ نادانسته از اینکه قضیه حزب‌التحریر متفاوت از همه قضایا است و این سال‌ها به سان سال‌های قبل نیست که کلمه حزب‌التحریر یک کلمه نا آشنا برای مردم بوده و بتوان به سادگی آنرا تهدید و بدنام کرد، چون حزب‌التحریر عقل‌های مردم خویش را مخاطب قرار داده و در دل‌های شان مسکنت می‌جوید. این کورخواندگی معاونیت اول در حقیقت به «تُف سربالایی» می‌ماند که دوباره به روی خودش می‌چسبد و مشروعیت اش را نزد مردم بیشتر از پیش زیر سوال می‌برد.

جهان طعم نشنلیزم، کمونیزم، دموکراسی و دکتاتوری را چشید و اما امروز شاهد آن استیم که خصوصاً در جهان اسلام مردم دوباره به اسلام و حاکمیت آن متمایل گشته‌اند. این از یکطرف مربوط می‌شود به ناکارایی نظام‌های سیکولار و از سوی دیگر هم به قدرت اندیشه‌ی اسلامی برمی‌گردد. و اینجا در افغانستان نیز گراف توجه به نظام سیاسی اسلام رو به صعود است که به مذاق سیکولارها و کسانی که با اسلام چندان سرِ سازش ندارند خوش نمی‌خورد. برای همین است که از اسالیب متفاوتی از جمله ترور، تهدید، توهین و حملات نرم و رسانه‌ای استفاده می‌برند تا دعوت برای حاکمیت اسلام ضربه خورده و شعله اش خاموش شود؛ که نخواهد شد. از موقف‌های اخیر حکومت افغانستان از جمله معاونیت اول آن در قبال حزب التحریر به همین دلیل برمی‌گردد.

نظام‌های جمهوری در هر نقطه‌ی از جهان که حاکم‌اند با مسلمانان نفاق‌گونه عمل می‌کنند. در جمهوریت تحت نام آزادی‌بیان، مردم می‌توانند به ادیان و پیامبران توهین نمایند و حتی انجمن‌های همجنسگرایی را شکل دهند و اما اگر یک حزب سیاسی مبتنی بر اندیشه اسلام قد علم کند جمهوریت دیگر تحمل اش را ندارد. در افغانستان نیز چنین است. همین جمهوری و تطبیق‌کننده‌های آن تحت نام‌های آزادی‌فردی، آزادی‌عقیده و آزادی‌بیان مجال این را برابر نمودند تا در جریان ۱۹ سال سیکولارها رشد نموده، به دین توهین شود، باورمندی به سیاسی بودن اسلام را افراطیت بخوانند و تحت نام حقوق زن و حقوق‌بشر، زنان و مردان جامعه را به غیر از اسلام دعوت نمایند، اما حزب‌التحریر که یک حزب سیاسی اسلامی است را تحمل نمی‌توانند. در حقیقت این عقده‌ی شان با اسلام است که حزب را با اتهامات و افواهات متفاوتی چون افراطیت، رادیکالیزم، تروریزم و غیره می‌خواهند سرکوب نمایند.

این حکام فراشوتی باید تاریخ را درست و با چشمان باز مرور نمایند. افغان‌ها از آوانیکه برای اسلام لبیک گفتند در مقابل هر آنچیزیکه با اسلام در تقابل بود ایستادگی نمودند. مردم غیور افغانستان در مقابل اشغالگران جنگیدند تا اسلام را رعایت کرده باشند. یعنی مقابله با انگلیس، شوروی و امریکا نه تنها به سبب نپذیرفتن حضور فیزیکی آنها بود بلکه آنها با جان و مال خود در مقابل فرهنگ و اندیشه‌های استعماری ایستادند؛ چیزی که اسلام آنها را مأمور ساخته بود. همین مردم امروز حزب‌التحریر را به آغوش خود پذیرفته‌اند، چون که در عقیده و اهداف با هم مشترک می‌باشند. و همین گونه است که افغان‌ها تمام آنچه را که از اسلام خارج باشد را ارزش‌های بیگانه و بیرونی دانسته و در مقابلش تا پای جان مقابله می‌کنند. پس حکومت امروز باید بداند که آنها هیچ‌گاهی با افراد فراشوتی و ارزش‌های وارداتی شان (جمهوریت، سیکولاریزم، جامعه‌مدنی، آزادی‌های دیموکراتیک، فمینیزم...) در میان مردم جا نخواهد داشت چون مردم کسانی را در میان خود می‌پذیرند که از نظر عقیده، فکر و احساس با آنها مشترک باشند.

لذا این دولت که در سایه اشغال ایجاد شده، در سایه اشغال رشد کرده و ارزش‌های اشغالگران را حمل و تطبیق می‌کند، در برابر مردمی که از روز اول علیه اشغال مبارزه کرده، به فرامین الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم چنگ زده و درین مسیر شهید و یتیم و بی‌خانمان شده، جنگِ مغزها و قلب‌ها را باخته است. و این سنت الله متعال است که همواره حق را به جان باطل می‌اندازد و مغزِ سرِ باطل را از هم می‌پاشد.

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ﴿الأنبياء: ١٨﴾

بلکه ما حق را به جان باطل می‌اندازیم، و حق مغز سر باطل را از هم می‌پاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود می‌شود. وای بر شما (ای سیکولارها) به سبب توصیفی که (بر افراطی بودن و غیر سیاسی بودن اسلام) می‌کنید!

سیف الله مستنیر

رییس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

دوستی انصار نشانه ایمان است، پس کجاست انصار امروز؟

(ترجمه)

از انس رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«آيَةُ الإِيمَانِ حُبُّ الأَنْصَارِ، وَآيَةُ النِّفَاقِ بُغْضُ الأَنْصَارِ» (رواه البخاری)

ترجمه: دوستی انصار علامت و نشانه ایمان است و کینه ورزیدن با انصار از علامت نفاق می باشد.

از عُبادةَ بن صامت (بَدری) رضی الله عنه كه در شب پیمان عقبه یکی از بزرگان قوم بود روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم در حالی‌که گروهی از صحابه رضي الله عنهم در اطرافش قرار داشتند فرمود:

«بَايِعُونِي عَلَى ألا تُشْرِكُوا بِاللَّهِ شَيْئًا، وَلا تَسْرِقُوا، وَلا تَزْنُوا، وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ وَلا تَأْتُوا بِبُهْتَانٍ تَفْتَرُونَهُ بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَأَرْجُلِكُمْ، وَلا تَعْصُوا الله فِي مَعْرُوفٍ، فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، وَمَنْ أَصَابَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا، فَعُوقِبَ فِي الدُّنْيَا، فَهُوَ كَفَّارَةٌ، وَمَنْ أَصَابَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا ثُمَّ سَتَرَهُ اللَّهُ فَهُوَ إِلَى اللَّهِ، إِنْ شَاءَ عَفَا عَنْهُ، وَإِنْ شَاءَ عَاقَبَهُ». فَبَايَعْنَاهُ عَلَى ذَلِك» (رواه البخاری)

ترجمه: با من بيعت نمایید بر اين‌كه با الله چیزی را شریک مقرر نكنيد، دزدی و زنا نكنيد، فرزندان تان را نكشيد، به كسی تهمت و بهتان نزنيد، و در امور خير از الله متعال و رسول او نافرمانی نكنید، هركس از شما به اين وعده ها وفا كند الله متعال پاداش اعمالش را خواهد داد و هر كس مرتكب عملی از اعمال فوق شود و در دنيا مجازات گردد، اين مجازات باعث كفاره گناهانش می‏شود؛ و اگر مرتكب اعمال بدی شد و الله متعال گناهانش را پنهان كند، پس او موكول به الله است، اگر خواست او را می بخشد و اگر نخواست مجازاتش می‌كند. عباده رضی الله عنه می گويد: همه‌ی ما بر امور فوق با رسول الله صلى الله عليه وسلم  بيعت كرديم.

توضيح حديث

مهلب می‏گوید، مراد از این‌که دوستی انصار نشانه ایمان است، در حدیث انس بیان شد، اما در حدیث عباده رضی الله عنه فضیلت انصار بیان شده است، زیرا آنان در بیعت با رسول الله صلی الله علیه وسلم سبقت نمودند و مستحق چنین فضیلتی گردیدند و بیعت آن‏ها (بيعت عقبه اول) اولین بیعتی بود كه بخاطر اسلام در مكه صورت گرفته است، و در آن به جز دوازده نفر از انصار کسی دیگری موجود نبود. این موضوع را ابن اسحاق چنین بیان داشته است.

هم‌چنان عباده رضی الله عنه در حدیث فوق بیان كرده: در اطراف پیامبر صلی الله علیه وسلم گروهی از صحابه موجود، بود با وصف این‌که مهاجرین در مکه بودند و ايمان آورده بودند، اما چنین بیعتی با رسول الله صلی الله علیه وسلم نكرده بودند. بنابر این انصار همان مردمان اولی اند که در اعلان توحید و شریعت الله سبحانه وتعالی با رسول خدا تا هنگام مرگ بیعت نمودند. بدین اساس دوستی انصار نشانه ایمان هر مؤمن است. لذا انصار را باید شناخت که چه کسانی هستند؟

تعریف انصار: انصار جمع انصاری بوده و انصار به کسی گفته می‏شود که رسول الله صلی الله علیه وسلم را نصرت و یاری نموده و بر نصرت اسلام و یاری رسول الله صلی الله علیه وسلم با او بیعت نموده است.

پس نصرت (نصره) به کار بردن قوت و نیروی دست داشته، همراه با عقیده‌ی کسانی‏که به آن ایمان آوردند و نصرت کردند. بنابر این نصره حکم شرعی و از احكام طریقه اسلامی می‏باشد، زیرا مبدأ از فکره و طریقه تشکیل گردیده، البته فکره عقیده و معالجه برای مشکلات انسان است و طریقه، بیان کیفیت حفظ عقیده و طریقه حمل (دعوت و رساندن آن برای مردم) و کیفیت تطبیق معالجات انسان می‏باشد، پس برای هر مبدأ عناصری لازم است که وجود آن را در واقعیت زندگی نظم داده و از آن محافظت نمایند، حمل و تطبیق آن را به عهده گیرند. بنابراین نصرت از زمره احکام طریقه جهت بیان کیفیت ایجاد مبدأ در زندگی عملی محسوب می‏گردد تا توسط آن نظامی برپا گردد که مبتنی بر اساس عقیده بوده و عقیده را محافظت، حمل، تطبیق و مشکلات انسانی را حل نماید.

بدین اساس، این شرافت (بیعت و نصرت) برای چند تن محدود از انصار نصیب گردید، آن ها کسانی بودند که رسول الله صلی الله علیه وسلم را  در مدینه منوره پناه و یاری دادند و با تمام نیرو و قوت دست داشته خود از عقیده و آن چه بر رسول الله صلی الله علیه وسلم نازل گردیده بود، پاسداری کردند، و در این راه هرچه در ملکیت خود داشتند قربانی دادند تا این‌که دولت اسلامی استقرار یافته و به بزرگی و وسعت خود نایل گردید.

پس به این مناسبت بر ما لازم است که بپرسیم کجا هستند انصار امروز؟ کجا هستند اهل قوت و شأن و شوکت از بندگان مخلصین که جهت نصرت و اقامه دولت اسلامی و دولت خلافت راشده بر منهاج نبوت سعی و تلاش مخلصانه نمایند؟ و مستحق چنان شرف و عزت بزرگی شوند که در اوائل انصار رضی الله عنهم گردیدند.

یا الله! مارا با آمدن خلافت راشده بر منهاج نبوت که در آن وحدت مسلمانان نهفته باشد، مستفید بگردان! اللهم آمین آمین!

ادامه مطلب...

قوت مسلمانان و ضعف غرب!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هر باری‌که بسوی برپایی دولت خلافت راشده بر منهج نبوت و بسوی تطبیق شریعت الله سبحانه وتعالی فرا بخوانیم، اشخاصی از جنس و زبان خود ما پدیدار گشته و ما را به این سخن‌شان جواب رد می­دهند: غرب کافر بسیار قوی­ست! و به مجرد این­که دولت خلافت را اعلام نمایید تمام دولت­ها بر شما حمله­ور خواهند شد و سپس هرگز توان نخواهید داشت که بواسطه آن به پا خیزید!

بلی این چنین می­گویند! و سرچشمه این سخن‌شان به ضعف، عدم معرفت دشمن‌شان به شکل صحیح و دقیق و دوری‌شان از این مفهوم که نصرت به دست الله سبحانه وتعالی است بر می­گردد.

ما می­گوییم: الله سبحانه وتعالی برای مان وعده­ی نصرت داده است و إن شاء الله نصرت آمدنی است، و این برای ما و نزد ما یک امر حتمی است! همین­طور برای هر مسلمان لازم است که بداند: رزق، نصرت، مرگ و... به دست الله سبحانه وتعالی است:

﴿وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ [آل عمران: 126]

ترجمه: و نصرت جز از سوی الله شکست ناپذیر با حکمت و دانا نیست (و اراده و مشیت او بالاتر از همه اسباب ظاهری و باطنی است).

این‌که نصرت بدست الله سبحانه وتعالی است؛ به این معنا نیست که اسباب را به کار نگیریم و دشمن خود را بطور واقعی و درست به بررسی نگیریم.

ما می­گوییم: فکره‌ای که غرب حامل آنست، فکره‌ای‌ست که إن شاء الله بزودی از صحنه حیات برچیده خواهد شد! غرب فاقد رابطه واقعی و درستی است که بتواند به واسطه آن روابط میان مردم را به شکل صحیح بر قرار سازد. رابطه فعلی حاکم در جوامع غربی که جوامع‌شان را با سیاست بین‌المللی ربط می­دهد؛ رابطه مصلحت است و زندگی‌شان بر اساس همین مصلحت استوار بوده و دیدشان نسبت به زندگی یک دید مادی و منفعت­گرایانه می­باشد.

بنابرین، تعجب‌آور نخواهد بود اگر روزی ببینیم که غرب در کنار دشمن خود ایستاده و بدون کدام مشکلی از آن جانب­داری می­کند، چرا که اساس نزد دولت­های غربی منفعت و مصلحت می­باشد و برای متحقق ساختن این مصلحت و منفعت در صورتی­که ناچار شوند در کنار دشمن هم خواهند ایستاد. به عنوان مثال می­توان جنگ جهانی اول را خاطر نشان ساخت؛ آن­گاه که آلمان در کنار دولتی مخالف عقیده خود ایستاد؛ دولت خلافت عثمانی و بر ضد کی؟ بر ضد برادران عقیدتی خود، آن­هم اگر این تعبیر درست باشد.

برای وضاحت بیشتر اشکالی ندارد؛ اگر مثالی زنده­ای را بیان نماییم و آن حادثه تحریم و مقاطعه می­باشد، چرا مسلمانان در تحریم خرید و فروش اجناس فرانسه و قطع رابطه کردن با آن دست به دست هم دادند؟ چون­ رابطه‌ای که مسلمانان را به هم دیگر مرتبط می­سازد؛ مصلحت و منفعت نبوده؛ بلکه عقیده اسلامی و فکره حلال و حرام می­­باشد. به همین سبب جای تعجب نیست که ببینم غنی و فقیر، ضعیف و قوی، سیاه و سفید، عرب و عجم با وجود دولت­ها و حکام دست‌نشانده در برابر فرانسه دست به دست هم داده و با آن قطع رابطه کرده اند. اما به فضل الله سبحانه وتعالی امت اسلامی به حکام‌شان اعتنایی نداشته؛ بلکه به دین‌شان تمسک ورزیده و آن را نصرت می­دهند! و لله الحمد و المنة! و به دنبال این همه برای آنانی­که ضعیف القلب هستند می­گوییم که در طرز تفکرشان از الله سبحانه وتعالی بترسند.

﴿أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ [التوبه:13]

ترجمه: آیا از آنان(دشمنان) می­ترسید (و به جنگ آنان نمی­روید)؟ در صورتی­که سزاوارتر آن است که از الله (سبحانه وتعالی) بترسید (و از کیفر نافرمانی او بهراسید) اگر واقعاً ایمان دارید (ومؤمنان راستین هستید).

نویسنده: محمد دردة

مترجم: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

رژیم فرمان‌بردار اردن؛ نفع‌گیرندۀ نمایش مضحک انتخابات پارلمانی

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

نظرسنجی مرکز مطالعات استراتیژیک دانشگاه اردن به‌تاریخ ۶ اکتوبر/اکتبر ۲۰۲۰ م تحت عنوان "نبض خیابان اردن – ۲۴" نشان می‌دهد که نصف مردم اردن (۵۰٪) گفته‌اند در انتخابات پارلمانی پیش‌رو شرکت نمی‌کنند، درحالی‌که تنها ۱۷٪ تأیید کرده‌اند درصورت برگزاری انتخابات پارلمانی آینده، در آن سهم خواهند کرد. از جمله مهم‌ترین دلایل مردم اردن به‌خاطر شرکت نکردن در انتخابات پیش‌رو، به‌ترتیب عبارت بود از: عدم اعتمادشان به پارلمان، عدم اطمینان‌شان به درستی و تمامیت انتخابات، و نبود کاندیدای رقیب – جالب این‌که وضع همه‌گیری ویروس کرونا در میان دلایل تأثیرگذار بر اکثریت وجود نداشت.

باوجود وخیم‌تر شدن وضع صحی/بهداشتی و همه‌گیری، تصمیم‌گیرندۀ با اشاره به آمار مرگ و میر، گسترش همه‌گیری، بستری شدن بیماران، مراقبت از مردم و کاهش حجم اقتصاد تأکید می‌کند که این انتخابات برگزار نشود، حال‌آن‌که حکومت و کمیسیون مستقل انتخابات بنابر هدایت و دستور سران رژیم می‌کوشند تا انتخابات را مطابق با جدول زمان‌بندی‌شدۀ خود برگزار کنند. اکنون بحث‌های رسانه‌ای رسمی در خصوص اهمیت شرکت در انتخابات به‌شدت در جریان است و مردم را تحت نام استحقاق قانون اساسی و حق آنان در انتخاب نمایندۀشان به این کار ترغیب می‌کند؛ باوجود آن‌چه در نظرسنجی قبلی نشر شد که کاملاً در تضاد با رأی عام خیابان اردن قرار داشت، و باوجود بحث‌های هجوآمیز گسترده در رسانه‌های اجتماعی گوناگون که شرکت در این انتخابات‌ها را رد می‌کند.

اتخاذ چنین اقدامات انتخاباتی، برجسته کردن ویژه‌گی‌هایش در میدان عمل و تلاش برای رونمایی کردن از آن‌ها در رسانه‌های رسمی به‌خاطر نگرانی رژیم اردن نیست، چون این رژیم می‌خواهد برگزاری انتخابات مجلس قانون‌گذاری جدید را، که به مراتب بدتر و فاسدتر از پیشینیان‌شان است، با فعال کردن حق قانون اساسی توجیه کند. بلکه این همه اقدامات به‌خاطر نقش جدیدی است که این نظام مطیع و مزدور بر دوش خواهد گرفت؛ و آن احتمالاً فرمان‌برداری از کشورهای کافر غرب، ایجاد توافق‌نامۀ خائنانۀ تازه‌ای در مسائل اقتصادی و عادی‌سازی روابط با دولت یهود، ویا سهم‌گیری در یک معاملۀ بین‌المللی تازه میان رقبای استعمارگر اروپایی (مخصوصاً انگلیس) و امریکا روی این سرزمین، این امت، ثروت‌اش و عقیده‌اش خواهد بود.

این مزیت امریکاست که نظام همۀ این‌ها را زیر چشم رئیس جمهورهای امریکا، خواه ترامپ یا بایدن، و پیش گوش سفیر جدیدش، هنری ووستر، انجام می‌دهد تا اطاعت خود را با سخنان خود ثابت کند. چنان‌چه مجبور شد انتخابات را به بهانۀ اوضاع بحرانی همه‌گیری به تعویق بیندازد تا برای خود فرصتی دست و پا کند که بر اوضاع بین‌المللی نگاه دقیق‌تری داشته باشد؛ این‌که آیا رژیم اردن باید نقش بریتانیا یا امریکا را بازی کند، و یا انتخاباتی را برگزار کند که بی‌تردید به ایجاد یک خانۀ نماینده‌گان ضعیف با نماینده‌گی ضعیف انتخاباتی منتج خواهد شد؛ نماینده‌گانی‌که برای تطبیق برنامه‌های امریکا، مانند حمایت از راه‌حل‌ها و شروط امریکا برای قضیۀ فلسطین، قسم خورده‌اند. برعلاوه، موظف است تا قانون انتخاباتی جدیدی را مسوده‌سازی کند که موجب سلطۀ قانون اساسی، ایجاد حکومت پارلمانی و نماینده‌گی واقعی مردم می‌شود؛ باشد که این مجلس جدید تا ختم دوره‌اش به کار خود ادامه دهد و یا در کوتاه مدت به بهانۀ عدم نماینده‌گی واقعی از رأی دهنده‌گان منحل شود، و سپس مجلس جدیدی مطابق این قانون انتخابات جدید روی کار آید.

رژیم‌های حاکم در سرزمین‌های اسلامی برای ماندن بر سر قدرت نیاز دارند از دشمنان امت فرمان‌برداری و از دساتیر و برنامه‌های‌شان اطاعت کنند. آنان با اسلام و پیروان‌اش به جنگ برخاسته اند و اوامر باداران‌شان را از طریق توافقات خائنانه تطبیق می‌کنند. آنان به وجود این‌گونه مجالس قانون‌گذار، که به‌دروغ می‌گویند از مردم نماینده‌گی می‌کند، ضرورت دارند تا مسئولیت این اعمال ناشایست را بر مردم بیندازند و آنان را به‌خاطر این خیانت‌ها سرزنش کنند. بهترین نمونه‌اش پیمان وادی عربه است که توسط این مجالس به تصویب رسید، طوری‌که نماینده‌گان "اسلام‌گرا" نیز بخشی از این مجالس بودند.

اسلام با برگزاری انتخابات موافق است، و دولت خلافت آینده نیز، ان‌شاءالله، برای انتخاب نماینده‌گان مردم در مجلس امت انتخابات برگزار خواهد کرد. نماینده‌گان و وکلای مردم در دولت خلافت موظف اند که بر مبنای احکام اسلام نظر بدهند و حاکم را بر مبنی احکام اسلام محاسبه کنند، بر اقدامات‌اش نظارت داشته باشند و نگذارند به سمت بی‌عدالتی و انحراف میل کند. این موارد با آن‌چه در انتخابات پارلمانی نظام دموکراتیک کپیتالیزم وجود دارد متفاوت است؛ زیرا در نتیجۀ این انتخابات نماینده‌گانی روی کار می‌آیند که دولت را بر مبنای قانون اساسی بشری مصوب خودشان محاسبه می‌کنند. بناءً خانۀ نماینده‌گان چیزی جز مجلس تقنینی مبتنی بر احکام مغایر اسلام نیست. این بدان خاطر است که قانون‌گذار در اسلام تنها الله سبحانه وتعالی است و بدان خاطر که اسلام مسلمانان را از تقنین منع می‌کند، چون الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ﴾ (مائده: ۴۹)

ترجمه: و در میان آن‌ها (اهل کتاب) طبق آن‌چه الله (سبحانه وتعالی) نازل کرده‌است داوری کن و از هوس‌های آنان پیروی مکن و از آن ها برحذر باش، مبادا تو را از بعضی احکامی‌که الله (سبحانه وتعالی) بر تو نازل کرده است منحرف کنند.

بنابرین، سهم‌گیری در این‌گونه انتخابات‌ها به هیچ وجه جایز نیست، نه منحیث نامزد و نه منحیث رأی‌دهنده.

ای مردم اردن!

اکنون شما بدین سطح از آگاهی رسیده اید که عدم مشروعیت پارلمان و عدم وفاداری‌اش به آرمان‌ها و طرح‌های بهبودبخش‌تان را درک کنید، و بدانید که آنان تنها از منافع نظام حاکم و تحکیم سلطه‌پذیری‌اش نماینده‌گی می‌کنند، نه از شما. تاریخ همۀ پارلمان‌ها از ابتدای تأسیس‌شان دال بر همین واقعیت است. اکنون زمان آن فرا رسیده‌است که تمام افراد مخلصی‌که قصد شرکت در این انتخابات‌ها را دارند، از آن فاصله بگیرند و به تبلیغات دولت برای انتخات گوش ندهند، حقیقت را بدانند و به‌صورت واقعی از مردم نماینده‌گی کنند، زیرا آنان خواستار تطبیق طرح‌های بهودبخش‌شان از طریق دولت خلافت اند؛ دولتی‌که دولت یهود را ریشه‌کن می‌کند و کفار استعمارگر را از سرزمین‌های‌مان بیرون می‌راند. آنان به تمام منابع دولتی دست‌برد زده‌اند و بر سر ثروت‌اش می‌جنگند. بناءً زمان آن فرا رسیده‌است که دیگر در چنین انتخابات‌های پارلمانی که موجب تحکیم حاکمیت‌های خائن می‌شود شرکت نکنیم. پس به اکثریتی بپیوندید که سفاهت و عدم مشروعیت این انتخابات‌ها را دانسته و برای تغییر این واقعیت تشکیل شده‌است و با آنانی همراه شوید که برای آوردن تغییر به روش رسول الله صلی الله علیه وسلم، با حمل دعوت اسلام و تأسیس خلافت راشده بر منهج نبوت، فعالیت می‌کنند.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ (انفال: ۲۴)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! دعوت الله (سبحانه وتعالی) و رسول الله (صلی الله علیه وسلم) را اجابت کنید هنگامی‌که شما را به‌سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد.

حزب‌التحریر – ولایه اردن

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

آگاهی عمومی و تأثیر آن بر روند تغییر صحیح

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

در این شکی وجود ندارد که تغییر جوامع روندی آسان نبوده و این کار به سخت‌کوشی و تلاش فراوان احتیاج دارد. مانند سنگ تراشی از صخره‌هاست و تیشۀ کارگرانی مخلص، محکم و ظریف می‌خواهد. افراد نمی‌توانند این کار را انجام دهند. بنابر این فقط حزب ایدیولوژیک که شب و روز برای رسیدن به هدف تلاش کند می‌تواند این کار را به پیش ببرد. بدون ایجاد آگاهی عمومی نسبت به آنچه در جامعه قرار است ایجاد شود، نمی توان یک تغییر بنیادی صحیح به وجود آورد و این موضوع یکی از احکام طریقه در روند تغییر شرعی است که نقض یا انحراف از جزئیات آن مجاز نیست؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم جهت آماده‌سازی فضا برای تأسیس دولت اسلامی در مدینۀ منوره این طریقه را طی کرده بودند و مرحلۀ تفاعل برای ایجاد افکار عمومی ناشی از آگاهی عمومی یکی از دشوارترین، سنگین‌ترین و مهم‌ترین مراحل است، زیرا این امر در مؤفقیت روند تغییر و تأسیس دولت و بعد از آن در دوام آن تأثیرگذار می‌باشد.

آنچه باید روشن شود این است که طلب نصرت به خودی خود یک مرحلۀ مستقل نیست، بلکه در پایان مرحلۀ تفاعل به وجود می‌آید و اگر در ایجاد آگاهی عمومی از افکار اسلامی موفق نشویم، نصرت صورت نمی‌گیرد و باید بدانیم که طلب نصرت به معنای واقعی کلمه یک کودتای نظامی نیست. ممکن است این نصرت دادن توسط اهل قدرت و قوت بدون نیاز به کودتای نظامی حاصل شود و این همان اتفاقی است که برای پیامبر بزرگوار ما صلی الله علیه وسلم رخ داد... انصار به او حاکمیت دادند؛ زیرا آن‌ها اهل قدرت و قوت بودند و هیچ نیرویی وجود نداشت که بتواند در مقابل ارادۀ آن‌ها بایستد، و گاهی ممکن است این کار به کودتای نظامی نیاز داشته باشد، اما در این حالت، افکار عمومی برای اسلام و روند تغییر باید قوی باشد.

در طول تاریخ پیامبران بزرگوار و بندگان صالح الله سبحانه وتعالی، متوجه شده‌ایم که چگونه رغبت به نفوذ در افکار عمومی و تلاش برای آگاهی ایشان مورد توجه بوده است. به عنوان مثال، موسی علیه السلام مشتاق بود تا مبارزۀ خود را از حلقۀ گفتگو با فرعون و نخبگان وی به افکار عمومی منتقل کند. بنابر این در مقابل مردم با جادوگران مقابله کرد. وی علاقۀ زیادی به این کار داشت و گفت:

﴿قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى‏﴾ [سورۀ طه آیه 59]

ترجمه: ‏(موسي) گفت: ميعاد ما و شما روز جشني است كه در آن خود را مي‌آرايند. بايد مردم در چاشتگاه گرد آورده شوند (تا ماجرائي را ببينند كه ميان ما و شما مي‌گذرد).

بناءً این فراخوان برخلاف میل فرعون و نخبگان وی گسترش یافت و به گوش مخاطبان رسید که هدف اساسی بود. در حقیقت، سخنان پیامبران با اقوام‌شان با استفاده از ابزار ندایی: (ای قوم من!)، بیانگر این است که آن‌ها مردم را در گردهمایی شان مورد خطاب قرار می‌دهند و این همان چیزی است که توسط نوح علیه السلام بیان شده است که گفت:

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَنَهَاراً ‏** ‏ فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَاراً ** وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً ** ‏ ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً ** ‏ ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَاراً﴾ [سوره نوح آیه 5]

ترجمه: نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوي ايمان به تو) فرا خوانده‌ام.‏ امّا دعوت و فرا خواندنم تنها بر گريز ايشان افزود!‏ من هر زمان كه ايشان را دعوت كرده‌ام تا (ايمان بياورند و) تو آنان را بيامرزي، انگشت‌هاي خود را به گوش‌هاي‌شان فرو كرده‌اند (تا نداي حق را نشنوند) و جامه‌هاي‌شان را بر سر كشيده‌اند (تا قيافه مرا نبينند) و (در فسق و فجور و ظلم و زور بيشتر فرو رفته‌اند و بر كفر) پافشاري كرده‌اند و سخت سركشي نموده و بزرگي فروخته‌اند.‏ سپس من آنان را آشكارا و با صداي بلند (به يكتاپرستي و ايمان راستين) دعوت كرده‌ام.‏ گذشته از اين، به گونه علني و (جمعي)، و به صورت نهاني (و فردي، دعوت آسماني را) بديشان رسانده‌ام.

دعوت قوم به صورت مخفیانه نبود؛ بلکه به صورت آشکار و اعلان و خطاب تمام مردم یعنی قوم انجام می‌شد. مانند این حالت در مورد حرص شخص مؤمنی از خاندان فرعون و شخص مؤمن در سورۀ یاسین گفته شده که برای تأثیرگذاری بر نخبگان و عموم مردم و رساندن رسالت واضح خالی از شبهات و گمراهی تلاش داشتند، و پیامبر ما برای رساندن دعوت به سوی الله سبحانه وتعالی در مجالس و موسم‌ها و رساندن آن برای تمام انسانیت از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان و ارتباط مستقیم با بزرگان و هم‌چنان استفاده از تمام اسالیب سخنرانی، شعر، نامه‌نگاری و تبلیغ تلاش می‌کردند.

تثبیت و ساختار افکار عمومی به طور مداوم از طریق توضیح دعوت و رساندن آن به هر روشی به همراه آمیزش دعوت کلامی و دعوت تطبیقی و انتشار آن به گونه‌ای که ابلاغ بصیرت آمیز باشد و بر آن گواه باشند: " ألا هل بَلَّغتُ؟" یعنی آگاه باشید آیا به شما پیام حق را رساندم؟

در مورد دستیابی به این آگاهی عمومی، بدون شک وضاحت افکار اصلی اسلام است که بر اساس آن می‌توان تغییراتی را در ذهن مردم ایجاد کرد. عقیده و احکام مربوط به عموم مردم در جامعه؛ یعنی آگاهی از افکار کلی اسلام در نزد عموم جامعه، و این افکار کلی مانند وحدانیت الله سبحانه وتعالی و این‌که او تنها قانونگذار است و گرفتن قانون از غیر آن جایز نیست، و قانون‌گذاری غیر الله سبحانه وتعالی کفر است که هرگز پذیرفته نمی‌شود. هم‌چنین آگاهی از این‌که امت اسلامی یک امت است و جدا از مردم دیگر، برادری اسلام آنان را رهبری می‌کند و عقیدۀ اسلامی فراتر از قومیت‌ها و مناطق ایشان را پیوند می‌دهد و این‌که دولت اسلامی عنوان این وحدت و عنوان قدرت مسلمانان است و این یک فریضه بر امت اسلامی و یک قضیۀ سرنوشت ساز آن می‌باشد. امت بدون آن ضایع و ضعیف است، گذشته از این‌که در دایرۀ خشم الهی سقوط می‌کند. آگاهی کلی از این‌که کفار دشمنان امت هستند و خواهان خیر برای امت نمی‌باشند و برای عدم بازگشت اسلام از طریق بازگشت وحدت امت، تلاش دارند؛ یعنی با بازگشت دولت اسلامی.  آن‌ها برای جلوگیری از آن مراقب هستند و با تمام قدرت و قوت خود کار می‌کنند و آگاهی از این‌که طریقۀ احیای امت اسلامی از طریق ایدئولوژی و افکار آن است، نه از طریق افکار غربی و نه از طریق جنبش‌ها یا احزاب مزدور و وابسته به غرب، حتی اگر اسلامی باشند.

از این رو، ما باید تلاش کنیم تا افکار عمومی را در مورد موضوعات اساسی که مورد توجه امت بوده و نیاز به همکاری پیرامون آن است، شکل دهیم و از افکار عمومی که قبلاً در مورد یک موضوع شکل گرفته حمایت کنیم تا جامعه از همان دیدگاهی‌که تشکیل شده است دور نگردد؛ زیرا افکار عمومی ممکن است به سبب فراموشی مردم و نبود آن چه توجه شان را به این موضوع بر انگیزد، از بین رفته یا هم به سبب مشغول شدن‌شان به چیزهای دیگر باشد. در واقع این فلز داغی است كه باید کوبیده شود. ماهیت افكار عمومی ماهیتی موقت و پویا است كه در صورت عدم بهره‌مندی یا رشد آن، ممكن است محو و نابود گردد. بنابر این اگر این گمراهی کشف نشود، می‌تواند بعضی اوقات سبب گم شدن افکار گردد.

حرکت امت متوقف نخواهد شد و به اذن الله سبحانه وتعالی، تمام محدودیت ها و سدهایی را از بین می‌برد که توسط حاکمان ایجاد شده، آن هم برای نرسیدن امت به سطح آگاهی عمومی صحیح از دین و واقعیت‌شان و احزاب صادقی‌که می‌خواهند واقعیت شان را احیا و تغییر دهند. حاکمان رسوا گشته اند و افکار ناچیز آن‌ها در برابر مردم‌شان آشکار شده است! واضح شده که ضعیف‌تر و سست‌تر از تار عنکبوت است و در میان این حوادث پی در پی و شتابان، مردم به زودی به یک قناعت کامل می‌رسند که نجات آن‌ها در اندیشه‌های دروغین و سست غربی مانند دموکراسی و آزادی نیست؛ بلکه فقط در افکار پاک و عالی اسلام است.

بنابر این، بر حاملین دعوت اسلامی لازم است تا در آگاه‌سازی تمام مسلمانان در مورد افکار و احکام اسلام ادامه دهند تا آگاهی عمومی برای امت دربارۀ احکام و نظام‌های اسلامی افزایش یابد تا امت بتواند اسلام را در واقعیت زندگی، جامعه و دولت تطبیق کند، زیرا این قضیة سرنوشت ساز امت است.

نویسنده: حامد عبدالعزیز

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه