ولایه سودان: خطبه نماز جمعه "مردان چه کسانی هستند؟!"
- نشر شده در ویدیوها
خطبه نماز جمعه از استاد عصام انیم (ابو احمد)
عضو حزب التحریر در ولایه سودان
خرطوم, ۴ رجب المحرم ۱۴۴۱ه مطابق ۲۸ فبروری ۲۰۲۰م
خطبه نماز جمعه از استاد عصام انیم (ابو احمد)
عضو حزب التحریر در ولایه سودان
خرطوم, ۴ رجب المحرم ۱۴۴۱ه مطابق ۲۸ فبروری ۲۰۲۰م
(ترجمه)
جوانان، لنگرگاه بلندپروازیها، ریسکها، سعی و تلاشهای خستگیناپذیر، امید هر ملت و وسیلۀ پیشرفت و تغییر هر جامعهاند؛ اما پرسش این است که چرا جوانان اینگونهاند؟
زیرا جوانان میتوانند واقعیت را بسیار زود درک کنند. ویژگیهایکه جوانان از آن برخورداراند، آنان را به سادگی در این خصوص توانمند ساخته است. جوانان همینکه خویش را در مرحلۀ انتقال از دوران طفولیت میابند، از دورانیکه در آن در تدبیر امور زندگی برخانواده و اهل خود و برای دریافت ثقافت و دانش به معلم خود تکیه کردهاند، در این مرحله احساس میکنند به جای رسیدهاند که میتوانند تمام مسئولیتهای خود را به دوش گرفته و دیگر نیازی به تکیه بر دیگران ندارند. اینجاست که به زندگی و اجتماع به چشم یک پژوهشگر نگریسته، میخواهند که در زندگی نقش خود را داشته باشند.
بنابراین، دیده میشود جوانان همواره به دنبالی فرصتیاند که بتوانند در آن اهداف خویش را محقق ساخته و به بلندپروازیهای خویش دست یابند. بنابراین، در برابر هرآنچه مسیر آنان را سد و مانع پیشرفت آنان قرار گیرد به پا میخیزند. جوانان کسانیاند که در گردآمدن در هر فراخوانیکه برای تغییر سرداده میشود و در هر خیزش علیه واقعیتهای دردناک، در صف اول قرار داشته و آمادۀ تقدیم گرانبهاترین قربانیها میباشند؛ زیرا جوانان چیزی را از دست نمیدهند. جوانان یا به بلندپروازیهای خویش دست میابند و یا در راه آن میمیرند. جوانان چیزهای را که بر آن بگیریند و یا از خسارت و از دست دادن آن بترسند، ندارند. زیرا خسارت واقعی جوانان خاموشی و کمبود فرصتهای میباشد که برایش اجازۀ تحرک و پیشرفت میدهند.
جوانان هم و غم تمام نظامها و سیاستمداران است؛ زیرا در واقع نیروی کاری و قدرت تطبیقکنندۀ تمام پالیسیها و پروژهها، جواناناند. بلندپروازیها، قربانیهایشان... حدی و مرزی را نمیشناسد.
شاید چنین پرسشی پیش آید که این همه مقدمه برای چیست؛ درحالیکه عنوان: "سرنوشت اطفالمان چه خواهد شد؟" است.
در پاسخ باید گفت: امت اکنون در بدترین وضعیت قرار دارد؛ لذا باید درد و منبع درمان آن را بشناسد. امت امروز به خوبی دریافته است که سبب این زندگی فلاکتبار، طبقۀ سیاسی حاکم میباشد، طبقهایکه زندگی آنها را با نظامهای مدیریت میکند که مانع پیشرفت آنها شده و از بیداری آنها جلوگیری میکند. زیرا این طبقه، مزدور کفار استعمارگر غربی بوده و همگام با آنان دولت امت را سرنگون و مدتهاست که سرزمینهای آنها را استعمار کرده است و سپس لباس دولتهای کارتونی و به اصطلاح مستقل را بر تن استعمار نموده و در دستان فرزندان امت سپرده است. در دستان کسانیکه عاشق غرب و پیشرفت مادی آن میباشند، عزم خویش را جزم کرده و پا در رکاب آن گذاشتهاند که شاید آنها نیز به آن پیشرفت مادییی دستیابند که غرب به آن دست یافته است. علیرغم اینکه بارها خود بر بنبست بودن مسیرشان تأکید نمودهاند، باز هم در دنبال کردن غرب و همرکاب شدن با آنها ادامه داده و این کار دشوار را بر چیزیکه مجد و عزت را برایشان باز میگرداند ترجیح میدهند.
بلی، از این طبقۀ فاسدیکه بر قضایای امت خویش خیانت کرده، بوی بد فسادشان برمشامها طاقت فرسا میباشد، امت مأیوس شده است. آنچه را که غرب در اختیار داشته و ذریعۀ آن مسیر بیداری امت را منقلب ساخته و نان را به نفع مزدوراناش به تنور میزند، سلاحی است که هیچ بیداری بدون آن ایجاد نشده و هیچ پیشرفتی بدون آن صورت نمیگیرد. آن سلاح جوانانی میباشد که بر امت خود مخلص بوده، اهمیت قضیه خویش را درک کرده، و به پروردگار و رسالت پیامبرش ایمان دارند، طوفانیکه اگر به راه افتد استعمار و مزدورانش را از بیخ وبن کنده و هیچ اثری از آن باقی نمیگذارد. غرب همواره این طیف زنده از امت را اهلی ساخته به حکام فاسد طول عمر میبخشد، تا بر تسلط خویش بالای ظرفیتها و دارائیهای امت ادامه دهد.
مدتها است که تلاشها برای ضایع ساختن جوانان امت آغاز شده است، لیکن انقلابهای اخیر لطمۀ بزرگی را بر غرب و همکاراناش وارد نموده است؛ زیرا آنان به این وسیله تلاشهای مداوم خویش را بر فاسدسازی اذهان جوانان بینتیجه دیده اند؛ چون جوانان امت بسیار سریع بیدار شده و قضیه خویش را درک و توطئههای را که غرب بر علیه آنها و بر علیه امتشان طرح مینماید، به خوبی میشناسند.
اما امروز باز هم دیده میشود که غرب بستر توطئههایش را بسیار ریشهدار، پهن نموده است که در این میدان جوانانیکه قاعدۀ فکری اسلامی در آنها ریشه دوانده است؛ اگر از راه منحرف و یا فریب دشمن را هم بخورند، بسیار سریع این قاعده در آنها زنده شده و به وسیلۀ آن بیدار و با اطمینان کامل بر دین خویش به پا میخیزند. اگر جوانان از دورۀ طفولیت بر مبنای عقیدۀ قوی رشد نکرده باشند؛ پس در آنصورت فارغ از مفاهیم عمیقی میباشند که آنان را دوباره به جادۀ حق باز گرداند. نیرنگها امروزی دامن تمام طیفهای امت را گرفته و در تمام میدانها و با تمام نیروی فطرت سلیم، اطفال معصوم را هدف قرار داده است.
برنامههای تعلیمی تمام آنچه که عقیدۀ اسلامی را در اذهان اطفال نهادینه میسازد دور انداخته است. در بدل آن، کفار، پلیدییی را جایگزین ساخته است که دین مسلمان را برایش مخشوش میسازد؛ از جمله: مفکورۀ وحدت ادیان، همپذیری دینی و سازش با دیگران، حقوق طفل، هویت جنسی... .
سازمانهای فرهنگی و غیرتعلیمی از طریق برنامههای بدون منهج و ازطریق تلویزیونها و سایتهای گوناگون انترنیتی، برای ساختن الگوهای بیحیاء و کمخرد از هیج تلاشی دریغ نکرده و شیوۀ زندگی غربی را با ظاهر پرزرق و برق تقدیم اطفال مینماید.
در خانواده، گواراترین آغوش برای اطفال و نهادینهساز مفاهیم ناب اسلامی در اذهان اطفال، بهترین مربی و معلمشان، مادر را هدف قرار داده، آن را به بیرون شدن از خانه و ترک اطفال برای کودکستانها و به تربیه اطفال به دور از آغوش مادران، تشویق مینماید. علیرغم اینکه پدران را به بهانۀ طلب رزق، تمام وقت مصروف فراهمسازی خواستهای زندگی عصری خانواده نموده است؛ درحالیکه این فرمودۀ رسولالله صلیاللهعلیهوسلم، به روایت عبیدالله بن محصن انصاری، روزی شعار هر مسلمان محسوب میشد:
«من أصبح منکم آمنا فی سربه، معافی فی جسده، عنده قوت یومه فکأنما حیزت له الدنیا بحذافیرها»
(ترمذی)
ترجمه: کسیکه از خواب وخوابگاهش درحالی برخيزد كه در خانه و يا محل سکونتاش احساس آرامش را نمايد و همچنين از ناحيه بدن سالم و تندرست بوده و درعينحال قوت و یا خوراكه همان شب و روزش را هم داشته باشد؛ مثل این است که دنیا با تمام داشتههايش برایش داده شده است.
بلکه هر پدریکه نتواند رفاهیت خانوادهاش را فراهم کند، پدر سنگدل و ستمگری محسوب میشود که زندگی فرزندان خویش را تباه کرده است، تاجایکه علیه آن قیام شده و قیمومیت را از آن غصب میکنند!
اینگونه میخواهند که اطفالمان را از ما دزدیده و آنان را فاسد سازند، تااینکه مانع تبدیل آنان به جوانانی شوند که برای خانواده و امتشان منبع بشارت خیر باشند. میخواهند اطفالمان جوانانی شوند که از دنیا جز خوشگذرانی، دیگر چیزی نشناسند. میخواهند که هیچ ظرفیت بیداری رشد نکرده و همچنان مهار امور در دست خودفروختهها و بیخردان باشد، تا امت را همواره تابع و ذلیل نگهدارد؛ درحالیکه خود همهچیز را در اختیار دارد دست به سوی داشتههای دشمنانش دراز نماید. صرف به حاکمیت نظامهای وضعی راضی شوند؛ درحالیکه الله سبحانهوتعالی نظام ربانی را فرستاده است که تمام بخشهای زندگی را فراگرفته و زندگی همراه با آرامش و سعادت دنیا و آخرت را همراه دارد.
این داستان امتی است که گذشته و حال آن به سرقت برده شده و هیچ وقت از توطئههای که مانع قوت اراده آن میشود نجاتی ندارد. دشمناناش همواره میخواهند که امت، دست بسته بوده و میخواهند که از طریق فاسدسازی اطفالشان جوانان آینده، کسانی باشد که هر آنچه را امت از دست داده است باز پس نگیرد و آیندۀ امت را رقم نزند.
ای امت بهترین، ای کسانیکه ربالعزت شما را به بهترین امتی صفت کرده است که بار هدایتگری بشریت را بردوش دارید، از زیر بالپوش خود بیرون شده و این غبار غفلت را که بر بالایتان نشسته از خود دورنمائید. نمیگویم که آنچه را اطفالتان از مفاهیم پلید و خطرناک فراگرفتهاند را تصحیح نمائید، زیرا تصحیح مفاهیم به تنهای برای مبارزه با توطئههای که برای شما و اطفالتان طرح شده است، کافی نیست. نمیگویم در برابر این و ضعیتیکه شما اطفالتان را به خطر مواجه ساخته، قیام نمائید؛ بلکه میگویم به تصحیح مسیر خویش به پا خاسته، علاج شفابخشی را جستوجو کنید که این وضعیت فاسد را دور ساخته و آثار آن را محو نماید. بلی، بدون دولت قوی و قدرتمند، هرگز نمیتوانید که با استعمار و توطئههای ویرانکنندۀ آن مواجه شوید و بدون دولت خلافت هرگز برای مسلمانان دولتی قوی و قدرتمندی را سراغ نخواهی یافت. ما دیدیم که انقلابات سنجش ناشده و بدون آمادگی قبلی ما را به کجا کشاند و ما را در چه دامی انداخت، چیزی را که هرچشمی نمیتوانیست آن را مشاهده کند. درحالیکه همه روزه این فرمودۀ الله سبحانهوتعالی را خوانده و رساترین شعارمان میباشد:
﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾
[المنافقون: 8]
ترجمه: عزت از آن خدا و از آن پيامبر او و از آن مؤمنان است.
بدون شک که الله سبحانهوتعالی راست میگوید؛ اما عزت و کرامت، حمایت از فرزندانمان و بازگشت آنچه از دیارمان غصب شده، محقق نخواهد شد؛ مگر اینکه زندگی اسلامی خویش را به بازگشت دولت خلافت از سر بگیریم، دولتیکه ریاست عامۀ تمام مسلمانان را بدوش داشته، آنان را تحت یک پرچم گرد هم آورده، امورشان را تنظیم، از شوکتشان حمایت، سرزمینغصب شدۀ آنان را باز پس گرفته، ترس و وحشت را در دل دشمنانشان اندازد تا دیگر جرأت مداخله در زندگی ما را نداشته و خواستۀ خویش را بر ما تحمیل ننمایند.
ای امت بهترین و سالمترین، رهبری خویش را به حزبالتحریر بسپارید، به حزبیکه مردماش را ناامید نساخته و تنها حزبی میباشد که میتواند مردماش را به سر منزل مقصود هدایت کند. حزبیکه از همان ابتدائی تأسیس خود، هدفاش را اعلان نموده، طریقه و راهکار خویش را مشخص نموده، با صبر و متانت رهبران و جواناناش که زندگیهای مرفه و راحت خویش را قربانی کرده و در عوض زندگی در زندان، شکنجه و دوری از اهل و اولاد را انتخاب نمودهاند، بسیاری از جوانانشان در دستان استعمار و مزدوران و مهرههایش، شهید شدهاند؛ اما هرگز عوض نشد و تغییر نکرد؛ بلکه همچنان ثابت قدم مانده و بر صبرش ادامه داد، تااینکه صبر از صبرش در شگفت آمد! اینک در یک قدمی هدفاش رسیده و به زودی وعدۀ الله سبحانهوتعالی و بشارت رسولالله صلیاللهعلیهوسلم را در یافت خواهد کرد. بلی! امت بازگشت خلافت و از سرگیری زندگی اسلامی را دیگر خواب و خیال نخواهد دید؛ بلکه امروز امید چشم و آرزوی قلب هر مسلمان شده است. لیکن آنچه را که تأسیس خلافت و تحقق این هدف کمبود دارد این است که امت باید رهبری واقعی خویش را انتخاب کند، رهبرییکه هدف را دیده و مسیر را شناخته و میتواند امت را به ساحل نجات هدایت کند. خلافت راشده، امت را از نابودی نجات داده و آن را به سمت عزت و آسایش میکشاند. چیزیکه الله سبحانهوتعالی از تحقق آن ناتوان نیست.
﴿وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾
[التوبه: 72]
ترجمه: خشنودى و رضایت الله سبحانهوتعالی بزرگتر و بالاتر از هرچیز است، پیروزی و کامیابی بزرگ همین است.
نویسنده: اسماء الجعبه
مترجم: علی مطمئن
(ترجمه)
آخرین گزارش وزارت مالیه/دارای پاکستان آشکار نمود که در شش ماه نخست سال مالی جاری حدود بیشتر از 44 درصد مالیه به طور مستقیم از مردم اخذ شده است. درحالیکه در عین زمان واردات نفت و گاز و تولیدات داخلی این کشور به 20 و 10 درصد کاهش یافته است. این دزدی بزرگ از ثروت مردم به این دلیل رخ داده است که رژیم بجوا-عمران به گونۀ قابل توجهی مالیات را بر تعداد از اموال مردم افزایش داده است. پرسش اینجاست؛ این چگونه حالت "آسایش" است که بدون تمیزِ فقیر از غنی، مالیات بالای همه به طور یکسان وضع میشود که منجر به خودکشی فقراء میگردد؟ به گونهای که محمد صفدر رانندۀ ریکشا و ابراهیم حیدری -کهنهفروش ارابهدار/گادیوان- خود را به آتش بزنند؛ زیرا آنها از یکسو قادر به بازپرداخت وامهای بقالی خود نبودند و از سوی دیگر نمیتوانستند که برای فرزندانشان لباس گرم تهیه نموده و از سرمای زمستان آنها رامحافظت کنند.
این چگونه یک نظام مستبد است؛ مگر چشماناش را پرده گرفته که هنگام تحمیل مالیات بالای مردم نمیبیند که یک شخص توانایی این را دارد که برای اطفالاش غذا، لباس و سرپناهی تهیه نماید؟
در بودیجه سال مالی ۲۰۱۹ الی ۲۰۲۰ حجم مالیات غیرمستقیم و کمرشکن به 3500 میلیارد روپیه پیشبینی شده بود که 62 درصد از کل درامد آن مورد هدف بود. مالیات غیرمستقیم بالای میان منشا، مالک ریاض و محمد صفر راننده ریکاو محمد یکسان وضع شده بود.
این مالیات غیرمستقیم بخش بزرگی از درامد یک شخص فقیر را میستاند؛ اما بالای شخص ثروتمند هیچ تاثیر نمیگذارد. در اسلام، مالیات بر مسلمانان ثروتمند وضع میشود؛ آنهم هنگامیکه یکدفعهای بدان نیاز پیدا شود. حتی این مالیات تنها در امور مالی و موارد خاصیکه الله سبحانهوتعالی برای امت واجب قرار داده از جمله؛ جهاد، صنعت نظامی، فقراء، نیازمندان، مسافران، کارمندان دولتی، معاشات، جادهها، بیمارستانها، مدارس، مساجد، حسب ضرورت، برای رفع قحطی، سیل یا موارد اضطراری هزینه میشود. مضحک این است که 57 درصد از مالیات جمعآوری شده در شش ماه گذشته برای بازپرداخت سود استفاده شده است که جز اعلان جنگ در برابر الله سبحانهوتعالی و رسول وی صلی الله علیه و آله وسلم چیزی دیگری نیست. لذا، در اسلام شخص فقیر هیچگونه مالیاتی را اعم از مستقیم یا غیرمستقیم پرداخت نمیکند؛ چون نظام اقتصادی اسلام بر محور آیات قرآن میچرخد:
﴿كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ﴾
[حشر 59: 7]
ترجمه: تا مبادا (ثروت) صرفاً بین ثروتمندان شما گردش نکند!
با توجه به دین مبین اسلام؛ زندگی، ثروت و عزت یک مسلمان محفوظ است که نمیتوان آن را نقض کرد و به جز دلیل شرعی. اگر ثروتی از ثروت کسی گرفته شود؛ در آن صورت این ظلم و ستم بوده و حیثیت دزدی را دارد. رسول الله صلی الله علیه وسلم در حجتالوداع فرمودند:
«إِنَّ دِمَاءَكُمْ وَأَمْوَالَكُمْ وَأَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا».
(متفق علیه)
ترجمه: به راستی خون شما، ثروت شما، افتخار شما برای یکدیگر مقدس است، همانگونه که این روز (حج) شما در این شهر (مکه) از شما مقدس است.
امروز در پاکستان ۹۰ درصد از مالیات به عنوان مضایقه به زور از مردم اخذ میشود که مطلقاً حرام است. نظام سرمایهداری ظالم و استثمارگر در پاکستان کاملاً ناکام بوده است؛ زیرا این نظام بر بالای سرمایهداران، صاحبان رسانهها، اشخاص پرنفوذ دولت، ژنرالهای فاسد، سیاسیون مزدور آمریکایی، کارگزاران دلال و قدرتمند و دادستانهای ارشد مالیات وضع نمیکند؛ بلکه تنها بر بالای فقراء آن را تحمیل میکند و بس. بناءً این نظام در مقابل افراد قدرتمند رکوع میکند و تنها بالای اکثریت طبقه مردم فقیر گردن کلفتی نموده و آنها را سرکوپ میکند. ولی باید دانست که این نظام اجلاش فرا رسیده و در بستر مرگ قرار دارد و برای دفن شدنکردناش به یک ضربه واحد نیاز است. پس آن افسران نظامی که جسد متعفن این نظام را دفن میکنند و حزب التحریر را نصرت میدهند تا خلافت بر منهج نبوت را تأسیس کند، شکی نیست که میلیونها نفر در حقشان دعای خیر خواهد کرد.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر - ولایه پاکستان
مترجم : ارسلان "مبارز"
(ترجمه)
خبر:
ترامپ، رییس جمهور امریکا یک دیپلومات و یک افسر را که علیه او در جلو کانگرس در ارتباط به استیضاحاش شهادت داده بودند، از وظیفه برکنار كرد.
تبصره:
اگر پوشش گستردهای راهاندازی شده پیرامون محاکمۀ رییس جمهور ترامپ نمیبود؛ ما در رابطه به این خبر اظهار نظر نمیکردیم، پوششیکه بخاطر بلند بردن جایگاه عدالت امریکا و نظامش به جریان افتاده بود.
کافی است بگوئیم که عدالت و توازن آن نبايد تغییر كند؛ اما اين عيب و نقص در عدالت امریکایی وجود دارد که به بیش از یک ميزان و معيار در بين مردم و دولتها قضاوت میكند که این خود از اسباب نقض شرایط عدالت میباشد. کافی است که بگوئیم محاکمهایکه به آرای اعضای حزب مخالف و یا هم همپیمان صورت گیرد، شایسته نیست که در اینگونه محاکمه توصیفی از عدالت داشته باشیم.
اما آنچه بر سر دو شاهد که علیه ترامپ شهادت دادند واقع شد، روشن میسازد که این عیبیست که تمام قوه قضائیه امریکا را فرا گرفته و عدالت و شفافیت امریکا را که از آن یاد میکنند، لکهدار ساخته است.
مقامات امنیتی کاخ سفید از افسر الکساندر ویدمن، کارشناس امور اوکراین، پس از آنکه علیه ترامپ شهادت داد، درخواست نمودند که دفتر کارش را تخلیه نموده و ساختمان را ترک نماید. وکیل این افسر گفت که مؤکل وی به دلیل این شهادتش از وظیفه اخراج شدهاست. همچنین گوردن ساندلند فرستادۀ امریکا در اتحادیه اروپا نیز به دلیل اینکه علیه ترامپ در دادگاه شهادت داد، از وظیفهاش سلب صلاحیت شد.
ظلمیکه امریکا بر کشورها و ملیتهای جهان در سیاست خارجی خود اعمال میکند، لکه ننگیست که عدالت داخلی امریکا را زیر سوال برده است. این نشاندهنده آنست؛ تبلیغات گستردهایکه پیرامون عدالت امریکا فراگیر شده؛ دقیق نبوده و نابجاست، هرچند که در برخی از جوانب از بسیاری کشورها پیشقدم باشد.
این همان چیزیست که باید مسلمانان را به خاطر بازگرداندن رهبریی بشریت سوق داده تا اینکه جهان زیر فضای عدالت الهی زندگی کرده و در زیر سایههای آن اطمینان و آرامش حاصل کند.
نویسنده: مهندس اسماعیل الوحواح
مترجم: محمد مزمل
(ترجمه)
خبر:
نشریۀ روز هفتم به تاریخ 30 جنوری 2020 میلادی گفته است که دكتور محمد الخشت رئیس دانشگاه قاهره به سوی یک انقلاب كه آن را عصر جمود دینی و بیرون شدن از دائره رهبانیت انسانی نامگذاری کرده، دعوت میکند. وی گفته است که نیاز به یک مقابلۀ فراگیر جهت تجدید فهم مسلمانها از دینشان توسط یک انقلاب تعلیمی و رسانهای و دور ساختن تمام مصادر وهمی و خیالی میباشد.
یك سایت مصری به تاریخ 3 فبروری 2020م به نقل از «نشأت زارع» از امامان بزرگ ولایت دقهلیه در بیانات رسانهای نگاشته است: «هرگاه ما از تجدید اندیشۀ دینی سخن میگوئیم، پس در اینصورت نقطۀ آغاز (الفباء) كارمان عبارت از نقد میراث است؛ زیرا این کار انسانی است؛ چون در جهان امروزی تلاشها برای ایجاد معیارهای انسانی که همه بر آن اتفاق دارند، در جریان است و هر نصیکه ما را با دیگران در تقابل قرار میدهد، برایش راهحلی در نظر میگیریم، یا تأویلاش میکنیم و یا به سبب نزول و تاریخاش نگاه میکنیم.» وی افزود: «همچنان ما از حملات صلیبی انتقاد میکنیم و میگوییم که هیچ ارتباطی به مسحیت ندارد، فتوحات اسلامی را نیز انتقاد میکنیم و میگوئیم که از ارکان اسلام و فرائض آن نیست و سیدنا علی بن ابی طالب آن را متوقف ساخت و انجام نداد و اعمال صحابه اعمال انسانی بودند که در آن درست و نادرست موجود است و این برایشان عیب نیست؛ به دلیل اینکه صحابههای مانند: ابوبکر صدیق و عمر بن خطاب پیرامون جنگ با مانعین زکات اختلاف کردند. آنها در یک موضوع سیاسی اختلاف کردند؛ نه موضوع دینی.
تبصره:
حملۀ بیشرمانه بر اسلام، عقاید، افکار و مفاهیم آن و حتی احساسات آن از جانب کفتارهای تربیت شده با ثقافت غرب که رئیس نظامِ آن را رهبری میکند که پرچم جنگ با عقیدۀ امت را زیر نام تجدید دینشان برداشته است، آنچه که عنوان میکنند غیر از اختراع و تراشیدنِ دین جدید، چیز دیگری نیست؛ دینیکه نه رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را آورده و نه و صحابه کرام از وی چنین چیزی را برداشت کردهاند.
اسلام عقیدۀ سیاسی و عملی است که برای این نیامده تا زیر پا شود و فقط برای این آمده تا نه تنها برای مسلمانها؛ بلکه در زندگی تمام مردم تطبیق شود و پیامآور خوبیها و هدایت برای تمام بشریت باشد. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ﴾
[الأنبیاء، آیه 107]
ترجمه: ای پیامبر! ما تو را جز به عنوان رحمت برای جهانیان نفرستادهایم!
و این دقیقاً همان چیزی است که ربعی بن عامر رضی الله عنه فهم کرده است، زمانیکه نزد رستم داخل شد، رستم از او پرسید برای چی آمدید؟ وی رضی الله عنه پاسخ داد: «الله ما را فرستاده است تا از بندگاناش کسی را که او بخواهد از بندگی بندگان نجات داده و به سوی بندگی پروردگار بندهها سوق دهیم و از تنگی دنیا به سوی فراخنای دنیا و آخرت و از ستم ادیان باطل به سوی عدالت اسلام رهنمون گردانیم.» و رسول الله صلی الله علیه وسلم زمانیکه فرستادگاش را به سوی کسری و قیصر و بزرگ مصر (مقوقس) فرستادند چنین فرمودند:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. مِنْ مُحَمَّدٍ عَبْدِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى هِرَقْلَ عَظِیمِ الرُّومِ. سَلَامٌ عَلَى مَنْ اتَّبَعَ الْهُدَى. أَمَّا بَعْدُ؛ فَإِنِّی أَدْعُوكَ بِدِعَایةِ الإِسْلامِ، أَسْلِمْ تَسْلَمْ یؤْتِكَ اللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَینِ، فَإِنْ تَوَلَّیتَ فَإِنَّ عَلَیكَ إِثْمَ الأَرِیسِیینَ»
(متفق علیه)
ترجمه: بنام الله بخشندۀ مهربان! از محمد بنده الله و فرستاده او به هرقل بزرگ روم! سلام بر آنکس که از هدایت تبعیت کند! اسلام بیاور تا سالم بمانی! اسلام بیاور تا الله پاداش تو را مضاعف بدهد! اما اگر نپذیری، گناه اریسیان (منظور پیروان اوست که در کفر از او متابعت میکنند) بر گردن تو خواهد بود!
از این معلوم میشود که اسلام آمده تا توسط یک دولت در داخل بر مردم حاکمیت کرده و برای تمام جهان با دعوت و جهاد رسانده شود و این چیزیست که از بررسی دلایل شرعی با فهم صحیح و پیروی از سیرت نبی کریم صلی الله علیه وسلم و اعمالشان در مکه و آنچه که در مدینه از وحی الله سبحانه وتعالی بر ایشان نازل شد، تا اینکه الله متعال انصار را برایش آماده ساخت و دولت مدینه بود که اسلام را به طور عملی بصورت کامل و دوامدار حتی بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم تطبیق میکرد.
اسلام قبل از تأسیس دولت اسلامی در مدینه و بعد از سقوط آن به دست مصطفی کمال ستمگر تطبیق نشد؛ اما بعد از تأسیس دولت تا هنگام سقوط آن یک دولت فعال در صحنۀ بین المللی بود و بدون شک در تمام مراحل، دولت نخست جهان به شمار میرفت و نور و عدالتاش را در تمام نواحی و اطراف زمین از لحاظ فرهنگ و تمدن و نهضت صحیح بر اساس اسلام و عقیدهاش منتشر ساخت. پس از آن کفتارها میآیند و این مرحله از زندگی امت را به مرحلۀ جمود دین و کهانت انسانی توصیف میکنند، بر فتوحات اسلامی دستدرازی نموده و فتوحات آنها را با حملات صلیبی یکسان میدانند، گویا مسلمانها زمین و داراییهایش را از باشندگان آن غصب کرده باشند و مردم آن را به بردگی گرفته باشند. وای بر آنها که درست نخواندند که مسلمانها چگونه شهرها را فتح میکردند و لشکر پیروز و رهبر آن به چه چیزی شروع به مخاطب قرار دادن مردم و رهبرانشان میکردند!!
مسمانان در نخست آنها را به سوی پذیرش اسلام و یا پرادخت جزیه فرامیخواندند و به آنها مهلت میدادند تا اینکه تصمیم بگیرند قبل از اینکه به جنگ آنها آغاز کنند و هیچکسی را مجبور به اسلام آوردن نمیکردند؛ اگرچه هر یک در سایۀ آن با عدالت آن باوجود باقی ماندن بر دینشان بهرهمند میگردیدند.
حالا بین این و آنچهکه اسپانیا در برابر مسلمانان اندلس و حتی نصرانیهاییکه در مذهب با آنها مخالف بود؛ انجام داد مقایسه کنید. از تاریخ بیاموزید چیکسی محاکم تفتیش و اسباب شکنجه را اختراع کرد؟ و چیکسی والیهایش را از سخت گرفتن بر مردم منع میکرد؟ و چیکسی بر اسیران مهربانی میکرد و حتی زخمیهای لشکر دشمن را تداوی میکرد؟
ای کفتارها! بدانید که این امت نیاز ندارد تا از فتوحات عذرخواهی کند؛ بلکه نیاز دارد تا خود را از آنچه از دهنهای شما بیرون میشود و دستان شما برای مسموم ساختن افکار آن طرح میکند، دور سازد. این امت نیاز ندارد تا شما با مفاهیمتان که بر اساس دیدگاه غرب تفسیر کرده شده؛ فهم دینش را برایش تجدید کنید. تا آن را از قضیۀ سرنوشتسازش که اعادۀ دولتیست تا اسلام را تطبیق کند و از آن واقعیت عملی قابل لمس بگرداند که مردم آن را با عدالتیاش ببینند، عدالتیکه دروغهای رهبران غرب را نسبت به آن آشکار سازد و ادعاهای تروریستی بودن و طرح اسلامهراسی که با آن اسلام را بدنام کردهاند؛ رد کند و سپس مردم گروه گروه به دین الله متعال داخل گردند.
﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أُولَئِكَ یعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَیقُولُ الأشْهَادُ هَؤُلاءِ الَّذِینَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ * الَّذِینَ یصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیبْغُونَهَا عِوَجاً وَهُمْ بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ﴾
[ هود: 18]
ترجمه: چه كسی ستمگرتر از كسی است كه به الله دروغ بندد؟! (كسانیكه به الله دروغ میبندند و چیزهائی را بدو نسبت میدهند كه از او نیست، در قیامت به گونه خاصّی) آنان به پروردگارشان عرضه میگردند (و در دادگاه عدل الهی بهسان میشوند) و گواهان (حاضر در آنجا ، اعم از پیامبران و فرشتگان وغیره بر آنان گواهی میدهند و) میگویند: اینان بر پروردگار خود دروغ بستهاند (و لذا زشتترین گناه و رسواكنندهترین ستم را مرتكب شدهاند). هان! نفرین الله بر ستمگران باد؛ کسانیکه مردم را از راه الله باز میدارند و راه الله را کج و نادرست نشان میدهند و به آخرت کفر میورزند.
این حقیقتیست که رهبران غرب آن را درک کردهاند و نزدیک آمدن آن را میدانند و برای آن هزارها برنامه طرح کردهاند و به اندازۀ توانشان کوشش دارند تا آن را دفن کرده یا به تأخیر بیندازند و به همین سبب تمام مزدوران و سگان نگهبانشان را جمع کردهند تا امت را از دینشان برگردانند و مفاهیمشان را تغییر داده بر اساس دیدگاه غرب تفسیر کنند و تهداب بقاء خود را محکم سازند تا بر شهرها نگهبانی کنند و داشتهها و نعمتهایش را به غارت ببرند؛ اما این آرزو را باید به خاک ببرند. در میان امت مردانی است که به فکر امت و بیداری آن ایستادهاند و برای برپاساختن آن کار میکنند و برای آن پروژۀ اسلامی را پیرامون داشتن خلافت راشده بر منهج نبوت به پیش میبرند که قدرت دور کردن نظام، فرهنگ، اسرار و اسباب غرب را داشته و از هیچ چیزی کم نیستند؛ مگر از نصرت صادقانه و مخلصانۀ اهل قدرت فرزندان امت در ارتشها.
ای اهل مصر کنانه! این کفتارها و حاکمانیکه در رهبریت قرار دارند، بزرگترین آرزویشان اینست که شما را از فکر شما در مورد تغییر نظام برگردانند و نظام اسلام و دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را به افکار غلط تبدیل نمایند؛ بناءً کوشش میکنند شما را به کشمکشهای گوناگون بکشانند که تلاشهای شما را ضایع سازد و تواناییهای شما را نابود گرداند و شما را از قضیۀ بزرگ و سرنوشتساز شما که حزب التحریر شما را به آن متوجه میسازد رویگردان کند. به این کفتارها گوش ندهید؛ چون به آنچه فرامیخوانند فاسد است. کسانی را به آغوش گیرید که از خود شما هستند؛ رهبرانیکه به شما را دروغ نمیگویند و جز خوبی برای شما و به نفع شما چیز دیگری را نمیخواهند. فرزندانتان را در لشکر کنانه بر نصرتشان، برداشت و به آغوش گرفتن فکرهشان تشویق کنید که در آن خیری شما، امت تمام انسانهاست.
ای انسانهای با اخلاص در لشکر کنانه! این دین شماست که مورد تاخت و تاز قرار میگیرد و عقیدۀ و احکام آنست که میخواهند با ادعاهای نوآوری توسط شیفتهگان تمدن غرب و تشنهگان فرهنگ آن نابودش سازند و هرگز ریاست نظام شما را از چیزی بینیاز نمیسازد و منفعتی برای شما نمیرساند. آنچه برای شما از امتیازات و بهرهها بطور رشوت میبخشد؛ برای آنست تا توسط آن شما را در مقابل هتک حرمتها و ضایع شدن حقوق ساکت سازد. پس در مورد دینتان از الله بترسید، برای نصرت و بیعت با دولتیکه غرب از برپا شدن و بوجود آمدناش میهراسد؛ آماده شوید. پس چی کسی از اسلام دفاع میکند؛ اگر شما نباشید؟ و چه کسی آن را غیر از شما نصرت میکند؟ از خودتان برای الله متعال موقفی را نشان دهید که آن را از شما دوست میدارد، شاید توسط شما دولتی برپا گردد و برای شما عزت و اقتدار عنایت کند، خلافت راشده بر منهج نبوت. یا الله آن را زود بیاور و ما را از ارتش و شاهدانش بگردان!
﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا یحْییكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحْشَرُون﴾
[الأنفال: 24]
ترجمه: ای مؤمنان! فرمان الله را بپذیرید و دستور پیامبر او را قبول كنید؛ هنگامیكه شما را به چیزی دعوت كند كه به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد، و بدانید كه الله میان انسان و دل او جدائی میاندازد (و میتواند انسان را از رسیدن به خواستهها و آرزوهای دل باز دارد و او را بمیراند و نگذارد عمر طولانی داشته باشد كه مهمترین آرزوی دل هر انسان است)، و بدانید كه همگان در پیشگاه الله گردآورده میشوید (و به حساب و كتابتان رسیدگی میگردد)!
نویسند: سعید فضل
مترجم: احمد صادق امین
(ترجمه)
خبر:
ویروس کرونا به سرعت و به طور کشندهای در چین گسترش یافته، چند ایالت آن را بسته و در انزوای کامل قرار داده است. مقامات چین از به تعویق افتادن درسها در مکاتب/مدارس و دانشگاها تا زمان نامعلوم خبر دادند. انتشار خبرها در شبکههای اجتماعی که ادعا میکنند این ویروس مجازات الهی به خاطری اقدامات ظالمانه و پرخاشگرانهای مقامات چین برای کشتن، آواره و منزوی کردن کامل مسلمانان ایغور است.
تبصره:
شکی نیست که الله سبحانه وتعالی از کسانیکه ایمان آوردهاند، دفاع میکند و همهی ما یقین داریم که اوتعالی قادر به گرفتن حق مظلوم از هر ظالم سرسخت و ستمگر در هر زمان و در هر مکان است. زبان میلونها تن با قلبهای زخمی، رنجدیده و شکسته بخاطری ظلمیکه مقامات چینی عیله مسلمانان اویغور مرتکب میشوند؛ دعاهای صادقانهای کردند.
اما پرسش اینجاست: آیا دعا بدون کار برای رهایی از ظالمان، به ویژه از زیر ستم نظامهاییکه بر گردههای مردم تحمیل شدهاند و کنترول ثروت کشورها را دارند؛ کافی است؟ آیا برای ما کافیست که منتظر مجازات الهی باشیم!! در حالیکه الله سبحانه وتعالی در کتابش میفرماید:
﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ﴾
[توبه: 14]
ترجمه: با آنان بجنگید، الله با دستان شما آنان عذاب میدهد و رسواىشان میگرداند و شما را بر آنها پیروز میسازد و دلهای مؤمنان را شفا میبخشد.
يعنی آنها را با ىستان شما عذاب میدهد؛ نه با دستان دیگران؛ زیرا نصرت و پیروزی همگام با کار و فعاليت است. عمر ابن خطاب شترهای گرگین را دید و از صاحب آنها پرسید، چرا آنها را معالجه نمیکنید؟ وی گفت: ما پیرزنی داریم که برای شفايابی آنها دعا میكند، عمر رضی الله عنه گفت: آیا با دعا چیزی از تار درست میکنی؟ یعنی همراه با دعا اسباب را نيز در نظر بگیرید.
در زندگی رسول الله صلی الله عليه وسلم بهترین الگو، طریقه و دستور برای ماست و هر عمل، قول یا رفتار آنحضرت تا روز قیامت برای ما یک درس است. اگر به اینقدر سادگی با دعا از شر کفار و ستمگران خلاص میشدند؛ پس در کعبه دعا میکردند؛ چنانچه خباب بن الارت از رسول الله صلی الله عليه وسلم تقاضا نمود. مسلمانان به اندازۀ کافی در آن زمان و پس از آن دچار سختیها، شکنجهها تلاشها، جهاد و نبردهای زیادی شدند؛ اما آنحضرت هیچ گاه برای ما آموزش نداد كه دولتها و تمدنها به این شکل ایجاد میشود؛ بلکه کار، خستگی و فداکاریهای زیادی بر اساس یک عقیدۀ صحیح میخواهد. همچنین کافی نیست که بگوئیم "پروردگارا ظالمین را با ظالمین جزا بده و ما را از بین آنها سالم بیرون کن!" توازن قوا اینگونه شکل نمیگیرد و کشورها اینگونه پیروز نمیشوند.
و ما این روزها در یادبود از یک خاطرۀ عالی و تاریخی زندگی میکنیم و این خاطره فتح قسطنطنیه است که در آن سلطان محمد فاتح تنها به دعا و نیایش اکتفا نکرد، (مگر به اندازۀ ضرورت) اما او تمام اسباب پیروزی از جمله برنامهها، آمادگیهای نظامی، سلاحهای مختلف و بررسی دقیق نحوۀ ورود و فتح آن را آماده و خود را برای اعلای کلمة الله بر روی زمین و انتشار پیام آسمانی؛ به ایمان، عقیده و نیت صادقانه مسلح ساخت.
این باید برای ما انگیزه ایجاد کند که اکنون برای ایجاد یک دولت قوی اسلامی، یعنی خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت کار کنیم و برای از بین بردن ظلم ظالم و برای آزادسازی مردم و کشورها و انتشار امن و امان در تمام جهان تلاش کنیم. پیروزی حاصل نمیشود؛ مگر با یک ارتش مسلمان، مسلح به قوت عقیدۀ اسلامی و قدرت مادی لازم، برای این پیروزی و هیچ ارتشی نیست؛ مگر با یک دولت و رهبر مسلمان. از الله سبحانه وتعالی میخواهیم چنین روزی به زودی به ما برسد.
نویسنده: مسلمة الشامي (أم صهيب)
31 جنوری 2020 م
(ترجمه)
خبر
کمیسیون حقوقبشر سوریه در گزارشی گفته است: «از ماه آزر 2011 به اثر شدت سردی در سوریه 167 غیرنظامی جان دادند که در بینشان 77 طفل نیز به ثبت رسیده است.» این کمیسیون تقاضای فوری برای امدادرسانی به 700 هزار نفری را نموده که به دلیل حملات پیمان روسی-ایرانی-سوری به شمال غرب سوریه، در سایه موج از سرما که منطقه را درنوردید؛ جبراً آواره شدند. (منبع: شبکه شام)
تبصره
از آغاز دسامبر سال روان میلادی نیروهای ظالم سوری به کمک نیروهای روسی؛ هجوم وسیع را در مناطق همجوار حلب و ادلب آغاز نمودند. این در حالیست که به دلیل توافق ترکیه و روسیه گروههای مسلح از این منطقه عقبنشینی نموده و منطقه به نیروهای رژیم اسد واگزارشدند. به سبب شدت این حملات هزاران خانواده به مناطق آزادشده رفتند که هیچ نوع کمک و همکاری با آنها نشدهاست. در این مورد به آوارگان فراری در مکانهاییکه با شرایط غمانگیز و در فضای باز و در زیر چادرها تحت شرایط سخت طبیعی زندگی میکنند؛ چندین مورد درخواست کمک شدهاست که در طی چند ماه برف و سردی زیاد از هر طرف آنها را احاطه کرده است.
کمیسون حقوقبشر سوریه در روز یک شنبه گفت: «آخرین حملات نظامی که توسط نیروهای رژیم در ادلب و حلب آغاز شده؛ منجر به بزرگترین موج آوارگان تاکنون شده است. با توجه به شرایط فاجعهبار انسانی و نظر به ازدحام جمعیت و عدم شرایط لازم برای زندگی آوارگان غیرنظامی؛ در حدود یک ملیون و پنج هزار غیرنظامی مجبور به ترک خانههای خود شدهاند.» این کمیسون اعلام کرده بود که رژیم برای اولینبار در ساعات گذشته و برای اولین بار از سال 2011 بر 30 شهر و روستا در منطقه حلب به طور کامل تسلط پیدا کرده است.
نیروهای سوریه به تدریج کنترول کامل همه مناطق را به دست میآورند و این بعد از آن است که انسانها را نابود نموده و سنگ و چوب را در پیش چشم جهان و نظام بینالمللی کافر که مؤمنی هم نیست از این مردم مراقبت کند و نیز تعهد هم وجود ندارد و در پشت گوش دولتهایکه ادعای آزادی و حقوقبشر مینمایند؛ از بین میبرد. این علاوه بر سازمانهای بینالمللی و سازمان ملل است که همیشه در هر حمله و فاجعۀ طبیعی به دادن هشدارهای در بارۀ تشدید فاجعۀ انسانی بسنده کرده است.
به راستی که انقلاب مبارک شام، بخصوص در سالهای اخیر چهرۀ کاذبانهای نظام بینالمللی و سازمانهای حقوقبشری را افشاء کرد. همچنان اجیر بودن حکام مسلمانان را به طور عام و حکام ترکیه را به طور خاص واضح ساخته است؛ حکامیکه بر گردن امت اسلامی به اسم اسلام حکومت میکنند و اولینبار که حرمتشان شکسته شد؛ آنها نیز حرمت اسلام و امت اسلامی را شکستاندند. زود است که تاریخ سیاهشان، سهلانگاری و توطئههای آنها علیه مسلمانان نوشته خواهد شد و زود است عزتمندانِ از مسلمانها بار دیگر به تحکیم شریعت پروردگار جهان و حمایت از بیچارهگان و مجازات ستمگران بپردازند. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«مَا مِنْ امْرِئٍ يَخْذُلُ امْرَأً مُسْلِماً عِنْدَ مَوْطِنٍ تُنْتَهَكُ فِيهِ حُرْمَتُهُ وَيُنْتَقَصُ فِيهِ مِنْ عِرْضِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِي مَوْطِنٍ يُحِبُّ فِيهِ نُصْرَتَهُ، وَمَا مِنْ امْرِئٍ يَنْصُرُ مُسْلِماً فِي مَوْطِنٍ يُنْتَقَصُ فِيهِ مِنْ عِرْضِهِ وَيُنْتَهَكُ فِيهِ مِنْ حُرْمَتِهِ إِلَّا نَصَرَهُ اللَّهُ فِي مَوْطِنٍ يُحِبُّ فِيهِ نُصْرَتَهُ»
ترجمه: هیچ شخصی نیست که مسلمانی را در جاییکه حرمتاش میشکند و آبرویش میرود، خوار کند؛ مگر اینکه الله (سبحانه وتعالی) او را در جاییکه دوست دارد، نصرتاش کند؛ خوار میکند. هیچ شخصی نیست که مسلمانی را در جاییکه آبرویش میرود و حرمتش میشکند، کمک کند؛ مگر اینکه الله (سبحانه وتعالی) او را در جاییکه دوست دارد کمک شود؛ کمکاش میکند.
نویسنده: رنا مصطفی
مترجم: پارسا امیدی
(ترجمه)
بسیاری از شخصیتها و گروهها پیرامون نصر (پیروزی) از زاویههای مختلف بحث نمودهاند؛ گاهی پیرامون پیروزی، دلائل و شرائط آن حرف میزنند و گاهی پیرامون به تأخیر افتیدن آن و گاهی هم از بشارتها و نزدیکی تحقق یافتن آن و ... من با تکرار آنچه که پیرامون این موضوعات گفته و یا نوشته شده است، چیزی جدیدی نمیافزایم؛ مگر اینکه من فقط دو نکته را توضیح میدهم، به دلیل اینکه این دو نکته بطور کافی مورد توجه قرار نگرفته است و آن دو قرار ذیل اند:
الف) پیروزی و گشایش بدون مقدمات (پیشزمینه) حصول میگردد -و این جالبترین قضیه در پیروزی است.
ب) در قدم نخست پیروزی و گشایش بخاطر –ثبات و قوت- دِین میباشد؛ نه بر اساس نیازهای تعین شده از سوی افراد.
پیروزی و گشایش بدون مقدمه و پیشزمینه صورت میگیرد؛ بلکه کاملاً بر عکس این. گاهی رویدادها و دستآوردها و پیشزمینهها دائم مژده دهندهی خیر و خوبی نیست، مثالهای زیادی بر صدق این مسئله وجود دارد، از جمله: در سال دهم بعثت، کاکای پیامبر -صلی الله علیه وسلم- مُرد. او کسی بود که وی را در مقابل قریش حمایت و پشتیبانی مینمود و در همان سال همسر او، خدیجه -رضی الله عنها- که وی را یاری و معاونت میکرد، وفات نمود؛ بعد از آن به طائف رفت، از آن جا طرد، لت و کوب گردید و او را خون آلود نمودند. سپس حادثه اسراء و معراج رخ داد؛ قریش او را تکذیب نمودند و برخی از کسانیکه اسلام آورده بودند، مرتد شدند. این حالت نمایان بود و گویا که اوضاع از بد، بد تر میشد؛ مگر اینکه در سال دوازدهم بعثت با واقع شدن بیعت اول عقبه و به دنبال آن بیعت دوم عقبه و تأسیس شدن دولت اسلامی در مدینه منوره، گشایش آغاز گردید و با اینکار، حالت رسول الله صلی الله علیه وسلم- در ظرف چند ساعت از مرد دعوتگر مظلوم به مرد دولتمند عوض گردید.
برادران یوسف علیه السلام بر ضد وی توطئه کردند و او را در چاه افگندند، سپس داستان پیچیده شد؛ یوسف همانند کالا/جنس خرید و فروش میگردید؛ سپس کار پیچیدهتر شد و خادم عزیز مصر گردید؛ سپس از این هم بیشتر پیچیدهتر گردید و زندانی گردید... اما بعد از تمام این امور، گشایش فرود آمد و یوسف -علیه السلام- عزیز مصر گردید. در ارتباط قصه یوسف علیه السلام در مییابیم که تأیید کنندهی این امر است که گشایش بدون مقدمه و پیشزمینه صورت میگیرد، در این فرموده الله متعال، تأمل بفرمایید:
﴿ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِیلاً مِّمَّا تُحْصِنُونَ * ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ﴾ [یوسف: 48-49]
ترجمه: پس از آن (سالهای خوش) هفت سال سخت در میرسد و (قحطی میشود و این سالهای سخت) آنچه را که به خاطرشان اندوختهاید، از میان برمیدارند، مگر مقدار کمی را (که برای بذر) محفوظ مینمائید. سپس، بعد از آن (سالهای خشک و سخت)، سالی فرا میرسد که بارانهای فراوان برای مردم بارانده و به فریادشان رسیده میشود و در آن شیره (انگور و زیتون و دیگر میوهها و دانههای روغنی) را میگیرند (و به نعمت و خوشی میافتند).
اما اینکه پیروزی و گشایش برای –ثبات و قوت- دین میباشد؛ نه بر اساس نیازمندیهاییکه افراد آن را تعیین میکنند، همچنان مثالهای این بسیار است؛ از جمله:
1- فرموده الله سبحانه وتعالی برای پیامبرش محمد صلی الله علیه وسلم:
﴿فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ﴾.
[غافر: 77]
ترجمه: این عذابی را که ایشان را بدان وعده دادهایم، یا قسمتی از آن را به تو مینمایانیم (و در روزگار حیات تو انجام میپذیرد) یا اینکه تو را میمیرانیم و (تو آن را نخواهی دید. چه آن را ببینی و چه آن را نبینی مهمّ نیست؛ چرا که) به سوی ما برگردانده میشوند.
پس ضرور نیست که هر یک شخص وعید/عذابی را مشاهده نماید که از سوی الله به کافران وعده داده شده است. به عنوان مثال، واقعیت سمیه و خدیجه -رضی الله عنهما- بر این امر مطابقت مینماید؛ زیرا آنها به رحمت حق پیوستند و پیروزی و قدرتمندی دین را ندیدند.
2- سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم به خباب ابن ارت رضی الله عنه هنگامیکه نزد او آمد و طلب کمک و پیروزی نمود، پیامبر صلی الله علیه سلم در جوابش گفت: «قسم به الله! این دین به اکمال خواهد رسید.» رسول الله صلی الله علیه وسلم به خباب به عنوان یک شخص، وعده پیروزی نداد؛ بلکه مژده به قدرتمندی دین را داد.
در خاتمه باید گفت که شناخت و طلب هدایت شدن به راه راست و درست و ثبات بر آن، مهمتر از کسب پیروزی است. الله متعال به زبان موسی علیه السلام گفت:
﴿کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ﴾
[الشعراء: 62]
ترجمه: چنین نیست. پروردگار من با من است. (قطعاً به دست دشمنم نمیسپارد و به راه نجات) رهنمودم خواهد کرد! و نگفت: «مرا یاری خواهد نمود.»
الله متعال فرموده است:
﴿ رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً ﴾
[الکهف:10]
ترجمه: پروردگارا! ما را از رحمت خود بهرهمند، و راه نجاتی برایمان فراهم فرما! به همین دلیل است که در هر رکعت میگوییم: ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ﴾ ما را به راه راست هدایت فرما!
ثبات و استقامت، ثبات به طریقه شرعیست که به اذن الله متعال ما را به هدف خواهد رسانید؛ گرچند وقت زیادی را در برگیرد. بدانید که پیروزی همانند جنین، موعد پیدایش و خروج دارد، اگر قبل از فرا رسیدن موعد ظاهر و نمایان گردد یا مرده متولد میشود یا ضعیف.
نویسنده: جابر ابو خاطر
برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
مترجم: حمزه "پارسا"
(ترجمه)
شکست و ذلت مسلمانان در میدانهای جنگ به علت بزدلی و ضعف ایمان "افواج مسلح و مجاهدین" نیست؛ بلکه به دلیل غلامان زرخرید و حلقهبهگوش استعماری به اسم حکمرانان است که امت مسلمه را از پشت به خنجر میزنند. سخنگوی دفتر وزیر خارجه پاکستان برای به دست آوردن امتیاز و اعتبار نقش تسهیلکنندهگان کرایی یا مزدور را در توافق صلح بازی نموده و با شوق و ذوق در خصوص مذاکرات چنین بیان نمود: «پاکستان همواره و بهطور مداوم از مذاکرات میان طالبان و امریکا پشتیبانی نموده و ما چشم به راه امضاء توافقنامهی مذکور در تاریخ 29 فوریه 2020م هستیم.»
مگر چرا رژیم پاکستان درین موقع حساس که امریکا ادعای میکند قدرت شکستناپذیریاش توسط مبارزهی چوپانهای کوهنشین که تنها بر الله سبحانهوتعالی توکل مینمایند، درهم و شکست خورده است، تسهیلکاری میکند؟ مگر چرا رژیم پاکستان، واقعاً درین موقع که امریکا به شدت زخم برداشته است و از تن نیمهجانش خون میچکد، به ملتهای دیگر اصرار میورزد که بهطور قاطعانه با منافع امریکا همدست شوند؟ ولی علیرغم کمزوری امریکا، رژیم بجوا-عمران به قدوم ترامپ سر به سجده نهاد تا به امریکا کمک کند، باشد که در جنگی شکست خوردهاش برنده شود. این حکمرانان، در تلاش اند تا حضور دایمی امریکا را با به کارگیری سیاست "زردک و چوب(carrot and stick)" علیه طالبان، تأمین کنند. بناءً اینجاست که طالبان مجبور میشوند تا قبل از خروج کامل نیروهای مسلح امریکایی، پالیسیهای همچو تقسیم قدرت با عاملان یا غلامان امریکایی در افغانستان، زنجیر مرزهای بینالملی، تلاشهای ضدتروریسم(مبارزه علیه تروریسم) و در نهایت "آتشبس" را قبول بکنند. حکمرانان خائن بسیار سخت تلاش نمودند تا طالبان را بر مصلحت راضی بسازند و بالایشان حضور دایمی؛ ولی کاهشیافتهی نیروهای امریکایی را قبول بکنند، طوریکه این امر توسط اظهارات تاسفبار "سراج حقانی معاون امیر طالبان" واضح شد که به نیویارک تایمز گفت: «پس از مذاکرات طولانی هیچ توافقنامه صلح بهدست نمیآید؛ مگر با مصلحت دوجانبه.»
این حکمرانان پاکستانی، هرگاه امریکا نیاز به جنگ داشته باشد، شعار بلند میکنند که "این جنگ ما است" و بعداً عملیاتهای ویرانگر نظامی را در مناطق قبایلی بهراه میاندازند تا استحکام جهاد افغان را متزلزل بسازند. فهلذا زمانیکه این عملیاتهای نظامی نتوانست امریکا را از شکست حفظ کند، این حکمرانان منحیث تسهیلکنندهگان کرایی یا مزدور سر زدند و در نهایت فضایل صلح را بیان نمودند. ما از شما میپرسیم مستقر نمودن پایگاههای دولتی و غیردولتی نیروهای امریکایی در دهلیز خانهتان چگونه صلح را به پاکستان و افغانستان به ارمغان میآورد؟ آیا امریکا با استفاده از پایگاههایش، مستقر در افغانستان به ایبت آباد، دمه دولا، سلاله و همچنین در مناطق قبایلی پاکستان حملات هواپیماهای بدون سرنشین را انجام نداد؟ آیا کور هستید که ببینید همین امریکا در هر روز انسانهای بیگناه را در عراق، سوریه و افغانستان به قتل میرساند؟ آیا حضور دولت هندو در سرحد مشرقی و حضور امریکای صلیبی به سرحدات مغربی پاکستان یک خطر جدی برای امنیت و مراکز سلاحهای اتمی "پاکستان" محسوب نمیشود؟ آیا ندیدید که امریکا دولت هندو را در افغانستان حمایت کرد تا شبکهی "کلبهوشان یادیو(Kalbhoshan Jadev)" را در میان پاکستان پخش بکند؟ آیا حضور دایمی صدها سرباز امریکایی پس از آتشبس و توافقنامه صلح، در حق صدهاهزار شهید و غازیان جهاد افغانها که جان، مال و اعضای بدن خود را از دست دادند، یک خیانت بزرگ شمرده نمیشود؟! به الله که انصافاً اینگونه نیست.
فلهذا حزب التحریر-ولایه پاکستان بهطور شدید تسهیلکاری حکمرانان پاکستانی را در خصوص این توافقنامهای صلح رد میکند؛ زیرا همین خیانت حکمرانان باعث میشود که پیروزی را برای امریکا از حلق شکست دزدی کنند. بناءً حزب التحریر-ولایه پاکستان از مجاهدین افغان میخواهد تا زمانیکه آخرین سرباز صلیبی امریکایی افغانستان را ترک نکرده، دست از جهاد و مبارزه بر ندارند.
ای شیران افواج مسلح پاکستان!
شما چگونه به این امر اجازه میدهید که قدرت و شجاعتتان برای تامین اهداف سیاسی و امنیتی بدترین دشمن مان یعنی امریکا مورد استفاده قرار بگیرد؟ برخیزید و وفاداران رژیم ترامپ را با عطای نصرت تان به حزب التحریر برای تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت از پاکستان ریشهکن کنید، سپس آنگاه قوت و شجاعتتان تنها در راه الله سبحانه وتعالی به مصرف میرسد.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان
مترجم: زکریا وهاج
خطبه نماز جمعه از استاد سامر عوده (ابو قصی)
بیت المقدس-سرزمین مبارک فلسطین
جمعه, ۲۰ جمادی الآخر ۱۴۴۱ه مطابق ۱۴ فبروری ۲۰۲۰م