سه شنبه, ۰۷ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۱۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

شماره ۱۵۵ جریده "الرایة" به نشر رسید

  • نشر شده در مرکزی

(ترجمه)

در این شماره میخوانید:

  • سخن هفته: مسلمانان صدها سال بواسطه‎ی دین شان عزت‎مندانه و بواسطه ایمان شان قدرت‎مندانه و به اساس اسلام برادروار زندگی نموده‎اند؛ بطور مثال اصحاب کرام؛ چون: ابو بکر، عمر، عثمان، علی، سلمان فارس و بلال حبشی(رضی الله عنهم اجمعین) و سائر اصحاب کرام، بنده‎گان راستین الله متعال بودند که با محبت و برادروار زندگی نموده و در راه الله سبحانه وتعالی جهاد می‎نمودند. عمر عربی، قدس را فتح نمود، و صلاح الدین کُرد، مسجدالاقصی را از صلیبی‎ها آزاد کرد، و عبدالحمید تُرک، قدس را از نجاست یهودیان در امان نگهداشت و....  این چنین مسلمانان عزت‎مندانه زندگی نمودند و به کسانی‎که دانا و هشیار است و با حضور قلب به سخنان گوش فرا می‎دهد، لازم است که این چنین زندگی کنند.

﴿إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغاً لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾

[انبياء: ۱۰۶]

ترجمه: در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیّت عبادت‌کنندگان!

  • ·         سرمقاله: "خلافت" طرح و پروژه‎ی حزب التحریر... همانند آفتاب واضح و روشن است؛
  • ·         بر وعده و بیانیۀ بلفور بعد از صد سال... میان موقف‎های افتخار و معذرت طلبی‎ها؛
  • ·         آیا حکام جاهل و احمق مسلمانان، در تصمیم‎گیری‎های امریکا نقش دارد؟!
  • ·         رئیس جمهور میانمار با بازدید از دیار مسلمانان روهینگیایی که خود آن را نابود و زندگی شان را تباه نموده و آنان را مهاجر نموده است، عقده‎اش را مداوا کرد؛
  • ·         سخنرانی خامنه‎ای و دشمنی لفظی دروغین وی علیه واشنگتن؛
  • ·         دموکراسی در کینیا بیشتر از برهنه‎گی؛
  • ·         سم(زهر) را با عسل خلط نکنید، چون هدف تان فاسد ساختن زنان است نه حمایت از زنان!
  • ·         هدف از منافع؛ مطابق با توضیحات عباس؛
  • ·         حکومت تاجیکستان جنگ‎اش را علیه اسلام و مسلمین ادامه می‎دهد؛
  • ·         سقوط کرکوک، رویاهای استقلال بارزانی را برهم زد؛
  • ·         راه نجات انقلاب شام فقط سیر در مسیر هدایت نبوی؛
  • ·         حکام عرب به طور بی‎سابقه‎ای اطراف دولت یهود جمع شده‎اند که حتی خود یهودیان توقع این را نداشتند!

برای دریافت این شماره به لینک ذیل مرجعه فرمایید:

http://www.hizb-ut-tahrir.info/ar/index.php/dawahnews/sporadic-news/29432.html

ادامه مطلب...

استعفای حریری؛ قطع روابط با ایران از سوی عربستان!

  • نشر شده در سیاسی

به نقل از خبرگزاری "روسیۀ امروز" به تاریخ چهارم سپتمبر 2017م، سعد حریری نخست وزیر لبنان در کنفرانسی که در ریاض دایر گردیده بود، استعفای خود را به ریاست حکومت پیشنهاد نمود. در پیام تلویزیونی که حریری در ریاض صحبت می‎کرد، شبکه العربیه گزارش داد که سبب اصلی استعفای حریری مداخلۀ ایران و حزبش در امور داخلی لبنان می‎باشد. با این حال، فضای لبنان شبیه به فضای است که پدرش رفیق حریری قرار داشت. حریری گفت: «حزب الله لبنان با حمایت ایران حیثیت دولتی را در داخل دولت بازی می کند، و بین اتباع کشور واحد فتنه ها را برپا کرده و به همین سبب سلطه دولت نظر به حمایت اش باقی بوده و دست ایران در منطقه دراز است که باید قطع گردد.»

هم چنان حریری بالای ایران انگشت انتقاد وارد کرده و گفت: «هیچ جای پیدا نمی شود؛ مگر این که ایران در آن جا فتنه، خونریرزی، خرابی و ویرانی را زرع نکرده باشد، و شواهد براین امر از مداخلات ایران در امور داخلی کشورهای عربی در لبنان، سوریه، عراق، یمن آشکار است. ایران با این کار خود در بین ملت های عربی کینه ها را ایجاد نموده، با تأسف در میان مان کسانی پیدا می شود که دست اش را با دست ایران گذاشته؛ بلکه دوستی اش را با ایران به صراحت اعلام می دارند، هدفم حزب الله است.»

حریری هم چنان اضافه کرد: «حزب الله لبنان سلاح خود را متوجه لبنانی ها و برادران مان در سوریه و یمن ساخته است.» اوضاع لبنان در حال حاضر شباهت به وضعیت قبل از ترور پدرش رفیق حریری؛ ترس از ترور شدن را دارد. او افزود: «تاجایی که احساس می کنم، زنده گی من را نیز هدف گرفته اند.» حریری در خطاب خود به لبنانی ها گفت: «به شما وعده داده بودم که برای وحدت لبنانی ها و ریشه کن ساختن تقسیم های سیاسی و ایجاد اصل واحد تلاش خواهم کرد؛ اما متأسفانه درین راه زحمات بسیاری را متقبل گردیدم و پاسخ های منفی را در رابطه به منفعت لبنان و مردمش دریافتم. با تأسف که ایران و دنباله روان شان با مداخله در امور داخلی و تجاوز به سلطه و حاکمیت لبنان و تحمیل توقعات شان، نگذاشتند که این امر به پیش برود.»

استعفای حریری به دنبال دیدار با علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر ایران در زمینه امور بین الملی، فردای آن روز صورت گرفت. حریری پس از دیدار ولایتی هیچ استدلال نکرد؛ این در حالی است که در این واخر ایران به صراحت اعلام کرد که: «ما به دنبال استقرار و امنیت در لبنان هستیم.» بدون این که درین راستا کدام توضیحاتی از جانب مقامت ایرانی صورت گیرد؛ اما تحلیلگران خاطر نشان کرده اند که اظهارات ولایتی موجب نگرانی حریری در مورد نفوذ رو به رشد ایران و متحدانش در لبنان شده است. ولایتی در دیدار با حریری اشاره کرد که: «آن چه که در عرصه سوریه به دست آمده و توسط دولت سوریه انجام شده نشان دهنده یک پیروزی و موفقیت برای همه ما است.» این منطقه شاهد جنبش و بحران شدید و بحران ناشی از بحران قطر و همه‎پرسی بارزانی در یک درگیری شدید بین المللی بین انگلیس و امریکا است.

استعفای حریری به عنوان یک بحران جدید به شمار می آید که شرایط لبنان و منطقه را بیشتر پیچیده می کند. سعد حریری بیشتر از عربستان تغذیۀ می شود؛ زمانی نخست وزیر تعیین گردید، در پاریس به سر می برد و فرمان اجرایی از سوی ریاض برایش می آمد. امریکا بر لبنان تسلط دارد، اصلاً حزب ایران به او اجازه داد که با تصمیم امریکا به لبنان برسد. این در حالی است که حزب الله لبنان پیوسته جنایات خود را در سوریه مرتکب می شد، بی آن که حریری و حزب او مداخلۀ کنند؛ بلکه آن را نظاره کرده و حتی پوشش سیاسی آن را فراهم ساختند.

نویسنده: عثمان طه

ادامه مطلب...

اجلاس آستانه 7 میخ جدیدی است که بر پیکر انقلاب کوبیده می شود

(ترجمه)

خبر:

به نقل از شبکه انترنتی الدرر الشامیة: نماینده امریکا در گفتگوهای "آستانه 7" سه شنبه مورخ 31 اکتوبر 2017م گفت: «کشورش تلاش می کند، با در نظر داشت تمامیت ارضی سوریه، سیستم نظامی آن کشور را، تبدیل کند.»

طبق اظهارات مطبوعاتی که نماینده های مخالف دولت سوریه در شبکه های اجتماعی رسمی خویش به نشر رساندند، این اظهار نظرها در خلال اجلاسی بود که بین نماینده امریکا همراه یک تعداد از نماینده گان گروه های نظامی سوریه منعقد شده بود. نماینده امریکا هم چنان گفت: «کشورش برکناری رئیس نظام، بشار اسد را روزنه ای برای راه حل سیاسی می داند؛ مگر آن را برای شروع شرط نمی داند.» این نماینده اشاره نموده افزود: «ایالات متحده راه حل سیاسی و تمامیت ارضی در سوریه را حمایت کرده و در مرزهای بین سوریه و ترکیه، تشکیل "دولتی کُرد" را نخواهد پذیرفت.»

تبصره :

پس از آن که حضور امریکا در اجلاس های گذشته آستانه تا حدی ضعیف بود که حتی بعضی فکر می کردند، اجلاس های فوق به حمایت روسیه، به منظور رقابت کردن با امریکا بر سر تقسیم نفوذ بر سوریه، برگذار می گردد؛ ولی ما همواره تأکید می نمودیم که این اجلاس ها چه آستانه، چه ژنیو و چه ویانا باشد، هدف تمام شان، تطبیق راه حل امریکایی است که در اجلاس ژنیو 1 به تصویب رسیده است. موضوع فوق در آستانه 7 نیز واضح گردید؛ چون در آن امریکا بارزتر به چشم می خورد و در آن هیأتی دارد تا از آن کشور نماینده گی نموده، بر تمام کسانی که آن جا جمع شده اند، تقسیم وظایف نموده و مطابق راه حل سیاسی که در نظر دارد، برای هرکدام فرمان های اجرایی صادر می کند.

آن چه را که امریکا از آغاز تعامل اش با انقلاب سوریه انجام می دهد، واضح است و آن تثبیت پایه ها و نظام است تا شاید بعدها برکناری بشار اسد که آن هم به اشاره امریکا صورت می گیرد، به آن هایی که نفس، نفس زنان، از امریکا تبعیت می کنند، بزرگ ترین دست آورد تلقی گردد. همین هدف در پُشت مداخله نظامی روسیه و بعد از آن تُرک ها در سوریه نهفته بود، صرف نظر از مصالح مخصوص این کشورها در سوریه، مداخله شان برای به اجراء گذاشتن راه حل سیاسی بود که امریکا پیشکش کند. هم چنین اجلاس هایی که در آستانه و ژنیو برگذار می گردد، نیز همین هدف را تعقیب می کند.

مانع اصلی در مقابل این راه حل اهل شام اند؛ کسانی که راه حل امریکا را نمی پذیرند. امریکا می خواهد، با این اجلاس ها-پس از آن که نماینده گان اهل شام کشور و مردم را به بهای اندک به فروش رساندند- اهل شام را دَور زده و بفریبد. پس از آن که کارهای زیادی را انجام داد تا بذر یأس را در قلب ها بیفشاند، راه حل زهرآگین خویش را که هدف از آن نابودی اهداف والای انقلاب و تثبیت پایه های نظام مجرم است، پیشکش خواهد کرد.

رویکردی که اهل شام باید در پیش گیرند، این است: بر حقی که پیامبر صلی الله علیه وسلم آورده ثابت قدم مانده و رهبران مزدور را طرد نمایند. هم چنان به محور شریعت اسلام بزرگ دور زده و راه حل های امریکا را رد نمایند، به پروردگار خویش که مؤمنین را وعده یاری داده و به این وعده خویش نیز توانا است، اعتماد کنند؛ زیرا، مکر امریکا در مقابل قدرت، عظمت و جبروت الله سبحانه وتعالی سرابی بیش نیست. الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ

[آل عمران: 54]

ترجمه: آنان چاره می انديشيدند و نقشه می كشيدند(كه چگونه به تو شر و بلا برسانند) والله(سبحانه وتعالی هم برای نجات تو از شر و بلای ايشان ) تدبير و چاره‌سازی می كرد و لله(سبحانه وتعالی) بهترين چاره ساز است.‏

نويسنده: منیر ناصر

ادامه مطلب...

بازداشت‎های اخیر در کریمیه

(ترجمه)

خبر:

در یازدهم اکتوبر ۲۰۱۷م موج بیشتری از بازداشت‎ها در مقابل مسلمانان کریمیه به اتهام فعالیت در حزب التحریر صورت گرفت. این بار توقیف‎ها در شهر باغچه سرای پایتخت قبلی ولایت کریمیه صورت گرفت. شبه جزیره مذکور قبل از تصرف توسط امپراتوری روسیه در سال ۱۷۸۳م به این نام مسمی بود. امروز باغچه سرای یک نوع مرکز سیاسی و روشنگری تاتارهای کریمیه است و در این جا مقامات روسی بارها حمله می‎کنند و هر بار مسلمانان را به بهانه‎های ساختگی تروریزم، دستگیر می‎کنند.

تبصره:

این بار، شش مسلمان هریک: مارلین آسانوف، تیمور ابراهیموف، سرور زکیایرایوف، ارنست آمتوف، سیران سالیوف و محمد بیلیوف پشت میله‎های زندان قرار دارند که هریک شان موقف اجتماعی فعال داشتند. طبق معمول، به اتهام فعالیت در حزب التحریر، متهمان به اساس بخش ۱ و بخش ۲ ماده ۲۰۵.۵ قانون جرایم فدراسیون روسیه(سازمان که فعالیت‎های سازمان تروریستی را انجام می‎دهد) متهم گردیدند. مجازات برای بخش دوم این ماده(مشارکت در فعالیت های سازمان) از ۱۰ تا ۲۰ سال حبس است و مجازات برای بخش اول نمی‎تواند کمتر از ۱۵ سال باشد و به حبس ابد می‎رسد.

مسلمانان کریمیه بلافاصله به سرکوب‎ها علیه فرزندان شان واکنش نشان دادند. در چهاردهم اکتوبر در سرتاسر کریمیه مردم با پوسترهایی که خواستار ختم پرونده‎های جنایی به اتهام تروریزم بودند، به جاده‎ها ریختند و نیروهای امنیتی روسیه به سرعت واکنش نشان دادند که بر اساس نتایج این اقدام، ده‎ها تن از فعالین بازداشت و بازجویی شدند.

دستگیری‎های جدید و اعتراضات باعث پوشش وسیع توسط رسانه‎ها در اوکراین و روسیه گردید. بسیاری از دانشمندان، روزنامه‎نگاران و فعالان حقوق بشر، بار دیگر در مورد بی‎دلیل بودن اتهامات تروریستی علیه حزب التحریر صحبت کردند. بنابر این، پس از هر سری از چنین دستگیری‎ها، مردم بیشتر و بیشتر در مورد جنایات روسیه علیه مسلمانان کریمیه و دیگر مناطق می‎دانند.

قابل توجه است که فقط در چند روز و در ۱۷ اکتوبر، در شهر آلمتیفسک(تاتارستان)، مسلمانان به اتهام فعالیت در حزب التحریر هشت مسلمان دستگیر و توقیف شدند و آن‎ها تحت اقدامات پیشگیرانه دستگیر و دقیقاً به اساس همان ماده ۲۰۵.۵ قانون مجازات فدراسیون روسیه متهم می‎شوند. تا امروز، تعداد مجموع مسلمانانی که بخاطر فعالیت در حزب التحریر از آزادی شان محروم شده‎اند، به حدود ۳۰۰ تن رسیده است. تنها در کریمیه، که ۲۰ نفر به اتهام فعالیت در یک حزب سیاسی اسلامی دستگیر شدند، سازمان امنیت فدرال روسیه بیش از ۱۰۰ کودک را از پدران شان جدا نمودند.

بدون تردید، تمام این جنایات روسیه فقط پدیده‎هایی مؤقت هستند و الزاماً به اذن الله سبحانه وتعالی زمانی‎که مسلمانان در نهایت، دولت خود را در کشورهای مسلمان نشین ایجاد کنند، پایان می‎یابند. تا آن زمان، مسلمانان کریمیه آماده‎اند، تا برای نجات دین و هویت خود تا آخر مبارزه کنند، و در حال حاضر اموال، آزادی و امنیت خود را در این مسیر قربانی کرده‎اند.

نویسنده: محمد منصور

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

موضع‎گیری‎های سیاسی و بین المللی در سرزمین‎های مسلمانان، بر اساس منافع مادی و دشمنی با اسلام است!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

تمام دولت‎های جهان، موضع‎گیری‎های سیاسیِ شان را زیر نام "واقعیت سیاسی" طوری تغییر می‎دهند که هر موضع با موضع ماقبل آن کاملاً در تناقض می‎باشد، در حدی که پی‎گیران امور سیاسی به دلیل شدت تناقضی که این موضع‎گیری‎ها دارند، نمی‎توانند آنان را با یکدیگر ربط داده و از آن نتیجه‎گیری نمایند. دلیل این موضع‎گیری‎های متناقض، تسلط مفکورۀ پراکماتیزم غربی بالای جهانیان است؛ زیرا بر اساس این مفکوره، تمام امور زنده‎گی بر مبنای منافع مادی در گردش می‎باشد. زمانی‎که این موضع‎گیری‎ها مبتنی بر منافع مادی با موضع‎گیری‎های انسانی برخورد می‎کند و یا زمانی‎که قوانین بین المللی با موضع‎گیری‎های جنایتکارانۀ برخی از دولت‎ها؛ مانند: قتل عام مردم یک سرزمین و یا اشغال آن در تقابل قرار می‎گیرد، دیده می‎شود که این دولت‎های مادی، به ظاهر در کنار حق و یا الزامات قوانین بین المللی می‎ایستند و با منافقت تمام طوری وانمود می‎کنند که انگار با این جنایت‎ها موافق نبوده و علیه آن قرار دارند؛ در حالی‎که در حقیقت در کنار آن قرار داشته و به دور از چشم عام مردم از آن پشتیبانی می‎کنند.

آن‎ها تمام ابزار و امکانات جنایت‎ها را تا پیروزی کامل آن پشت پرده و غیرمستقیم فراهم می‎کنند و با مخالفت‎های دولت‎های رقیب شان که احتمالاً روند آن جنایت‎ها را مختل نماید، برخورد می‎کنند. چنان‎چه دیده می‎شود که باری امریکا جنایت‎هایی را که حکام مزدور اش در سرزمین‎های اسلامی مرتکب می‎شوند، زیر پوشش قرار می‎دهد؛ اما سایر دولت‎های قدرت‎مندی که منافع شان در آن سرزمین با منافع امریکا در تناقض قرار دارد، عکس العمل نشان داده و از آن انتقاد می‎کنند. هم‎چنین گاهی می‎شود که دولت‎های اروپایی از جنایت‎های برخی از حکام خائن مسلمانان حمایت نموده و در مقابل امریکا از آن انتقاد می‎کند؛ در حالی‎که اصل جنایتی که هر دو طرف از آن حمایت می‎کنند، یکی است که هم با قوانین بین المللی در تناقض است و هم جنایت علیه بشر تلقی می‎گردد.

به همین دلیل است که این دولت‎ها به هیچ ارزشی اهمیت نداده و موضع‎گیری‎های شان همواره متذبذب، مملو از مکر و نیرنگ می‎باشد. آن‎چه در سوریه اتفاق افتاد و می‎افتد، نمونۀ روشن این واقعیت است. به طور مثال: بشار اسد جنایتکار در ماه اگست سال 2013م مردم غیرنظامی غوطۀ شرقی را با بمب هسته‎ای هدف قرار داده و در حدود 1200 الی 1400 تن از ساکنان این منطقه را قتل عام نمود.

تصاویر تکان دهندۀ قربانیان این حملۀ هسته‎ای، تمام جهانیان را به خشم آورد و سر و صدای آنان را بلند نمود. موضع‎گیری امریکا در واکنش به این حمله نااستوار و در نوسان بود، ظاهراً طوری وانمود می‎کردند که انتقام این حمله را خواهند گرفت و اما در باطن هدف شان فروکش دادن خشم جهانیان بود. چنان‎چه مسئولین امریکا هشدار دادند که حکومت بشار را نابود نموده و نیروهای عظیم بحری‎اش را به جانب منطقه سوق خواهند داد؛ در حدی که نشانه‎های ترس از این آماده‎گی‎های نظامی امریکا در روس‎ها حس گردید، چنان‎چه سرگی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه اعلام نمود که روسیه آماده نیست، از اسد دفاع کند.

اما قضیه را با مذاکرات پشت پرده به توافق نامه‎ای پایان بخشیدند که بر اساس آن قرار شد بشار اسد، زرادخانۀ هسته‎ای اش را تسلیم بازرسان هسته‎ای بین الملل نماید که نابود شود. اما مسألۀ مجازات بشار اسد به خاطر ارتکاب این جنایت هولناک و بر اساس قوانین بین المللی به باد فراموشی امریکا و ویتوی روسیه سپرده شد؛ حتی موضع‎گیری اروپا که در آن زمان به صراحت مخالف موضع امریکا بود، در واکنش به آن حادثۀ وحشتناک یک موضع‎گیری انسانی نبود؛ بلکه مبتنی بر منافعی که دنبال آن قرار دارد، بود. هر یک از دولت‎های اروپایی که به قضیۀ سوریه توجه نموده، دارای دوسیه‎ای مملو از جنایت می‎باشد و تهاجمی که علیه بشار اسد داشته به این هدف بوده که نظام حکومت وی را تغییر داده و نظام جدیدی را بر سر کار آورد که وابسته به اروپا باشد؛ بدین معنی که اروپا در سوریه با نفوذ امریکا درگیر بوده و در پی آن است که نفوذ خود را جایگزین نفوذ امریکا نماید، بدون این‎که در اصل نظام اندکی تغییر رونما گردد.

شاید تمسخر آمیزترین بخش این جنایت هسته‎ای، این باشد که توسط سازمان ملل تقبیح نگردید و این مسأله به خوبی بیانگر این است که جامعۀ جهانی، خود یک نهاد بی‎هویت و مفلسی است که لازم است تمدن و طرز فکر حاکم بر آن تغییر داده شود، که همانا تمدن و طرز فکر غربی است. به عبارت دیگر؛ کشمکشی که در سوریه جریان دارد، در حقیقت کشمکشی است، میان تمدن سرمایه‎داری غرب، که به هیچ دین، اخلاق و انسانیتی پای‎بندی ندارد. از یک طرف تمدن اسلام، که دین بر حق، مهربانی و هدایت است، از طرف دیگر، در جریان می‎باشد.

امریکا و سایر دولت‎های جهانی که همراه با آن در قضیۀ سوریه دخیل می‎باشند، بر همین اساس، یعنی مقابله با تمدن اسلام، در این قضیه دخالت نموده و با آن برخورد می‎نمایند. بناً مسلمانان جهان نیز باید بر همین اساس با غرب، که حامل مفکورۀ کفری سرمایه‎داری می‎باشد و جهان را با این مفکوره و تمدن ستمگار رهبری می‎کند، تعامل نموده و با آن مقابله نمایند.

از همین جاست که غرب قرائت درست اسلام را که خواستار برپایی خلافت را که حاکمیت شریعت و جهاد می‎باشد، قرائت بنیادگرایانه خوانده و ادعاء می‎کند که صاحبان این قرائت بدون در نظر داشت قانون پیشرفت و ترقی بشر، تلاش دارند نصوص شریعت اسلامی را حرف به حرف عملی نمایند. در عین حال، این غرب لعین با استفاده از طریقۀ خاص خود اش خواستار دور کردن اسلام از حاکمیت و انحصار آن در مسجد و در روابط میان افراد می‎باشد. بی‎دلیل نیست که غرب مفکورۀ خلافت را به بازی گرفته، هدف این است تا مردم از این مفکوره متنفر شده و به جای روی آوردن به آن، از آن رویگردان شوند. هم‎چنین غرب برای سوق دادن مسلمانان علیه خلافت، از حکام مسلمانان استفاده می‎کند و متأسفانه علمای درباری جیره‎خوار و منفعت‎گرا از پیمانی که با پروردگارشان بسته‎اند، دست کشیده و چهرۀ روشنی از درباری بودن خویش ارائه می‎دهند. به این ترتیب مفکورۀ پرکماتیزمی که واقعیت را اساس فکر انسان تعریف می‎کند، به دلیل حاکمیت‎اش بالای جهان، اذهان بسیاری از مسلمانان، به شمول علمای جیره‎خوار و درباری، را تحت تأثیر خود قرار داده است.

بدون شک درک این "واقعیت سیاسی" برای هر مسلمانی که اوضاع سیاسی را تحلیل و بررسی می‎کند، لازم و ضرور بوده و باید هوشیار باشد که مبادا در دام آن گیر بیفتد. شاید واضح‎ترین نمونه این ادعای واقعیت سیاسی، ناشی از تسلط تمدن غرب بالای سیاست‎های دولت‎های امروزی، همانا موضع‎گیریی باشد که این دولت‎ها در خصوص باقی ماندن بشار اسد در قدرت و یا کنار رفتن وی اتخاذ نمودند.

موضع فرانسه در ابتداء این بود که به شدت خواستار کنار رفتن بشار اسد بود و کنار رفتن وی را راه‎حلی برای پایان دادن به بحران سوریه می‎دانست؛ اما پس از مدتی موضع کاملاً متناقضی را پیش گرفت؛ چنان‎چه ایمانویل ماکرون در اظهاراتی به صراحت گفت که هیچ بدیل قانونی برای بشار سراغ ندارد و این‎که فرانسه هنوز به این باور است که کنار رفتن وی پیش شرط حل و فصل بحران سوریه می‎باشد که بشار اسد دشمن مردم سوریه است و نه دشمن فرانسه.

در خصوص موضع انگلیس، بوریس جونسون وزیر خارجۀ این کشور در اظهاراتی گفت: «این به نفع مردم سوریه خواهد بود که بشار اسد کنار برود. قبلاً می‎گفتیم که کنار رفتن وی پیش شرط حل این بحران است؛ اما فعلاً باور ما این است که کنار رفتن بشار از قدرت به عنوان بخشی از روند انتقال قدرت سیاسی یک امر ضروری می‎باشد و وی برای همیشه حق دارد در انتخابات دموکراتیک ریاست جمهوری سهم بگیرد.»

موضع عربستان سعودی طوری است که به مخالفان بشار پیام داده که چاره‎ای بجز پذیرفتن بقای اسد در قدرت در جریان دورۀ انتقالی ندارند و مکلف اند به فشارهای روسیه در این خصوص تن دهند. و اما ترکیه: علی یلدرم فوراً پس از آن‎که به صفت نخست وزیر تعیین گردید، موضع کاملاً متناقضی با آن‎چه که قبلاً اردوغان اعلام می‎نمود، اتخاذ کرد، چنان‎چه وی اعلام نمود که ترکیه آماده است، بشار اسد را به عنوان رئیس مرحلۀ انتقالی بپذیرد و با این اعلام، تغییر نقش ترکیه در سوریه را نیز اعلام نمود.

موضع‎گیری‎های امریکا در قبال بشار اسد طوری بوده که به ظاهر و به صورت غیرجدی خواستار کنار رفتن وی از قدرت شد، چنان‎چه در ابتداء این درخواست را مطرح نمود؛ اما بدون این‎که برای عملی شدن این طرح‎اش هیچ‎گونه استراتیژی داشته باشد و یا امکانات و نیرویی برای تحقق آن در داخل سوریه فراهم نماید، درست مانند آن‎چه که دولت‎های فعال در عرصۀ بین المللی امروزه انجام می‎دهند؛ بلکه حتی برعکس این ادعایی که مطرح نمودند، عمل کردند. چنان‎چه این امریکا بود که سایر دولت‎ها را از کمک تسلیحاتی به مخالفان منع نمود. به این دلیل که مبادا این سلاح‎ها در اختیار بنیادگراها قرار گیرد؛ اما از جانب دیگر، اجازه می‎داد که جهت‎های مختلف دخیل در بحران سوریه، به ساده‎گی برای بشار اسد کمک‎های تسلیحاتی و اقتصادی داشته باشند؛ مانند: روسیه و یا حتی دولت‎هایی که امریکا آن را حامی تروریزم می‎داند؛ مانند: ایران.

هم‎چنین این امریکا بود که با صدور فیصله‎ای برای ممنوعیت بمباردمان غیرنظامیان توسط طیاره‎های سوری و یا ایجاد مناطق امن که نیروهای هوایی اجازۀ پرواز نداشته باشند، مخالفت نمود. این امریکا بود که مخالفان سیاسی را به صحنه آورد که از هیچ‎گونه حمایت مردمی برخوردار نبوده و تقریباً در همه چیز از مردم جدا بودند، مخالفان سیاسی که هیچ‎گونه افق فکری و ساسی که برای شان اهداف مشترک و مشخص بدهد، نداشتند و از نظر فکری پیرو مفکورۀ منفعت‎گرایی می‎باشد. اما از نظر سیاسی، غرب آن را به ساختارهای پراگنده تقسیم نمود؛ بخشی زیر نام ائتلاف ملی، برخی هیئت هماهنگ کننده وابسته به نظام، برخی دیگر به نام‎های مرکز  قاهره و مرکز مسکو که از نام‎های آن معلوم است به کجا وابسته‎اند، و هم‎چنین مخالفان دیگری که به نام کردها سربلند نمودند. شماری از افراد این مخالفان وابسته به عربستان سعودی و شمار دیگر به قطر، بخشی به ترکیه و بخشی هم به نظام بشار اسد وابسته بودند.

با دقت نمودن به موضع‎گیری امریکا در قبال انقلاب سوریه درخواهیم یافت که امریکا به گونۀ متفاوت و خاصی با این انقلاب تعامل نمود؛ می‎‎‎دانیم که نظام بشار اسد یکی از مهم‎ترین مزدوران امریکا در منطقه به شمار می‎رود و امریکا در آغاز انقلاب نمی‎خواست، این نظام به رهبری بشار را از دست بدهد، چنان‎چه تمام جنایت‎هائی را که بشار انجام داد، همه به دستور و حمایت امریکا بود؛ اما زمانی متوجه شد که این انقلاب از فشار و قدرت بالایی برخوردار است و دریافت که با وجود تمام جنایت‎هائی که توسط نظام مزدور‎ اش مرتکب گردید و با وجود آن‎که از سایر مزدوران و وابسته‎گانش نیز برای سرکوب انقلاب کمک گرفت، بازهم نتوانست از قدرت و فشار انقلاب بکاهد. این‎جا بود که یقین نمود، هرگز توان محافظت از بشار و نظام‎اش را ندارد، بنابر این، به ایجاد بدیلی برای وی روی آورد.

زمانی‎که حاکمیت بشار اسد به اعتراف اوباما رئیس جمهور پیشین و بدنام امریکا در لبۀ پرتگاه قرار گرفت، آنگاه به روسیه اجازۀ مداخلۀ مستقیم نظامی را داد، در عین حال به ترکیه دستور داد تا به مناطقی که مناطق تحت نفوذ آن به حساب می‎رفت، دخالت نظامی کند و با استفاده از گروه‎های وابسته به خود در شمال، با کردها در مناطق مربوط به آنان بپردازد، این مداخله باعث شد که شهر حلب از وجود مبارزین تخلیه گردد و در نتیجه باعث سقوط آن شد. به این ترتیب دیده می‎شود که امریکا مخالف وجود و بقای بشار در حکومت نیست.

 این است واقعیت موضع‎گیری امریکا در قبال بشار اسد؛ اما موضع‎گیری‎هایی را که رسماً اعلام نمود، همواره مبتنی بر فریب و نیرنگ بوده و بعید نیست که امریکا رهبری مفکورۀ سرمایه‎داری را در جهان در دست دارد، چنین موضع‎گیری‎های مکارانه و فریبنده‎ای داشته باشد؛ زیرا این مفکوره مبتنی بر منفعت مادی بوده و هیچ اهمیتی به ارزش‎های انسانی نمی‎دهد. بدون شک این‎که امریکا در جریان سال‎های گذشته اعلام می‎نمود که بشار اسد چاره‎ای به جز کنار رفتن از قدرت را ندارد و این‎که وی پس از قتل صدهاهزار تن از مردم‎اش و بی‎سرپناه نمودن میلیون‎ها تن دیگر، جایی در حاکمیت سوریه نخواهد داشت و یا این‎که دونالد ترامپ رئیس جمهور فعلی امریکا اخیراً در نیویارک و در حضور 130 تن از رهبران دولت‎های جهان گفت: «استفاده از سلاح هسته‎ای توسط بشار اسد علیه مردم‎اش و حتی کودکان، تکان دهنده بود و بشار جنایت کار است.»

تمام این اظهارات و موضع‎گیری‎های مکارانه چیزی نیست، به جز خاکستری که امریکا در چشم جهانیان می‎پاشاند. هرگز نمی‎توان به واقعیت این موضع‎گیری‎های فریبنده و اظهارات دروغین پی برد؛ مگر روشن شود که بشار اسد یک حاکم خائن و مزدور امریکا بیش نیست و دانست که تمام این اقدامات، نقشه‎هایی است که امریکا در جهت استحکام بخشیدن به حاکمیت بشار و یا ساختن بدیلی برای وی در صورت عاجز ماندن از حمایت وی طراحی نموده است.

روشن است که سیاست خارجۀ امریکا مبتنی بر استعمار و فعالیت‎های کثیف استخباراتی آن و هم‎چنین برخاسته از مکر و نیرنگ و درنده خویی می‎باشد؛ درنده خویی که حجم آن به آسمان سرکشیده و دیگر بر هیچ صاحب درکی پوشیده نیست؛ اما آن‎چه مایۀ تأسف است، این‎که وقتی یکی از مسئولین امریکایی اظهاراتی را مطرح می‎کند، حکام خائن مسلمانان و مزدور استعمارگران آن را جدی گرفته و طوری با آن تعامل می‎نمایند که انگار با کمال صداقت مطرح گردیده و در نتیجه با ساده لوحی تمام، هزاران حساب روی آن باز می‎کنند و در برابر آن سر ذلت فرو می‎آورند.

بنابر این، نمی‎توان با موضع‎گیری امریکا در خصوص بقاء و یا کنار رفتن بشار اسد تعامل نمود؛ مگر پس از شناخت درست واقعیت ارتباط امریکا با نظام بشار و زمانی‎که به این موضوع دقت شود، دانسته می‎شود که نظام حاکم در سوریه در حقیقت یکی از نظام‎ها و دولت‎های مزدور و وابسته به امریکاست. با درک این واقعیت می‎توان عمق موضع‎گیری‎های امریکا را در انقلاب سوریه پی برد و اگر خواسته باشیم بالای مواضع امریکا قضاوت کنیم، باید با در نظر داشت عقیدۀ امت اسلامی قضاوت کنیم و نه منافع حاصل از آن.

این‎جاست، در می‎یابیم که هدف استعمارگران غربی از این حقه بازی‎ها و فریب‎کاری‎هایی که در موضع‎گیری‎های شان در قضایای مسلمانان، چه به صورت مستقیم و یا توسط مزدوران شان، به کار می‎برند، همانا خلط نمودن حق با باطل در چشم جهانیان است. بناً مسئولیت مسلمانان آگاه این است که با این موضع‎گیری‎های مکارانۀ استعمارگران، با چشم باز برخورد نموده و پرده از آن بردارند و با افشاء نمودن آن، اهداف شوم کفار را برای مردم بر ملا کنند و تنها زمانی می‎توان از عهدۀ این مسئولیت بدر آمد که نکات زیر را رعایت نموده و بر مبنای آن عمل نمود:

این‎که سیاست‎های بین المللی و منطقه‎ای با دقت و همه جانبه پی‎گیری شود؛ زیرا سیاست خارجی دولت‎های غربی مبتنی بر استعمار و تسلط سیاسی بالای نظام‎های حاکم در سایر دولت‎ها می‎باشد و هدف اصلی شان این است که دولت‎های مذکور در طرح سیاست خویش وابسته به آنان بوده و در کشمکش‎های جهانی به آنان کمک می‎کنند. بناً اگر کسی از این واقعیت آگاهی نداشته و نداند که هریک از این دولت‎ها به کدام جهت وابسته بوده و مزدوری کدام یک از دولت‎های غربی را می‎کند، طبیعی است که نمی‎تواند اوضاع را به درستی تفسیر و بررسی نماید و در نتیجه، قضایا در نظر اش مختلط شده و به سادگی در دام یکی از دولت‎های در حال نزاع می‎افتد و سر انجام خود را در صف یکی از اطراف بین المللی خواهد یافت که از مکر و نیرنگ بیشتری برخوردار باشد.

بدون شک کسی‎که می‎خواهد، امت خویش را از زیر یوغ و نفوذ غرب نجات دهد، در قدم نخست باید خود اش را از وابسته‎گی به مفاهیم سیاسی حاکم غرب رها نماید و از سازمان‎های وابسته به آن فاصله گیرد؛ به طور مثال: سازمان ملل که به هیچ صورت نباید فیصله‎ها و نمایندگان بین المللی آن را به رسمیت شناخت و به فیصله‎های کنفرانس‎های جهانی که توسط دولت‎های بزرگ و در حال نزاع راه‎اندازی می‎گردد، اهمیتی قائل شد و حتی به محاکمه و تحریم‎هایی که در حق برخی از نظام‎های محکوم اعمال می‎کنند، نیز اعتبار ننمود؛ زیرا چه بسا تحریم‎های این چنینی که شکل ظاهری داشته؛ اما در اصل فریب و خاکستری بیش نیست که در چشم جهانیان انداخته می‎شود.

در هر قضیه‎ای باید موقف اسلامی روشنی تبنی گردد که خالص اسلامی بوده و با مفاهیم ظالمانه و برخاسته از مفکوره‎های غربی کاملاً متفاوت باشد؛ زیرا مسلمان هرگز به فیصله‎های پنجاه-پنجاه و راه‎حل‎های سازش‎گرایانه تن نداده و به هیچ قیمتی حاضر نیست از قضایای مسلمانان به نفع کفار کوتاه بیاید؛ بلکه این تنها احکام شرعی است که موضع‎گیری‎های وی را جهت می‎دهد. در این‎جا لازم به یاد آوری است که موضع‎گیری‎های سیاسی صادقانه و بدور از نیرنگ و خیانت دولت اسلامی، که از جملۀ دساتیر اسلام به شمار می‎رود، در حقیقت یکی از مهم‎ترین روابط جهانی آن به شمار می‎رود که در گشودن دل‎های غیرمسلمانان به جانب اسلام نقش بس زیاد و برجسته‎ای داشته و خواهد داشت.

این صراحت و صداقت در موضع‎گیری، در حقیقت بخشی از دعوت اسلامی بوده و دولت اسلامی را در براوردن هدف آن از جهاد کمک و یاری می‎کند. همین موضع‎گیری روشن، صادقانه و قاطع بود که ساکنین شهر تاشکند را وادار نمود تا حاکمیت اسلام را ترجیح دهند و سپس به اسلام روی آورند. آنگاه که قاضی مسلمانان فیصله نمود که اردوی اسلامی حق نداشته پیش از خبر دادن به مردم آن شهر وارد آن شود و به اردو دستور داد که هرچه عاجل‎تر از شهر بیرون روند؛ اما مردم تاشکند از خروج اردو ممانعت نمودند و اعتراف کردند که مهربان‎تر از این اردو ندیده‎اند. هم‎چنین همین موضع‎گیری بود که اهالی مسیحی شهر حمص را وادار نمود که در کنار لشکر خالد بن ولید رضی الله عنه و علیه هم کیشان خویش بجنگند. آنگاه که خالد به دلیل این‎که توان حمایت از آنان را نداشت، جزیه‎ای را که از آنان اخذ نموده بود، برای شان بر گرداند.

هزاران نمونۀ دیگر را می‎توان از چنین موضع‎گیری‎های صریح، قاطع و صادقانه را از تاریخ پرشکوه اسلام بر شمرد؛ در حالی‎که هیچ نمونه‎ای از چنین موضع‎گیری‎هایی را نمی‎توان در تاریخ دولت‎های طغیانگر نظام سرمایه‎داری سراغ نمود.

آری، همین صداقت، پایبندی روشن و قاطع به مبدأ و اصالت فکری است که دولت اسلامی را سرامد تاریخ و زبانزد انسان‎های آزادۀ جهان نموده و بالمقابل، همین مکر، جنایت و خیره‎سری است که دولت‎های سرمایه‎داری را رسواء نموده و هر روز پرده از فساد و تعفن آن برمی‎دارد و همین تفاوت فاحش در واقعیت این دو مبدأ و نظام است که دولت‎های استعمارگر را وادار نموده تا از برپایی مجدد دولت اسلامی به وحشت افتاده و با تمام توان در برابر آن قرار گرفته و علیه آن کمر بسته‎اند. اینک پرسش اصلی این است که آیا مسلمانان این واقعیت را درک نموده و با اطاعت از فرامین اسلام، مفکورۀ برگشت مجدد دولت خلافت بر منهج نبوت را سر لوحۀ زنده‎گی خویش قرار می‎دهند و یا این‎که تن به مکر و نیرنگ داده و خود را تسلیم اندیشه‎های استعمارگران می‎کنند! الله متعال می‎فرماید:

﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمُ ٱلحَقُّ فَمَاذَا بَعدَ ٱلحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُ فَأَنَّىٰ تُصرَفُونَ﴾

[یونس: 32]

ترجمه: اين است‏الله(سبحانه وتعالی) پروردگار حقيقى شما و بعد از حقيقت جزء گمراهى چيست؟ پس چگونه(از حق) بازگردانيده مى شويد.

منبع: مجلة الوعی

مترجم: دانشجو

ادامه مطلب...

هیچگاه اخلاق خوب را دست کم نگیرید!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ما به عنوان دعوت‎گران به شکل مستمر با دیگران نشست و برخاست داریم و رهنمایی‎های اسلام همواره ما را در سلوک و برخورد ما با دیگران رهنمایی می‎نمایند. وقتی روابط ما با دیگران سرد می‎شود، این هدایات به بهترین شکل ما را رهنمایی می‎نمایند. این هدایات اکثر اوقات بالای خود ما تأکید دارد تا دیگران، و به ما درس‎هایی می‎دهد تا بتوانیم به واسطه آن سلوک و روابط خود را طوری عیار سازیم که برای دیگران و مهم‎تر از همه برای الله سبحانه وتعالی رضایت بخش بسازیم. در ذیل، به بعضی از رهنمایی‎های اسلام عزیز در خصوص روابط با دیگران می‎پردازیم:

۱. رهنماییهای اسلام در مورد شکسته نفسی در برخورد با دیگران:

﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ

[حجر:‌ ۸۸]

ترجمه: و برای مؤمنان بال(مهربانی) خود را بگستران(كه پشتيبان حق و حقيقت اند) .

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنْ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ

[آل عمران: ۱۵۹]

ترجمه: از پرتو رحمت الهی است كه تو با آنان(كه سر از خطّ فرمان كشيده بودند) نرمش نمودی، و اگر درشت خوی و سنگدل بودی، از پيرامون تو پراگنده میشدند. پس از آنان درگذر و برای شان طلب آمرزش نما و در كارها با آنان مشورت و رأیزنی كن و هنگامیكه(پس از شور و تبادل آراء) تصميم به انجام كاری گرفتی(قاطعانه دست به كار شو و) بر الله(سبحانه وتعالی) توكّل كن؛ چرا كه الله(سبحانه وتعالی) توكّل كنندهگان را دوست میدارد .

۲. حفظ حسن نظر در باره یک دیگر:

ترجمه: از حضرت عمر رضی الله تعالی عنه روایت است که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمود:‌ دنبال جنبه بد حرفی که برادرتان برای تان گفت نروید در حالیکه میتوانید از آن برداشت خوبی داشته باشید.

۳. بخشیدن خطاهای یکدیگر:

رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرموده اند:

«أَقِيلُوا ذَوِي الْهَيْئَاتِ عَثَرَاتِهِمْ»

(رواه ابو داوود، از ابوهریره رضی الله تعالی عنه)

ترجمه: از خطاهای انسانهای محترم بگذرید.

۴. رحیم و ملایم بودن با دیگران:

«ارحَموا مَن في الأرضِ يَرحَمْكُم مَن في السَّماءِ»

(رواه الترمزی)

ترجمه: بالای اهل زمین رحم کنید تا آن که در آسمان هست بر شما رحم نماید.

۵. عقدهها را از بین بردن:

ترجمه: بن حزم و عبدالرزاق از حضرت عمر رضی الله تعالی عنه روایت میکنند که گفت:کسی در زمان انجام عمل بخاطر به کیفر رساندن شخص شهادت نداده باشد، شهادتاش از روی کینه میباشد.

رهنمایی‎هایی بالا می‎توانند، برای مؤمنین درس‎های خوبی در سلوک و رفتارشان با دیگران باشند. این درس‎ها ما را به جایی می‎رسانند که روابط خوب ما با دیگران وسیله‎ی قرب الهی برای ما شود.

با در نظرداشت درس‎های فوق، باید در جاهایی که این رهنمایی‎ها به ما روابط مؤفقی بار نمی‎آوردند، از رهنمایی‎های دیگر اسلام نیز خود را مستفید سازیم. ما به عنوان دعوتگرانی که در سرزمینهای مختلف زندهگی مینماییم، باید بدانیم که فضای حاکم در دیگر جوامع چه تأثیری بر شخصیه ما دارد؟

وقتی مفاهیم اسلامی از سنین خورد به ما فراهم نشود، در بزرگی کنترول این انگیزهها سخت میشود. مفاهیمی؛ از قبیل: بخشودن، شکسته نفسی، احترام متقابل و حسن نظر نسبت به یکدیگر، از جمله اساسات روابط خوب به شمار میروند. پس در اوقاتی که برای مدت زمان زیادی همهی جوانب این مفاهیم را در شخصیه خود تطبیق نمودهایم و باز هم بالای رابطه ما با فردی تأثیر خوبی نداشته است، چه باید کرد؟‌ در این اوقات طرفین چه باید کنند تا الله سبحانه وتعالی از آنها راضی بوده و از کوششهای شان به آنها اجر دهد؟‌ در ذیل به نکاتی میپردازیم که در این مشکل ما را راهنمایی خواهد کرد:

الله سبحانه وتعالی در همهی مشکلات ما را امر مینماید تا از طریق صبر و نماز از او کمک بجوییم. بیانات دقیقی از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم وجود دارد که وقتی ایشان به مشکلی برمیخورد به نماز رو میآورد. نماز سلاح و بهترین تسلی برای مؤمن است که از طریق آن میتواند، خالق با عظمتاش را ملاقات نموده و سکون قلبی دریافت نماید. ما باید در دعوت، در این شرایط از الله سبحانه وتعالی بخواهیم که به ما توفیق دهد تا در اینگونه شرایط موقفی بگیریم که به خیر ما و به خیر دعوت باشد. در این حالت اگر الله سبحانه وتعالی خواست، شما شاهد تغییر حالت در آن رابطه و در راهی که پیش گرفتهاید خواهید بود.

حالت فعلی از حالاتی است که بیشتر از همهی وقت ما ضرورت داریم تا شخصیت و عادات خود را مطابق اوامر اسلام عزیز عیار سازیم. در جوامع غربی و دیگر جوامع، ما همواره با مفکوره خودستایی و دفاع از خود در هر شرایط بدون در نظر داشت حقانیت، برمیخوریم. این دقیقاً همان است که ما اخلاق خوب خود را از دست دادهایم و با عصبانیت برخورد کردهایم. باید مواظب باشیم تا در این کتگوری افراد و مفکوره قرار نگیریم. ما باید همواره با خود و به وعده ما به الله سبحانه وتعالی ثابت قدم و راستین باقی بمانیم تا بتوانیم روابطی ایجاد نماییم که در آن رضایت الله سبحانه وتعالی موجود باشد.

وقتی رضایت الله سبحانه وتعالی هدف ما شد، ما هیچ وقت از عکس العمل دیگران مأیوس نمیشویم؛ حتی توقعی را که از روابط خوب تان با دیگران، از آنها داشتید، دریافت نکردید، مأیوس نباشید؛ چون الله سبحانه وتعالی همهی اعمال شما را میبیند و اینکه شما رضایت الله سبحانه وتعالی را در اولویت قرار دادید، الله سبحانه وتعالی شاهد آن هست و این احساس، احساسی است که هیچ احدی قادر به رباییدن آن از شما نیست.

از الله سبحانه وتعالی از همهای کمی و کاستی و گناههایی که از سوی شما در روابط تان با دیگران و جاهای دیگر سرزده است، مغفرت بخواهید. ما منحیث مسلمانان میتوانیم، هر مشکلی را به نعمت تبدیل نماییم. هر مشکلی میتواند برای ما قرب الهی در پی داشته باشد و توجه ما را به الله سبحانه وتعالی موقوف سازد و باعث شود که رابطه ما با الله سبحانه وتعالی مستحکمتر گردد. در آخر، این حدیث را باید همیشه به یاد داشته باشیم:

«مَا يُصِيبُ الْمُسْلِمَ مِنْ نَصَبٍ وَلاَ وَصَبٍ وَلاَ هَمٍّ وَلاَ حُزْنٍ وَلاَ أَذًى وَلاَ غَمٍّ حَتَّى الشَّوْكَةِ يُشَاكُهَا، إِلاَّ كَفَّرَ اللَّهُ بِهَا مِنْ خَطَايَاهُ»

(متفق علیه، بخاری؛ ۵۶۴۱)

ترجمه: هیچ مشکل، ضرر، مریضی، غم و اندوه، سختی و حتی خاری به پای مسلمان نمیخلد؛ مگر این که الله سبحانه وتعالی به واسطه آن گناهانش را میبخشد.

نویسنده: یاسمین ملک

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

مسجد الأقصی : تحلیل سیاسی تحت عنوان " درخواست سرگشاده از اخوان المسلمين مبنی بر این که به اردوغان اعتماد ننمایند !"

  • نشر شده در ویدیوها

ارایه کننده :  مفکر سیاسی احمد الخطوانی ابو حمزه

                           چهار شنبه ، ۱۲ صفر ۱۴۳۹.هجری مطابق با ۰۱ نوامبر ۲۰۱۷.م

ادامه مطلب...

استراتیژی حکومت ادارۀ ترامپ در قبال توافق هسته‎ای ایران!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

روز جمعه به تاریخ 13 اکتوبر 2017م، ترامپ رئیس جمهور امریکا پای‎بندی ایران به توافق هسته‎ای را تأیید نکرد و تهدید کرده، گفت: «هر وقت بخواهم، می‎توانم توافق را از بين ببرم.» وی ایران را بر عدم احترام روح توافق و تداوم ساخت سلاح هسته‎ای متهم نموده و بالای گانگریس در خصوص "برخی نکات ضعف توافق" فشار آورده است؛ به این معنی که گزارش برگشت وضع تحریم‎ها دیگر از صلاحیت‎های کنگره خواهد بود؛ نه ترامپ. وی تهدید کرده است: «هرگاه نتوانم با کنگره و متحدین خود راه حل را پیدا کنم، توافق خاتمه خواهد یافت.»

 مهمترین نکات گفتههای ترامپ:

«این رژیم رادیکال خشونت و آشوب را در جهان  گسترش می‎دهد.» وی حوادث سفارت امریکا بین سال‎های 1983و 1948م در تهران و حادثه حزب ایران در لبنان را یاد آوری کرده که درین حادثه 241 امریکایی که در بیروت کار می‎کردند، کشته شدند. «در سال 1999م حکومت ایران انفجاراتی را به ضد نظامیان امریکایی که در سعودی قرار داشتند، رهبری کرده و 19 امریکایی را کشت. ایران در افغانستان، سعودی و عراق به گروه‎های تندرو و تروریستی سلاح و مهمات می‎رساند، و برعلاوه بالای رعایای خود در ایران خشونت می‎نماید.» این‎ها بارز‏ترین نکات سخنان ترامپ بودند. لازم به ذکر می‎دانیم تا مهم‎ترین بندهای توافق را بیان نماییم:

- اجرای موفقيت آميز توافق‎نامه، ايران را قادر خواهد ساخت تا به طور کامل حق خود را بر استفاده هزارها دستگاه انرژی هسته‎ای که فعال اند و تاهنوز یورانیم ذخیره نکرده‎اند، جهت مقاصد صلح‎آميز استفاده نماید.

- ایران طی شش ماه دیگر اجازه نخواهد داشت تا سوخت هسته‎ای را ذخیره سازد؛ به این معنی که ایران  بین دو گزینه قرار دارد: یا تولید یورانیم را توقف دهد و یا نیروی سوخت هسته‎ای را به نیروگاه سوخت صلح‏‎آمیز تبدیل نماید.

- موافقۀ ایران بر تغییر 20 درصد یورانیم غنی شده موجود، به معادن و یا مزج آن به یورانیم طبیعی تا خاصیت خالص بودن را از دست بدهد، به علم این‎که وزن سوخت هسته‎ای 450 پوند می‎باشد.

- ایران ساخت مجتمع‎های سوخت و دیگر دستگاه راکتور بازسازی شده اراک پلوتونيم را توقف خواهد داد.

- ایران باید اجازه دهد تا دستگاه‏های هسته‎ای اش، روزانه بدون وقفه از طرف بازرسان سازمان انرژی اتومی، نظارت شده و روزانه فعالیت‎های ویدیویی به دسترس آن‎ها قرار گیرد.

- ایران بعد از توافق هسته‎ای در خلال شش ماه به اندازه ملیارد دالر فعالیت‎های اقتصادی را بدست خواهد آورد.

کسانی‎که بندهای توافق را می‎دانند، به خوبی درک می‎نمایند که این‏ بندها ذلت، فرومایگی و تسلیم شدن ایران بوده و توافق هسته‎ای واضحاً به نفع غرب و یهود می‎باشد؛ ولی چه چیز امریکا را به بستن این توافق واداشت و باز چرا ناگهان ادارۀ ترامپ به شدت مطالبه تغییر و تعدیل بندهای توافق‎نامه را دارد؟

پاسخ چنین است: فضایی که به اثر انقلاب بهار عرب در منطقه ایجاد شد، ناگهان غرب را تکان داد و بحران غرب، به ویژه امریکا را در منطقه بیشتر ساخت. امریکا از یک طرف در مشکلات عراق، افغانستان، مشکلات اقتصادی و مالی ‏گیرمانده بود، از طرف دیگر، قوت‎های رقیب منطقه‎ای امریکا در سطح جهان وی را در بهار عربی به تشویش انداخته بود. از همه مهم‎تر، بزرگ‎ترین خطر برای امریکا شعار اسلام، رایه‎ی اسلام و شعار خلافت بود و آن‎ها عظمت خلافت و قوت آن را و شوق امت بسوی خلافت را درک کرده بودند.

پس در چنین فضای بحرانی اقتصادی، تشویش رقباء و پلان بیداری امت در خاور میانه، کدام مزدور خوب‎تر به امریکا همکاری کرده می‎توانست و کدام مزدور تاب استاده‎گی را داشت، آن‎هم در حالتی که مصر کشور محوری استراتیژی امریکا، خود با آتش انقلاب شعله‎ور بود و ترکیه به اثر ضعف قدرت اردوغان در داخل، توان کنترول خارج را نداشت؟ از طرفی، در خصوص بلاد حجاز به اثر درگیری با قوت‎های رقیب، نزدیک بود که بلاد حجاز از دست‎اش برود؛ پس در چنین یک فضایی که امریکا دچار بحران سیاسی، نظامی، مالی و ضعف مزدوران منطقه‎ای غیر از ایران، کشوری را نداشت که دشمنِ اهداف امت اسلامی باشد؛ چون قبلاً ایران نقش برازنده‎ای را در خدمت امریکا در عراق و افغانستان انجام داده بود.

چنان‎چه رفسنجانی اقرار دارد که: «هرگاه ایران نمی‎بود، امریکا غرق در تباهی می‎گردید.» در آن زمان ایران محصور با تحریم‎های اقتصادی جهانی و متصف با محور شرارت بود و به اثر وضع قوانین غربی و امریکایی هیچ معامله‎ای تجارتی با ایران صورت نمی‎گرفت، ازین جهت ایران توان رفتن به خارج از خود را نداشت. درین موقع حساس اداره اوباما از علاقه‏مندی رفع تحریم‎ها استفاده کرد. با وجود این‎که جمهوری خواهان به نسبت رقابت‎های حزبی، عدم استراتیژی قبلی و مخالفت دولت یهود به رفع تحریم‎ها دست به عقد امضاء توافق‎نامه زد، ازین جهت امریکا نیازمند نقش ایران در منطقه بود.

با وجود این‎که توافق‎نامه یک توافق رسوایی برای ایران بود؛ اما تحریم‎های اقتصادی و توقف پولی که ایران را خسته کرده بود، برای مصارف داخلی خود خیلی نیازمند توافق‎نامه بود، از آن بهتر، این توافق هسته‎ای درین مقطع حساس به نفع امریکا بود تا در مقابل اهداف مشروع امت اسلامی و هرکسی‎که پلان‎های امریکا را برهم می‎زند، کسی را استاد نماید. توان تطبیق این نقش را تنها ایران داشت، به شرطی که تحریم‎ها رفع می‎گردید. اوباما، توافق هسته‎ای را یکی از دست آوردهای بزرگی در دوره‎اش می‎شمرد؛ چون درین مقطع حساس، این دست آورد برزگ برایش اهمیت نجات را داشت؛ اما چه چیز تغییر یافت؟

 بعد از نقش آفرینی ایران، تغییرات چشم‎گیری در منطقه رونما گردید؛ یعنی بهار عربی مهار و سرنوشت مزدوران توسط امریکا رقم خورد. بعد از انقلاب نافرجام و بعد از مبارزه به ضد رقبایش، اردوغان قوی گردید. بعد از آمدن سلمان اختیار سعودی کاملاً به دست امریکا افتاد و مصر که کمی از داخل متزلزل گردیده بود، مجدداً نقش خود را پیدا کرد. حتمی بود تا قو‏ای مزدور منطقه‎ای برای سرکوب شعوب خویش و مهار انقلاب شام قوت می‎گرفتند؛ به خصوص بعد از آن‎که امریکا نقش ایران در مهار انقلاب شام را با وجود استفاده تمام نیرو، ابزار و ملیشه‎های شیطانی‎اش، ضعیف یافت و مجبور گردید تا روسیه را در پهلوی ایران در انقلاب شام استفاده نماید.

با آن‎هم امریکا از مهار انقلاب شام عاجز آمده و خوب می‎داند که نقش آفرینی ایران را تمام امت اسلامی حقیر دانسته و کامیابی آن را بعید می‎داند. پیدا شدن مزدوران دیگر، برگشت قدرت امریکا در منطقه و تغییر ظروف منطقه‎ای به این معنی نیست که امریکا دیگر نیازمند نقش ایران در منطقه نیست؛ بل رابطه ایران با امریکا رابطۀ استراتیژیک و دائمی است؛ اما تغییر ظروف منطقه به امریکا جرأت داد تا به شرایط توافق‎نامه نگرشی جدید نماید و آن را تحریک و مهار نماید تا برای دیگر مزدورانش-ترکیه، مصر و سعودی- نقش وظیفوی اعطاء نماید؛ طوری‎که به ترکیه نقش سیاسی زهری، به سعودی استفاده سرمایه و به مصر نقش سیاسی منطقه‎ای اعطاء کرد. پس تغییر ظروف منطقه مقتضی نگرش جدید به شروط توافق‎نامه را نمود. مسئلۀ اعتراض بر توافق‎نامه رفتار شخصی ترامپ نیست؛ بلکه امریکا دولتی است که آن را سازمان‎ها اداره می‎کنند.

افراد هیچ‎گاهی استراتیژی امریکا را تغییر داده نمی‎تواند، هرگاه اوباما هم در چنین فضای امریکا در رأس قدرت این کشور می‎بود، حتماً نقش ترامپ را ایفاء می‎کرد. از بارزترین جوانبِ تجدد در شروط توافقن‎امه همین بود که بیان گردید. جانب دوم، شیطانی‎گری ایران همان است که ترامپ از ابتدای رسیدن به قدرت، روی دست گرفته، از ایران صحبت می‎کند و آن را بزرگ نشان داده تا دولت‎های خلیج را از پیشرفت و جاه‎طلبی ایران بترساند تا به آسانی از آن‎ها باج گیری نموده و سلاح‎های خود را به فروش برساند.

چیزی تازه؛ ترامپ همزمان به قدرت رسیدنش به بسیار بی‎شرمی از جهان خواست و هشدار داد تا "هر کشور در مقابل حمایتِ ایالات متحده باید حق الزحمت بپردازد"، درین خصوص از چاپان، کوریا، کشورهای اروپایی و کشورهای خلیج  در مقابل حمایت‎اش، مطالبه‎ی پرداخت پول را کرد؛ از جمله: مطالبه از کشورهای خلیج برایش خیلی آسان و پربار بود، و این پول ستانی امریکا مقتضی شیطانی‎گری ایران است تا خطر آن کشور به دول خلیج، بزرگ نشان داده شود و کشورهای خلیج به این بهانه پول‎های امت را مفت به دامن امریکا ریختانده اسلحه خرید نمایند.

 در اخیر، باید متذکر شوم که سیاست امریکا در قبال ایران از دائره اظهارات آتشین و لافزنی ترامپ، تجاوز نمی‎کند. سیاست امریکا در جهان بر اساس دروغ، پیچیده‎گی حوادث، اظهارات آتشین و هشدارهای میان خالی استوار است. این را باید دانست که رابطۀ امریکا و ایران از زمان انقلاب ایران، یک رابطۀ استراتیژیک بوده و نیازمندی امریکا به ایران بیشتر از نیازمندی به سازمان یهود می‎باشد؛ حتی سازمان یهود نیز متکی بر ایران است.

جایگاه ایران و نقش ایران را امریکا از قدیم درک داشت؛ ایران از جمله کشورهای مهم و استراتیژیک منطقه‎ای برای امریکا است و هیچ‎گاهی در استراتیژی بین آن‎ها تغییر نمی‎آید؛ اما در قبال آن، گاهی سیاست پیشرفت و تقویه و گاهی سیاستِ هشدار و تضعیف را اتخاذ می‎کند تا در قبال ظروف سیاست‎های اقلیمی متواضع و فروتن باشد.

نویسنده: حسن حمدان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه